سفرنامه میلان قسمت سوم

سفرنامه میلان قسمت سوم

قلعه Sforzesco

امروز گشت نیمروزی میلان را داریم با تور.پس همه با هم ساعت ۹:۳۰ صبح راه میفتیم به همراه تورگاید محلی برای دیدار از چند اثر خاص شهر.

در ادامه با سفرنامه میلان ایتالیا به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

میلان یکی از شهرهای مهم و بزرگ ایتالیا محسوب میشود که جمعیتی حدود ۲ میلیون نفر در روز و یک میلیون و سیصد هزار نفر در شب دارد.از نظر وسعت-اقتصاد-مد و هنر میلان پایتخت ایتالیا محسوب میشود و به نوعی میتوان گفت که سرآمد روم و بقیه شهرهاست. گرچه میلان یکی از شهرهای قدیمی محسوب میشود که توانسته بافت سنتی خود را حفظ کند اما در قرن ۲۰ تا حدی هم به سمت معماری مدرن پیش رفته تا جاییکه میشود گاه گاه اثری از آسمان خراشهای بیریخت هم در آن دید.

جالب بود که میدیدیم تمام ساختمانها با پرچم ایتالیا پوشیده شده و مردم در خیابان در حال راهپیمایی هستند.فهمیدیم که امروز روز استقلال ایتالیا و روز جشن ملی است. روزی که در سال ۱۸۶۱ ایتالیا توانست بر اسپانیا و اتریش غلبه کرده و شمال و جنوب کشور را بهم متصل ساخته و ایتالیای کنونی را شکل دهد تا قبل از آن ایتالیای ۲ تکه شده زیر استعمار اسپانیا و اتریش بود.از آن به بعد هرساله در چنین روزی مردم به خیابانها آمده و با پرچمهای ۳ رنگ ایتالیایی استقلال کشورشان را جشن میگیرند…

la Scala تاتر شهر میلان.جایی که کمتر هنرمند بزرگ دنیاست که حداقل نامش را نشنیده باشد.معبد اپرا-باله-موزیک و صحنه تاتر.جایی که گنجینه هنر برای میلان محسوب میشود و پاتوق روشنفکران و اندیشمندان میلانی.بعد از ظهرهای شنبه و یکشنبه اینجا جای سوزن انداختن نیست.افراد زیادی در کنار این ساختمان باشکوه جمع میشوند و در کنار کافه های خیابانیش قهوه مینوشند و در کوچه پس کوچه های اطرافش که پر از موزه و گالری است قدم زده و یک شب روشنفکری را در میلان رقم میزنند.

بعد کمی که جلوتر بروید میرسید به Plazzo Marino .خانه ای که در سال ۱۵۵۸ توسط یک بانکدار معروف و ثروتمند ژنوی به نام مارینو دستور ساختنش به آرشیتکت معروف آن زمان میلان (Galeazzo Alessi) داده شد تا آنجا را بهعنوان خانه معروف مارینو بسازد.در سال ۱۸۶۱ این خانه اشرافی و زیبا به محل شورای شهر میلان تغییر کاربری داد و شد محل کار شهردار.اما آنچه این منطقه را دیدنی تر میکند مجسمه بزرگ و باعظمت لئوناردو داوینچی است که درست مقابل این ساختمان ساخته شده و سالهاست که نظاره گر خیل مشتاقانش است. ساخت این مجسمه باشکوه در قرن ۱۷ آغاز شد و تا قرن ۱۹ ادامه یافت.بعد از آمدن لئوناردو از فلورانس به میلان و سکونت او در این شهر برای مردم میلان افتخار بزرگی محسوب شد که تا همین امروز هم بدان میبالند.به احترام این نقاش و هنرمند کبیر این منطقه شهر را به او تقدیم کرده اند.

پیاده ادامه میدهیم در قلب میلان زیبا و دیدنیهای دیگری را میبینیم و حظ بصر میبریم منجمله آرک (طاق) پیروزی که امروزه به طاق صلح معروف است.در سال ۱۸۰۷ پس از پیروزی ناپلئون بر میلان و به دستور او ساخت این طاق نصرت آغاز شد تا نمادی باشد بر فتح این شهر توسط نیروهای فرانسوی.اما پس از شکست ناپلئون در جنگ واترلو ساخت این آرک هم متوقف شد تا سال ۱۸۲۶ که به دستور پادشاه وقت اتریش(Fransic I) ساخت آن دوباره از سر گرفته شد و نامش به طاق صلح تغییر کرد.عین این طاق پیروزی را میتوانید در پاریس هم ببینید در انتهای خیابان شانزلیزه.این طاق ۲۵ متر ارتفاع و ۲۴ متر عرض دارد با ۴ ستون از جنس مرمر که با مجسمه های باشکوه برنزی تزیین یافته است.

اما مقصد اصلی دیدار از قلعه Sforzesco است که به نوعی مهمترین نماد شهر محسوب میشود.سال ۱۳۶۸ این بنا به عنوان محل سکونت خاندان اشرافی و بسیار معتبر و بانفوذ میلانی به نام Viscontis احداث میشود.بعدها خانواده اسفورزی که داماد خاندان ویسکونتی بودند ساکنان این قصر شده و دستی به سروروی اینجا کشیده و به نام خودشان قصر را بالا میکشند.

به همین دلیل بنای قصر در بخشی معماری رونسانس و در بخشی دیگر معماری گوتیک دارد.در زمان احاطه دولت اسپانیا بر این شهر دیوارهایی دور آن کشیده میشود که بعدها توسط موسیلینی دیوارها حذف میگردند. در دوره ای این قصر محل سکونت لردهای پولدار بود اما دوره ای هم اینجا تبدیل به مقر نظامی و قلعه حفاظتی شهر میلان شد.

خاندان اسفورزی مردمانی هنردوست و هنرمند پرور بودند و به فرهنگ توجه خاصی نشان میدادند.همینها بودن که لئوناردو را از فلورانس به اینجا دعوت کرده و در همین کاخ برای او یک آتلیه هنری فراهم کردند تا با خاطری آسوده به خلق آثارش بپردازد.علاوه بر لئوناردو هنرمندان بزرگ دیگری هم بودند که در این کاخ ساکن شدند و با حمایت خانواده اسفورزی به فعالیتهای هنریشان پرداختند.شاید اگر این خاندان نبود  امروز رد پای لئوناردو داوینچی در این شهر تا به ابن حد پررنگ نمینمود.

٢٩/١٢/٨٩-میلان-گالریا

درست کنار میدان دومئو که یکی از معروفتین و زیباترین میادین شهر میلان محسوب میشود گالری ویتوریو امانوئل قرار دارد(Galleria Vittorio Emanuelr II) .اینجا در واقع یک بازار است.اما بازار نه از نوعی که در خیال ما میگنجد بلکه مرکز خریدی سرپوشیده که مخصوص از ما بهتران است.اینجا مرکز مد و ثروت میلان محسوب میشود.محل رفت و آمد دائمی افراد صاحب نظر در زمینه مد و لباس.محل خرید شیک پوشان دنیا از بازار مد میلان.پاتوق ثروتمندان و افراد کلاس بالای شهر میلان و صد البته پاتوق توریستهای مشتاق دیدنیهای میلان.

این بازار در بین مردم شهر به گالریا مشهور شده است که به افتخار اولین پادشاه ایتالیای یکپارچه “ویکتور امانوئل دوم” نام گرفته است.طراحی این  مجموعه زیبا در سال ۱۸۶۱ به وسیله ژوزپه منگونی(Guisseppe Mangoni) انجام شد و ساختمان بین سالهای ۱۸۶۵ و ۱۸۷۷ ساخته گشت.بازر به سبک نئوکلاسیک نزدیک به باروک ساخته شده است.سقف آن از شیشه و چدن است که کف آن با موزاییکهای رنگی کوچک پوشانده شده است.

این موزاییکهای رنگی در اشکال متنوع و زیبا با طرحهای مدرن و کلاسیک زمین این بازار را به طرز باشکوهی آراسته کرده اند.هرطرف آن طرحی و رنگی و نقشی به جا مانده از سالهای سال پیش است که افسانه ها و اسطوره های رومی را در خود جای داده است.

این مکان بزرگترین بازار سرپوشیده جهان با سقف شیشه ای است.ارتفاع گنبد مدور آن ۴۷ متر از سطح زمین است که دورتادور آن با نقاشیها و سمبلهایی از خانواده های قدیمی و سرشناس میلان پر شده.این مکان اولین جایی بود در شهر که لامپهای برقی در آن جای چراغهای نفت سوز و مومی را گرفت.در طول این گالری زیبا ده ها مغازه با برندهای معتبر جهانی-کافه های شیک و رستورانهای قدیمی با دکورهای آنتیک قرار دارد.برای توریستها راه رفتن در این فضای شاعرانه و دیدن ویترینهای زیبای مغازه ها و مردمان خوش تیپ و آراسته میلانی جذابیت زیادی دارد.خصوصا عصرها که اینجا پاتوق روشنفکرها و نویسنده هاو شاعران و هنرمندانی که از تاتر میلان پیاده به اینجا رسیده اند هم میشود.

همان طور که گفته بودم امروز روز استقلال ایتالیای یک پارچه است و به همین دلیل رزه آزادی در حال انجام شدن و مردم با لباسهای محلی و رنگارنگ درحالیکه پرچم ۳ رنگ ایتالیا را حمل میکنند فریاد آزادی آزادی سر میدهند!

میدان دومئو درست روبروی گالریاست که کلیسای مشهور دومئو هم در آن واقع شده.جلوی میدان صدها توریست شاد و شنگول سرگرم تفریحند که لابلای آنها هم صدها کبوتر زیبا در حال پرواز.تنها مشتی دانه کافیست تا ده ها تن از آنها را به سمت شما بکشاند تا از سروکولتان بالا روند و مهربانانه با بالهای لطیفشان صورتتان را نوازش دهند و نوک بر سرانگتان شما زنند و در آغوش شما جای گیرند.تجربه ای کیف آلود و بینظیر که باید حتما ان را از نزدیک لمس کنید.

کنار مجسمه ویکتوریا امانوئل دوم سکویی است برای توریستهای خسته تا تنی بیاسایند و به تظاره کلیسای باشکوه بنشینند و در شادی پرنده ها سهیم شوند.همیشه این سوال برای من هست که چرا پرنده های سرزمین من تا این حد از ما آدمها گریزانند و پرنده های سرزمین غریب تا این حد دوست انسانها.شاید جواب این سوال را باید در رفتار مغرضانه و نامهربانانه خود با حیواناتمان یافت…

با وجودیکه پرنده ها روی سنگ مجسمه ها فضله میکنند و به مرور زمان به خاطر اسیدی بودن فضولاتشان به سنگ آسیب زده و رنگ آن را از بین میبرند اما هیچ وقت پرنده ها را آزار نداده و آنها را نمیپرانند.مردم و شهرداری به نتیجه یکسانی رسیده اند که همان طور که مردم حق زندگی در این مکانها را دارند پرنده ها هم شهروندان اینجا محسوب شده و مختارند در آنجایی که دوست دارند زندگی کنند…

٢٩/١٢/٨٩-میلان-کلیسای دوئومو(Duomo)

از ساختمان گالریا که بیرون میاییم خود را در برابر عظمتی معنوی میبینیم.شکوهی هم در معماری هم در مجسمه سازی هم در نقاشی و هم در مذهب.این همان هنر و تاریخ و عرفان است که هریک دیگری را تکامل میبخشد و زیباترش میکند.اینجا کلیسای دومئو است که در قلب میلان جای دارد در قلب تاریخ میلان و در قلم مردم میلان.

این میدان را به خاطر کلیسایش دومئو مینامند.کلیسایی که یکی از بزرگترین کلیساهای جهان به شمار میاید.کلیسایی که به موزه مجسمه ها معروف است.کلیسایی با ۱۳۵ مخروط مرمرین و ۳۴۰۰ مجسمه باشکوه که اگر کسی بخواهد تمام انها را ببیند از نفس میفتد.

ساخت این کلیسا در سال ۱۳۸۶ توسط جان گاله آتسوویسکونتی(همان خاندان معروف ویسکونتی)صادر شد اما عملیات ساخت و ساز این بنای باشکوه تا قرن ۱۸ به طول انجامید.شما خودتان قضاوت کنید این حجم از زیبایی و شکوه چقدر برایش پول و وقت صرف شده تا امروز پذیرای گامهای من و شما باشد که راه برویم و در تاریکی نور شمعها حس آرامش بیابیم و با خدا خلوت کنیم.؟

بنا به یبک گوتیک ساخته شده است بنابراین داخل آن که میشوید با جنگلی انبوه از ستونهای سربه فلک کشیده و بلند روبرو میگردید که در کنار پنجره های تقاشی شده با تن نور میامیزند و تو را مفتون میسازند.خصوصا وقتی در کنار محراب باشکوهش گروه کر سرگرم خواندنند و زنگ کلیسا آرام مینوازد و کشیشهایی با رداهای سرخ آرام و آهسته دعا میخوانند.اینگونه میشود که تم مذهب تارو پودت را مینوازد.هرکه باشی و هرمسلکی داشته باشی در برابر این زیبابی سر فرود میاوری و به خدا نزدیکتر میشوی.

مرمر به کاررفته در ساخت بنا رنگی صورتی -آبی دارد که از جایی نزدیک مرزهای سوییس به اینجا اورده شده است.در زمان ساخت این بنا اطراف میلان با ده ها کانال زیرزمینی آب احاطه شده بود.در آن زمان با قایقهای بزرگ این سنگها را به سمت کلیسا آورده و در برکه ای پشت آن بارها را خالی میکردند.مسیری حدود ۱۶۰ کیلومتر زیر زمین-زیر همین میدان در کانالهای آبی….تصورش زیبا و ترسناک است.

این سنگها را روی هم کپه کردند و سنگ بنای اولیه کلیسا را گذاشتند.ساخت کلیسا طبق باورهای مذهبی از سمت محراب آغاز میشود از آنجاییکه قرنها ساخت بنا طول کشیده است تفاوت جنس و رنگ و حتی نوع معماری در بخشهای کلیسا قابل فهم است. انگار کلیسا با زمان حرکت کرده و گام به گام پیرتر شده است.

نوک برجهای کلیسا از بیرون با مجسمه های حواریون زینت یافته که مهمترین این مجسمه ها حضرت مریم است که با پوششی از طلا از دور میدرخشد.ارتفاع بالای کلیسا ۱۰۴ متر است یعنی نقطه قله مجسمه حضرت مریم.خود این مجسمه هم البته ۴ متر است که چون از بیننده فاصله زیادی دارد مشخص نیست.

خوب دیگر میلان به پایان نرسیده اما وقت ما برای دیدار از این شهر تاریخی-هنری تمام شده است.میلان حالا حالاها کار دارد برای دیدن پس امید داریم زمانی دیگر و بختی دیگر یاریمان کند تا دوباره پا به قلب ایتالیا بگذاریم.تا یک بار دیگر در این کوچه پس کوچه های زیبا و تاریخی گام برداریم و شما را شریک سفرمان سازیم.

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

٢٩/١٢/٨٩

 

منبع:وبلاگ بیا تا برویم

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *