خانه / بایگانی برچسب: سفرنامه (صفحه 41)

بایگانی برچسب: سفرنامه

نیشابور

نیشابور می خواهم این پُست را به یک دوست وفادار تقدیم کنم؛ به سعید سعیدی… اردیبهشت ۹۰ سعید بعد از ۴ سال به ایران می آمد و زمان نداشت تا به تهران بیاید، پس ما عازم مشهد شدیم تا هم ولایت عشق را زیارت کنیم، هم دوست خوبمان را… بلیت …

ادامه نوشته »

سفر نامه اروپا – آمستردام

سفر نامه اروپا – آمستردام معجون عجیب و غریبی است… خاص تر از آن است که با ۳ روز اقامت بتوان ادعای درکش را داشت. با هر سلیقه ای به این شهر وارد شوی، چیزی برای دلخوشی و سرگرمی می یابی. آمستردام شهریست که در آن نمی توان کسل شد؛ این …

ادامه نوشته »

سفر به آلاچاتی

سفر به آلاچاتی در خیال خود یک شهر را تصور کنید: آرام، شاد و پر از نور آفتاب؛ سرشار از رنگ، با در و پنجره‌هایی که فقط دیدنشان هم آدم را سر ذوق می‌آورد… شهری پر از گل؛ شمعدانی و کاغذی و پیچک…شاخه‌هایی که با در و دیوار و آسمان عشق …

ادامه نوشته »

قزوین ، برداشت اول

قزوین ، برداشت اول برداشت اول از قزوین، اردیبهشت ماه شکل گرفت؛ اگر بلاگفا مشکل پیدا نکرده بود، همان وقت گزارشش را نوشته بودم. اردیبهشت قزوین، باشکوه و دیدنی‌ست. همه جای شهر گل به چشم می‌خورد و بوی توت سفید از دور و نزدیک به مشام می‌رسد. آن موقع می‌خواستم عنوان سفرنامه را بگذارم: …

ادامه نوشته »

قزوین ، برداشت دوم 

قزوین ، برداشت دوم برداشت دوم از مسجد‌النبی آغاز شد که به مسجد سلطانی معروف است: گرچه کتیبه‌های مسجد ساخت آن را به فتحعلی‌شاه قاجار نسبت می‌دهند اما، قدمت مسجد به دوره صفوی می‌رسد. گویی رنگ‌های این خانه، هم اینک از جعبه مداد رنگی بیرون آمده‌اند… از مسجد، وارد بازار می‌شویم: و هجوم روزمرگی مردم …

ادامه نوشته »

گنبدهای فیروزه‌ای شهری سبز… (سفرنامه ازبکستان – شهر سبز)

گنبدهای فیروزه‌ای شهری سبز… (سفرنامه ازبکستان – شهر سبز) حالا که زیبائی‌های سمرقند را تماشا کرده‌ و از آن گذشته‌ایم، به شهرسبز می‌رویم؛ زادگاه امیر تیمور‌ لنگ! با یک سواری از جلوی ریگستان و همراه با دو مسافر دیگر… مقصد راننده شهر کتاب است؛ کتاب با سمرقند حدود شصت کیلومتر …

ادامه نوشته »

از آواز سمرقند (۲)

از آواز سمرقند (۲) به مجموعه شاه زنده که رسیدیم، نفس در سینه‌مان حبس شد… یک چیزی می‌گویم از معنای کاشی‌کاری افسانه‌ای، یک چیزی می‌شنوید… شاهکار غریبی‌ست. در تمام زندگیم هیچ‌گاه آبی فیروزه‌ای را این گونه درخشان و افسونگر ندیده بودم! فقط یک لحظه تصور کنید چه منظره‌ای می‌تواند در …

ادامه نوشته »

آرامستان شاه زنده ، شهر زیبای خاموشان

آرامستان شاه زنده ، شهر زیبای خاموشان «شاه زنده» یک افسانه نیست! یک شخصیت حقیقی است از صدر اسلام که رهسپار ماور‌اءالنهر می‌شود‌؛ سرانجامش اما، افسانه است و افسون دارد… چنان افسانه‌ای که بشود با آن یک شهر ساخت؛ یک کتاب نوشت… یک کتاب پر از نقش و نگار! پر …

ادامه نوشته »

باز باران

باز باران چرخ سفر این بار طوری چرخید که برنامه اولین سفر به جنوب شرق آسیا با کمی تغییر دوباره اجرا شود. همان کشورهای مسیر اما کمی متفاوت… در سنگاپور بعد از هفت سال دوباره رسیدم به منظره پست قبلی و باز هم در هوای بارانی… عکس قبلی را از …

ادامه نوشته »

سفرنامه خجند (بخش اول تاجیکستان)

یادش بخیر… دوره‌ی پیش دانشگاهی را می‌گویم! شیطنت‌های آخر کلاس، زیر سر ما شش نفر بود… من و شیرین و شکوفه، نفیسه و عذرا و شهره… شهره خجندی! آن موقع نمی‌دانستم خجند کجاست؛ در واقع حدس می‌زدم شهری از خراسان باشد. فکرش را نمی‌کردم از ما نباشد! این جا نباشد! …

ادامه نوشته »