خانه / سفرنامه / سفرنامه خارجی (صفحه 35)

سفرنامه خارجی

مجله تصویری از سفر ایرانیان به سراسر دنیا

سفرنامه اروپا – ژنو

سفرنامه اروپا – ژنو وقتی بخواهی از سوئیس صحبت کنی، بی گفتگو باید از صلح سخن آغاز کرد. امید به دوستی و آشتی چون بذری بارور در ذره ذره این خاک ریشه دوانده…به تلاش زیادی نیاز نداری، وقتی بدانی بیش از ۱۵۰ سال از جنگ در این آب و خاک خبری …

ادامه نوشته »

سفر نامه اروپا – آمستردام

سفر نامه اروپا – آمستردام معجون عجیب و غریبی است… خاص تر از آن است که با ۳ روز اقامت بتوان ادعای درکش را داشت. با هر سلیقه ای به این شهر وارد شوی، چیزی برای دلخوشی و سرگرمی می یابی. آمستردام شهریست که در آن نمی توان کسل شد؛ این …

ادامه نوشته »

به وسعت یک رویا…

به وسعت یک رویا… خاص‌تر از آن است که بتوان دید و فراموشش کرد… بعد از «ساگرادا فامیلیا» دیگر هرگز به طور مطلق مجذوب کلیسایی نشدم تا به اینجا رسیدم! ظاهرش خیلی شبیه «کلیسای سنت باسیل» مسکوست؛ همان که در تصاویر روسیه، نماد گردشگری آن قلمداد می‌شود. داخلش اما، شکوه …

ادامه نوشته »

سفر به آلاچاتی

سفر به آلاچاتی در خیال خود یک شهر را تصور کنید: آرام، شاد و پر از نور آفتاب؛ سرشار از رنگ، با در و پنجره‌هایی که فقط دیدنشان هم آدم را سر ذوق می‌آورد… شهری پر از گل؛ شمعدانی و کاغذی و پیچک…شاخه‌هایی که با در و دیوار و آسمان عشق …

ادامه نوشته »

گنبدهای فیروزه‌ای شهری سبز… (سفرنامه ازبکستان – شهر سبز)

گنبدهای فیروزه‌ای شهری سبز… (سفرنامه ازبکستان – شهر سبز) حالا که زیبائی‌های سمرقند را تماشا کرده‌ و از آن گذشته‌ایم، به شهرسبز می‌رویم؛ زادگاه امیر تیمور‌ لنگ! با یک سواری از جلوی ریگستان و همراه با دو مسافر دیگر… مقصد راننده شهر کتاب است؛ کتاب با سمرقند حدود شصت کیلومتر …

ادامه نوشته »

از آواز سمرقند (۲)

از آواز سمرقند (۲) به مجموعه شاه زنده که رسیدیم، نفس در سینه‌مان حبس شد… یک چیزی می‌گویم از معنای کاشی‌کاری افسانه‌ای، یک چیزی می‌شنوید… شاهکار غریبی‌ست. در تمام زندگیم هیچ‌گاه آبی فیروزه‌ای را این گونه درخشان و افسونگر ندیده بودم! فقط یک لحظه تصور کنید چه منظره‌ای می‌تواند در …

ادامه نوشته »

آرامستان شاه زنده ، شهر زیبای خاموشان

آرامستان شاه زنده ، شهر زیبای خاموشان «شاه زنده» یک افسانه نیست! یک شخصیت حقیقی است از صدر اسلام که رهسپار ماور‌اءالنهر می‌شود‌؛ سرانجامش اما، افسانه است و افسون دارد… چنان افسانه‌ای که بشود با آن یک شهر ساخت؛ یک کتاب نوشت… یک کتاب پر از نقش و نگار! پر …

ادامه نوشته »

از آواز سمرقند (۱)

از آواز سمرقند (۱) تو را در جشن لاله‌های سمرقند و بخارا دیدم؛ در گریبانت عطر خراسان می‌پیچید تو شعر می‌خواندی؛ من سما می‌رفتم در جشن لاله‌های جادۀ سمرقند و بخارا خربزه‌ها دهان وا کرده بودند اساطیر بیابان یک به یک بیدار می‌شد در یک قدمی ما صدای خشم مغول …

ادامه نوشته »

باز باران

باز باران چرخ سفر این بار طوری چرخید که برنامه اولین سفر به جنوب شرق آسیا با کمی تغییر دوباره اجرا شود. همان کشورهای مسیر اما کمی متفاوت… در سنگاپور بعد از هفت سال دوباره رسیدم به منظره پست قبلی و باز هم در هوای بارانی… عکس قبلی را از …

ادامه نوشته »

تلخ و شیرین یک پایتخت (آخرین قسمت سفرنامه ازبکستان)

تلخ و شیرین یک پایتخت (آخرین قسمت سفرنامه ازبکستان)  نزدیک چهار ساعت طول کشید تا قطار، فاصله سمرقند به تاشکند را بپیماید. سمرقند از سال ۱۹۲۴ به مدت شش سال پایتخت ازبکستان بود تا در سال ۱۹۳۰ تاشکند جایگزین آن شد. تاشکند یعنی شهر سنگی؛ نام قدیم آن چاچ بوده …

ادامه نوشته »