خانه / جهانگردی / سفرنامه موریس قسمت دوم

سفرنامه موریس قسمت دوم

سفرنامه موریس قسمت دوم

موریس-North Tour

صبح بعد از صرف صبحانه راهنمای محلی به سراغمان آمد تا مارا به گشت شمال جزیره ببرد.همان طور که قبلا گفتم موریس جزیره کوچکی در شرق ماداگاسکار و در اقیانوس هند واقع شده.مساحت این کشور مستقل ۲۰۴۰ کیلومتر مربع هست یعنی حدود ۴ برابر شهر تهران.از شمال به جنوب طول جزیره ۶۱ کیلومتر و از شرق به غرب ۴۷ کیلومتره.این کشور شامل ۸ جزیره کوچک و بزرگ میباشد که ما در جزیره بزرگ آن ساکن شده ایم.

در ادامه با سفرنامه موریس به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

دور تا دور جزیره مردابهایی وجود دارد که با صخره های مرجانی (Coral reef) پوشیده شده است تنها یک ناحیه کوچک وجود دارد که مرجانها وجود ندارند و مردم و توریستها آنجا موج سواری میکنند.مرجانها چند فایده برای این جزیره دارند.اول اینکه مثل تصفیه کننده آب عمل میکنند.پس آب دریا مثل اشک چشم زلال و شفاف میشود.دوم اینکه به علت وجود این صخره ها آب دور تادور جزیره کم عمق میشود و بالطبع گرمتر .در این صورت مانعی برای ورود کوسه ها به نزدیکی ساحل هم میگردد.

این جزیره ابتدا به وسیله دریانوردان مالایی در قرن دهم میلادی ثبت شد اما تا قرت ۱۶ تقریبا ناشناخته مانده بود.تا اینکه کشور پرتغال و به  دنبال آن در قرن ۱۷ امپراطوری هلند اینجا را به استعمار خود در آوردند.پرتغالیها نام جزیره را Swan Island گذاشته بودند اما هلندیها نام آنرا به “موریس” (نام شاهزاده هلندی) تغییر دادند.هلندیها شروع به کاشت نیشکر کردند تا از شیره آن مشروبات الکلی(عرق نیشکر) تهیه کنند.برای اینکه بتوانند جزیره را استعمار کنند با خود برده های سیاه را از ماداگاسکار به جزیره آوردند.به خاطر کار زیاد برده ها تا ۳۵ سالگی بیشتر دوام نمیاوردند و از بین میرفتند.از طرفی برده ها مدام سرکشی میکردند.آب کافی هم در اختیار آنها نبود پس کم کم قدرت هلند در این جزیره کم شد.

هلندیها بیشترین ضرر را به طبیعت جزیره وارد آوردند.درختان را قطع میکردند و چوبشان را به اروپا صادر میکردند.حیوانات را میکشتند و از بین میبردند.یکی از این کارهایی که نام هلند را برای همیشه به عنوان صدمه زننده طبیعت موریس در تاریخ ثبت کرد مربوط به پرنده هایی به نام “DODO” میشد.این پرنده که عکس آن را مشاهده میکنید هزاران سال در این جزیره زندگی میکرد و به خاطر اینکه همیشه غذا روی زمین برایش فراهم بود و هیچ دشمن خارجی او را تهدید نمیکرد به مرور تغییر ژنتیکی داده بود و دیگر نمیتوانست پرواز کند و جثه اش بزرگ شده بود.هلندیها این پرنده را به راحتی شکار میکردند.از طرفی میمونهایی که با هلندیها به جزیره آورده شده بود تخم دودو را به راحتی لابلای علفها میافتند و میخوردند.بدین ترتیب نسل دودو که هزاران سال اینجا ساکن بود به راحتی از بین رفت.نکته مهم این است که دودو جز در این جزیره در هیچ کجای دیگری از کره زمین وجود نداشت. پس امروز تنها یاد و خاطره دودوی بیچاره در اذهان ما انسانهای سودجو باقی مانده است. دودو سمبل جزیره موریس گشته است.

بعد از هلندیهای چپاولگر نوبت به فرانسویها در قرن ۱۸ رسید.آنها نام جزیره را عوض کردند و آن را نامیدند:”جزیره کوچک فرانسه”.این بار برده ها را از سواحل شرقی آفریقا آوردند.این برده ها آرامتر بودند و سرکشی نمیکردند.شرایط هم بهتر شده بود.پس فرانسویها شروع به آباد کردن جزیره کردند.مزارع نیشکر را گسترش دادند و به تولید شکر پرداختند.خانواده های ثروتمند فرانسوی به اینجا آمدند و شروع به سرمایه گذاری کردند و تجارت صدور نیشکر به اروپا را راه انداختند.

اما موریس دوباره دست به دست شد.در شمالی ترین نقطه جزیره که آن را “کاپ مالاقو” یعنی نقطه بدشانسی مینامند انگلیسیها توانستند در قرن ۱۹ هنگام جنگهای ناپلئونی جزیره را از چنگ فرانسویها در آورند و آن را دوباره موریس بنامند.آنها گیاهان استوایی را از هند و ماداگاسکار با خود به این سرزمین آوردند و پوشش گیاهی منطقه را تا حدودی تنوع دادند.

جزیره در سطح دریا واقع شده است.اما پستی و بلندی دارد.این اختلاف سطح باعث شده تا آب و هوا و رطوبت در شمال با جنوب جزیره فرق کند.

اما موریس بالاخره توانست در سال ۱۹۶۸ استقلال خود را از انگلیس بدست آورد و کشور مستقلی شود تا امروز که کشوری جمهوری دموکرات است و راه پیشرفت را در پیش گرفته است.

جمعیت ۱۳۰۰۰۰۰ نفری موریس در طی قرنها از نژادهای مختلفی تشکیل شده است.از هندی و چینی گرفته تا اروپایی و آفریقایی.جالب اینجاست که این نژادهای مختلف در کمال آرامش و خوشی در کنار هم زندگی میکنند.با وجودیکه سطح درآمد مردم بالا نیست اما از دولت خود راضی هستند و به خوشی زندگی میکنند.موریس در کل قاره آفریقا تنها کشوری است که کاملا ثبات سیاسی دارد و هیچ تنشی در اینجا بین دولت و مردم وجود نداشته است.

بد نیست کمی هم برایتان از نیشکر بگویم.گیاهی که در موریس به هر طرف نگاه کنید آن را میبینید.این گیاه بلند از  تیره غلات بومی منطق معتدل گرم تا مناطق حاره می‌باشد که دارای ساقه ضخیم و بند بند بوده و قسمت داخلی ساقه نیشکر لیفی و حاوی مقادیر زیادی عصاره شکر می‌باشد. بلندی ساقه نیشکر بین ۲ تا ۶ متر می‌باشد.بعد از برداشتن محصول ساقه ها را میسوزانند تا خاک برای رویش دوباره نیشکر غنی تر شود.از هر ریشه حدود ۶ مرتبه گیاه نیشکر عمل میاید.چوبهای سوخته شده نیشکر را به عنوان پوشش سقف خانه ها استفاده میکنند چون مانع نفوذ آب هستند.برگهای این گیاه مفید هم در تغذیه حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد.جالب اینجاست که بعد از پردازش الیاف باقیمانده از آنها در صنایع الکترونیک استفاده میگردد.شیره نیشکر هم که خودتان بهتر میدانید در صنایع عطر سازی-شکر سازی و مشروبات الکلی مصرف دارد.

وقتی باد میوزد و این ساقه های بلند رو به آسمان آبی موریس تاب میخورند منظره ای به یاد ماندنی برایتان ایجاد میکند.نیشکر تا ابد در ذهن من با موریس پیوند خواهد خورد.

جایی که داریم میرویم پایین تر از سطح دریاست.هوا گرمتر شده و گیاهان پوشش متنوع تری به خود گرفته اند.باد لابلای درختان که میوزد صدای آهنگی شنیده میشود.راهنمای محلی میگوید:زنان جزیره این درخت را در حیاط میکارند تا مدام صدای آوای موسیقی در خانه های آنها شنیده شود.این یک درخت عجیب و غریب است.درخت سازها و نواها…

۵۰ سال که از عمر درخت بگذرد از چوب آن در صنعت مبل سازی استفاده میشود و پودر آن را هم برای اسلحه سازی بکار میگیرند.

اما در این فصل سال این نوع درخت با شاخهای گسترده رو به آسمان و بی برگ بسیار در جزیره دیده میشود.از راهنما میپرسیم و میگوید:به این درخت “خبر دهنده سال جدید” میگویند.چون تنها هنگام سال نو برگ میدهد و اینگونه خود را برای جشن آغاز سال آماده میکند.

زیباست این درخت در پهنای آبی بیکرانه…

به دیدن تنها کلیسای سقف قرمز جهان میرویم.کلیسای کوچک و نقلی در کنار ساحل Grand Bay .اینجا را Cap Malheureux مینامند.یکی از ده ها کلیسای کاتولیک جزیره که در قرن ۱۸ میلادی توسط فرانسویان ساخته شد.همان طور که گفتم در دوران استعمار برده های زیادی را به این جزیره میاوردند و به زور آنها را مسیحی میکردند.در آن دوران تصور بر این بود که این برده ها حیواناتی هستند که باید توسط سفیدپوستها اهلی شوند!!! پس برای این برده ها کلیسا هایی هم میساختند تا مذهب را به خورد آنها بدهند.البته نمیتوان منکر کارهای شایسته ای که فرانسویها کردند هم شد.آنها شروع به اموزش و پرورش برده ها هم کردند و به مدرسه سازی پرداختند.چون خانواده های سفید پوست زیادی در اینجا ساکن شده بودند.

امروزه آموزش در موریس کاملا رایگانه.سیستم درمانی هم رایگانه.در موریس دانشگاه پلی تکنیک و پزشکی هم وجود دارد.در رابطه با زبان این مردم هم باید گفت که همه آنها کاملا مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی هستند.زبان مدرسه ای آنها فرانسه و زبان اداری و رسمیشان انگلیسی است.اما مردم به زبان بومی “کریول” با یکدیگر گفتگو میکنند.این زبان مخلوطی از زبانهای آفریقایی و فرانسوی است.

این منطقه را Grand bay (خلیج بزرگ) مینامند که میتوان آن را بهترین نقطه توریستی موریس نامید.در واقع صنعت گردشگری موریس از Grand Bay شروع به توسعه کرد تا جاییکه امروز در کنار اقیانوس آبی هندش ده ها هتل لوکوس جهانی با بهترین امکانات رفاهی ساخته شده است.موریس موقعیت خاص جغرافیایی دارد.زمان استعمار فرانسویها بسیار استراتژیک بود و آنها از موریس به کشتیهای انگلیسی حمله میکردند.بعدها که موریس میخواست استقلال خود را از انگلیس بگیرد طی قرار دادی جزیره ای را به نام “دیگو گارسیا” به انگلیسیها دادند تا موریس کشوری مستقل شود.سالهای بعد کشور آمریکا این جزیره را از انگلیس خرید.امروز جزیره دیگو گارسیا اصلا مسکونی نیست تنها نیروهای نظامی  آمریکایی ساکن آنجا هستند.شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه این جزیره امروزه محل قاچاق اسلحه و مواد مخدر به اقصی نقاط جهان است و پروژه های مخفی نظامی آمریکا در آنجا اجرا میشود.

به ما فرصت چند دقیقه ای میدهند تا از اتوبوس پیاده شویم و در خلیج گشتی بزنیم.به هر طرف مینگریم درختهای نارگیل را میبینیم و دست فروشهایی که نوشیدنیهای نارگیلی میفروشند.در کوچه های باریک ان راه میفتیم.قیافه های مردم بیشتر سیاه و هندی است. اما شهرها تمیز و پاکیزه هستند نه مثل هندوستان!!!….اینجا با رغبت و راحتی میشود در خیابانها قدم زد باز هم برخلاف هندوستان!!!…یکی دیگر از نکته های جذاب موریس رفتار و کردار مردم آن است که به شدت مهمان نواز و مهربانند و با خوشی با گردشگر برخورد میکنند.وضعیت امنیت هم خوب و روبراه هست و لازم نیست مدام نگران جیب برها بود. خلاصه موریسیها مردم بافرهنگ و دلنشینی هستند که به راحتی میشود با آنها دوست شد و گپ زد.

تقریبا در هر کوچه و خیابانی میشود معابد هندوها را دید.از قرار یک فستیوال مذهبی هندی در راه است و هندوها در تدارک آماده کردن معابد برای جشن.داخل معابد هم بسیار تمیز و پاکیزه و رنگارنگ است.بعدا بیشتر در رابطه با این فستیوال برایتان خواهم گفت…

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

شهریور 90

ادامه قسمت سوم

 

همچنین ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *