خانه / سفرنامه / خاطرات سفر به لهستان

خاطرات سفر به لهستان

 

خاطرات سفر به لهستان – ورشو (Warsaw)

صبح روز دوم پس از اینکه کمی خستگی‌های سفر از تنمون در اومده بود به سرعت آماده شده و نقشه در دست و کوله بر پشت از هتل زدیم بیرون. علی رغم اینکه موزه قصر ویلانو روزهای سه‌شنبه تعطیل بود اما بازهم به خودمون گفتیم که حداقل محوطه‌اش رو می بینیم و این شد که با پیدا کردن مسیر اتوبوس ها که روی نقشه بر مبنای برخی اماکن توریستی کد گزاری شده و بدون مشکل چندانی با اتوبوس راهی شدیم. همون اول بلیطامونو داخل اتوبوس معتبر کردیم تا برای ۲۴ ساعت اعتبار داشته باشه و باید اعتراف کنیم که اتوبوس های ورشو خیلی تمییز و منظم هستند. جالب اونکه در داخل تابلوهایی هم داره که با رسیدن به هر ایستگاه چراغ ایستگاه مورد نظر خاموش میشه و کار پیدا کردن مسیر رو راحت کرده و معمولا خیلی هم شلوغ نیستند.

 

http://s1.picofile.com/file/7885077311/204.jpg

 

خلاصه ایستگاه آخر همون مقصد ما بود و با پایین اومدن اولین چیزی که توجهمونو جلب کرد منظره زیبای گورستان کنار ایستگاه بود. آره درست شنیدید منظره زیبا! راستش این گورستان های اروپایی هم حکایتی دارند و بسیار زیباتر از پارکهای ما هستند. مقبره های زیبا که با گل های زیبا و رنگاوارنگ و فانوسهای رنگی کوچولو به شیوه ای قشنگ تزئین شده آدمو مجذوب می کنه! خوش به حال مرده ها که روحشون اینجا به پرواز در میاد!

 

http://s1.picofile.com/file/7885072903/100.jpg

 

اما به هر حال بیشتر وقت نداشتیم و این شد که پس از پرسش مسیر از عابرین به اونطرف خیابان رفتیم. اولش کلیسای زیبایی قرار داشت که هم بیرون و هم داخلش بسیار زیبا بود و بعد وارد محوطه کاخ ویلانو شدیم. محوطه زیبای جلوی کاخ با چشم انداز وسیعی که داشت بسیار مجذوبمان کرد. ما که فقط همینقدر انتظار داشتیم و فقط با چند دقیقه ای گشت و گزار و عکس گرفتن در آن محل راضی بودیم، دور میدانگاهی چرخیدیم.

Wilanow Palace & Park


در سمت چپ میدانگاه یه ورودی بود که در بدو ورود پسر جوانی تقاضای بلیط کرد و گفت که برای ورود به محوطه پشتی کاخ باید بلیط خرید. ابتدا فکر کردیم که منظور همان محوطه شبیه به جلوی پارک است و با توجه به آنکه تخفیف توریست کارتها شامل این مجموعه نمی شد شاید کمی مردد بودیم که ارزش خرید بلیط دارد یا خیر؟ اما پس از آنکه بطور تصادفی از تخفیف دانشجویان پرسیدیم، خوشبختانه تخفیف دانشجویی که برای یکی از ما امکانپذیر بود موجب شد تا با پرداخت ۸ زلوتی و خرید بلیط از دستگاه، وارد محوطه شویم.

http://s2.picofile.com/file/7885073973/131.jpg

ابتدای محوطه با گلکاری‌های منظم و البته سنگ ریزه‌های رنگی تزئین شده بود.

 

http://s2.picofile.com/file/7885074294/136.jpg

ما که تصورمان تنها همینقدر بود تنها با حس کنجکاوی به پشت قصر رفتیم. اما به ناگاه پایین پله ها با چشم اندازی بسیار زیبا از فضایی سرسبز و منظم مواجه شدیم که شاید وصف آن به سادگی بیان نشود. خوشحال و راضی مسیر را که منتهی می‌شد به رودخانه ای بسیار زیبا ادامه دادیم، دو طرف آن با درخت کاری منظم و سرسبز یادآور بهشت بود.

http://s1.picofile.com/file/7885074622/166.jpg

هوای مطلوب و نسیم خنک و البته سکوت و آرامش محیط حس زیبایی را متصور کرده بود و شاید اگه برنامه فشرده‌ای برای دیدن سایر جاهای دیدنی نداشتیم تا شب همونجا می موندیم!

http://s3.picofile.com/file/7885075050/178.jpg

با ادامه دادن مسیر در امتداد رودخونه هرلحظه به زیبایی های اون اضافه می شد تا جاییکه توضیح حس واقعی اون خیلی سخته، باید اونجا برین و ببینین!

http://s1.picofile.com/file/7885075913/180.jpg

http://s3.picofile.com/file/7885076662/181.jpg

در بالای باغ و درست پشت محوطه قصر نیز چندین مجسمه زیبا قرار داشت که حداقل برای گرفتن عکس های خوش منظره مناسب بود. راستش خیلی خوشحال شدیم که امروز موزه کاخ بسته بود چون اگه باز بود و ما وقتمونو صرف دیدن اشیاء و مجسمه های داخلش می کردیم، شاید دیگه وقت نداشتیم که این محوطه زیبای پشت قصر رو کشف کنیم!در مسیر برگشت درحالیکه ظهر شده بود بازهم با اتوبوس تا مرکز شهر قدیمی رفتیم. این بار در محوطه شهر قدیمی در فروشگاهها دنبال سوغاتی نماد شهر بودیم اما راستش چیز مشخصی که هردومونو راضی کنه پیدا نشد. اما لااقل ۲ تا دونات خوشمزه به قیمت هرکدوم حدود ۱٫۵ زلوتی خوردیم.

http://s2.picofile.com/file/7885077846/213.jpg
http://s1.picofile.com/file/7885078060/217.jpgچون شارژ باطریمون تموم شده بود و هتل هم خیلی نزدیک بود به اونجا برگشتیم اما چون فقط تا شب وقت دیدن شهر رو داشتیم خیلی زود بیرون رفتیم. این بار مسیرمون به دیدن ساختمان بنای بزرگ شهر منتهی می شد که اسمش قصرCulture & Science بود. نکیسا در این مورد می نویسد:http://s1.picofile.com/file/7894709993/warsaw2.jpghttp://s1.picofile.com/file/7885080428/243.jpg
http://s2.picofile.com/file/7885080963/255.jpgپس از عبور از خیابون با محوطه پارک گونه اطراف برج مواجه شده و چون بخشهایی از جاده در دست تعمییر بود ابتدا به اشتباه از در کناری وارد برج شدیم که معلوم شد این بخش یجورایی کانون پرورش فکری ورشو است و مربوط به بچه ها و کودک و نوجوون اونجاست. بعدش برج رو دور زده و از در اصلی وارد شدیم. مدل ساختمون یادآور بناهای روسی بود و تزئینات داخلی هم بسیار چشم نواز. از اونجا می شد با پرداخت حدود ۲۰ زلوتی به بالای برج رفت اما با یه حساب سرانگشتی چون ساعت حدود ۳ بود و ما علاوه بر برنامه خرید بلیط قطار برلین، برنامه بازدید از قصر سلطنتی رو هم داشتیم قید رفتن به بالای برج رو زدیم. این شد که به سرعت راهی ایستگاه قطار که همون نزدیکیا بود شدیم و نسبتاً راحت بلیط فردا صبح به مقصد برلین رو به مبلغ هرنفر ۴۶ یورو خریدیم و نهایتا با تراموا راهی قصر سلطنتی شدیم. خوشبختانه تراموا در اتوبان زیر قصر نگه داشت و این شد که ماهم با بالا رفتن از پله ها به دروازه کناری قصر رسیدیم.http://s3.picofile.com/file/7885079565/235.jpgبلیط ورودی قصر سلطنتی حدود ۳۰ زلوتی بود اما برای دانشجویان و کسانیکه توریست کارت ورشو را داشتند ۵۰ درصد تخفیف داشت و این شد که برای اولین بار از اینکه کارت دانشجویی بین المللی را گرفته بودیم خرسند شدیم! البته علاوه بر اون می بایست برای اجازه عکس گرفتن هم جداگانه پول می دادیم. نکیسا نورائی در این مورد می نویسد:

http://s2.picofile.com/file/7885081498/263.jpg

تنها نکته ای که باید به این نوشته ها اضافه کرد نظم مناسب آنجا و تعدد مراقبین قصر در تک تک سالن‌ها بود بطوریکه هم چیز از تمیزی و نویی برق می زد.

 

http://s2.picofile.com/file/7885082040/275.jpg

http://s3.picofile.com/file/7885082468/277.jpg

خلاصه با بیرون آمدن از قصر از مسیر پشت قصر به سمت رود خونه ای که از شهر ورشو می گذشت حرکت نمودیم. در طول مسیر به جهت اطمینان از عابرین هم مسیر رو پرسیدیم و نهایتاً این شد که به کنار رودخانه شهر و سپس پل آنجا رسیدیم. البته رودخانه چندان عریض نبود. چندان جاذبه توریستی هم نداشت.

http://s3.picofile.com/file/7885082903/281.jpg

با سوار شدن اتوبوس برای دیدن پارک حمام سلطنتی (Lazienki Park) که مجسمه شوپن در آن قرار داشت به پارک رفتیم.

http://s2.picofile.com/file/7885083224/286.jpg

پارک واقعا زیبایی بود. واقعا زیبا! پر از قطورترین و زیباترین درختهایی که تاحالا دیده بودیم. نزدیک غروب به مناسبت مراسمی که اونجا برگزار می‌شد مسیر رو با فانوسهای رنگی مشخص کرده بودن که فضا رو بسیار رمانتیک کرده بود!

 

http://s2.picofile.com/file/7885083331/289.jpg

http://s3.picofile.com/file/7885083652/292.jpg

http://s2.picofile.com/file/7885083973/293.jpg

نهایتا غروب دوباره به محوطه قصر و بازار قدیم برگشتیم اما چون هوا تاریک شده بود دیگر دست فروشها جمع کرده بودند و ما که همچنان بر سر خرید نوع یادگاری نماد شهر با هم اختلاف عقیده داشتیم، فرصت خرید رو از دست دادیم و با توجه به خستگی مفرط با صرف شام و گشت و گذار پایانی در پارک اطراف هتل روز را به پایان بردیم و با بستن ساکمان برای صبح فردا آماده شدیم.

خداحافظ ورشو
ورشو نقاط دیدنی زیادی دارد که از جمله آن موزهای تکنیک، موزه جاسوسی، موزه ماری کوری و … است که البته ما فرصت چندانی برای دیدن آن پیدا نکردیم که البته بعدا با دیدن موزه های واتیکان و لوور جبران شد!
صبح ابتدا قصد داشتیم تا مسیر حدود ۱۰ دقیقه ای تا ایستگاه قطار را با اتوبوس بریم اما چون جهت ایستگاه را درست پیدا نکردیم، در همان مسیر به پیاده روی در اولین ساعات روز سوم سفر ادامه دادیم. جالب آنکه قبل از ساعت ۶ صبح تقریبا شهر زنده بود و چند عابر در حال حرکت بودند و فروشگاه غذایی نیز باز شده بود. خلاصه اینکه در ایستگاه قطار نیز آخرین زلوتی‌های باقیمانده را صرف خرید ۲ ساندویج پنیر کردیم تا حداقل در قطار گشنه نمانیم.
در پایان اینکه از نظر ما ورشو شهری بسیار تمیز و منظم، پر از ساختمونهای زیبا با رنگهای گرم و دختران زیبا، قدبلند و خوش پوش بود. ما هردو ورشو رو خیلی دوست داشتیم! امیدواریم که یه روز دوباره فرصت برگشتن به ورشو رو پیدا کنیم!

همچنین ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *