نوبرانه در کوی نوبر- شهریور ۱۳۹۳
روبروی موزه آذربایجان تابلوی موزه علی مسیو که علاوه بر مشروطه خواهی، دومین
شهردار تبریز هم بودهاست جهت را نشان میداد که اهالی منصرفم کردند از رفتن و الان
پشیمانم.
باز هم مستقیم میروم تا مسجد میرزا سلمان حکیم یا آیت الله شهیدی. سابقه مسجد به
دوران قاجار بازمیگردد. و اما میراز سلمان حکیم را هر چه گشتم نیافتم، ولی آیت الله
شهیدی را میتوانید از اینجا پیگیری کنید.
وقتی در یک مکان تاریخی حیات جاری شود، این مکان زنده خواهد ماند و در ایران شخصا
به قیمت آلودگی بصری و صوتی آن مانند بلندگو و چراغهای نئون راضی هستم.
برج ساعت را میتوان از میدان ساعت یا ساعات قاباغی به راحتی تماشا کرد.
و اما کاخ شهرداری تبریز که از اوامر رضا شاه پهلوی است.
مردمان تبریز و یا بهتر بگوییم آذربایجان قدر شناسند یعنی کاری به دین و مسلک ندارند،
برایشان خدمت رسانی در اولویت است و این را در سردیس اولین شهردار تبریز یعنی
سردار همایون قاسم خان والی که در محوطه کاخ قراردارد نشان داده اند.
قسمت بزرگی از کاخ شهرداری به موزه شهر اختصاص دارد.
دوربینهای قدیمی
ورودی طبقه دوم
فرشهای ۳۲ متر مربعی که تا ۵ سال پیش هم در مهمانیهای شهرداری مورد
استفاده بوده است و البته یک تخته فرش ۱۱۰ متر مربعی هم در وسط سالن بود.
تابلو فرش کاخ شهرداری
و این هم تصویری از قونقا یا تراموای اسبی که بزرگتر آنرا در پست قبلی و در میدانی به
همین نام تصویر کرده بودم.
پشت شهرداری، خانه حیدرزاده قرار دارد که به مرکز اطلاع رسانی گردشگری تبدیل شده
است تا زنده بماند.
حیاط بیرونی منزل رو به شمال
زیر زمین
حیاط اندرونی منزل به سمت جنوب
حفظ اثر یعنی زندگی کردن در آن
موزه سنجش در خانه سلماسی واقع شده است که در حال مرمت بود.
در آخر کوچه مسجد کدخدا باشی قرار داشت.
راستی اینجا کوچه نوبر بود برای محله نوبر در کنار ساختمان شهرداری.
ساعت ٧:٠۶ ب.ظ روز شنبه ٢٢ آذر ۱۳٩۳
نویسنده: محمد صادق سبط الشیخ انصاری
منبع: وبلاگ خیم