خانه / سفرنامه / سفرنامه خارجی / سفرنامه کشور های امریکایی / سفرنامه کوبا / سفر به کوبا – سرزمین سیگار و کمونیسم – هاوانا – قسمت اول و دوم

سفر به کوبا – سرزمین سیگار و کمونیسم – هاوانا – قسمت اول و دوم

سفر به کوبا – سرزمین سیگار و کمونیسم – هاوانا – قسمت اول

قبل از هر چیز می خوام یه سری نکات در مورد سفر به کوبا بگم شاید به درد بخور باشه سعی می کنم این نکات رو یه کمی مفصل بنویسم چون به هر حال ایرانی ها کمتر به کوبا میرن و اطلاعات در موردش کمه امیدوارم خسته کننده نباشه:

کوبایی ها اسپانیایی حرف میزنن و انگلیسشون خوب نیست اگه یه کم اسپانیایی بلد باشید خیلی کارتون راه می افته. اسپانیایی و انگلیسی واژه های مشترک زیاد دارن.

رابطه کوبا با آمریکا خیلی خرابه و آمریکاییها عملا اجازه ورود به کوبا رو ندارن. دولت کوبا واسه همین روی دلار مالیات سنگینی بسته. تا همین چند وقت پیش وقتی کسی می خواست دلار رو توی بانکها با پول دیگه ای تعویض کنه ۲۵ درصد مالیات کم می کردن. یعنی اگه کسی ۱۰۰ دلار می داد ۲۵ دلارش واسه مالیات می رفت. الان این مالیات شده ۱۰ درصد که باز هم زیاده. برای سفر به کوبا حتما یورو یا دلار کانادا همراه داشته باشید.
کوبا دو تا واحد پولی داره. واحد اصلی پول کوبا پزو Peso هستش که معادل هشت صدم دلار آمریکاست. این پول برای خریدهای محلی از مغازه ها و دادن کرایه تاکسی و اتوبوس خوبه. یه پول دیگه هم هست که بهش میگن CUC که مخفف Cuba Convertible Peso هستش. ارزش این پول تقریبا معادل یه دلار آمریکاست. این پول رو بیشتر برای توریستها درست کردن و بیشتر خدمات به توریست ها با این پول انجام میشه. قبلا اصلا به خارجی ها پزوی کوبا رو نمی دادن ولی جدیدا مشکلی نداره. CUC معادل ۲۴ پزو هستش.
بر خلاف خیلی از کشورها که عوارض فرودگاهی رو روی قیمت بلیط می کشن توی کوبا این مالیات که مقدارش هم تقریبا زیاده به صورت نقد گرفته میشه. بعد از اینکه کارت پرواز رو دریافت کردید باید به یه باجه دیگه مراجعه کنید و پولی معادل ۲۵ CUC بی زبون رو پرداخت کنید.
کوبا یه کشور کمونیستی بسیار بسته است. با روی کار اومدن رائول کاسترو به جای فیدل یه کمی آزادی بیشتر شده ولی هنوز هم خیلی کمه. البته منظورم آزادی سیاسی و مدنیه وگرنه آزادی فردی و اجتماعی در حد بی نهایته. یکی از این محدودیت ها استفاده از تلفن برای تماسهای خارجی و اینترنته. تماس تلفنی در داخل کوبا خیلی ارزونه ولی تماس با خارج خیلی خیلی گرونه. یک دقیقه تماس تلفنی با ایران نزدیک ۵ CUC درمیاد! فکر سیم کارت هم نباشید چون فقط نزدیک ۴۰ CUC باید بدید سیم کارت اجاره کنید بعد روزی ۳ CUC هم بابت مالیات از شارژش کم می کنن. خود کوبایی ها موبایل دارن که البته این هم آزادی جدیده که رائول داده! praying  نمی دونم برای اونا چرا ارزون درمیاد احتمالا برای اونا تخفیف خوب قائل میشن.
برای خرید کارت تلفن برای تماس با خارج از کوبا فقط باید فروشگاههای مجاز کارت تلفن به نام Etesca مراجعه کنید. همیشه هم کلی صف پشت درش هست. کلا توی کوبا باید همش صف بایستید! توی کوبا چیزی به نام چت مفهوم نداره. اینترنت بسیار گرون و با سرعت Dial Up ده سال پیش ایران اون هم فقط توی هتل های بزرگ یا چند کافی نت عرضه میشه. تقریبا ساعتی ۶ CUC! کلافه بهتره قبل از سفر به کوبا به عزیزانتون بگید دارم میرم کویر لوت امکانات ارتباطی ندارم! گریه
اقامت توی کوبا دو جوره: اول هتل. توی کوبا زیاد هتل وجود نداره چون تازه درهای کشور رو باز کردن. بیشتر هتل ها بزرگ و تقریبا بی ریخت هستن چون به سبک شوروی ساخته شدن. ما توی هتل نرفتیم ولی همه میگن که میزان خدماتی که ارائه میدن اصلا متناسب با پولی نیست که میگیرن. دوم اقامت توی خونه هایی که اجازه اقامت از دولت رو دارن. توی کوبا به این خونه ها میگن Casa Particular . بعضی با پرداخت مالیات به دولت چند اتاق از خونه شون رو به خارجی ها کرایه میدن. این مالیات ثابته چه مهمون داشته باشن چه نداشته باشن باید ماهی ۲۰۰ CUC برای هر اتاق بپردازن. معمولا شبی ۲۰ CUC برای هر اتاق باید بدید. تجربه فوق العاده ای هستش. کوبایی ها خیلی خیلی گرم و مهمون نوازند. بسیار مردم تمیز و با سلیقه ای هستن. خونه هاشون با همه سادگی و فرسودگی بسیار تمیزه. همشون هم اگه خواستید در ازای دریافت مقداری پول براتون غذای کوبایی درست می کنن. توی یه خانواده کوبایی زندگی کردن تجربه جالبیه.

توی کوبا اقامت رایگان توی خونه بومی ها و Couch Surfing رو کلا فراموش کنید. می تونیدکسایی رو توی Couch Surfing پیدا کنید که شما رو توی شهر یا سفر همراهی کنن ولی نهاونا شما رو توی خونشون مهمون می کنن نه شما این تقاضا رو بکنید. طبق قانون کوبا هرکوبایی که بدون مجوز یه خارجی رو شب توی خونش اقامت بده باید منتظر جریمه بسیار سنگینی باشه. برای بار اول ۱۲۰۰ دلار جریمه میشه و اگه تکرار کنه خونه اش رو ازش میگیرن و باید بره در حاشیه شهر زندگی کنه! اگه یه کوبایی قبول کرد که شما رو شب توی خونش اقامت بده شما قبول نکنید چون اون فرد حتما از قانون اطلاع نداره.
شاید بپرسید حالا چطوری Casa پیدا کنیم؟ خونه هایی که مجوز دارن این علامت رو روی در خونشون نصب کردن:

علامت مخصوص خانه های دارای مجوز

می تونید با یه کم قدم زدن توی محله های مسکونی از این جور علامتها رو پیدا کنید. بعضی سایت ها هم اجازه رزرو کردن اینترنتی رو توی کوبا به شما میدن. ما ساده ترین راه رو امتحان کردیم. توی سایت Couch Surfing در قسمت کشور کوبا کلا آدمهای زیادی فعال نیستن چون دسترسی به اینترنت خیلی گرونه. دو سه نفرشون خیلی فعالند و عملا نقش یه واسطه برای رزرو Casa رو بازی می کنن. خیلی راحت برنامه سفر رو به دوتاشون دادیم و اونا هم برای ما رزرو کردن بدون هیچ پیش پرداختی. به غیر از هاوانا توی بقیه شهرها کسایی که صاحب Casa هستند توی ترمینال اتوبوس میان دنبالتون.

همه اونایی که یه کاغذ دستشونه اومدند دنبال مشتریشون. بقیه هم که کاغذ ندارن اومدن مشتری پیدا کنن!

غذاهای کوبایی خوشمزه هستن ولی بیشترشون با گوشت خوک درست میشه. pig  توی کوبا اصلا گوسفند پیدا نمیشه فقط خوک و به ندرت بز. گاوهاشون هم که اندازه کرگدن هستن انقدر گرون قیمتند که کسی نمی تونه گوشتشون رو بخره. به هر دلیلی به این موضوع اگه حساسیت دارید (منظورم گوشت خوکه) حتما قبلش از صاحب رستوران بپرسید. غذاهای دریایی زیاد پیدا میشه ولی کمی گرونه. توی کوبا دنبال Mc Donalds و KFC و اینجور سوسول بازیها هم نگردید که نیست!

دیوار یکی از خونه هایی که ما در هاوانا توش اقامت کردیم. خانم صاحب خونه نقاش بود و به هر مهمون اجازه میداد روی این دیوار هنرنمایی کنه. اگه بگردید هنرنمایی من رو هم پیدا می کنید. صاحب خونه خیلی دل و جرات داشت چون از دولت مجوز نگرفته بود.
کوبا خیلی خیلی کشور امنیه. دزدی خیلی توش کم اتفاق می افته اما بالاخره همه جا آدمهایی که خورده شیشه داشته باشن پیدا میشه. بعضی ها به بهونه اینکه سیگارهای اصل با کیفیت دارن شما رو به سمت خونه هایی هدایت می کنن. ممکنه مشکلی پیش نیاد که معمولا هم نمیاد ولی ممکنه توی این خونه ها سیگارهای تقلبی رو به شما به جای اصل بفروشن. بعضی ها توی سیگار به جای توتون برگ موز خشک شده میریزن. بیشتر سیگارهایی که توی خیابون به وسیله دست فروشها به صورت یواشکی فروخته میشه اصل نیست.
حالا چرا یواشکی؟ توی کوبا چیزی به نام تجارت خصوصی معنا نداره! همه چیز مال دولته حتی سوپرمارکتها. همه سوپرمارکتها فقط چند تا جنس ساده رو عرضه می کنن. یخچال شما اجناس متنوع تری رو عرضه می کنه تا یه سوپرمارکت کوبایی! سیگار هم فقط مال دولته و بس. تازه از وقتی که رائول سر کار اومده اجازه داده که بعضی ها اتاق خونه رو به خارجی ها کرایه بدن یا رستورانهای خونگی برپا کنن یعنی کار خصوصی راه بندازند چه لطفی! praying این رستورانهای خونگی خیلی باحالند. یه خروار غذا رو میدن ۲۰۰۰ تومن خیلی هم خوشمزه است. پیدا کردنشون ولی شانسیه.
کوبایی ها مردم فقیری هستن. درامد ماهیانه همه مردم ۲۵ CUC در ماهه! تعجب حالا شاید بیشتر درک کنید که چرا جریمه ۱۲۰۰ دلاری براشون وحشتناکه. دکترهای متخصص ماهی ۱۰۰ CUC درامد دارند. واسه همین کارهای غیرقانونی توی کوبا رواج پیدا کرده. منظورم از غیرقانونی قاچاق مواد مخدر نیست بلکه همین سیگار فروختن یواشکی و این جور چیزاست ولی به هر حال غیر قانونیه.
یکی از مضرات این درامد کم هم رواج تن فروش در کوباست. من هیچ وقت توی خاطراتم از این چیزها نمی نویسم چون واقعا از این موضوع نفرت دارم ولی اینجا با عرض پوزش از همه مجبورم یه کمی راحت باشم. کوبا برای آقایونی که می خوان به معشوقه شون وفادار باشند یه جهنم واقعیه! شیطاندخترهای جوان به چشم خواهری! معمولا بسیار خوش لباس و در عین حال بسیار کم لباس هستند! قلب  کوبایی ها کلا چیزی برای قایم کردن از هم ندارن! whistling  حتما با زنان تن فروش در روز و شب برخورد می کنید که شما رو دعوت می کنن. دنبالشون نرید! معلوم نیست که سر از کجا در بیارید! پسر خوبی باشید و جلوی خودتون رو بگیرید نمی میرید به خدا! ماکه نمردیم! فرشته
واقعا کوبایی ها چیزی برای قایم کردن ندارن. سوای موضوعی که در بالا گفتم خیلی اخلاق خوبیه. در همه خونه ها بازه و هیچ پنجره ای پرده نداره. این یعنی مردم به هم اعتماد دارن. البته توی خونه کوبایی ها چیزی برای دزدی پیدا نمیشه. به قول یه دوست کوبایی: “یخچال کوبایی ها مثل نارگیله فقط توش آب پیدا میشه!”
مردم بسیار بسیار شادی هستن همش در حال رقصیدن و شادی هستن مخصوصا در شب. پاتوقهاشون رو توی شب پیدا کنید و برید قاطیشون. یه بلواری نزدیک محل اقامتون توی هاوانا بود که شبها دختر و پسرها جمع می شدن و خوش می گذروندند. پلیس هم همونجا پرسه می زد که مبادا کسی عیش اونا رو خراب کنه! درست مثل ما!
در مورد حمل و نقل هم این رو بگم که داخل شهر هم اتوبوس هست و هم تاکسی. اتوبوس ها ارزون و بسیار شلوغ هستند ولی توی شب خیلی جالب میشن. مخصوصا یازده شب به بعد که عملا تبدیل به یه دیسکوی سیار میشن! تاکسی هم دوجوره یه سری تاکسی های رسمی زرد رنگ که اگه اشتباه نکنم اسم شرکتش کوبا تاکسی بود که گرون هستند و یه سری تاکسی عمومی که مثل تاکسی های ما حمل و نقل عمومی رو انجام میدن. بهشون میگن Taxi Collectivo . این تاکسی ها ماشین های بسیار قدیمی هستن.

کوبا تاکسی و تاکسی Collectivo
حالا که بحث به اینجا رسید اینو بگم که کوبا از سال ۱۹۵۹ زیر تحریم شدید آمریکاست. هیچ کشتی ای حق ورود به کوبا رو نداره (البته روسیه و چین و ونزوئلا میان!). از همون سال تا همین چند سال پیش هیچ ماشینی وارد کوبا نشده واسه همین جدیدترین ماشین (تا زمانی که فیدل حکومت می کرد) توی کوبا مدل ۵۹ بوده! خیابونهای کوبا عملا موزه متحرکه! واقعا باورکردنی نیست که این ماشین ها هنوز راه میرن. ماشین ها با همه قدیمی بودنشون بسیار تمیز و سرپا هستند و تمام قطعات از آمپر بنزین و راهنما گرفته تا بوق کار میکنه. قطعات یدکی وجود نداره و بیشتر اونا رو با تراشکاری می سازن! بعضی ها داشبورد ماشین رو عوض کردن و براش سیستم پخش صوت هم گذاشتن. موتورهای ماشینها انقدر تمیزه انگار همین دیروز ساختنش. این ماشین ها از زمان ژنرال باتیستا (دیکتاتور کوبا قبل از انقلاب) باقی مونده و از پدر به پسر و به نوه به ارث رسیده! تا زمانی که فیدل سرکار بود کسی حق نداشت ماشین بخره فقط داشتن ماشینهای موروثی قانونی بود. رائول اجازه داده که مردم ماشین بخرن ولی فقط ماشین دست دوم!

 مردم کوبا اصلا مذهبی نیستن. به زور میشه توی کوبا کلیسا پیدا کرد. روزی که ما رسیدیم هاوانا، جمعه مقدس نامیده میشد روزی که طبق روایت مسیحیان عیسی مسیح رو به صلیب کشیده بودن. عین خیالشون نبود تازه کارناوال و بزن برقص راه انداخته بودن! اصلا کوبا تعطیلی مذهبی نداره!

اصول شهرسازی توی کوبا مخصوصا هاوانا خیلی خوب رعایت شده و همه خیابونها موازی یا عمود به هم هستند و هرکدوم یه شماره داره و خیلی راحت میشه آدرس رو پیدا کرد.فکر کنم زیاد در این مورد حرف زدمبسه دیگه!  
خلاصه غروب بود که بعد از ۲۴ ساعت پرواز و معطلی توی فرودگاه مسکو رسیدیم هاوانا. من همیشه وقتی وارد یه جای جدید میشم غریبی می کنم و دلم می گیره ولی توی هاوانا اصلا این حس رو نداشتم. هاوانا با تصورات من از آمریکای لاتین تطابق کامل داشت. فرودگاه خوزه مارتی Jose Marti هاوانا سیستم حمل و نقل عمومی نداره و با یکی از دوست های ایرانی که توی هواپیما پیدا کردیم یه تاکسی گرفتیم و رفتیم به خونه ای که قبلا برامون رزرو کرده بودن. توی راه میشد فقر رو دید ولی اصلا آلوده نبود برعکس اون چیزی که توی نایروبی کنیا دیده بودم.

صاحب خونه یه پیرزن سیاه پوست بود که با پسرش ارنستو زندگی می کرد. ارنستو انگلیسی رو نسبتا خوب حرف میزد. خونه ساده و قدیمی ولی تمیز بود. راهروی ساختمون (و بیشتر ساختمونهایی که توی کوبا دیدیم) تمیز و رنگ خورده بود برعکس اون چیزی که توی روسیه و ارمنستان دیده بودم. روی دیوار خونه پر از پوسترها و نقاشی های آفریقایی بود. انگار پیرزن که ما بهش می گفتیم مامان هنوز به اصالت آفریقایی خودش افتخار می کرد. کوبایی ها مخلوطی از نژاد آفریقایی و اسپانیایی و یه کمی چینی هستن. این چینی ها همه جا پیدا میشن! یه جمله معروف دارن که میگن هیچ کوبایی خالص نیست.
شام رو مهمون مامان بودیم. شام، مرغ و لوبیای سیاه و برنج و آبمیوه تازه بود. برنج رو بیشتر با آب لوبیای سیاه قاطی می کنن واسه همین برنجهاشون بیشتر بنفشه! بعد از غذا هم قهوه کوبایی coffee رو با شکر تقریبا قهوه ای کوبایی خوردیم و بعدش هم یه خواب ایرانی! خواب


نمایی از شهر از بالکن خونه ارنستو

فردا صبح یه تماس تلفنی با دوستمون – داوید David – که خونه رو برامون رزرو کرده بود گرفتیم. کلی راهنماییمون کرد و با یه نقشه پاره پوره که از ارنستو گرفته بودیم راهی خیابونها شدیم. با یه تاکسی Collectivo خودمون رو رسوندیم به مرکز شهر که بهش میگن Capitolio . اینجا بافت قدیمی هاوانا قرار داشت که توی یونسکو هم ثبت جهانی شده. توی تاکسی خیلی حال کردیم سوار شدن به ماشینی که حداقل هفتاد سالش بود و توی ایران و خیلی از کشورهای دنیا لوکس به حساب میاد و فقط توی کلکسیون آدمهای پولدار پیدا میشه خیلی جالب بود. این جور تاکسی ها دربست نیستند و مثل تاکسی های ایران تا خرخره مسافر میزنن. توی هر کدوم از این ماشینها قدر یه ون مسافر جا میگیره عقب ماشین چهار یا پنج نفری و جلو با راننده سه نفری میشینند!
دیدنی ترین ساختمون این قسمت ساختمونیه که خیلی شبیه کنگره آمریکاست. اوایل مرکز حکومت بوده و الان شده دانشگاه علوم. رو به روش پر از توریست و راننده هاییه که ماشین ها قدیمی شون رو خیلی تمیز کردن و شما رو دعوت به عکس انداختن با اونا میکنن.


ساختمان دانشکده علومدر شب

از اونجا وارد بافت قدیمی شهر شدیم. دقیقا مثل اون چیزی که توی فیلمها دیده بودم. یه جورایی یاد کارتون بچه های مدرسه والت افتادم. ساختمونها کاملا قدیمی و خزه بسته اند ولی تمیز هستن. هیچ ساختمونی اینجا نباید خراب بشه حتی ساختمونهای متروک و نیمه مخروبه.


بافت قدیم هاوانا. تمام رفتگرهای کوبا همین وسایل رو به همین شکل دارن

 

سفر به کوبا – سرزمین سیگار و کمونیسم – هاوانا – قسمت دوم

از اونجایی که اطلاع رسانی توریستی توی کوبا ضعیفه، ما خیلی از کمک محلی ها استفاده کردیم. یکی از دوستانی که خیلی به ما کمک کرد “داوید” بود. پسری با اصالت آفریقایی ولی با پوست تقریبا سفید! انگلیسی رو خیلی خوب حرف میزد چون یه مدتی رو توی انگلستان کار کرده بود. یه سوییت کوچیک شاید حدود سی متری داشت و با دوست دخترش زندگی می کرد. قیمت سویتش زیاد بود حدود ۱۲۰۰۰ دلار. شاید با معیارهای ما زیاد نباشه ولی می تونه برای کسانی که درامدشون ۲۵ دلار در ماهه خیلی زیاد باشه. اطلاعات خیلی زیادی از داوید در مورد کوبا به دست آوردیم.
مثلا توی هر محله و هر ساختمونی یه سری آدم فروش زیرآب زن هستند که هر اتفاقی بیفته زود به سازمان اطلاعات خبر میدن. بیشتر این افراد از نسل های قدیمی هستند و خیلی به سوسیالیسم وفادارند. یه سری حرفهاش هم خیلی عجیب بود. مثلا اجازه ندارن لوله کشی خونه رو عوض کنند و حتما باید از دولت اجازه بگیرند! یا همسایه ها توی تراس خونه سایه بون نصب کرده بودن. آنتن ها زود اطلاع داده بودن و بنده خداها مجبور شدن کلی جریمه بدن چون نصب سایه بون ممنوعه! کلافه

رفیق داوید!

یکی دیگه از چیزهایی که از حرفهای داوید دستگیرم شد این بود که عملا ارزشهای سوسیالیستی و کمونیستی در کشور ضعیف شده و در حال از بین رفتنه. تحصیل کرده ها خیلی براشون تحمل این شرایط سخته. تلاش برای فرار از کوبا کم نیست. خیلی از کوبایی ها تلاش می کنن هر جور شده خودشون رو به خاک آمریکا برسونند واسه همین دولت آمریکا خیلی مرزهای دریایی رو مواظبت می کنه و از مکزیک هم خواسته که در مورد ورود کوبایی ها سخت گیری کنه. اگه یه کوبایی پاش به خاک آمریکا برسه طبق قانون آمریکا بلافاصله به عنوان یه مهاجر پذیرفته می شه و اجازه کار پیدا می کنه. peace sign
به نظر میاد که مردم به ویژه نسل جدید با فیدل کاسترو خیلی حال نمی کنند. این رو میشه از اوضاع خیابون ها فهمید. خیلی به ندرت میشه عکس یا گفته های فیدل رو روی در و دیوار پیدا کرد. شخصیت محبوب کوبایی ها “ارنستو گوئه وارا” هستش. خودشون “چه” صداش می کنند. همه جا روی دیوار و توی مغازه ها، روی تی شرت ها و … عکس ها و گفته های “چه” پیدا میشه. به ازای هر هزار تا عکس “چه” یه دونه عکس فیدل هم گیر نمیاد. به غیر از شخصیت “چه” خوش قیافه بودنش هم می تونه موثر باشه. ظاهرا فیدل به این موضوع حسودی نمی کنه! تشویق

کتاب فروشی سیار. میشه تعداد کتابهایی رو که در مورد “چه” نوشته شده با فیدل مقایسه کرد.

یکی از جاذبه های هاوانا تعداد زیاد رستورانهای محلیه که تقریبا همشون موسیقی زنده جاز کوبایی دارن. موسیقی معمولا با گیتار، ویولون سل، تومبا و ترمپت و شیپور نواخته میشه و یه نفر هم که معمولا خانمه خوانندگی میکنه. رستورانها بابت این موسیقی پول اضافی نمی گیرن (برعکس رستوران های ما که اگه موسیقی زنده داشته باشن انگار شاخ غول رو شکستن و مشتری رو نابود می کنند!) ولی اگه مشتریها خوششون اومده باشه یه انعامی به گروه میدن.

یه رستوران – بار کوبایی در هاوانا

یکی دیگه از جاذبه های هاوانا قلعه بزرگی هستش که در لب دریا قرار گرفته و زمانی محل حکومت استعمارگران اسپانیایی به جزیره بوده. قلعه پشت یه کانال آب که به دریا می ریزه قرار گرفته و با یه تونل زیرآبی به قسمت اصلی شهر متصل می شه.

کوبا

قلعه اسپانیایی ها در هاوانا

بازدید تقریبا کاملی از قلعه داشتیم. ساختاری شبیه به قلعه پرتقالی ها توی هرمز خودمون داره ولی خوب این قلعه خیلی سالمتره. قشنگ میشه با سیستم خندق و سیستم حفاظتی این قلعه به ویژه محل قرار گرفتن تیراندازها آشنا شد. غیر از این موضوع این قلعه دو نکته مثبت داره: یکی اینکه ارتفاع زیادی داره و میشه از فراز اون نمای خوبی رو از شهر دید و دوم اینکه این قلعه دارای یه فانوس دریایی هستش که با دادن حدود ۸ دلار ورودیه میشه بالای اون رفت. کاری که ما انجام دادیم.
کوبا
نمایی از شهر. این عکس از بالای قلعه گرفته نشده!

نمایی از بالای فانوس دریایی

همیشه برام سوال بود با این تحریم سنگینی که آمریکا روی کوبا اعمال کرده (هیچ کشتی اجازه ورود به کوبا رو نداره) چه طور انرژی مورد نیازش تامین میشه. اگه توی عکس بالا دقت کنید می تونید دود مشعل رو ببینید. کوبایی ها شانس آوردن که چند تا مخزن گاز طبیعی دارن و خودشون میگن که چند تا مخزن نفت هم دارن ولی نفتش خوب نیست چون نمک و آبش زیاده و نمی تونند اون رو پالایش کنند. (این جور نفت ها توی ایران به راحتی پالایش میشه). البته بعضی کشورها مثل ونزوئلا قلدر بازی در میارن و بعضی وقتها نفتکش هاشون رو به کوبا می فرستند.

تقریبا بازدیدمون از هاوانا تموم شده بود. روز آخر یه بلیط اتوبوس برای مقصد بعدیمون خریدیم. یه منطقه سبز و روستایی در غرب کوبا به نام وینیالس Viñales (در زبان اسپانیایی حرف ñ به صورت niتلفظ میشه). یه نکته ای رو هم در مورد اتوبوس های بین شهری بگم. کوبا دو شرکت اتوبوس رانی داره اولی به نام Astro که مخصوص بومی هاست، ارزون و ناراحته و معمولا توریست ها اجازه سوار شدن به اونها رو ندارن و دیگری Viazul که اتوبوسهای تمیز و نسبتا مدرنی (تولید برادرهای چینی) داره، تقریبا سر وقت حرکت میکنه و گرون تره. بومی ها تقریبا توانایی مالی سوار شدن به این اتوبوس ها رو ندارن. هر کدوم از این شرکت ها هم ترمینال جداگانه دارن. مثل زمان سوار شدن به هواپیما، اول بلیط شما رو چک می کنند و بعد بارهای شما رو همونجا تحویل می گیرن و به شما رسید میدن و توی سالن انتظار دیگه باری توی دستهای شما نیست درست مثل مال ما! ساکت

البته این بار نمی تونم بگم خداحافظ هاوانا چون دو بار دیگه به این شهر برگشتیم. یه بار برای سفر به مکزیک و یه بار هم بعد از دیپورت شدن از مکزیک گریه و اقامت دو سه روزه بعد از اون برای برگشتن به ایران.
نویسنده : نادر

همچنین ببینید

سفرنامه کوبا قسمت ششم

سفرنامه کوبا قسمت ششم شاعر انقلاب کلاه های چریکی آقا ما عاشق این کلاه های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *