خانه / سفرنامه / سفرنامه مادرید قسمت دوم

سفرنامه مادرید قسمت دوم

سفرنامه مادرید

قسمت دوم

مادرید-موزه پرادو

به فاصله یک چهارراه از هتل و عبور از عرض خیابان میرسم به موزه پرادو جایی خیالی در رویاهای همیشه من که دیدنش آرزویی بود برایم در طی سالیان متمادی.موزه پرادو یکی از بزرگترین انگیزه های من بود برای دیدن اسپانیا که سرانجام در روز دوم سال جدید به تحقق پیوست.

در ادامه با سفرنامه مادرید اسپانیا به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

این موزه که یکی از بزرگترین گالریهای جهان و معتبرترین مرکز فرهنگی مادرید محسوب میشود به دستور چارلز سوم و به دنبال اصلاحات فرهنگی صورت گرفته در کشور ساخته شد. معمار پروژه Juan De Villanueva بود و موزه دل پرادو معروفترین اثر او در سالهای عمر کاریش محسوب میشود.این موزه به قله رفیع نئوکلاسیسیزم اسپانیایی معروف است. اما این پروزه عظیم تا سالهای سال به طول انجامید.دوره جنگ پیش آمد و توقف پروزه تا سرانجام در زمان ۱۹ نوامبر ۱۸۱۹ و در دوره پادشاهی فردیناند گشایش یافت. نام آن در ابتدا موزه سلطنتی نقاشی بود و شروع کرد به جمع آوری آثار نقاشی بزرگان هنر اسپانیا .بعد ها نقاشیهای دیگر هنرمندان بزرگ جهان هم به این کلکسیون فاخر افزوده شد.

متاسفانه از داخل موزه اجازه عکاسی داده نمیشود وچه بهتر زیرا به قدری دیدن این کارهای بزرگ تمرکز میخواهد که بهتر است از خیر عکاسی بگذریم.در میان تابلوها وقتی به نامهای بزرگی چون ولاسکوز-گویا-رافائل-بوش-تیتان-روبن-ون دیک و…. برمیخوریم بسیار تحت تاثیر قرار میگیریم.دیدن همه این آثار بالطبع زمان زیادی را نیاز دارد.اگر وقت کافی برای دیدن تک تک آثار ندارید بهتر است بروشور مربوط به شاهکارهای موزه را دریافت کرده و با توجه به پلان موزه به دیدن آن آثار بروید.البته من نتوانستم از خیر همه آثار بگذرم و به دیدن تک تک آنها رفتم و کلی هم کیف کردم و در آخر سرمست از این پیروزی ار موزه به در آمدم.

کارهای جمع آوری شده در موزه پرادو از قرن دوازدهم تا اوایل قرن نوزدهم را شامل میشود. پس در اینجا به دنبال کارهای معاصر نباشید آن سری تابلوها را باید در موزه سوفیای پیکاسو جستجو کرد.در موزه پرادو بیش از ۵۰۰۰ نقاشی-۲۰۰۰ تصویر چاپی-۱۰۰۰ عدد سکه و مدال و تعداد زیادی مجسمه و تقریبا ۲۰۰۰ شی زینتی وجود دارد.

این موزه به نوعی کارگاه هنری و مدرسه دانشجویان هنر هم محسوب میشود.داخل موزه میتوانید هنرمندانی را ببینید که سه پایه گذاشته اند مقابل تابلوهای معروف و قلم به دست در حال کپی برداری از روی آنها هستند.

بیرون موزه هم دیدنی است .وقتی ده ها هنرجوی مشتاق و حتی هنرمندان غیر آکادمیک و خیابانی در حال کشیدن تابلو هستند و کارهای خود را برای فروش گذاشته اند چهره جذابی به خیابان میدهد.تابلوها در هر فرم و شکل و مکتب هنریند و با قیمتهایی در همه حد شما را وسوسه میکنند دست در جیب کنید و یکی از آنها را به یادگار از مادرید هنردوست بخرید.

علاوه بر نقاشان- هنرمندان خیابانی هم دیده میشوند که سرگرم خودآرایی و نمایشند. البته به راحتی اجازه عکاسی نمیدهند مگر اینکه در ازای آن پولی دریافت کنند.مثل این آقا که با عصبانیت رویش را از من برگرداند.

و اما ویترینهای مغازه های مادرید زیبا که هریک به قدری باسلیقه آراسته شده اند که انگار خود یک اثر هنری محسوب میگردند.من باور دارم که این ویترینهای شیشه ای هریک یک تابلو هستند و ارزش دیدن دارند و هریک نمایانگر مردم فرهنگ دوست و علاقه مند به هنر مادریدند. این مغازه ها  چهره شهر را زیباتر میکنند و توریستهای علاقه مند را به خود جذب… کاشکی ما هم به فکر آراستن ویترینهای مغازه های شهرهایمان بیشتر و بیشتر باشیم تا چهره خشن شهر را تا حدی از بیقوارگی و زشتی به در آوریم.

تازه فهمیدم وقتی ما میگوییم Royal اسپانیاییها میگویند Real پس اینجا قصر رئال و یا به عبارتی قصر سلطنتی است.یکی از مهمترین سمبلهای شهر مادرید که در خیابان Bailen در ناحیه غربی مرکز شهر و شرق رودخانه مانزانارس واقع شده است.این قصر سلطنتی که زمانی محل سکونت پادشاهان اسپانیا بوده امروزه محل کارهای اداری پادشاه وقت یعنی خوان کارلوس است.

این کاخ باشکوه که شاهدی بر تاریخ اسپانیاست به قرن دهم میلادی و زمان استیلای مسلمانان برمیگردد.قبل از حمله مسلمانان به اسپانیا الیزابت و فرنیناند پادشاه و ملکه اسپانیا بودند که با حمله مسلمانان شکست خوردند و اسپانیا به دست آنها افتاد. وقتی مسلمانان بر مادرید چیره شدند در همین محل که امروزه قصر سلطنتی است قلعه نظامی خود را برپا کردند.بعد از شکست مسلمانان و آزاد سازی این کشور خاندان سلطنتی – مسیحی در این قلعه ساکن شدند.

در طی قرنها حکومتها و شاهان زیادی عوض شدند و بهسازیهای زیادی در این محل صورت گرفت تا اینکه در شب کریسمس ۱۷۳۴ آتش سوزی مهیبی گریبان قصر را گرفت و به کلی آنرا ویران کرد.از سال ۱۷۳۴ تا ۱۷۵۵ به دستور فیلیپ پادشاه وقت اسپانیا دستور ساخت دوباره قصر تحت نظر آرشیتکت معروف ایتالیایی داده شد.

این بار قرار شد در یک معماری کاملا اسپانیایی در زمینی مستطیل شکل نقشه قصر پیاده شود.نمای بیرونی فصر از موزه لوور پاریس الهام گرفته شد با ۸۷۰ پنجره و ۲۴۰ بالکون و ۲۸۰۰ اطاق!!!کارگران برای سالها با جدیت و ممتد به کار ساختن قصر پرداختند تا سرانجام در سال ۱۷۶۴ قصر به پایان رسید و چارلز سوم شد اولین پادشاه ساکن در قصر سلطنتی مادرید.قصر به خاطر معماری چشمگیر و اشیای هنری باارزش و اطاقهای مجللش برجسته مینمود تا جاییکه مهمانان سلطنتی همیشه و در همه زمانها مشتاق دیدار از این کاخ بودند.

دیوارهای داخلی اطاقها با فرسکهای بزرگی از هنرمندان صاحب نام چون رافائل -باتیستا و فرانسیسکو بایو پوشیده شده است  که از دور ۳ بعدی به نظر میایند و بیشترشان نقشهای اساطیریند.هرسالن قصر به نام یکی از این خدایان شناخته میشود.همچنین  تابلوهای بسیار گران قیمتی هم روی دیوارها خودنمایی میکنند خصوصا پرتره های فرانسیس گویا که از خاندان سلطنتی کشیده شده است.گوبلنهای عظیم الجثه با نخهای ابریشمین-ظروف چینی و کریستالهای قدیمی-ظروف نقره و مبلمانهای سلطنتی بسیار زیبا و مجللند و تاحدی فضای کاخ ورسای را یادآوری میکنند.استایل همه اطاقها “روکوکو” است.پارچه رومبلیها همه گوبلن کار دستند که نام ایزابل و فرناندو روی تمامشان گلدوزی شده است.

وقتی کسی به دیدن خوان کارلوس میاید او از مهمانان رسمی و عالیرتبه اش در اینجا پذیرایی میکند.اما این تنها یک شب شام رسمی است و هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد چون در کشور اسپانیا شاه و ملکه تنها عناوین تجملی محسوب میشوند به نوعی انگار میخواهند به خاندان سلطنتی احترام بگذارند وگرنه آنها حق هیچ دخالتی در امور سیاسی را ندارند.دو صندلی مخصوص شاه و ملکه در اطاق رسمی آنها قرار گرفته که قرنها پادشاهان و ملکه ها روی آن مینشستند اما امروزه اجازه ندارند زیرا تنها زمانی خانواده سلطنتی حق جلوس روی این صندلیها را دارند که صاحب قدرت باشند و البته امروزه دیگر آنها هیچ قدرتی در امور کشورشان را ندارند.

شب مبشود وقتی از کاخ سلطنتی بیرون میاییم و راه میفتیم در خیابانهای مادرید به قدم زدن.معمولا شهرهای اروپایی شب زیبایی دارند چون نوعی از زندگی شبانه در انها جریان دارد که با غروب خورشید تازه متولد میشود.خیابانها روشن هستند با صدها لامپ فلورسنت رنگی که فضایی رویایی به شهر میدهند.ساختمانهای قدیمی بدون استثنا همگی نورپردازی شده اند و کافه ها و رستورانها پر از مردم شاد و سرزنده که میخواهند شب خوشی را سپری کنند.راه رفتن در خیابانها و کوچه پس کوچه های مادرید در شب میتواند خاطره آفرین باشد البته به شرطیکه خیلی در مناطق خلوت و حاشیه ای قدم نزنید.

موزیسینهای دوره گرد در این فضای شاعرانه شبی عاشقانه را برای شما رقم میزنند اگر اهل دل باشید

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

٢/١/٩٠

 

منبع:وبلاگ بیا تا برویم

همچنین ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *