دبی! شهر برترین های تصنعی
دبی! شهر برترین های تصنعی
دبی! شهری پر از ساختمان های سر به فلک کشیده, شهر رکوردهای گینس, شهری که به نیویورک آسیا شهرت داره, شهری که انقدر بزرگنمایی و تبلیغ براش شده که هر توریستی دوست داره بره و از نزدیک این همه بزرگی و برتری رو ببینه!!!
از همون لحظه ورودتون به دبی متوجه میشید که همه ی این اغراق ها و بزرگنمایی ها, چیزی جز تبلیغ نیست و دبی در برابر هزینه خیلی خیلی بالایی که برای هر چیزی داره واقعا توقع توریست رو برطرف نمیکنه.
دبی با بندرعباس و جزیره قشم فاصله زیادی نداره ولی تونسته با این شرایط آب و هوایی یکی از برترین مکان های گردشگری و قابل مقایسه با شهر های بزرگ دنیا بشه. طوری که در سال 2017 با 16 میلیون توریست از نظر تعداد توریست بالاتر از نیویورک و پاریس قرار گرفت.
در ادامه با سفرنامه شهر دبی به نویسندگی نیما علایی از سایت سفرنامه همراه باشید.
با سلام خدمت تمامی شما دوستان عزیز . من مژگان هستم, توی تمام این سال ها سفرنامه هام رو (به دلیل مسایل کاری) با نام مستعار نیما علایی (همسرم) در این سایت انتشار میدادم.
سفر ما 6 فروردین 97 به دبی آغاز شد, و تا 16 فروردین (10روز) ادامه داشت. خیلی سال بود که قصد سفر به دبی رو داشتم ولی هر بار که تصمیم میگرفتم, مقصد جذاب تره دیگه ای من رو به سمت خودش میکشوند و دبی میموند برای سال های بعد… تا اینکه برای اولین بار امسال تصمیم گرفتیم که عید به سفر خارج از کشور و اون هم دبی بریم.
نمای دبی از فراز آسمان
با توجه به اینکه عید هزینه تورها چند برابر میشن از یک ماه قبل اقدام به رزرو و گرفتن بلیط هواپیما و هتل و ویزا کردم. یکی از دوستانم در آژانس هواپیمایی کار میکنه و به کمک اون تونستم تمام کارهام رو انجام بدم. بلیط هواپیما رو از مبدا اهواز به دبی نفری 825 هزار تومان با هواپیمایی نفت (کارون) خریدیم. و برای ویزا نفری 290 درهم پرداخت کردیم که خدارو شکر بعد از دو روز ویزای هر دومون صادر شد و تونستم برای هتل اقدام کنم.
از طریق سایت بوکینگ هتل ایبیس وان سنترال رو پیدا کردم که برای تاریخ مورد نظر 45 درصد آف زده بود قیمتش برای 8 شب 1800 درهم میشد. با تحقیقی که کردم متوجه شدم بهترین انتخاب در بین هتل های شیخ زاید برای ما میتونه باشه. 2 شب باقیمانده رو هم قرار شد خونه ی خاله ی نیما در عجمان باشیم.
در کل برای هشت شب هتل و ده روز اقامت در دبی با ویزا, نفری دو میلیون و چهارصد و هفتاد هزار تومان شد. این در صورتی بود که برای تاریخ مورد نظر ما آژانس ها برای هتل های 3 ستاره با کیفیت خیلی پایین که در منطقه دیره بودن شروع قیمتشون برای 5 شب از نفری سه میلیون و دویست هزار تومان به بالا بود.
هتل های دبی برای اقامت بالای سه شب, ترنسفر رفت و برگشت رایگان به فرودگاه دارند و هر هتل یک تور لیدر برای راهنمایی تورها نیز داره که طبعا قیمت های تور لیدرها بسیار بالاتر هست.
برای بعضی اماکن دیدنی دبی, از سایت های فروش واچر های تخفیف دار, بلیط ها و واچر های جاهای مورد نظر رو خریدیم که در ادامه توضیح میدم.
صبح روز 6 فروردین به فرودگاه بین الملی اهواز رفتیم و کارهای خروجمون رو یکی یکی انجام دادیم. آخرین عوارض خروج 75 هزارتومانی رو پرداخت کردیم.
در کمال تعجب بعد از وزن کردن چمدان ها مامور کانتر به ما گفت 20 کیلو! اضافه وزن دارید و باید جریمه بدید. برای ما که بار nام بود با همین چمدان ها به مسافرت میرفتیم این حرف کاملا تعجب آور بود. من که زیر بار این حرف نرفتم و بدون اینکه حاضربشم دل و روده ی چمدونم رو وسط فرودگاه جلوی یه عالمه ادم خالی کنم تا ازشون 20 کیلو وزن کم کنم, رفتم سراغ مسئول هواپیمایی نفت و ازشون خواستم که چمدون هامون رو با یه ترازو دیگه وزن کنن. بالاخره راضی شدن و اینکارو کردن و دیدیم تازه 5 کیلو از 60 کیلو بار کمتر داریم ولی نمیدونم چرا مامور کانتر اصرار داشت که مارو برای 20 کیلو اضافه بار جریمه کنه! ناگفته نماد که رئیسشون همراهمون اومد و ازشون توضیح خواست که مامورین محترم همچنان رو حرف خودشون بودن و میگفتن حتما الان از چمدونشون وسیله هاشون رو خالی کردن که کم شده! آقای رییس یه نگاهی بمون کرد و دید که هیچی غیر از یه کیف رو شونی همراهمون نیست و به این ترتیب اولین مرحله رو با موفقیت پشت سر گذاشتیم. خدا میدونه چقدر میخواستن مارو جریمه کنن! ولی خب به بد کسایی گیر داده بودن.
بالاخره تونستیم راس ساعت 10 صبح به سمت دبی پرواز کنیم. پذیرایی هواپیما خوب بود و بعد از 1:30 ساعت در فرودگاه دبی به زمین نشستیم.
پذیرایی هواپیما
دبی دو فرودگاه بین المللی داره:1- فرودگاه بین المللی دبی 2- فرودگاه بین المللی آل مکتوم.
در حال حاضر اصلی ترین فرودگاه همون فرودگاه دبی هست و فرودگاه آل مکتوم که بزرگترین فرودگاه جهان هست, استفاده کمتری داره.
فرودگاه دبی پیشرفته و بزرگ بود و تا چشم کار میکرد هواپیماهای مدرن و به نام دنیا رو میشد در اون دید. خوبی فرودگاه داشتن گیت های بازرسی متعدد بود که نیازی به ایستادن طولانی مدت در صف نداشت. بعد از چک پاسپورت و ویزا و اسکن چشم, مهر ورود به کشور امارات در ویزا زده شد.
فرودگاه دبی
بعد از تحویل گرفتن چمدان ها, از فری شاپ خریدهامون رو انجام دادیم و به سمت خروجی رفتیم که راننده هتل با گرفتن اسممون در دست, منتظرمون ایستاده بود. با یه ون شخصی فقط ما دو نفر رو سوار کرد و به سمت هتل حرکت کردیم.
فاصله هتل ایبیس وان سنترال تا فرودگاه حدودا 15 دقیقه بود. ورودمون به هتل حدودا ساعت 2 ظهر بود و بلافاصله اتاق رو به ما تحویل دادن.
از همون بدو ورود به هتل از انتخابم حسابی خوشحال شدم و با دیدن نظم و تمیزی و بزرگی هتل خودمون هم باورمون نمیشد که این هتل 3 ستاره باشه! از همه مهمتر جای عالی هتل بود.
نمایی از ساختمان و لابی هتل
در مورد هتل به طور جداگانه و مفصل در بخش نقد و بررسی هتل ها توضیح دادم و میتونید از این قسمت مطالعه کنید.( https://lastsecond.ir/dashboard/reviews/5172)
ولی این رو بگم که این هتل یکی از بهترین هتل های سه ستاره ای بود که تا به حال رفتم! از همه نظر این هتل در حد عالی قرار داشت. در بهترین خیابان دبی یعنی شیخ زاید کنار ایستگاه مترو بود. جاهای خوب و مهم به این هتل نزدیک بودند. صبحانه هتل عالی بود. دیزاین و تمیزی هتل درجه یک بود, ما واقعا از این هتل راضی بودیم.
اتاق و سرویس بهداشتی اتاق
من قبل از سفر نقد هتل های سه ستاره رو خیلی خونده بودم که همه بلااستثنا در مناطق دیره و مرکز شهر بودن. تو این مناطق برای یه توریست اصلا به صرفه نیست که هتل بگیره. غیر از هزینه های بالاتر رفت و امد, امکانات و تمیزی هتل های سه ستاره تو این مناطق اصلا تعریفی نداره و بیشتر نقدهایی که خوندم ناراضی بودن.
بعد از تحویل اتاق یه استراحت کوتاه کردیم. یه دور کوچیک اطراف هتل زدیم, هتل در یک مجموعه خیلی خوبی قرار گرفته بود که هرچیزی که میخواستیم به راحتی در دسترسمون قرار داشت.
فضای باز هتل
ساختمان های معروف شیخ زاید در نزدیکی هتل
کنار هتل دوتا هتل دیگه به نام های ایبیس ورد ترید سنتر و نووتل قرار داشت, که مهمانان هتل ایبیس میتونستن به صورت رایگان از استخر هتل نووتل استفاده کنن.
استخر هتل نووتل
رستوران هتل نووتل
هتل یه سالن ورزشی خوب داشت که با توجه به اینکه از صبح تا شب ما در حال فعالیت و قدم زدن بودیم حتی سمت این سالن نرفتیم.
اطراف هتل یه مجموعه تجاری با رستوران های فراوان بود که تو این بخش بیشتر رستوران های زنجیره ای شناخته شده شعبه داشتن.
فقط با 500 متر پیاده روی از داخل این مجموعه دوست داشتنی به خیابان اصلی شیخ زاید میرسیدیم که ایستگاه متروی World Trade Center دقیقا در این بخش قرار داشت.
خیابان شیخ زاید و ایستگاه مترو ورد ترید سنتر
سمت مقابل خیابان شیخ زاید, فست فودهای زنجیره ای برگر الویشن, برگر کینگ و مکدونالد و …. شعبه داشتند.
ساحل جمیرا هم که در نزدیکی هتل قرار داشت و به راحتی میتونستیم به JBR یا همون جمیرا بیچ بریم.
از همه مهمتر برای تفریحات شبانه دوتا هتل عالی مقابل هتل قرار داشتن یکی شرایتون و دیگری کراون پلازا. کراون پلازا چهارشنبه شب ها پرشین نایت داره که ورودی ونوشیدنی برای خانم ها تا ساعت 12 شب رایگان و برای اقایون 50 درهم بود.
حدودا طرفای ساعت 8 شب با مترو به سمت دبی مال رفتیم. اولین و مهمترین چیزی که لازم داشتیم هدبند گپرو بود که بتونیم تو پارک آبی و جاهای دیگه به راحتی ازش استفاده کنیم.
انقدر دبی مال بزرگ بود که به راحتی نمیتونستیم مغازه های مورد نظر رو پیدا کنیم. تا اینکه وقتی به وای فای رایگان دبی مال وصل شدیم برامون ایمیل اومد که اپ دبی مال رو دانلود کنید و فروشگاه های مورد نظرتون رو پیدا کنید. با اپ دسترسی و پیدا کردن فروشگاه ها خیلی راحت شد.
نمایی از فواره های معروف در کنار برج الخلیفه
نمای برج الخلیفه از دبی مال
کمی در دبی مال چرخیدیم و متوجه شدیم که قیمت ها خیلی بالاتر از اون چیزی هستن که بشه خرید کرد و از همون اول پرونده خرید رو بستیم. فقط دنبال یه هدبند گپرو بودیم که بالاخره تونستیم در فروشگاه زنجیره ای شریف دی جی پیداش کنیم.
نمای از بخش داخلی دبی مال
بعد از گشت و گذار به بخش فودکورت دبی مال رفتیم و از واچر های رایگانی که داشتیم واچر هاردیز رو انتخاب کردیم و برگر سفارش دادیم. که کیفیت خوبی داشت. دوتا برگر کمبو با سیب زمینی و نوشابه گرفتیم که فقط پول یه برگر رو حساب کردیم و در کل 35 درهم شد.
ساعت حدودا ده شب شد بود و به سمت نمایش فواره ها رفتیم که از ساعت 6 عصر شروع میشدن. انقدر جمعیت زیادی برای تماشای این نمایش ایستاده بودن که 30 دقیقه اول تقریبا چیزی ندیدیم و همونجا منتظر موندیم تا برای سانس بعدی در جای مناسبی جا بگیریم.
بالاخره تونستیم این نمایش معروف رو ببینیم و چون در بخش پایینی ایستاده بودیم حسابی با پرتاب ذره های آب خیس شدیم.
حدودا ساعت 11:30 به هتل برگشتیم و روز اولمون رو به پایان رسوندیم.
روز دوم 7/01/97: (مرکز خرید ابن بطوطه, دبی مارینا و کشتی کاپیتان جک, مدینه الجمیرا و امارات مال)
امروز صبح بعد از آماده شدن به رستوران هتل رفتیم که با یه سلف سرویس کامل و عالی برای صبحونه رو به رو شدیم. اصلا توقع همچین صبحونه ای رو برای هتل سه ستاره نداشتیم! به جرات میتونم بگم صبحونه اش در حد هتل های 5 ستاره بود. همه چی روی این میز ها پیدا میشد. از غذاهای گرم و سرد, میوه و سبزیجات, انواع پنیرها, مربا ها و کره ها, سوسیس و کالباس, انواع مختلف تخم مرغ و کیک ها و نون ها و خلاصه هر چیزی که برای صبحونه بشه سرو بشه روی این میزها بود. با صبحونه کامل از خودمون پذیرایی کردیم.
بخشی از میزهای صبحانه هتل
بخشی از صبحانه های انتخابی ما در هر روز
سالن های صبحانه در فضای باز و بسته
من همیشه عادت دارم قبل از سفر برنامه تمام روزهام رو مشخص کنم تا در طول سفر درگیر برنامه ریزی نباشم. دبی از نظر تعداد اماکن دیدنی و توریستی به نظر من خیلی محدود هست ولی برخلاف تصورم رفت و امد به این اماکن با وسایل حمل و نقل عمومی خیلی زمانبر و خسته کننده است. نقشه توریستی شهر دبی برای انتخاب مسیرهای نزدیک به هم خیلی کمک مون کرد تا نهایت استفاده رو از زمانمون ببریم.
نقشه توریستی بخش دیره (بخش قدیم دبی)
نقشه توریستی بخش شیخ زاید (بخش جدید دبی)
نقشه مترو
متاسفانه مترو دبی برای تمام قسمت های توریستی ایستگاه نداره و اجبارا باید برای رسیدن به مراکز تفریحی از ترکیب مترو و اتوبوس استفاده کرد. با استفاده از گوگل مپ بهترین مسیرها رو از مکان هایی که هستید میتونید پیدا کنید.
روز اول رو طبق برنامه به مرکز خرید ابن بطوطه, دبی مارینا و کشتی کاپیتان جک, مدینه الجمیرا و امارات مال اختصاص داده بودیم.
با مترو خودمون رو به ایستگاه Al Jafiliya Station رسوندیم (ظاهرا ایستگاه ابن بطوطه به خاطر تعمیرات بسته شده بود و به همین خاطر گفتن این ایستگاه باید پیاده بشیم)و از اونجا ما رو به سمت اتوبوس هایی راهنمایی کردن وبقیه مسیر رو با اتوبوس رفتیم. بالاخره بعد از حدود یک ساعت و نیم به ابن بطوطه رسیدیم.
ایستگاه مترو دبی
ابن بطوطه در واقع مرکز خریدی هست که بر اساس داستان جهانگرد معروف به همین اسم ساخته شده و هر قسمت این مرکز خرید مشابه با کشوری طراحی شده که ابن بطوطه به اونها سفر کرده.
یکی از ورودی های ابن بطوطه
ابن بطوطه از سن 21 سالگی جهانگردی رو شروع کرد و در نهایت موفق به دیدن 6 کشور جهان شد. گرچه امروزه به راحتی میشه این 6 کشور رو دید ولی در زمان ابن بطوطه این سفرها 24 سال زمان برد. بماند که در طول این مسیر ها چه سختی هایی رو متحمل شده, از دزدان دریایی تا بلاهای طبیعی مثل طوفان و … راپشت سر گذاشته. کشورهایی که ابن بطوطه دیده شامل: مصر, ایران, چین, هندوستان, تونس و اندلیس(بخشی از اسپانیا) میشن.
وقتی تو این مرکز خرید قدم میزدیم, از هر بخش به بخش دیگه ای که میرفتیم یه معماری و سبک جدید میدیدم, این مرکز خرید واقعا متنوع و دیدنی هست, تو هر بخشش با یه مجسمه و بنای جذاب روبه رو میشدیم. یکی از جاذبه های این مرکز خرید سقف اون بود که از سپیده دم شروع میشد تا به شب میرسید. حتی وزش باد رو هم شبیه سازی کردن که حس فضای باز رو القا کنه.
هر بخش با معماری و سبک همان کشور ساخته شده. مثلا بخش ایران رنگ ابی فیروزه ای همه جا دیده میشه, گنبد های بزرگ و کاشی کاری شده, لوسترهای بزرگ و برنجی از مشخصه های بارز بخش ایرانی هست.
بخش ایران
بخش جذاب بعدی, هند هست, یکی از پرطرفدارترین بخش های مرکز خرید وجود یه مجسمه فیل بزرگ در انتهای این بخش هست. گنبد های بلند این قسمت برگرفته شده از تاج محل هستند.
بخش هند
بخش چین با اون کشتی بزرگی که در حوضچه وسط قرار گرفته حسابی طرفدار داره. مشخصه چین هم سنگ های مرمر و رنگ قرمز و طلایی و نقش و نگارهای اژدهاس که در هر گوشه ای به چشم میخوردن.
بخش چین
بخش مصر با اون سبک و سیاق زمان فرعونیان, حسابی جلب توجه میکنه, گوشه به گوشه این بخش اثاری از مومیایی ها و بناهای سنگی و نخل های بلند رو میشه دید.
بخش مصر
تونس به خاطر مساجد معروفی که داره, اینجا هم تا حدودی این مساجد رو شبیه سازی کردن با همون سبک و سیاق معماری عربی و تونسی.
بخش تونس
اخرین بخش که اسمونش دیگه تاریک میشه و پر از ستاره های روشن میشه, با معماری اندلیسی طراحی شده که اجرها و کاشی های قرمز رنگ, قوس و تاب های زیاد و سالن های بزرگ از مشخصه های بخش اندلیس اسپانیا هست.
در این مرکز خرید چندتا فروشگاه مثل Max و کوتون و ال سی واکی بود که قیمت هاشون به نسبت برای خرید کردن مناسب بودن.
بعد از گشت و گذار در ابن بطوطه نزدیکترین مکان, دبی مارینا بود که از قبل واچر کروز کاپیتان جک رو از سایت خریده بودیم. سوار اتوبوس شماره 8(Gold Souq Bus Station) شدیم و به راننده از روی اپلیکیشن اینترتاینر, مکان باجه فروش بلیط کاپتان جک رو نشون دادیم.
راننده مارو نزدیک این مکان پیاده کرد و به کمکم گوگل مپ بقیه راه رو که حدودا بیست دقیقه پیاده روی بود طی کردیم.
منطقه دبی مارینا از روی منطقه “فالس کریک” کانادا ساخته شده. آبراهه ای به طول سه کیلومتر توسط مهندسین به این بخش هدایت شده. این ابراهه مناظر زیبایی رو برای دبی مارینا به وجود اورده.
منطقه دبی مارینا
پیاده روی دبی مارینا حدود 7 کیلومتر مساحت داره که توی این پیاده رو انواع رستوران های زنجیره ای و کافی شاپ ها قرار دارن. مرکز خرید معروف “دبی مارینا مول” هم در این پیاده رو قرار داره.
منطقه دبی مارینا
این منطقه واقعا جذاب بود با ساختمان های بلند در کنار آبراهه مصنوعی, و فضاهای سبز و درختان نخل در کنار هم فضای بینظیری رو ساخته بودن.
نهایتا به ایستگاه مورد نظر رسیدیم و بعد از نشون دادن واچر در اپلیکیشن اینترتاینر هزینه یک بلیط که 60 درهم بود رو حساب کردیم(واچر رو هم 30هزار تومان خریده بودیم) مارو به سمت کروز کاپیتان جک راهنمایی کردن.
داخل کروز کاملا به سبک سنتی طراحی شده بود. با کوسن های راحتی بزرگ که در طول این 1:30 ساعت میتونستیم روشون لم بدیم و از مناظر زیبا لذت ببریم.
کروز کاپیتان جک
در این کروز فقط ما و یه خانواده چینی با کلی بچه بودن.
یه سری قایق های زرد هم اونجا بودن که مثل قایق های بادی بودن ولی چون سقف نداشتن تو این افتاب سوزان تحمل 1:30 ساعت زیر افتاب بودن, سخت بود. ولی ظاهرا هیجان و سرعت این قایق ها بیشتر بود.
قایق های زرد گردشگری
با این کروز به صورت رفت و برگشت کل ابراهه مصنوعی که 3 کیلومتر بود رو دور زدیم و تمامی ساختمان ها و هتل های معروف و بزرگ که کنار این آبراهه قرار داشتن رو دیدیم. یه چرخ و فلک خیلی بزرگ نیز کنار این ابراهه در حال ساخت بود که به زودی افتتاح میشه و با این عظمت قطعا میشه کل دبی و شهرهای اطراف دبی رو از بالا دید.
چرخ و فلک بزرگ دبی
مناظر مسیر کروز
بعد از یک ساعت و نیم گردش, به ایستگاه اول برگشتیم. مقصد بعدیمون مدینه الجمیرا بود که در نزدیکی دبی مارینا قرار داشت. تصمیم داشتیم جوری به مدینه الجمیرا برسیم که غروب اونجا باشیم.
با گوگل مپ شماره اتوبوسی که به این مکان میرفت رو پیدا کردیم و خودمون رو به ایستگاه رسوندیم. بعد از حدود یه ربع به مدینه الجمیرا رسیدیم.(شماره اتوبوس 8-Gold Souk Bus Station هست)
ورودی مدینه الجمیرا
بازار مدینه الجمیرا به ونیز دبی معروف هست. در اینجا یه ابراهه مصنوعی از بین ساختمان های مجموعه رد میشه که مناظر زیبایی رو به وجود میاره. یکی از جذابیت های مدینه الجمیرا ویوی خیلی خوب از تنها هتل 7 ستاره دنیا, یعنی برج العرب هست. عکس های خیلی خاص و خوبی میشه از اینجا گرفت.
ویوی زیبایی از برج العرب و مدینه الجمیرا
وارد مدینه الجمیرا که شدم من رو یاد بازارهای قدیمی ایران انداخت, شبیه ترین بازار به اینجا همون بازار وکیل شیراز هست. مغازه های با اجناس سنتی کوچک که توی دالان هایی کنار هم قرار گرفتن. اجناس به شدت گرون بودن و هر چیزی ده برابر بیرون بود. حتی سمت رستوران ها و کافی شاپ ها هم نمیشد رفت. یه سالاد فصل یا ماست خیار که ارزون ترین چیزها بودن حداقل 80 درهم قیمتشون بود.
بازار مدینه الجمیرا
وسط این مجموعه یه ساختمان وجود داره که برای حفظ تاریخ اعراب اون رو با الهام از ارگ قدیم عربی ساختن.
ساختمان شبیه سازی شده ارگ عربی
از دالان های باریک و تاریک و سنتی این مجموعه که رد شدیم به یه محوطه باز رسیدیم که ونیز دبی از اینجا قابل دیدن بود.
ونیز دبی
مناظر این قسمت واقعا جذاب بودن. کافه هایی که اینجا هستن با هر گرونی که داشتن مارو ترغیب کردن تا مدتی رو تو این هوای خنک و مطبوع بهاری بشینیم و با خوردن یه چایی از مناظر لذت ببریم.(دوتا استکان چایی و نبات 30 درهم شد) قلیون هم در کافه های اینجا داده میشد که بهش شیشه میگفتن. هر قلیون 80 درهم بود.
کافه ها و رستوران ها مدینه الجمیرا
بهترین زمان ممکن به مدینه الجمیرا رسیده بودیم. عصر و غروب و در نهایت شب ها بهترین زمان برای بازدید از این مجموعه هست.
بالاخره بعد از استراحت و تماشای غروب از این زاویه, از گوگل مپ مسیر بعدی رو چک کردیم که نزدیکترین مکان برای این ساعت, امارات مال بود.
کمی پیاده روی کردیم تا به ایستگاه اتوبوس(Burj Al Arab Hotel1) رسیدیم.(اتوبوس شماره 81-Mall Of Emirates Metro Bus Station )توی مسیر پارک آبی وایلد وادی رو دیدیم. از بیرون معلوم بود که پارک جمع و جور و کوچکی هست ولی یه خوبی که داشت این بود که در مرکز شهر قرار داره و برای رفت و برگشت نیاز نیست هزینه های بالایی رو پرداخت کرد.
با اتوبوس به سمت امارات مال رفتیم. انقدر گرسنه بودیم, اولین کاری که کردیم به فود کورت رفتیم. بین واچر ها نگاه کردیم دیدیم واچر برگر فیول روداریم که در امارات مال هم شعبه داره.
برگر فیول
برگر فیول یکی از بهترین برگرهایی بود که تا حالا امتحان کرده بودیم. هزینه برگرش با واچر به صرفه درمیومد ولی هزینه نوشابه و سیب زمینی اش اصلا به صرفه نبود و یه سیب زمینی رو 16 درهم و یه نوشابه قوطی معمولی 11 درهم میداد که با واچر هم نبودن و جدا باید تهیه میشدن. خلاصه هزینه دوتا برگر و یک نوشابه و یک سیب زمینی با واچر 60 درهم شد. بعد از تجربه امروز برای روزهای بعد به این نتیجه رسیدیم که به جای اینکه سیب زمینی و نوشابه رو با مبلغ 27 درهم از فست فودها بگیریم, یه کامبو مکدونالد که شامل برگر دبل و نوشابه و سیب زمینی سایز بزرگ هست رو به مبلغ 21 درهم بگیریم خیلی به صرفه تر در میاد و علاوه برحجم بیشتر سیب زمینی و نوشابه یه دابل برگر مکدونالد هم برای میان وعده هامون باقی میمونه.
بعد از اینکه انرژی گرفتیم, امارات مال رو حسابی گشتیم و چند دقیقه ای نظاره گر پیست اسکی بودیم.
مرکز خرید امارات مال
به این فکر میکردیم که چطور اماراتی ها معنی و مفهوم غیر ممکن رو زیر سوال بردن و هرچیزی که اراده کردن در کشورشون فراهم کردن. درسته همه چی کاملا مصنوعی هست ولی همینکه تونستن با همین کارها این همه توریست رو از سراسر دنیا به کشورشون جذب کنن, جای تحسین داره.
پیست اسکی امارات مال
طبق معمول از هیچ فروشگاهی نتونستیم خریدی داشته باشیم و فقط وقتمون رو با گشت و گذار و دیدن عظمت این مال به سر بردیم.
حدودا ساعت 10:30 شب از امارات مال با مترو به سمت هتل برگشتیم و روز دوممون رو هم به پایان رسوندیم.
روز سوم- چهارشنبه 8/01/97: (مرکز شهر دبی, )
امروز تصمیم داشتیم که به مرکز شهر دبی بریم. یه سری خرید مثل ایرپاد و اپل واچ به سفارش برادرم باید انجام میدادیم که بهترین قیمت رو در مرکز شهر داشتن.
با مترو به سمت ایستگاه Al Ras Metro Station رفتیم و از اونجا به سمت میدان جمال رفتیم. این قسمت مرکز فروش لوازم الکترونیکی بود. روز قبل در مراکز خرید از نمایندگی هایی مثل شرف دی جی و اپل, قیمت رو پرسیده بودم. قیمت ایرپاد در این نمایندگی ها 690 درهم بود ولی تو مرکز شهر با احتساب مالیات 620 درهم میشد. کیف ایرپاد هم که اینجا 30 درهم بود, نمایندگی ها 60 درهم میدادن.
خلاصه کلی خوش به حال برادرم شد و تونستیم براش علاوه بر قیمت خیلی پایین تر از ایران, حتی از قیمت های دبی هم مناسب تر خرید کنیم. یه فرصتی هم پیش اومد تا بتونیم اسکله دبی, بازار ادویه و بازار طلا فروش ها رو ببینیم.
مرکز شهر دبی
امروز هوا حسابی گرم بود, همش با خودم میگفتم آخه چطور مسافرها میتونن در فصل های گرم سال به دبی سفر کنن! تو اون فصل ها با این شرایط دو دقیقه هم نمیشه در سطح شهر پیاده روی کرد و تمام طول سفر یا باید با تاکسی جا به جا شد یا اینکه در مراکز خرید سرپوشیده بود.
با پرس و جو بالاخره بازار ادویه یا همون Dubai Spice Souk رو پیدا کردیم که یکی از جاذبه های گردشگری دبی به حساب میاد. بازار ادویه داخل کوچه پس کوچه های باریکی قرار داره که شکل مغازه ها کاملا سنتی هستن. قدمت این بازار به 50 سال میرسه و بافت کاملا سنتی رو در این بازار میشه دید.
کنار هر مغازه کیسه های بزرگی از انواع ادویه ها و میوه های خشک و ترشی جات قرار داره. فروشنده ها از هر ترفندی برای فروش اجناسشون استفاده میکنن.
بازار ادویه دبی(عکس از اینترنت)
بالاخره بعد از دیدن کلی مراکز خرید مدرن دبی دیدن این بازار برامون لذت بخش بود ولی بوی تند ادویه ها و گرمای هوا بهمون اجازه گشتن بیشتر رو نمیداد.
به خاطر بوی خیلی تند و شدید ادویه ها من اصلا نتونستم خیلی تو این بازار بمونم و خیلی زود از بازار ادویه بیرون اومدیم و به سمت بازار طلا فروشی یا Dubai Gold Souk رفتیم. این دو بازار در نزدیکی همدیگه قرار دارن. با اینکه قصد خرید طلا نداشتیم ولی دیدن مکانی که بیش از 20 درصد خرید طلای جهان اینجا انجام میشه لذت بخشه.
بازدید از این بازار برای ما حکم بازدید از یه موزه ی طلا رو داشت. انقدر طلاها سنگین و بزرگ بودن که ما به این فکر میرفتیم که چه کسی میتونه این طلاهارو بخره!
بازار طلای دبی(عکس از اینترنت)
بعد از کلی دیدن ویترین های مغازه ها با کلی آه و حسرت از این بازار بیرون اومدیم. من که کل اون روز رو با دیدن این طلا ها افسرده شده بودم و با خودم عهد بستم که دیگه از این شکنجه های روحی و روانی به خودم در سفر ندم.
تو این منطقه یه رستوران سنتی پیدا کردیم و شاورماهای لبنانی رو امتحان کردیم. به حدی طعم این ساندویچ خوب بود که اگر میشد هر روز میومدیم و از این شاورماها میخوردیم. هزینه نهار امروز برای دوتا ساندویچ و نوشابه 25 درهم شد.
انقدر امروز گرما کشیده بودیم و راه رفته بودیم که دیگه رمقی برامون نمونده بود و تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و یه استراحت کوتاهی کنیم.
طبق معمول عصر به محوطه باز هتل اومدیم و چای و نسکافه و کیک خوردیم و یه انرژی تازه گرفتیم. هرچقدر که آفتاب ظهر داغ و سوزان بود خداروشکر عصر ها هوا فوق العاده بهاری و لذت بخش میشد و ادم دوست داشت ساعت ها تو این فضا بشینه و به بلبل ها و گنجشک ها غذا بده. ترکیه اطراف ادم رو همیشه سگ و گربه های خسته میگیرن ولی اینجا پر از پرنده های پرو بود که اصلا از ادم ها نمیترسیدن و هر وعده غذایی که داشتیم تو هتل رو با این پرنده های دوست داشتنی میخوردیم. کلی از زمان صبحانه مون صرف بازی و غذا دادن به این پرنده ها میشد.
برای شب تصمیم گرفتیم که به خیابان الرقه بریم. تعریف این خیابان در منطقه دیره رو زیاد شنیده بودیم. یکی از خیابان های دبی که شب های زنده ای داره.
مجددا با مترو به ایستگاه Union رفتیم. چندتا مرکز خرید هم در اینجا قرار داشت که میگفتن قیمت های خوبی دارن و میشه ازشون خرید خوبی کرد. ما هم به امید یه خرید خوب برای خودمون و سوغاتی هامون, اول به فروشگاه دی تو دی که یکی از شعبه هاش اینجا بود, رفتیم. انقدر کیفیت اجناس پایین و بد بود که نمیشد به این اجناس نگاه کرد. تنها چیزی که در این فروشگاه قابل خریدن و به صرفه بود, نماد های شهر دبی بود که قیمت های خیلی پایین و مناسبی داشتن و ما تونستیم نماد برج عرب و برج خلیفه رو با اندازه متوسط هر کدوم 10 درهم بخریم. که همین نمادها در جاهایی دیگه قیمتی بین 30 تا 100 درهم داشتن!
از دی تو دی که دیدن کردیم به سمت مرکز خرید الغریر رفتیم. مثل مراکز خرید دیگه اینجا هم قیمت ها خیلی بالا بود.
مرکز خرید الغریر
گشت کوتاهی در این مرکز خرید داشتیم و با گوگل مپ به سمت مرکز خرید Reef Mall رفتیم. این مرکز خرید که کلا هیچی نداشت و به حدی کوچک بود که در عرض 10 دقیقه همه اش رو گشتیم.
مرکز خرید ریف
نزدیک Reef Maal انصار گالری هم بود که اون هم یه جایی مثل همون دی تودی با اجناس بی کیفیت و ارزون بود که واقعا ارزش خرید نداشتن.
گشتن تو مراکز خریدی که در انتها منجر به خرید نشه و فقط باید با ویندو شاپینگ خودت رو سرگرم کنی به نظرم خیلی خسته کننده اس و انرژی ادم رو حسابی میگیره. غیر از نمایندگی های ورزشی بقیه مغازه ها حتی لباس هایی که با سلایق ما جور باشن هم نداشتن! من تعجب میکنم که چطور میگن دبی برای خرید خوبه!
در نهایت خسته و ناامید از یه خرید خوب, به سمت خیابان رقه (All Riga) رفتیم.
خیابان رقه در روز
خیابان رقه در شب
خیابان Al Riga مکان خوبی برای پیاده روی شبانه و رستوران گردی هست. هوا حسابی مطبوع بودو قدم زدن بین این همه توریست که هر کی سرگرم کاری هست لذت بخشه, بین رستوران هایی که تماما علاوه بر بخش داخلی, قسمتی رو هم در پیاده رو داشتن, یک رستوران عربی انتخاب کردیم. اینجا هم شاورماهای لبنانی میفروختن, هنوز مزه شاورمایی که نزدیک بازار ادویه خورده بودیم زیر زبونمون بود, چون ساندویچ هاش کوچک بودن سه تا شاورما سفارش دادیم و یه مفتح با گوشت هم سفارش دادیم که بینهایت خوشمزه بود. قیمت غذا اینجا خیلی مناسب بود. حجم مفتح انقدر زیاد بود که یه ظرف برای دو نفر کافی بود. در کنار مفتح, سالاد و ماست و یه سس مخصوص هم سرو می شد. در کل شام امشب همراه با نوشابه 30 درهم شد.
رستوران عربی ساندویچ کلوب
مفتح
با خوردن غذا حسابی انرژی گرفتیم و خستگیمون در رفت. مسیر رو همچنان ادامه دادیم. توی این خیابون چندتا شعبه فروشگاه های ارزون مثل ارزالهدایا و فروشگاه بالیوود بود که یک از یک اجناس بی کیفیت تری داشتن.
در نهایت به یکی از شعب جویس ورد رسیدیم. علاوه بر آبمیوه های این فروشگاه, ویترین و دکور مغازه های جویس ورد بسیار خاص و مشتری جذب کن هستن.
ویترین جویس ورد
بخشی از فروشگاه رو با میوه های طبیعی, سازه های میوه ای خیلی جذاب درست کرده بودن. کلی توریست جمع شده بودن تا این محوطه خلوت بشه و بتونن با این سازه های میوه ای عکس بگیرن.
سازه هایی با میوه های کاملا طبیعی
ما هم بعد از کلی عکس بازی, دوتا آبمیوه طبیعی سفارش دادیم. قیمت تمام آبمیوه ها برای لیوان کوچک 7, متوسط 10 و بزرگ 15 درهم بود. که قیمتشون نسبت به دبی واقعا مناسب بود. آبمیوه ها حسابی طبیعی و تازه بود.
بالاخره بعد از کلی پیاده روی, خودممون رو به مترو رسوندیم و تقریبا با آخرین مترو که حدودا ساعت 11:30 شب حرکت میکرد, به هتل برگشتیم.
برنامه بعدی امشب استفاده از برنامه های شبانه هتل کراون پلازا بود که چهارشنبه شب ها مخصوص ایرانی هاست. ما هم که از هر لحظه باید استفاده میکردیم, با وجود خستگی زیاد دلمون نیومد این برنامه رو از دست بدیم. ورودی تا قبل از ساعت 12 شب برای خانم ها رایگان و برای اقایون 50 درهم هست.بالاخره ساعت 3:30 صبح دل کندیم و به سمت هتل رفتیم. انقدر امنیت خیابان های این اطراف بالاس که حتی احساس ناامنی هم بهمون دست نمیداد. تا هتل کلا 10 دقیقه پیاده فاصله بود.
روز چهارم 9/01/97:
امروز تصمیم داشتیم که به میراکل گاردن و گلوبال ویلیج بریم. به خاطر همین صبح خیلی عجله ای نداشتیم. انقدر خسته بودیم که قید صبحانه خوشمزه هتل رو هم زدیم و تا ساعت 11 خوابیدیم.
با این خواب حسابی جون گرفتیم و برای برنامه های امروز اماده شدیم و با مترو به سمت امارات مال رفتیم.
بعد از یه گشت کوتاه به فود کورت امارات مال رفتیم و 2تا مکدونالد کمبو که هر کدوم 21 درهم بودن و یه سوخاری KFC , 15 درهم خریدیم. نهار رو که خوردیم به سمت اتوبوس ها رفتیم.( ساعت حرکت اتوبوس ها از 14 هست.)
مکدونالد
کرایه اتوبوس برای میراکل گاردن نفر 7.5 درهم بود. حدودا 1 ساعت تو راه بودیم تا بالاخره رسیدیم.
امروز هم هوا حسابی گرم بود و خیلی گرما کشیدیم. میراکل گاردن بینهایت جذاب و دیدنی بود. اینکه وسط یه صحرا تو دل یه بیابون همچین باغی ساخته بشه واقعا جای تحسین داره. شاید اگر این باغ رو تو هر کشور و شهر دیگه ای میدیدم انقدر برام جذاب نمیشد ولی اینکه ببینی چطور از تو دل این بیابون چنین باغی اون هم به خواست و دست بشر ساخته شده جای حیرت داره. با دیدن این باغ به اسم این باغ پی بردم که واقعا غیرممکنی وجود نداره و برای این بشر هر کاری شدنی هست, فقط کمی تا اندکی مدیریت می خواد.
میراکل گاردن
جاهای دیدنی پارک مسقف نبودن. بهتر بود که بعدازظهر برای دیدن این پارک میومدیم ولی از اون طرف هم برای رفتن به گلوبال ویلیج دیر میشد.
زیبایی های باغ و گل های رنگارنگ انقدری بود که زیر این آفتاب سوزان ارزش دیدن رو داشته باشه. وسط راه یه صدای گوشنوازی از قسمت آمفی تاتر به گوشمون رسید. خودمون رو به محل رسوندیم. اقایی در حال نواختن فلوت بود که واقعا در این کار تبحر داشت. علاوه بر این موزیک زیبا, اینکه چطور زیر این افتاب سوزان به صورت پیوسته داره ساز میزنه واقعا تعجب برانگیز بود. کمی اینجا نشستیم و خستگی در کردیم, دوباره رفتیم و قسمت های بعدی رو دیدم. هر قسمتی واقعا متفاوت دیزایین شده بود و سازه های هر بخش متفاوت با بخش دیگه ای بود. جذاب ترین بخش مربوط به هواپیمای امارات بود که یک هواپیمای با شکوه از جنس گل در وسط باغ گذاشته بودن.
میراکل گاردن
بعد از هر یه ربع پیاده روی نیاز به تجدید قوا داشتیم. خودمون رو به یکی از قسمت های استراحتگاه رسوندیم. اینجا هر بطری اب 7 درهم, نوشابه کوکاکولا 10 درهم و هر اسکوپ بستنی 12 درهم بود که برای ادامه مسیر راهی غیر از خرید نداشتیم.
یه بطری آب و یه بستنی دو اسکوپه و یه نوشابه خریدیم که در کل 41 درهم ناقابل شد!
خدارو شکر افتاب داشت کم جون تر میشد و بعد از یه استراحت زیر تونل های گلی که با چترهای رنگارنگ تزیین شده بودند, جون دوباره گرفتیم و بقیه مسیر رو ادامه دادیم. بخش بعدی یک تراس زیبا بود که اون بالا میتونستیم به صورت 360 درجه کل پارک رو ببینیم. اینکه معماری این باغ به شکل دایره هست از این بالا خیلی دیدنی بود. چندجایی رو که هنوز ندیده بودیم رو شناسایی کردیم و به سمتشون رفتیم.
بعد از اینکه مطمین شدیم که کل باغ رو گشتیم به سمت درب خروجی رفتیم. کنار درب خروجی راننده های تاکسی به سبک ایرانی ها سمتمون میومدن. از یکیشون برای گلوبال ویلیج پرسیدیم که با قیمت 60 درهم مواجه شدیم. اینها تاکسی نبودن و ماشین های شخصی بودن که به هیچ عنوان نباید با این ماشین ها رفت.
چند تاکسی کنارمون ایستاد و ازشون در مورد کرایه پرسیدیم که همه میگفتن 40 درهم بدون تاکسی متر. تا یکی از این تاکسی ها قبول کرد که برامون تاکسی متر بزنه. دوتا خانوم روس هم میخواستن به گلوبال ویلیج برن و با هم یه تاکسی گرفتیم که هزینه تاکسی 25 درهم شد و تقسیم بر 2 اش کردیم.
روزهای دوشنبه, در دبی روز خانواده به حساب میاد و برای ورود به گلوبال ویلیج خانم ها باید با شلوار و لباس آستین دار پوشیده باشن و اقایون مجرد هم اجازه ورود ندارن.
گلوبال ویلیج حدودا 10 دقیقه تا میراکل گاردن فاصله داشت. به محض اینکه رسیدیم با جمعیت زیادی رو به رو شدیم. بلیط ورودی گلوبال ویلیج نفری15 درهم بود. طرفای ساعت 7 به گلوبال ویلیج رسیدیم که افتاب در حال غروب کردن بود و هوا حسابی مطبوع شده بود و از اون گرمایی که در میراکل گاردن کشیدیم خبری نبود.
ورودی گلوبال ویلیج
به همین خاطر لذت قدم زدن و بازدید کردن از این مجموعه زیبا چند برابر شد. ورودی این مجموعه با نمایی زیبا از مسکو بود. در بدو ورود بسیاری از بناهای معروف دنیا از جمله برج ساعت لندن, پیزا, تاج محل و بناهای دیدنی دیگه قرار داشتن.
ورودی مسکو
نمایی از گلوبال ویلیج
با ورود به این محل در نصف روز میشه با آثار معروف و برجسته ی دنیا آشنا شد. گلوبال ویلیج واقعا دیدنی و عالی هست و ارزش رفتن رو داره.
تو این محوطه زیبا قدم زدیم و از یه سالن و کشور به سالن و کشور دیگه میرفتیم. از ساعت 8 شب به بعد برنامه های جذاب این مجموعه شروع میشد. توضیحات بیشتر مربوط به این بناها رو به عکس ها میسپارم.
ورودی چین
ورودی هند با تاج محل
برج ساعت لندن
سالن اپرا استرالیا
ورودی ترکیه
اهرام ثلاثه مصر
اولین برنامه نمایش کشور هند در امفی تاتر این مجموعه بود. رقص و هماهنگی این گروه واقعا جذاب بود. نیم ساعت بی وقفه با مدل های لباس متنوع و صحنه های جالب نمایش اجرا کردن.
نمایش کشور هند
نیم ساعت بین هر نمایش در امفی تاتر عمومی مجموعه آنتراک بود, نمایش بعدی نمایش جالب کتاب خوندن بود که با دکور زیبا و نمایش های جذاب مشغول شدیم.
نمایش های بعدی رو خیلی نایستادیم و ترجیح دادیم که به دیدن داخل غرفه های هر کشور بریم.
قسمت وسط مجموعه رو خیلی سریع با چادر هایی به سبک سنتی اعراب پوشوندن و اعراب به نشانه مهمان نوازی روی منقل قهوه های عربی رایگان به بازدید کننده ها میدادن. قسمت دیگه اعراب از بازدیدکنندگان دعوت میکردن که داخل مضیف ها برن و با چایی و نسکافه و یه نوشیدنی عربی که داخلش چیزهایی مثل تخم شربتی بود پذیرایی میکردن. اینکارشون خیلی قابل تحسین بود.
مضیف های عربی
یه بخش دیگه این مجموعه فردی در حال حصیربافی بود. بخشی دیگه یکی در حال نواختن موسیقی عربی و افراد دیگه در حال رقص و یزله عربی بودن, تو این قسمت فرهنگشون رو کامل به نمایش گذاشته بودن.
شیرینی های محلی
حصیربافی
بعد از دیدن این مجموعه به سمت ایران دوست داشتنی خودمون رفتیم. صدای ساز و اواز و موسیقی از بیرون مجموعه میومد. داخل مجموعه ایران عروسک های غول پیکری با لباس های ایرانی در حال رقص بودن که معرکه ای دور اون ها جمع شده بود. تو ساختمان ایران هم تمام سوغاتی ها و خوراکی های ایرانی عرضه میشد.
ورودی ایران
نمایش بخش ایران
بعد از ایران به سمت خیابان رستوران ها رفتیم. تو این خیابان جای سوزن انداختن نبود. دو طرف خیابون پر از غرفه های فروش غذاهای مختلف بود. از انواع کباب ترکی ها تا فلافل و گوشت و استیک و هات داگ و برگر و …
ما هم دوتا ساندویچ شاورما دونه ای 15 درهم خریدیم. کیفیت غذا به نسبت خوب بود.
خیابان مربوط به غرفه های غذا و خوراکی
هرچقدر این پارک رو میگشتیم باز هم جای دیدنی جدید داشت.
بعد از این خیابان به بخش مصر و هندوستان رسیدیم. یکی از جاذبه های دیگه این مجموعه قایق سواری در کانالی مصنوعی بود که دورتا دورتا مجموعه ساخته شده بود.
بخش هند
آفریقا
کانال آب
حدود ساعت 23 از مجموعه بیرون اومدیم. بیرون مجموعه ایستگاه اتوبوسی قرار داشت که هر اتوبوس به قسمتی از شهر میرفت. برای ما بهترین و نزدیکترین راه رفتن به امارات مال بود.
نورپردازی زیبای خروجی مسکو
متاسفانه تو گوگل مپ شماره این اتوبوس ها وجود نداره و تنها مسیر ممکن برای رفت و برگشت به میراکل گاردن و گلوبال ویلج رو با تاکسی نشون میده. پس یه جاهایی مجبور بودیم که از مامورین سوال بپرسیم و راهنمایی بگیریم.
با اتوبوس های شماره 13 به سمت امارات مال رفتیم و خودمون رو به اخرین مترو که حدودا بین ساعت 12:00 تا 12:30 شب حرکت میکرد رسوندیم.
امروز هم به این شکل به پایان رسید و با یه استراحت خودمون رو برای فرد اماده کردیم.
روز پنجم 10/01/97:
برای امروز برنامه سافاری داشتیم. به همین خاطر صبح دیرتر از خواب بیدر شدیم و آخرین تایم برای صرف صبحانه رفتیم. هر ساعتی که برای صبحانه میرفتیم تمام ظرف ها پر و گرم بودن. واقعا از این نظر خیلی عالی بود.
برای صبح برنامه خاصی نداشتیم و تصمیم گرفتیم تا قبل از ساعت 15 که برای سافاری میان دنبالمون, یه سری به استخر هتل نووتل بزنیم.
هتل نووتل هم جزوی از مجموعه هتل های شرکت ایبیس هست و خدمات این هتل مثل استخر برای مهمانان هتل ایبیس کاملا رایگان هست. فاصله هتل نووتل تا هتلمون حدودا 5 دقیقه پیاده بود. که این مسیر هم از یک مرکز تجاری بود.
بعد رسیدن به هتل نووتل خدمه دوتا حوله تمیز و نو روی تخت ها برامون گذاشتن. سالن تعویض لباس و دستشویی وسونا برای خانم ها و اقایون به صورت مجزا قرار داشت.
استخر و فضای باز هتل نووتل خوب و در حده مناسب بود. خیلی بزرگ نبود ولی همینکه تمیز و خلوت بود برای ما کافی بود.
تا ساعت 13 از استخر و فضای هتل نووتل استفاده کردیم.
امروز تصمیم داشتیم که از بین این رستوران های زنجیره ای پیتزا هات رو برای اولین بار تجربه کنیم. انقدر تو سطح شهر تبلیغ این پیتزا بود که حسابی هوس کرده بودیم ببینیم این پیتزا هات واقعا چطوره. از طریق گوگل مپ نزدیک ترین شعبه رو پیدا کردیمو به سمت اش رفتیم.
اولین تجربه پیتزا هات برامون درسی شد که تا اخر عمرمون اگر از گرسنگی تلف بشیم سمت پیتزا هات نریم.
انقدر که این پیتزا ضعیف و بد بود تا اخر شب هر دومون معده درد داشتیم. اول از همه اینکه پیتزا نبود که یه بالش خمیری بود با کمی تا مقداری سس و پنیر و در حده اینکه یه بویی از پپرونی توی پیتزا باشه روش پپرونی گذاشته بودن.
پیتزا هات
خودمون رو با سالاد بوفه و سیب زمینی هاش سیر کردیم. با اینکه یه پیتزا سایز مدیوم سفارش داده بودیم ولی هر دومون کلا نصفش رو هم نتونستیم بخوریم. از بسکه خمیرش زیاد بود و بد.
خلاصه این هم برامون درس عبرت شد که بیخودی گول این تبلیغات رو نخوریم.
بعد از نهار به سمت هتل رفتیم تا برای سافاری اماده بشیم. راس ساعت 15 راننده لندکروز تو لابی بود و با اتاقمون تماس گرفتن که پایین منتظرمون هستن.
واچر سافاری رو هم از شرکت مایل از سایت های ایرانی قبل از سفر خریده بودیم که یه واچر 30 هزار تومان شده بود. از طرق ایمیلی که سایت ایرانی داده بود ادرس و شماره اتاق هتل و روز مورد نظر رو براشون فرستاده بودیم و باشون هماهنگ کردیم. وقتی راننده اومد دنبالمون 300 درهم به همراه واچر تو اپلیکیشن رو بهشون نشون دادیم.
از قبل به لیدر گفته بودم که ما قسمت جلو بشینیم و خدارو شکر قبل از ما فقط دنبال یه زوج هندی رفته بود. نیما صندلی جلو نشست و من هم کنار زوج هندی ردیف دوم.
اون بنده های خدایی که تو ردیف سوم بودن خیلی اذیت شدن مخصوصا اینکه یکیشون یک اقای هلندی بسیار چاق بود. کلی خوشحال شدم که از قبل تاکید هام رو کرده بودم که مارو ردیف های اخر نندازن.
اولین ایستگاه مربوط به موتور سواری و عکس با چفیه و شاهین های عربی بود. برای هر عکس 15 درهم میگرفتن و به ازای هر بیست دقیقه موتور سواری در شن 50 درهم. ما که تو اون افتاب سوزان حتی فکرش رو هم نمیکردیم که سوار موتور بشیم.
موتور سواری در شن
عکس با شاهین
به سمت فروشگاه این قسمت رفتیم. قیمت ها اینجا وحشتناک بالا بود یه بطری اب معدنی کوچک 10 درهم بود. من همیشه در حد نیاز اب معدنی و خوراکی های ریز تو کیفم دارم که اینجور جاها مجبور نباشم 5-6 برابر پول بدم.
بعد از حدودا یک ساعت توقف در این قسمت, بالاخره به سمت صحرا حرکت کردیم.
کمپ های سافاری حدودا 18 تا هستن که در کیفیت های مختلف برگزار میشن ولی اکثرشون شبیه هم هستن. راننده ما خیلی حرفه ای بود و حسابی پیچ وتابمون میداد.
صحرا و ماشین های صحرانورد خستگی ناپذیر
حدودا نیم ساعتی حرکت های نمایشی در این صحرا ادامه داشت تا اینکه به بخش هیجان انگیز رسیدیم. در میانه راه, راننده توقف کرد و گفت برای عکس گرفتن پیاده بشید. خدارو شکر من و نیما بین هم گروهی هامون از همه جوون تر بودیم و راننده تمام وقتش رو صرف عکس گرفتن های حرفه ای از ما کرد.
به حدی عکس های ضد نور با زوایای عالی و ژست های خوب از ما گرفت که یه لحظه فکر کردیم ایشون عکاسمون هستن و ما هم برای کلیپ اسپرتمون اومدیم صحرا. بعد از مدتها حس عروس و داماد بهمون دست داده بود.
بعد از عکس گرفتن دوباره مسیری رو طی کردیم تا به کمپ رسیدیم.
راننده توضیح داد که شتر سواری, چای و نسکافه, قلیان(غیر از روی میز), عکس با لباس عربی و شام و پیش غذا همگی رایگان هستن.
من که عاشق شتر سواری بودم بلافاصله رفتم تو صف طویل ایستادم حدودا نیم ساعتی منتظر بودم تا بالاخره نوبتم شد.
شتر سواری
اولین تجربه شتر سواری واقعا بینظیر بود مخصوصا موقع نشست و برخواست شتر که حس میکردم از اون ارتفاع دارم پرت میشم روی زمین.
بعد از شتر سواری به داخل کمپ رفتم و روی میزی که از قبل برامون رزرو شده بود و دقیقا کنار پیست نمایش بود نشستیم.
کمپ
بالاخره نمایش های معروف کمپ شروع شد.
حسابی سرگرم تماشای این نمایش ها شدیم تا اینکه به نمایش آتش رسیدیم. متاسفانه چون ما میز اول بودیم زمان شعله ور کردن اتش با دهان, تمام این مواد که تو دهن اجرا کننده بود روی ماها پاشیده شد و واقعا صحنه مشمئز کننده ای بود. خدارو شکر به من و نیما خیلی کمتر پاشیده شد ولی یکی از هم میزی هامون حسابی صورتش و لباسش خیس شد.
بعد از نمایش با پیش غذا ازمون پذیرایی کردن.
شام و پیش غذا خیلی معمولی بودن و ما هم که از قبل معده هامون با این پیتزا هات حسابی به هم ریخته بود خیلی نتونستیم از شام بخوریم.
بالاخره بعد از شام و اجرای نمایش ها حدودا ساعت 22 با راننده به سمت هتل برگشتیم.
امروز هم به این شکل به پایان رسید.
روز ششم 11/01/96:
برنامه های گردشی مون تا امروز در حال ته کشیدن بودن و دیگه مثل روزای اول روزهامون خیلی شلوغ و پر رفت و آمد نبود.
بالاخره بعد از این همه دید و بازدید و رفت و امد نیاز داشتیم که یه مقدار هم ریلکس کنیم.
به همین خاطر امروز رو کلا به ساحل و دریا و شنا اختصاص دادیم. خدارو شکر هتل نزدیک جمیرا بیچ بود و با اتوبوس به سمت جمیرا بیچ پارک رفتیم.
جمیرا بیچ پارک یکی از تمیزیزترین و مجهزترین ساحل های دبی برای شنا به حساب میاد. اتاق تعویض لباس, سرویس بهداشتی, و دوش نیز در این ساحل قرار گرفته بود.
هر چتر اینجا 20 درهم کرایه داده میشد. زیراندازهامون رو روی شن های طلایی انداختیم و با بساط خوراکی و میوه های که برای خودمون اماده کرده بودیم از خودمون پذیرایی کردیم. امروز تا غروب رو در این ساحل بودیم.
نمایی از جمیرا بیچ در کنار تنها هتل 7 ستاره جهان برج العرب
یه داستان جالب در مورد برج العرب هست. وقتی معمار معروف طراحی این برج رو انجام میده و ساخت این برج به اتمام میرسه و به کشور خودش برمیگرده, همه جا سخنرانی میکنه که بزرگترین صلیب جهان رو در یک کشور مسلمان ساختم. وقتی که به برج العرب از سمت دریا نگاه میکنید یک صلیب بزرگ نمایان میشه که اجازه هیچ نوع عکس گرفتن و یا ساخت نماد از سمتی که صلیب نمایان هست رو نمیدن.
شنا در آب های زلال و ابی خلیج فارس واقعا لذت بخشه. دمای اب دریا کاملا مناسب بود.
غروب خسته و افتاب سوخته به سمت هتل برگشتیم. انقدر خسته بودیم که فقط تونستیم یه دوش بگیریم و بخوابیم. از گرسنگی ساعت 22:30 بیدار شدیم.
چقدر خوب بود که اطراف هتلمون انقدر رستوران های زنجیره ای عالی بود. امروز تصمیم گرفتیم که به برگر الویشن بریم. دقیقا روبه روی هتلمون این رستوران زنجیره ای قرار داشت. چون واچر رستوران رو داشتیم فقط هزینه یه برگر دابل رو پرداخت کردیم(45 درهم) و دوتا بهمون تحویل داد, این برگر فوق العاااده بود. واقعا از خوردنش لذت بردیم. با توجه به توضیحات قبلی, از مکدونالد که نزدیک این رستوران بود یه کمبو بزرگ هم به مبلغ 21 درهم گرفتیم. اینجوری هر سری یه برگر دابل مکدونالد هم اضافه داشتیم که در مواقع ضروری برای غر نزدن اقا نیما در طول مسیر ها غنیمتی بود.
برگر الویشن
بقیه شب رو به قدم زدن در خیابون شیخ زاید گذروندیم.
روز هفتم 12/01/97:
از قبل برنامه گذاشته بودیم که امروز رو به ابوظبی بریم ولی به چند دلیل منصرف شدیم:
- مسافت طولانی برای رفت و برگشت از دبی تا ابوظبی
- متاسفانه نیما پایه رفتن به فراری پارک نبود و اجبارا فراری پارک از لیستمون حذف شده بود.
- از پارک ابی یاس نمیخواستیم استفاده کنیم چون طبق تحقیقات قبل از سفر پارک آبی آتلانتیس از تمام پارک های ابی امارات بهتر بود(که اصلا اینطور نبود و به هیچ عنوان توصیه نمیکنم که اتلانتیس رو برید)
- موزه لوور رو چون اصلش رو در پاریس دیده بودیم برامون این موزه که شعبه کوچکی بود ارزش دیدن نداشت.
- فقط دوتا جاذبه در ابوظبی میموند که یکی مسجد ابوظبی و دیگری هتل قصر امارات بود که هرچی سبک سنگین کردیم به خاطر دیدن این دو مکان ارزش نداره این همه وقت و هزینه و انرژی صرف رفت و برگشت به ابوظبی کنیم.
برنامه صبحمون این بود که به سیتی سنتر دیره بریم. وقتی در طول سفر به منطقه دیره یا مرکز شهر میرفتیم حدودا 1:30 تو مسیر بودیم. به این خاطر هست که میگم به هیچ عنوان هتلتون رو تو این مناطق نگیرید. غیر از مسافت, هزینه مترو و اتوبوس هم خیلی بالاتر میشه چون اکثر جاهای دیدنی دبی در سمت شیخ زاید هستن.
کلی خدا رو شکر کردیم که هتلمون تو دیره نیست.
سیتی سنتر دیره نسبت به بقیه مال های دبی خیلی ساده تر بود. مغازه ها هم به همون شکل بقیه جاها قیمت های خیلی بالایی داشتن. ما هر چی مرکز خرید میرفتم بیشتر به این نتیجه میرسیدیم که دبی اصلا برای خرید مناسب نیست. قیمت ها جوری بودن که اگر خرید هامون رو از بهترین جاهای تهران انجام میدادیم باز هم برامون ارزون تر از دبی تمام میشد.
سیتی سنتر دیره
نمای داخلی سیتی سنتر دیره
کمی این مرکز خرید رو هم گشتیم و در نهایت به سمت فود کورت رفتیم. از KFC دو پرس سوخاری سفارش دادیم. در کل با نوشابه 40 درهم شد.
فود کورت سیتی سنتر دیره
اخرین جای دیره رو هم که نشون کرده بودیم دیدیم و به سمت هتل برگشتیم و استراحت کردیم چون شب طولانی رو در پیش داشتیم.
برای شب قرار بود به کنسرت بریم.
بعدازظهر به دبی مال رفتیم. از ساعت 18تا ساعت 23 هر یک ساعت به مدت حدودا یه ربع این نمایش با اهنگ های مختلف اجرا میشه.
هنوز بخش اکواریوم دبی مال رو ندیده بودیم. این اکواریوم بخش اعظمش به صورت رایگان قابل دیدن هست. ما هم به همون بخش اکتفا کردیم. بلیط ورودی نفری 60 درهم بود.
آکواریوم دبی مال
روبه روی اکواریوم یه مغازه شکلات فروشی بود که من رو یاد کارتون الیس در سرزمین عجایب انداخت. دکور سازی و شکلات های این فروشگاه واقعا جذاب بودن.
شکلات فروشی
بخش دیگه ای از دبی مال رو که امروز کشف کردیم قسمت تراس دبی مال بود که از اپل استور میشد به این تراس رفت. از صبح تا قبل از ظهر این تراس با دیوارهایی مشبک محاصره شده ولی از ساعت 13 این دیوارها حرکت میکنن و به عقب میرن. حرکت این دیوارهای غول پیکر به صورت همزمان خیلی جالب بود. به سمت حوض فواره ها رفتیم تا این محیط رو در روز هم ببینیم.
تراس دبی مال
ما نمایش اول رو از پایین دیدیم که حسابی خیس شدیم . دو نمایش بعدی رو از تراس بالا دیدیم که دیدن از هر دو قسمت جذابیت خودش رو داشت.
ساعت 23 باید خودمون رو به هتل رادیسون بلو در شیخ زاید میرسوندیم. از طریق گوگل مپ مسیر رو پیدا کردیم و دیدیم که به دبی مال خیلی نزدیکه و حدودا 20 دقیقه پیاده روی فاصله داشت.
ما هم مسیر زیبای خیابان شیخ زاید رو که هر قسمتش با یه دیزایین خاص تزیین شده بود رو به سمت هتل رادیسون بلو ادامه دادیم.
خیابان شیخ زاید
به هتل که رسیدیم با ایرانی های زیادی رو به رو شدیم. که منتظر ایستاده بودن تا اجازه ورود صادر بشه. هزینه ورود برای زوج ها 150 درهم بود.
امشب یکی از قشنگترین شب هایی بود که داشتیم واقعا خوش گذشت. ساعت 4 صبح با تاکسی به هتل برگشتیم که هزینه تاکسی 25 درهم شد.
روز هشتم 13/01/97:
امروز رو به چند دلیل برای رفتن به پارک ابی انتخاب کردیم:
- روز دوشنبه بود و فکر میکردیم که از شلوغی شنبه و یکشنبه خبری نیست.
- 13 فروردین بود و فکر میکردیم که دیگه ایرانی ها بار سفر رو بستن و این هم عاملی بر خلوتی میشه.
با کلی امید مسیر طولانی رو به سمت پارک ابی اتلاتیس طی کردیم. واااای که چقدر این مسیر طولانی بود حدودا 2:30 ساعت تو راه رفت و 2 ساعت در راه برگشت بودیم.
مسیرمون به اتلانتیس خیلی طولانی بود به خاطر دوری بیش از حد این پارک اصلا به صرفه نبود که با تاکسی بریم. از طریق اپلیکیشن کریم که چک کردیم مسیر رفت در کمترین حالت که ترافیک هم نباشه حدودا 150 درهم میشد. یعنی در عمل حداقل 200 درهم هزینه رفت میشد. به خاطر همین ترجیح دادیم که خودمون بریم.
یه موضوع دیگه هم که وجود داشت این بود برای خیلی از مسیرها در دبی, از طریق گوگل مپ مسیر رو با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی نشون نمیداد و فقط با تاکسی این مسیر ها رو نشون میداد. به همین خاطر باید خودمون میرفتیم تو ایستگاه های مترو از مامورها به روش سنتی سوال میپرسیدیم تا مسیر با وسایل حمل و نقل عمومی رو پیدا کنیم.
اول با مترو به سمت ایستگاه Damac Properties رفتیم که ترام Dubai Marina از اینجا شروع میشد. از مترو که پیاده شدیم کلی پرس و جو کردیم که کدوم سمت ترام رو باید سوار بشیم.
با ترام در ایستگاه Palm Jumeirah پیاده شدیم و با استفاده از تابلو ها و راهنما ها یه مسیر حدودا 15 دقیقه ای رو پیاده تا ایستگاه منوریل طی کردیم.
بالاخره بعد از کلی مسیر پر پیچ و خم که از پل هوایی رد میشدیم و بعد از داخل یه پارکینگ و وسط خیابون رد میشدیم بالاخره به این ایستگاه رسیدیم. خوبی مسیر این بود که روی زمین مسیر رسیدن به منوریل رو علامت گذاری کرده بودن. ولی خب مسیرش نسبتا زیاد بود.
ما از قبل واچر منوریل رو خریده بودیم(10 هزار تومان) و به باجه خرید بلیط که رسیدیم نت گوشی رو وصل کردیم و از طریق برنامه اینترتاینر واچر رو بشون نشون دادیم که پول فقط یه بلیط رو دادیم (بلیط مونوریل نفری 30 درهم بود) و دوتا بلیط به ما دادن.
مسیر منوریل
بعد از حدود 20 دقیقه به ایستگاه اخر که هتل اتلانتیس بود رسیدیم.
از همون بدو ورودمون با یه جمعیت عجیب و غریبی رو به رو شدیم. در راهرو های هتل فقط و فقط سر دیده میشد.
پارک ابی اتلانتیس یکی از بدترین روزهای سفرمون محسوب میشد. به هیچ عنوان رفتن به این پارک رو توصیه نمیکنم. در ادامه دلایلم رو میگم.
مسیری رو که طی کردیم تا به ورودی پارک ابی برسیم مملو از جمعیت بود. اول از همه دلم بر ای اون بنده های خدایی سوخت که این همه پول میدن تا بیان تو همچین هتلی و بعد با این صحنه ها و مهمانان عجیب غریب روبه رو میشن. حدودا 70 درصد ادم هایی که تو این محوطه میدیدم هندی و پاکستانی با ظاهری واقعا ناجور بودن. یک بوی بدی تو این محوطه پیچیده بود که من به شدت حالم بد شد.
به ورودی که رسیدیم به مامورین گفتیم که ما بلیط داریم و تنها حسنی که داشت این بود که یکی از صف ها که برای خرید بلیط بود و طول این صف هم کم نبود معاف شدیم.
ولی به صف دوم مارو راهنمایی کرد تا دستبند شارژی و کمد کرایه کنیم! واااای از این صف نگم که یه صف مارپیچ طولانی بود. هوا به شدت گرم بود. حدودا سه ربع ساعت طول کشید تا بالاخره نوبتمون شد.
صف های مارپیچ برای کرایه دستبند و کمد
برای دستبند صد درهم شارژ کردیم که اگر داخل پارک چیزی لازم داشتیم بخریم. یه کمد کوچک هم گرفتیم که 45 درهم ناقابل شد.
خلاصه از این مرحله عبور کردیم و حالا رسید نوبت به عوض کردن لباس ها! سالن تعویض لباس بد نبود ولی برای کل این پارک در ورودی برای خانم ها فقط 3 تا سرویس بهداشتی بود که اون هم یه صف طولانی داخل این فضا درست شده بود.
با هر بدبختی بود لباسامون رو عوض کردیم. سمت اقایون ظاهرا خیلی بدتر بود چون من نیم ساعتی هم منتظر نیما موندم تا بالاخره اومد بیرون. حالا هم که اومده بود میگفت قفل کمد خرابه. این مشکل رو هم بالاخره حل کردیم و بعد از دو ساعت معطلی از لحظه ورودمون بالاخره ساعت 1 تونستیم وارد پارک بشیم.
حالا وارد شدیم فقط مسیر های پیاده روی رو طی میکنیم دریغ از اینکه به بازی برسیم. همون اول پارک یه استخر موج خیلی معمولی وکوچک که از موج ها هم هیچ خبری نبود قرار داشت.
محوطه پارک آبی آتلانتیس
بعد از کلی راهپیمایی بالاخره به اولین محوطه که مخصوص کودکان بود رسیدیم. همینکه خواستم برم یه سرک بکشم ببینم چه خبره, چه شکلیه! مامور اومد گفت خانم کجا؟! اینجا فقط مخصوص بچه ها با خانوادهاشونه! من هم گفتم فقط میخوام این محوطه رو ببینم و با اجازتون یه عکس بگیرم.
محوطه بازی کودکان
از این قسمت هم گذشتیم و یه مسیر دیگه رو پیاده ادامه دادیم تا به اولین ساختمون رسیدیم. این ساختمون کلا ازش 3-4 تا بازی خارج میشد.
ما هم بالاخره بعد از این همه پیاده روی خوشحال از اینکه به اولین ساختمون رسیدیم, در اولین صفی که جلومون ظاهر شد ایستادیم. توی این صف اول چیزی حدود 1:30 ساعت ایستادیم. دیگه خون خونم رو داشت میخورد. با اون تیوپ دو نفره سنگین طبقه به طبقه, پله به پله رو باید طی میکردیم و منتظر میموندیم.
بالاخره نوبتمون شد و اون بازی معروف که از بین اکواریوم عبور میکنه رو دیدم. تو تبلیغات این بازی رو یه جوری دیده بودیم و اینجا یه جور دیگه بود. اصلا این اکواریوم چیزی ازش پیدا نبود به زور دوتا ماهی دیدم که اون طرف دارن شنا میکنن. خلاصه بازی که براش 1:30 تو صف بودیم در عرض 30 ثانیه به پایان رسید.
واقعا بعد از این صف طولانی حالم بد شده بود.
یه مقدار رفتیم پایین نشستیم و استراحت کردیم تا پاهامون جون بگیرن.
صف بازی دوم شروع شد. برای اون چیزی حدود سه ربع ساعت تو صف بودیم. بدتر از همه این بود که تا نزدیک میشدیم یه جمعیت زیاد با هم از صف مجاور میومدن که چون مهمان های هتل بودن بدون صف میتونستن از بازی استفاده کنن و ما باز هم کلی باید منتظر میومندیم.
این بازی هم سوار بر تیوپ دو نفره دورتا دور پارک رو از نهری که ساخته شده بود و بعضی جاهاش مواج میشد گذشتیم. بالاخره بعد از حدود 20 دقیقه تیوپ سواری خسته شدیم و تو یکی از ایستگاه ها که نزدیک ساختمون بعدی بود پیاده شدیم.
تیوپ سواری
توی این ساختمون 3-4 تا سرسره و سقوط ازاد داشت. نیما که انقدر کلافه شده بود اسم صف رو میشنید میگفت نمیام. بالاخره با کلی خواهش راضی اش کردم که تو صف سرسره یو”U” بایستیم. اینجا هم خیلی منتظر موندیم تا نوبتمون شد. چون سرسره به صورت خانوادگی و با تیوپ های 6 نفره بود خیلی جذاب نبود.
بازی بعدی سقوط آزاد بود که نیما نیومد و من تنهایی رفتم. خداروشکر تنها بازی که صف انچنانی نداشت و بعد از حدود 10 دقیقه نوبتم شد همین بازی بود.
برای بار دوم میخواستم این بازی رو تجربه کنم. سری اخر استانبول رفته بودم. با اینحال وقتی داخل این تابوت شیشه ای شدم و در به روم بسته شد و شمارش معکوس شروع شد, قلبم از جا دروم, تا اینکه زیر پام خالی بشه. مسیر خیلی طولانی بود که به صورت عمودی به سمت پایین توتونل پرت میشدیم, از شدت سرعت و پاشیدن اب به صورتم, حتی نمیتونستم نفس بکشم. بالاخره بعد از چند ثانیه از داخل یه کانال سر خوردم و به بیرون رسیدم. تمام بدنم داشت میلرزید واقعا نمیتونستم بعد از این بازی روی پام بایستم.
با ماشین های پارک به سمت ساختمون اول رفتیم. تا اون سرسره نود درجه معروف روهم سوار بشم. برای این بازی هم حدودا 1 ساعتی تو صف بودیم تا نوبتمون شد. به خودم قول دادم که دیگه اخرین بازی باشه که تو صف می ایستم. انقدر که این صف های طولانی اذیتمون کردن, گرچه دیگه تقریبا بازی های پارک هم تمام شده بودن و چیز خاص دیگه ای نداشتن.
سرسره نود درجه با اینکه در عرض حدودا 10 ثانیه به پایان رسید ولی استرس زیادی داشت اون لحظه اولش که میخواستم سر بخورم و اون ارتفاع رو زیر پام میدیدم واقعا نفسم تو سینه حبس شده بود. اخه این چه خود ازاریه که من ازش نمیتونم بگذرم. به هر حال باید دل رو به دریا میزدم و سر میخوردم. اصرار هم داشتم که چشمم باید باز باشه و ببینم چه اتفاقی داره برام میوفته, کل پارک زیر پام بود و به صورت عمودی داشتم سر میخوردم.
این بازی هم تمام شد و به سمت ساحل حرکت کردیم.
گرچه به نظر من اسم این قسمت رو اصلا نمیشه ساحل گذاشت. مثل یه رودخونه کاملا محصور شده بود که حتی جریان اب هم نداشت چه برسه به امواج!
از دیدن این ساحلی که انقدر تعریفش رو داده بودن و میگفتن پارک ابی اتلانتیس به خاطر ساحلش از بقیه پارک ها متمایزه کلی تو ذوقم خورد.
ساحل پارک آبی
کمی روی تخت های آفتاب دراز کشیدیم و استراحت کردیم و یه سری خوراکی مثل سیب زمینی و بستنی و اب خریدیم, که همین 3 تا 95 درهم ناقابل شد.
بعد از کمی استراحت ساعت حدودا 6 عصر شده بود و تقریبا نزدیک به تعطیل شدن پارک بود.
بلیط پارک ابی رو از سایت های تخفیف دار ایرانی قبل از سفر نفری 330 هزار تومن خریده بودیم که فقط بلیط دو نفرمون 660 هزار تومن شده بود. حدودا 130 هزار تومن هم خوراکی, 60 هزار تومن هم کرایه کمد, هزینه رفت و برگشت با تراموا و مترو و منوریل حدودا 150 هزارتومان شد که در کل برای 5 ساعت پارک ابی اتلانتیس جدای از خستگی و مسافت راه طولانی اش و بازی های کم و بی کیفیتش و شلوغی بیش از اندازه اش حدودا یک میلیون هزینه مون شد که واقعا ارزش 100 هزار تومن رو هم نداشت!(این براورد قیمت با درهم 1300 تومنی بود!)
من واقعا از کسانی که برای این پارک های ابی تعریف های بیجا میکنن خیلی تعجب میکنم. بین تمام پارک های آبی که تا به حال رفته بودم این پارک ابی در رده بسیار بسیار پایین تری نسبت به بقیه قرار داشت و به شدت توصیه میکنم که در دبی قید پارک های ابی رو بزنید. چون جاهای دیگه با هزینه خیلی کمتر میتونید پارک های ابی فوق العاده بهتر از اینجا رو تجربه کنید.
چند نفر ایرانی رو در طول سفر دیده بودیم که از پارک ابی وایلد وادی هم به شدت ناراضی بودن و میگفتن پارک ابی مشهد ده برابر بهتر از این پارک ابی بود که رفتیم و اینقدر هزینه کردیم.
مسیر طولانی برگشت رو هم حدودا با 2 ساعت فاصله طی کردیم.
وقتی به هتل رسیدیم انقدر خسته و گرسنه بودیم که خودمون رو به برگر فیول کنار هتل رسوندیم و با واچری که داشتیم دو تا برگر به همراه سیب زمینی و نوشابه سفارش دادیم که در کل 60 درهم شد. طعم و مزه این برگرها واقعا بینظیر بود. توصیه میکنم هر جایی که رفتید و نمایندگی های برگر فیول, برگر الویشن, برگر جیمی راکتز رو داشتن حتما امتحان کنید . تازه متوجه میشد که چقدر بین این برگر ها و مکدونالد و بگر کینگ تفاوت هست.
خسته و نالان به خاطر روز سختی که پشت سر گذاشته بودیم خودمون رو به هتل رسوندیم و بیهوش شدیم.
روز نهم 14/01/97
امروز اخرین روزی بود که در دبی اقامت داشتیم. ساعت 13 پسرخاله نیما میومد هتل دنبالمون که نهار رو با خانواده خاله جان بیرون بخوریم و بعد هم به عجمان بریم و این دو روز باقیمانده رو خونه خاله باشیم.
بعد از صبحانه به استخر هتل نووتل رفتیم و اونجا به استراحت و ریلکس کردن و شنا کردن گذروندیم. یاد دیروز و سختی هاش که میوفتادیم مدام تکرار میکردیم اخه چه کاری بود این همه هزینه و سختی به خودمون بدیم! ولی خب سفره و این تجربیاتش! که سفرو ارزشمند میکنه. همیشه که همه چی نباید باب میل و بر وقف مراد باشه.
ساعت 12:30 به هتل برگشتیم و اتاق روتحویل دادیم و با آرش جان(پسر خاله نیما) به سمت مرکز خرید مریدوف رفتیم.
مرکز خرید مریدوف
برای نهار به رستوران پارس رفتیم. ما معمولا در طول سفر رستوران های ایرانی رو انتخاب نمیکنیم و ترجیح میدیم که غذاهایی که ایران گیرمون نمیاد بخوریم. ولی الان بعد از 9 روز دوری از غذاهای ایرانی, یکی از لذیذترین وخوشمزه ترین غذای عمرمون رو خوردیم. این رستوران ایرانی جز معروفترین رستوران های دبی هست و توی اکثر مال های دبی شعبه داره.
پیش غذا شامل نون پنیر سبزی و گردو و لیمو ترش تازه و نون تنوری داغ بود. یه سوپ عدس فوق العاده خوشمزه هم برامون اوردن. سالاد سزار و حموس و متبل هم جز پیش غذا بود.
برای نهار چلو کباب سفارش دادیم. دسر هم شامل رنگینک و کیک و چای بود. کیفیت غذا و سرویس دهی رستوران پارس عالی بود.
ولی خب قیمت ها هم حسابی بالا بود. یه پرس کوبیده 80 درهم بود!
پیش غذا, غذا و دسر
رستوران پارس
بعد از نهار, همچنان به ویندو شاپینگ مشغول شدیم و بالاخره تونستیم با راهنمایی های خاله جان از یه سری برندها خریدهای جزیی داشته باشیم.
برای اولین بار بستنی های ماستی پینک بری رو امتحان کردیم که طعمشون عالی بود.
بستنی ماستی
روز دهم 15/01/97:
امروز صبح عمو جان اومدن دنبالمون و شهر عجمان رو بهمون نشون دادن. هر شهر برای خودش یک شیخ داره. از کنار خانه شیخ گذشتیم تا چشم کار میکرد ملک مسکونی شیخ به حساب میومد.
نمایی از اسکله عجمان از تراس خانه
هتل های معروف و پنج ستاره عجمان رو دیدیم. کنار ساحل رفتیم و به کلاغ ها غذا دادیم و کمی پیاده روی کردیم. و در نهایت به مرکز خرید رفتیم و با عمو جان در کافه مادو نشستیم و کلی گپ زدیم.
ساحل عجمان
برای شب دعوت پسر خاله نیما, رستوران ایتالیایی هتل 5ستاره فرمونت بودیم. بعد از نهار کمی استراحت کردیم و خودمون رو برای مهمانی شب اماده کردیم.
این هتل واقعا مجلل و شیک بود.از غذاهای منوی رستوران ایتالیایی پسرخاله جان سفارش دادن. غذاها شامل لابستر, ماهی, اسپاگتی و پیتزا بودن.
شام رستوران ایتالیایی
به این ترتیب سفر 10 روزه ما به دبی به اتمام رسید و پرونده سفر به دبی هم بسته شد. مدتها بود که دوست داشتم دبی رو ببینم ولی با اون تصوری که در ذهنم داشتم خیلی متفاوت بود و اصلا توقعات من رو از دبی براورده نکرد.
پرواز برگشتمون هم با هواپیمای کارون(نفت) بود که به موقع انجام شد.
یکی از خاطرات خیلی قشنگ که از این سفر برای ما به ثبت رسید این بود که دو روز بعد از سفرمون متوجه شدیم که از روز اول کوچکترین مسافر دنیا هم همراهمون بوده. و این اولین سفر سه نفره ما همراه با دخترمون به حساب میومد که ازش بیخبر بودیم.
بعد از اینهمه بلایی که سره مهمان کوچولوم تو این سفر اورده بودم به این نتیجه رسیدم که ناخواسته برای سفرهای بعدی اب بندیش کردم. قطعا قرار نیست در سفرهای بعدی تجربه سقوط ازاد و سرسره های پرشیب و برخوردهای سخت, پیچ و تاب های وحشتناک در حد چپ شدن ماشین تو صحرا و پیاده روی های طولانی و سرو صداهای بیش از اندازه در کلاب ها رو تجربه کنه.
نکات سفر به دبی:
- حتما از واچر های تخفیف دار اینترتاینر استفاده کنید. چون در هر حال به نفعتون میشه. سایت ها ایرانی متعددی هستن که این واچر هارو ارائه میدن و قبل از سفر میتونید جاهایی که مدنظرتون هستن رو واچرشون رو تهیه کنید. جدیدا واچر ها به صورت کتاب ارائه نمیشن و یک اپلیکیشن هست. حتما روی موبایلی که اپلیکیشن اینترتاینر رو نصب میکنید در زمان خرید بلیط باید اینترنت گوشی تون فعال باشه تا بتونید از اون واچر استفاده کنید.
- برای صرفه جویی در هزینه ها اگر تعدادتون 2 نفر باشه بهترین راه استفاده از اتوبوس و مترو و تراموا هست. چون هزینه تاکسی به شدت بالا هست.
- بیشتر مسیر یابی ها رو گوگل مپ به راحتی در اختیارتون قرار میده که از مکانی که هستید با اتوبوس شماره چند و یا کدوم مسیرها و ایستگاه ها رو برید ولی متاسفانه برای بعضی از مسیر ها در طول سفر گوگل مپ غیر از تاکسی هیچ مسیری که با حمل و نقل عمومی باشه رو نشون نمیداد. و ما با سوال کردن و سرچ کردن توی سفرنامه های قبلی مسیرها رو میتونستیم پیدا کنیم. پس قبل از سفر حتما مکان هایی رو که میخوایید برید نحوه رفت و امد با مترو و اتوبوس رو از سفرنامه ها استخراج کنید.
- از نظر امنیت دبی واقعا حرف اول رو میزنه و در هر ساعتی از شبانه روز شما در خیابان های دبی در امان هستید.
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
باتشکر
نویسنده :نیما علایی
سه شنبه، 4 دی 1397
منبع : سایت لست سکند