خانه / سفرنامه / سفرنامه کیلان دماوند

سفرنامه کیلان دماوند

سفرنامه کیلان دماوند

ادامه سفر به دماوند-کیلان

رستوران رضا شمرونی

یادتان که نرفته ما و ۸۰ راهنمای گردشگری راهی دماوند بودیم و اطرافش.ظهر شده بود و وقت نهار.نزدیکیهای کیلان(Kilan) رستوران رضا شمرونی بود و حال و هوای پاییزیش.

در امتداد جاده ای که هیچ چیز نبود تنها همین کلبه های چوبی قرار داشت که در نهایت سلیقه مسافر خسته جاده را در سوز سرمای گزنده پاییز به درون میخواند.پس پا گذاشتیم به رستوران رضا شمرونی…

از همان ابتدا برخورد رنگ زرد و نارنجی بود  و آسمان آبی و دری چوبی که انگار مارا به شهر جادو میخواند.شاید پشت آن در چوبی جادوگر شهر آز انتظار مارا میکشید.نمیدانیم بگذار بگذریم و قدم در ناکجاآباد گذاریم.

حالا رسیده ایم به دور یک حوض سنگی و قدیمی که رنگ آبیش وقتی بستر برگهای خزان زده میشود مرا به یاد خانه قدیمی عمویم میندازد که هروقت دلم هوای او را میکند ناخودآگاه یاد حوض آبی رنگ کوچکی میفتم که در کودکی مرا با پسرعموهایم در حیاط نقلی پیوند میداد وقتی توپ پلاستیکی آنها روی آب شناور میشد.ناخودآگاه نگاهم به دنبال ۳ پسر عموی بازیگوشم گشت و به دنبال کودکی رفته ام اما نیافت و محو شد.

و وقتی فانوس قدیمی مادربزرگ از لابلای تاکهای تنیده در دل آسمان بر من سایه میندازد دیگر باور_باورم میشود که اینجا شهر جادویی قصه هاست.

نهار میخوریم و راهی سرزمین باستانی کیلان میشویم تا قصه ها را بیشتر و بیشتر باور کنیم.در این عصر پاییزی من و او و همه آن ۸۰ نفر بازیگران تاریخ شده ایم.

در ادامه با سفرنامه کیلان دماوند به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

شهر کیلان دماوند

ما در یک موزه طبیعی قرار گرفته ایم لابلای رشته کوه های قره قلاچ که زنجیروار در دل طبیعت هزاران سال است که خاموش نظاره گرند.اینجا دیگر جنوبی ترین بخش البرز محسوب میشود.در جنوب شرقی دماوند . ۸۵ کیلومتری شرق استان تهران.اینجا کوه ها به قدمت کل بشریتند و بیشتر.همزمان با دوه ای که هیمالیا چین میخورده قره قاچ “قاچ” خورده است!!!! بد نیست بدانیم  پای قدیمی ترین بشر تهرانی حول و حوش کیلان به ثبت رسیده است اما نیندیشید به بشر دیروز و پریروز ها مراد من انسانهای پارینه سنگی ۱۶ قرن قبل از میلاد مسیح است.

کیلان دیرزمانی دور یکی از مراکز مهم حکومتی مادهای قدرتمند بوده که هوز میتوان آثار باقی مانده از قلاع کیانیان را در آنجا دید.کیانیان هم که دیگر به قدمت باستان است و نماد ایرانیان کهن.پس بنگریم به اینکه کیلان چه پیشینه عظیم و درخور تاریخی فرهنگی دارد.همین پیشینه باشکوه شاید خونی است که در رگهای مردم کیلان جاری شده و آنها را به بالاترین درجات علمی و فرهنگی میرساند.امروز مفاخرزیادی در کل دنیا هستند که به کیلانی بودن خود مینازند .

ردپای کیلان را در اساطیر شاهنامه هم میتوان یافت وجاییکه فردوسی کیلان را نام نبیره افراسیاب میخواند که در این محل هنگام جنگ برابر کیخسرو به دست آرش سردار بزرگ ایرانی کشته شد.از طرف دیگر نام کیلان از سلسله کیانی هم گرفته شده که آن هم در خور توجه است و بیشتر و بیشتر اهمیت این مکان باستانی را برای ما کنجکاوان تاریخ بیشتر میکند.کیلان پایتخت تابستانی کیانیان بوده و چه بسا در روزگاران گذشته شکوهی بیمانند داشته است.حیف که امروز ردپایی از آن دوران و از آن سلسله ها و از آن مردم باستانی دیگر وجود ندارد.تنها ویرانه های باقیست که باید لابلای آنها رفت و گشت و اندیشید.

مسجد جامع کیلان دماوند

اما قصد ما از دیدار کیلان حضوری هم در مسجد جامع قدیمی این شهر است.وارد مسجدی میشویم که مناره ندارد و این جای تعجب است.میخواهم همینجا برایتان کمی از فلسفه وجود مناره های مسلمانان بگویم.اولا که مناره از معماری ایران وارد معماری دوران بعد از اسلام شد.مناره ها میلهای بلندی بودند که در زمان ساسانیان در نقاط مختلفی میساختند و بالای آنها چراغ میفروختند تا مسافران راه ها و جاده ها مسیر خود را بیایند.این میلها به نوعی فانوس دریایی خشکیها محسوب میشدند.بعدها که اسلام وارد سرزمین ما شد کاربری میلها به مناره مسجد تغییر کرد حالا اذان گو بالای آن میرفت و به صدای بلند مردم را فرامیخواند.

اما اینکه چرا یک مناره به دومناره تبدیل شد برمیگردد به دوران ایلخانی که عظمت گرایی وارد معماری ایرانیان شد.پس میلها بلندتر ساخته شدند و برای حفظ استحکام و توازن و جلوگیری از شکست طاقهای بنا این میلهای بلند را به صورت جفت یعنی ۲ تایی ساختند.حالا میدانیم که میل یا مناره ربطی به معماری مسجد نداشته و بعدها به معماری مساجد افزوده شده است.

کلمه مناره یک کلمه ساسانی بوده که از ریشه کلمه “نور” آمده وخود دلیلی بر آتش افروزی بالای آن در دوران زرتشت است.پس میبالیم به اینکه ایران زمین مناره و گنبد را به معماری جهان اسلام هدیه کرده است.

وارد مسجد که میوشیم ۱۵ ستون پافیلی بزرگ سفید توجه ما را جلب میکند.

سقف مسجد تماما از چوب است  اما در گذشته از ماده دیگری بوده که نیاز به چنین ستونهای سنگینی برای نگهداری داشته است.علت اینکه سقفها در گذشته بسیار محکم و سنگین بوده اند به خاطر بارشهای شدید برف  بوده که امروز دیگر کمتر  اتفاق میفتد.پس سقف سبکتر شده اما ستونها به یادگار از آن دوران همچنان باقی مانده ند.فضای اینجا ظرفیت پذیرش ۲۰۰۰ نفر را دارد و اشخاص مهمی چون آیت الله طالقانی-خاتمی بهشتی و مهندس بازرگان زمانی به اینجا آمده و از نزدیک مسجد را بازدید کرده اند.جالب اینجاست که علامه طباطبایی کتاب “المیزان” خود را در شبستان همین مسجد نگاشته است.

دیوارهای دورتادور مسجد همه خشتیند تا بتوانند در زمستان گرما را حفظ کنند و در تابستان فضا را خنک نگه دارند.کیلان یک خاک معدنی به نام کائولن دارد که جلوی نفوذ آب را میگیرد.به خاطر همین روی پشت بامهای خانه ها پوششی از این نوع خاک را قرار میدهند.

معماری دوران ساسانی “بوم آورد” است یعنی در هر منطقه از مصالح خاکی همان منطقه در ساخت بناها استفاده میشده .بنابراین میبینیم که در ساخت این مسجدهم از سنگهای تیشه ای و ملات ساروج استفاده شده که خاص کوهستانی و رطوبی بودن این منطقه است.

محراب مسجد قدیمی و احتمالا مربوط به قرون ۵ یا ۶ هجری است که از مقرنس(تورفتگی) و بیرون آمدگیهای ظریفی ساخته شده .دورتادور آن هم کتیبه ای به خط ثلث با کاشی فیروزه ای قرار دارد.محراب مثل همیشه در راستای قبله است.

این مسجد مثل بسیاری مساجد دیگر احتمالا روی آتشگاه ساسانی بنا شده.بعد از حمله اعراب حکومت مسمغان به آنها جزیه داده تا بتوانند در اینجا باقی بمانند اما شرط باقی ماندن تبدیل آتشگاه به مسجد بوده است.

کیلان زیبا را میگذاریم و به جایی دیگر میرویم.کجا؟ با من بمانید

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

مهر 90

 

منبع:وبلاگ بیا تا برویم

همچنین ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *