سفرنامه آنتالیا

مجله تصویری از سفر ایرانیان به آنتالیا

سفرنامه آنتالیا

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت سلام دوستان عزیز در ابتدا به خاطر انشاء ضعیفم عذر خواهی میکنم چون دفعه اول که سفر نامه مینویسم.من سعی میکنم بیشتر . از تجربیات خودم از سفر و هتل بگم و اطلاعات دقیق تر درباره این هتل میتونید به راحتی در همین …

ادامه نوشته »
سفرنامه آنتالیا

سفر به هتل ریکسوس پرمیوم پرآوازه

سفر به هتل ریکسوس پرمیوم پرآوازه بک گراند سفرنامه: هتل ریکسوس پرمیوم آنتالیا برای من بیشتر شبیه آواز دهلی بود که از دور خوشتر آمد. سرآغاز: به دلیل شغل پر تنش من و همسرم این بار هم تصمیم گرفتیم به یک سفر از نوع ریلکسیشن (بدون هیچ دغدغه برای برنامه …

ادامه نوشته »
سفرنامه آنتالیا

سفری شاد و بیادماندنی به هتل اورنج کانتی آنتالیا

سفری شاد و بیادماندنی به هتل اورنج کانتی آنتالیا با عرض سلام و وقت بخیر خدمت خوانندگان عزیز وب سایت لست سکند در این سفرنامه سعی کردم یک سری اطلاعات، تجربیات جدید و ناگفته سفر به آنتالیا را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. من و دوستم مهدی بالاخره پس …

ادامه نوشته »
592a75301d37b 9

خیلی دور، خیلی جذاب (سفرنامه آنتالیا)

خیلی دور، خیلی جذاب (سفرنامه آنتالیا) با نام و یاد خدا و با سلام اوایل خرداد ماه بود که با دوستانم به فکر سفر به ترکیه و آنتالیا افتادیم و انتخاب هتل و آژانس هم به عهده من گذاشته شده بود.بعد از کلی تحقیق و تفحص تو منابع مختلف اینترنتی …

ادامه نوشته »
161

سفری به آنتالیا و سرزمین افسانه ها بخش دوم

سفری به آنتالیا و سرزمین افسانه ها بخش دوم در کمتر از نیم ساعت چک این انجام شد و حدود ساعت یک بعد از ظهر بود که اتاق در آخرین طبقه ی هتل( طبقه پنجم) به ما تحویل داده شد. اتاق های این هتل بر مبنای فلسفه ی خاصی طراحی …

ادامه نوشته »
592a6deea5261 1

سفری به آنتالیا و سرزمین افسانه ها بخش اول

سفری به آنتالیا و سرزمین افسانه ها بخش اول ابتدا بر خودم لازم میدونم تا سلامی مخصوص بر خوانندگان این سفرنامه داشته باشم و بر همه دوستداران و لست سکندی های عزیز، درود بفرستم.بعد از سفر عجیب و پر ماجرای من به مالدیو در اردیبهشت ماه امسال که سفرنامه ی …

ادامه نوشته »
71

حس های دلچسب،حس های لطیف (سفرنامه آنتالیا)

وقتی به فرودگاه آنتالیا رسیدیم آفتاب تازه زده بود و هوا کم کم رو به روشنی می رفت. بوی شرجی و دریا را احساس می کردم. بالاخره به این شهر ساحلی زیبا که بارها درموردش شنیده بودم، رسیده بودیم و حالا قرار بود با همه ی حواس پنجگانه مان آن …

ادامه نوشته »