سفرنامه تایلند در مسیر پوکت
در مورد سایر شرایط هم یکم سختگیرانه تر از هواپیماهای ارزون اروپایی هستن! فرضا ابعاد مجاز ساکاشون یکم کوچیکتره! هرچند تو بازرسی خیلی این موضوع رو سخت نمی گرفتن و از اینکه بعد از خرید بلیط هم میشد اصلاحاتی مثل اشتباهات الفبایی نام و …، رو بدون پرداخت پول اصلاح کرد چندان بد نبود!خلاصه بعد اونکه همه مسافرا سرجاشون نشستن و ماهم دیدیم صندلی کناریمون خالیه سریع پریدیم اونجا و سرانجام لحظاتی بعد هواپیما از جاش بلند شد!
در ادامه با سفرنامه زیبای تایلند به نویسندگی شیما و علی با نگارشی بسیار خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.
هنوز دقایقی نگذشته بود که بعد از استیبل شدن پرواز وضعیت مهمون دارها و چرخاشون از راه رسیدن تا غذاهای پولی مسافرایی که قبلا پول داده بودن رو سرو کنن. اما راستش ما واسه حدود ۳ ساعت پرواز دلمون نیومد پول غذا بدیم! با این حال مجبور بودیم بوی نه چندان مطبوع غذاهای مالایی رو هم تحمل کنیم!
درست در همین زمان خانوم مهماندار که از روی شماره صندلی غذاها رو چک می کرد یکدفعه از دیدن اینکه صندلی کناریمون پره سردرگم شد اما بعد که فهمید ما جابجا نشستیم با اینکه شرکتشون تو این مورد مقرارات سختگیرانه داره، معرفت به خرج داد و دم نزد و سریع گذشت!
با احتساب اختلاف ساعت ناشی از پرواز به سمت شرق آسیا، طرفهای ۵٫۵ عصر بود که با گذر از اقیانوس هند سرانجام سواحل سرسبز و زیبای مالزی از بالا نمایان شد و یکم بعد در زیر نم نم بارون در فرودگاه اختصاصی شرکت ایرآسیا با نام klia2 که در نزدیکی همون فرودگاه بین المللی کوالالامپور است فرود اومدیم! فرودگاهی بسیار بزرگ و مجهز که از سال ۲۰۱۴ دیگه فقط بطور اختصاصی پروازهای ایرآسیا رو ساپورت می کنه و چیزی کم از فرودگاه مجهز و بین المللی معروف کوالالامپور ندارد!
با ترک هواپیما و گذر از راهروهای شلوغ و پر از مسافر به سالن ترانزیت رسیدیم تا بخش دوم پروازمون به پوکت رو ادامه بدیم. جالب اونکه درحالیکه تو فرودگاه سریلانکا قبلا بازرسی شده بودیم در فرودگاه مالزی بازرسی سفت و سخت در دو مرحله دیگه هم ادامه پیدا کرد! انگار بعد از اون حادثه ناپدید شدن هواپیمای مالزی حسابی چششون ترسیده باشه! بطوریکه در آخرین مرحله بازرسی آتیششون پر ما رو هم گرفت و آقاهه به قوطی کنسرو همراهمون گیر داد!
ما گفتیم بابا پدرت خوب، مادرت خوب، ما که قبل اینجا دو مرحله بازرسی تو سریلانکا و یه مرحله هم تو کشور خودتون رو گذروندیم کسی چیزی نگفت! چرا مردم آزاری می کنی؟ خلاصه یارو به کتش نرفت که نرفت! و گفت قوطی رو باید باز کنین و ما هم بالاجبار اطاعت کردیم! بعدشم یارو خواست بنداز دور که گفتیم حاجی شاممونو چیکار می کنی؟ ما که تا برسیم مقصد از گشنگی هلاک می شیم! اونم گفت نمی ذارم ببرینش! آخر کار گفتیم خیلی خوب! بزار همینجا می خوریمش که مشکلی پیش نیاد! و این شد که نهایتا رضایت داد تا ۴۰-۵۰ متر اونطرفتر جلو چشمش تو گوشه سالن بشینیمو و بخوریمش و بعد بریم داخل محوطه اصلی!
سالن ترانزیت ماشالله واسه خودش دنیایی بود! یه چیزی به بزرگی فرودگاه بین المللی خودمون! به خصوص اینترنت رایگان و پرسرعتش که نصف مسافرها رو گوشه و کنار سالن میخکوب صندلیشون کرده بود!
ما هم که یکی دوساعتی فرصت داشتیم یه سرچی تو اینترنت کردیم و با کمال تعجب دیدیم ای دل غافل! هتلی که تو پوکت رزرو کردیم واسه مدت مشابه اقامت ما حدود ۱۰ دلار تخفیف داده! یکم بهمون برخورد و سریع یه ایمیل واسه بوکینگ زدیم که اگه میشه رزومونو عوض کنه و در کمال تعجب دقایقی بعد اوپراتور بوکینگ ایمیل داد و گفت چون ما تضمین کردیم همیشه بهترین قیمت رو به مشتریمون ارائه بدیم، برای احترام به مشتری، این ۱۰ دلار رو به شما پس می دیم- درست مثل شرکت های مشتری مدار داخلی خودمون!- البته این پول رو بعد از اینکه فاکتور رسید هتل رو برامون فرستادید به حسابتون واریز می کنیم! و انصافا دقیقا همین اتفاق هم افتاد!
حالا دیگه بعد از این حس قشنگ مشتری مداری نه چندان آشنا با عادت ما، چی بهتر بود از یکی دو ساعت گردش در فرودگاه نوساز و شیک و پیک مالایی ها! بعد هم ساعت ۷ غروب بود که نهایتا گیت خروجی پرواز پوکت وارد شیدیم و دقایقی بعد سوار بر هواپیمای کوچک آماده پرواز بودیم! در ترتیب صندلی ها ما که نفری حدود ۸ دلار اضافه رو نداده بودیم، این بار نامردها یه ردیف بینمون فاصله انداخته بودن و متاسفانه مهماندار بی معرفت هم اجازه نداد کنار هم بشینیم! اما خوشبختانه مدت پرواز کوتاه بود و حدود یکساعت بعد که فرم گمرکی و ویزای تایلند رو پخش کردن آماده فرود در فرودگاه پوکت بودیم!
در زمان پرواز این تنهایی چندان بی فایده هم نبود! چون باعث شد واسه سرگرمی هم شده مجله فرودگاه رو ورق بزنیم و همینم شد با دیدن تبلیغ جالب فروشگاه MBK بانکوک که گفته بود اگه از این صفحه عکس بگیرین و برین اونجا بهتون یه تی شرت رایگان هدیه می ده، سریع عکس رو گرفتیم و بعدا شرح می دیم چجوری تیشرت رو صاحب شدیم!(این موضوع رو قبلا دوستان خوبمون عسلی و بام از وبلاگ سفرجویان هم تجربه کرده بودند!)
سالن فرودگاه پوکت نسبتا کوچیکه اما تا دلتون بخواد توریست رنگ و وارنگ خارجی اونجا موج می زنه! واسه همینم نیم ساعتی پشت صف های ورودی معطل شدیم تا آخر کار رو ویزای تایلمندمون که تو تهران نفری ۳۳ یورو خریده بودیم مهر خورد و عملا وارد تایلند شدیم!
جالب اونکه یه تابلو زدن و واسه مردم ۲۰ کشور مثل عربستان و …، ویزای فرودگاهی رو با نصف قیمت به راحتی همونجا صادر می کنن!همینم شد که چون کار اونا یکم بیشتر طول می کشید، ما هم تاحدودی معطل شدیم!
عقربه های ساعت حوالی ۱۰ شب بود و طبیعتا تو این ساعت دیگه از اتوبوس عمومی خبری نبود! اما در داخل سالن ورودی چندتا دسک توریستی علاوه بر تورهای رایج جزیره خدمات ترانسفر فرودگاهی رو هم به نقاط مختلف جزیره ارائه می دان! هزینه تاکسی تا منطقه پاتونگ که محل هتلمون بود حدود ۸۰۰ بت(حدود۲۳دلار) بود اما در کنارش می شد با ون ۱۱ نفره رفت و همون مسیر رو نفری ۱۸۰بت (حدود ۵ دلار) داد!
در همین حین یکی از این آژانس ها که می خواست بازاریابی کنه بهمون پیشنهاد داد اگه از اون پکیج تور روزانه بخریم بهمون ترانسفر تا هتل رو مجانی ارائه می کنه! اما بعد که یکم بیشتر بررسی کردیم متوجه شدیم نه بابا! اینا جایی نمی خوابن آب زیرشون رد شه! چون همینجوری همه آژانس ها بدون چونه حداقل ۲۰ درصد تخفیف رو تورها می دادن که همین معادل ترانسفر می شد!
در واقع جزیره بزرگ پوکت در راس بزرگترین مراکز گردشگری شرق آسیا قرار داره و این بهشت زیبا همیشه مملو از توریست های خارجی است که زیبایی و استراحت تفرجگاهی رو همزمان می خوان!
فرودگاه جزیره هم در بخش شمالی قرار داره و با گذر از محدود مملو از جنگل های انبوه و زیبا در سمت غرب سواحل زیبای پاتونگ و کارن که بیشتر مورد توجه توریست هاست، قرار دارن و در سمت مرکز و شرق جزیره هم شهر کوچک و قدیمی پوکت با محدود ساکنینش قرار دارن!
بر اساس یافته های مطالعات قبلی و توصیه برخی دوستان ماهم هتلمونو در همون نزدیکی سواحل پاتونگ انتخاب کردیم و این شد تا پس از تکمیل مسافرهای ون که فقط چند دقیقه بیشتر به طول نیانجامید، در جاده باریک اما سرسبز جزیره در حرکت بودیم!
با کمال تعجب هنوز چند دقیقه ای راه نیافتاده بودیم که ماشین کنار یه آژانس توریستی توقف کرد و چندنفر به استقبالمون اومدن و هر گروه از مسافرها رو به گوشه ای بردن! اولش پرسیدن چند روز می مونین و کدوم هتل رزرو کردین؟ بعد هم با اشتیاق فراوون کار بازاریابی تورهای روزانه شون رو با تخفیفهای ۱۵-۲۰ درصدی شروع کردن! ما که تو اون وقت شب یکم خسته و کلافه بودیم یکم از این کار عصبانی شدیم اما بعد فهمیدیم اینا با یه تیر دو نشون می زنن و علاوه بر بازاریابی تورها، در واقع با این کار با پرسیدن نام هتل، خط سیر ون رو با توجه به آدرس هتل مسافرها طرح ریزی می کنن تا راننده بتونه راحت هرکدوم از مسافرها رو جلوی هتلشون پیاده کنه!
ساعتی بعد وارد خیابون اصلی منطقه پاتونگ شدیم اما انگار نه انگار که ساعت نزدیک ۱۲ شبه! خیابون پر بود از توریست های رنگ وارنگ خارجی و ترافیک نسبتا سنگینی درست شده بود که نگو و نپرس! خوشبختانه ماشینه جلوی کوچه هتلمون نگه داشت، ماهم راحت تر از اون چیزی که تصور می کردیم وارد هتل شدیم!
رسپشن هتل یه پسر جوون تایلندی بود که با کلی تلاش بالاخره شماره رزرومونو پیدا کرد و درحالیکه به زحمت انگلیسی صحبت می کرد یه اتاق تو طبقه ۴ بهمون اختصاص داد! اما با ورود به اتاق با اینکه همه چیزش عالی بود اما سیف باکس نداشت و شاکی شدیم که تو سایت نوشتین که سیف باکس داره و همینم شد تا اونا جامونو عوض کردن و ما رو به طبقه ۵ و یه اتاق مناسبتر انتقال دادن و ما هم که اونقدر خسته بودیم که نفسمون در نمی اومد تقریبا بیهوش شدیم!
پوکت زیبا
وقتی پایین رفتیم اول همه با نشون دادن ایمیل تخفیف ۱۰ دلاری بوکینگ از رسپشن خواستیم تا موضوع رو با مدیرش مطرح کنه و اگه بشه اون ۱۰ دلار رو همین الان از حساب هتلمون کم کنن تا درگیر انتقال پول به کارت و مشکلاتش نشیم! اونم قول داد که چشم پیگیری می کنه!خوشبختانه با حساسیتی که در انتخاب هتل داشتیم لوکیشنش فوق العاده عالی بود و در مقایسه با قیمت هتل های مشابه هم بسیار ارزون به حساب می اومد! فقط این اینترنت رایگانش کار نمی کرد که در جواب اعتراض ما خانوم رسپشن گفت که از دیشب خراب شده و زنگ زدن بیان درستش کنن! بعد هم چندتا یوزر و پس ورد دیگه بهمون داد که فعلا استفاده کنیم که بعدا کاشف به عمل اومد مال هتل های بغلیه!با خروج از هتل در صرافی سر کوچمون که بعدا متوجه شدیم قیمتش منصفانه تر از اکثر صرافی های منطقه است یکم پول واسه تورامون با نرخ تبدیل هر دلار حدود ۳۴ بت چنج کردیم. با این حال قیمت صرافی های تایلندی عمدتا منصفانه است! با ادامه دادن مسیر در امتداد واکینگ استریت که اون وقت صبح حسابی سوت و کور بود تا ساحل دریا پیش رفتیم. انگار نه انگار که تا نیمه شب این خیابون جای سوزن انداختن نداشت!
بارهای خالی از مشتری و معدود رستوران هایی که تلاش در جذب مشتریان واسه صبحونه داشتن بیشتر به چشم می اومد.
تو این حین از یکی دو نفری پرسیدیم که چجوری میشه تا معبد بودای بزرگ و سایر دیدنی های جزیره با وسایل نقلیه عمومی بریم! اما متاسفانه تقریبا همشون جز تاکسی و توک توک وسیله دیگه ای رو نمی شناختن و با توجه به بعد مسافت هزینه یک طرفه رفتن به حتی یکی از اون جاهای دیدنی خارج شهر با توجه به دوری مسافت کمتر از ۵۰۰ بت نبود(نزدیک به ۱۵ دلار)!
با اینکه تازه اول صبح بود و با عنایت به شب زنده داری توریست ها قاعدتا باید تا لنگ ظهر کسی بیرون نمی اومد، تا دلتون بخواد توریست رنگ و وارنگ از اول صبح تو خیابون پلاس بود! به خصوص کنار دریا که نسبتا شلوغ بود!
ساحلی تمییز که تعجبی هم نداشت چون قدم به قدم تابلو هم زده بودن تا مجرمین ریختن زباله در طبیعت رو ۱۰۰۰ بت (نزدیک به ۳۰ دلار)جریمه کنن!
ساحل پاتونگ زیبایی خاصی داره! تپه های سرسبز اونو احاطه کردن و همه چیز واسه یه ریلکسیشن و استراحت تمام روزی فراهمه! اما نه واسه ما که اهلش نبودیم و دوست داشتیم محدود زمان در اختیارمونو در حرکت باشیم!
ساعتی بعد چشم و دلمون از ساحلگردی سیر شده بود و دیگه رنگ و لعاب مناظر زیبای اون چندان به چشم نمی اومد. واسه همینم گفتیم بد نیست یه قدمی در خیابون های اطراف پاتونگ بزنیم.
خیابون های نه چندان پهن و عمدتا شلوغ رو پیش رو داشتیم تا در ادامه مسیر کج سلیقگی تایلندی ها در بی سر و سامانی کابل های برقشون که خیلی تو ذوق می زد توجهمون رو جلب کرد! خدا رحم کنه! حسابشو بکنین اگه یه شیر ناپاک خورده ای بخواد این سیم ها رو با هم قاطی کنه، احتمالا برق کل شهر قطع میشه!
با قدم زدن در خیابون های اطراف نزدیک های ظهر بود که بالاخره تصمیمون برای خرید تورهای جزیره فی فی، جزیره جیمز باند و نمایش زیبای پوکت فانتاسیا قطعی شد! حالا باید یه آژانس خوب پیدا می کردیم!
در خیابون های پشتی کنار ساحل که حدس می زدیم قدرت چونه زنیمون بالاتره به اولین پیشنهادی که معمولا راه به راه تو خیابون به توریست ها میشه ندای مثبت دادیم و داخل مغازه شدیم! همون اول یه تخفیف ۲۵ درصدی می دن و یجورایی آدم رو خام می کنن اما ما که قبلا سرچامونو کرده بودیم یه ۷۰ -۸۰ درصدی قیمت رو پایین آوردیم و خانومه اخمش رفت تو هم معاملمون نشد که نشد!
کمی بالاتر بازم یه خانوم میانسال به خرید تورهاش دعوتمون کرد داخل دفتر توریستیش و بازم همون داستان تکرار شد با این تفاوت که خانومه تجربه بازاریابیش قویتر بود و نمی خواست مشتری که حداقل ۳ تا تور می خواد بخره رو از دست بده! هی می گفت مای فرند لیسن تو می …! اونا که شما می گین مال کشتی بزرگه و … و به خدا اینجوری من باید یه چیزی هم دستی بدم!
در هر حال ما هم که ازش خوشمون اومده بود نهایتا با حدود۵۰ درصد تخفیف ۳ تا تور جزیره فی فی ۹۰۰ بت، جزیره جیمز باند ۷۵۰ بت و نمایش پوکت فانتزی رو هم ۱۵۵۰ بت ازش خریدیم و بعدشم چون اخلاقش خوب بود یه تور گشت کامل جزیره رو هم با نفری ۵۵۰ بت خریدیم که کل جزیره رو تا شب بهمون نشون می داد و هر جوری حساب کردیم از گشت انفرادی ارزونتر بود! (قیمت اصلی تور شهری ۱۱۰۰ بت بود!) این دست و دلبازی موجب شد یکم پول کم بیاریم و سریع رفتیم و از صرافی نزدیک با قیمتی یکم ناجوانمردانه یه ۵۰ دلاری چنج کردیم! خانومه هم سریع برگه ها رو واسمون نوشت و گفت سریع برگردید هتل که سرساعت ۱ ظهر ماشین جلو هتلتون منتظره! ما هم فقط واسه اینکه گشنه نمونیم سر راه از یه کباب ترکی فروشی یه جفت کباب ترکی خوشمزه خریدیم و راس ساعت تو هتل منتظر بودیم!
سر ساعت تو لابی نشسته بودیم که یه آقایی اومد و ما رو سوار ماشین ونی کرد تا گشت داخل جزیره شروع بشه! همراهامون عبارت بودند از یه دختر نوجوون با ظاهر انگلیسی که یه زوج میان سال احتمالا از کشورهای جهان سوم اسکورتش می کردن! یه زوج هنگ کنگی و یه زوج هندی هم بودن که این تاخیر ورود زوج هندی همون اول کار بقیه رو شاکی کرد!
لیدرمون هم خانوی تایلندی با تسلط نسبی به زبون انگلیسی بود که از همون اول کار تلاش کرد با توضیحات گردشگری تور رو واسه ما جذاب تر کنه و لابه لاش مایه طنز هم داشت!
اولین بخش از برنامه تور با پیشروی ماشین از کمرکش تپه های بزرگ همراه شد و کمتر از نیم ساعت بعد به محوطه زیبای Kata View Point رسیدیم. هنوز پیاده نشده با دیدن چشم انداز زیبای جزیره از بالا حسابی سورپرایز شدیم! ساحلی سرسبز در امتداد دریایی آبی!
انگار دست طبیعت گوشه ای از بهشت رو برای این مردم به تصویر کشیده بود!
با این حال خانوم لیدر با اشاره دست بهمون گفت از امتداد مسیر پله کانی پایین برین تا بیشتر از این طبیعت رویایی لذت ببرین!
در همون نگاه اول می شد تشخیص داد که بیش از نیمی از این جزیره را جنگل انبوه و سرسبز پوشونده و البته تپه ماهورهای سرسبز هم هارمونی زیبایی به چشم انداز جزیره دادن!
تو این حین زوج هنگ کنگی ازمون خواستن عکس بندازیم. اما انگار هنر ما انتظارات خاصشونو برآورده نمی کرد چراکه چندبار این عمل تکرار شد تا بی خیالمون شدن!
توقف ۲۰ دقیقه ای برای اون بهشت کافی نبود! اما چه می شد کرد که برنامه تور محدوده و ماهم مثل همیشه بچه های خوبی هستیم و حسابی حرف گوش کن سریع سوار ماشین شدیم تا بریم سراغ بخش های بعدی تور!
ساعتی بعد در حالیکه از اولین بخش برنامه حسابی به وجد اومده بودیم راهی یه پارک جنگلی و بخش بعدی بازدید شدیم. جایی که اگه بخواین می تونین سوار بر فیل ها در دل جنگل یه دوری بزنین اما راستش ما که چند روز قبل تو سریلانکا فیل سواریمونو کرده بودیم اینجا دیگه بی خیال شدیم! هرچند امکانات فیل ها مثل کجاوه و … بهتر از سریلانکا بود!
دختر خانوم انگلیسی همسفرمون هم با بازارگرمی فیلبان یه دسته موز بزرگ خرید و بعدش با شیلنگ آب ضمن غذا دادن به یه فیل نه چندان بزرگ باهاش آب بازی کرد!
در این حین لیدره که دید ما اونجا وایسادیم با دست بهمون اشاره کرد که نمایش میمونه شروع شده و با اینکه شما قانونا اون بخش تو تورتون نیست اما اگه بخواین می تونین مجانی تماشاش کنین(تور کاملی که شامل این بخش بود ۱۴۰۰ بت قیمت داشت یعنی حدود ۳۰۰ بت بیشتر که حدود ۹ دلاری میشه!).
وقتی وارد شدیم یه سالن محقر کوچولو دیدیم که ۱۰-۱۵ نفری دورتا دورش نشسته بودن و با اد و اطفار میمونه محفل حسابی گرم شده بود! از توپ بازی گرفته تا ورزش و دراز و نشست و بعد هم دوچرخه سواری!
اوج برنامه در شعبده بازی و چشم بندی میمونه و شناسایی شماره ها از زیر لیوان ها اونم با چشم بسته بود!
آخر کار هم میمونه هم خلاصه نزد تک تک تماشاگر می اومد می خواست از تو بغلشون راه بره که یکی دوتاشون حسابی ترسیدن و جیغ زدن و ازجاشون پریدن!
توقف یکساعته در این پارک که البته به بهانه فیل سواری برخی همراهان یکم هم بیشتر طول کشید با این برنامه جذاب خیلی زود سپری شد تا باردیگه سوار بر ماشین به کشف بخش دیگه ای از جزیره بپردازیم!
پوکت-گشت جزیره
عصر با ترک پارک جنگلی، مقصد بعدی مجسمه بودای بزرگ بود! مجسمه ای با طول ۴۵ متر بر بلندای تپه ناکرد(Nakkerd) که از راه دور قابل دیدنه!
خانم لیدر می گفت که این مجسمه بالغ بر یک میلیون دلار هزینه در برداشته و حالا دیگه سمبل جزیره پوکت به حساب می یاد!
تپه ها رو که بالا رفتیم و به محوطه اصلی رسیدیم، در بدو ورود استقبال اروپایی ها از مدل دعا کردن بودایی ها و انجام مراسم خرافی چرخوندن و دستمالی کردن ادوات خاص مراسم دعای بودایی و …، توجهمونو جلب کرد! خانوم و آقا از دو طرف افتاده بودن به جون این سمبل مراسم دعا!
اینجا بود که برای اولین بار از پایین ابعاد غول پیکر مجسمه بودای بزرگ رو ورنداز کردیم و مشتاقانه از مسیر شیب دار و پله ها تا محوطه اصلی و چشم انداز رویایی آن پیش رفتیم!
جالب اونکه در کنار مجسمه بودای بزرگ یک پیکره طلایی از جنس برنج ساختن که درواقع همون بودای کوچکتر محسوب میشه و کلی برای عبادت و عکسبرداری طرفدارهای خاص خودش رو داره!
معماری خود ساختمان مجسمه غول پیکر بودا هم در چند طبقه طراحی شده بود و جالب اونکه در طبقه نخست هم مجسمه خوابیده بودا رو می شه مشاهده کرد!
دورتادور بنا زنگوله های فلزی پر نقش و نگار آویزون کرده بودن! با یادگاری های مردمی که جابه جای اون نوشته بودند!
والبته کاهنان معبد که پر شمار در اطراف معبد در حرکت بودن!
از اون بالا چشم انداز زیبایی از سواحل سرسبز جزیره پوکت هم به چشم می خوره که جذابیتش نباید کمتر از خود مجسمه باشه!
ترکیبی زیبا از تلفیق دور رنگ سبز و آبی که زیر نور آفتاب می درخشیدند.
عقربه های ساعت و اتمام فرصت ۴۰ دقیه ای بازدید دوباره ما رو پای ماشین کشوند. هرچند بی مبالاتی زوج هندی بازم یکم معطلمون کرد!
در ادامه به معبد Wat Chalong رسیدیم که یکی از زیباترین معابد پوکت به شمار می یاد!
طراحی زیبای هزاران قطعه شیشه ای کوچک و بزرگ با درخشش طلایی و مجسمه های فوق العاده اش و همون شاخ گاوهای معروف تایلندی حسابی این معبد رو محبوب گردشگرا کرده!
جالب اونکه مشابه امام زاده های خودمون در بخشی از معبد هم نذورات نقدی زوار در کف اتاق ریخته شده بود!
با این حال این معبد قدمت زیادی نداره و عمرش در حدود ۱۰ ساله!
داشتیم واسه خودمون به سرعت طبقات مختلف معبد رو می گشتیم که یکدفعه با صدای مهیبی میخکوب شدیم! نگو یه کوره تعبیه کردن و هرچند دقیقه یکبار توش ترقه می اندازن و با ترکیدن ترقه ها رسم و رسوم مذهبیشون انجام می دن!
محوطه زیبا و طراحی شده معبد حال و هوای خاصی داره و چشای آدم از دیدنش سیر نمیشه اما به هر حال بازهم محدودیت وقت ما رو مجبور به دل کندن از اونجا کرد!
با ترک محوطه معبد حالا دیگه نوبت کارگاه و فروشگاه جواهرسازی جزیره بود! فروشگاهی لوکس و مجهز که البته قیمت محصولاتش با گروه خونی ما سازگاری نداشت!
در هنگام خروج تازه پی بردیم کافی و نوشیدنی مجانی تور رو قراره اینجا بخوریم و این شد که یکی دو تا آیس کافی خوشمزه خوردیم تا بتونیم انرژی لازم برای ادامه مسیر داشته باشیم!
مقصد بعدی باغ ارکیده ها بود! با یه طراحی زیبا و نیلوفرهای آبی که بتونه هر چه بیشتر سلیقه گردشگران رو جذب کنه!
و البته در نزدیکیش مزرعه زنبورها رو هم دیدیم که با بازارچه فروش محصولات گرونش هر نوع محصول از عسل و سایر گیاهان و معجون های طبی رو با قیمتهای گزاف عرضه می کرد!
جالب اونکه این بازاریابان حرفه ای حتی کاتالوگ فارسی هم تهیه کرده بودند تا مشتریان خوش خرج پارسی رو بیشتر برای خرید جذب کنند.
در ادامه به کارگاه عمل آوری بادوم هندی رسیدیم و اونجا بود که با تعارف جهت تست محصولات تا دلتون بخواد نمونه محصول تست کردیم!
بخش پایانی تور به گشت بازار قدیمی شهر پوکت اختصاص داشت که چون امروز هم شنبه بود، شنبه بازارش رونق خاصی داشت! اولش لیدره خواست بپیچونه و گفت یک ساعت بیشتر وقت ندارین که ما با نشون دادن بروشور برنامه تور گفتیم اینجا نوشتن یکساعت ونیم و این شد که بقیه مسافرها هم پشت ما در اومدن و خانومه هم گفت چشم همون یکساعت و نیم خوبه!
بازارچه محلی شلوغ اما جذاب بود! همه چیز هم می فرختن اما واسه ما مثل همیشه جذابیت بیشتر در بخش خوراکی ها بود!
اولش از یه خانوم مسلمون که غرفه غذایی داشت چند تیکه میگوی سرخ شده و ماهی خریدیم که خیلی چسبید! همزمان یه زوج ایرونی دیگه هم رسیدن و بعد از اونکه اوکی کیفیت رو از ما گرفتن اونا هم مشتری شدن!
اما جذابیت بیشتر بازار در فروش میوه های پوست کنده و ترکیبی استوایی بود! واسه همینم چندین بار سفارش دادیم و یه دل سیر میوه استوایی خوردیم!
یه دراگون فروت که حسابی رسیده و شیرینه!
روبه روی بازار هم یه سوپرمارکت بزرگ بود که گفتیم بد نیست یکم خرید هم اونجا بکنیم! تو قفسه ها چند تا چیز بدرد بخور خریدیم اما هرچی گشتیم از پنیر خبری نبود که نبود!
تو این فقره حتی فروشنده ها هم نتونستن کمک کنن و نهایتا فقط همون پنیرهای گرون سفت و سخت اروپایی رو نشون دادن! اما پنیر کاتیج که شبیه پنیرهاییه که ما می خوریم پیدا نکردیم.
با اومدن ون و جمع شدن مسافرها ترافیک سنگین خیابون های کم عرض پوکت این فرصت رو داد تا چشمامون رو تا رسیدن به هتل رو هم بزاریم و یه کم خستگی در کنیم!
با اینکه ساعت ۹ شب بود دلمون نیومد بیرون نریم و سریع زدیم بیرون و مسیر پر تردد و شلوغ واکینگ استریت رو تا کنار ساحل پیش رفتیم!
اما راستش اصلا جو اونجا رو نپسندیدیم. سر و صدای بلند رستوران و بارها و مراجعین متعدد برای جذب مشتری و …، زیاد به مذاقمون سازگار نبود و واسه همینم سریع تا ساحل رسیدیم!
کنار ساحل آرامش بیشتری وجود داشت و چند نفری هم فانوس های کاغذیشون رو هوا می کردن و آسمون زیبا با این فانوس های رنگارنگ حسابی می درخشید! حتی درختها رو هم با فانوسها تزیین کرده بودند.
ساعتی بعد به خاطر خستگی در مسیر برگشت قرار گرفتیم و البته با دیدن بستنی رنگ و وارنگ مک دونالد نتونستیم جلوخودمونو بگیریم و یکم ناپرهیزی کردیم تا پایان یه روز پر ترافیک و شلوغ اینجوری شیرین و دلچسب تموم بشه!
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
در ضمن از نویسنده محترم برای زمانی که گذاشتن جهت درج سفرنامه زیبای خودشان کمال تشکر داریم.
باتشکر
نویسنده : شیما و علی
ادامه در سفرنامه تایلند
منبع وبلاگ شیما و علی