سفرنامه موریس قسمت ششم

سفرنامه موریس قسمت ششم

Grand bassin

امروز قصد داریم از مراسم مذهبی هندوها که به عنوان فستیوال سالیانه آنهاست و در معبد شیوا برگزار میشود دیدن کنیم.خوش شانسیم که سفر ما مقارن با این مراسم شده است.همان طور که قبلا هم گفتم در موریس تمام اعیاد مذهبی تعطیل رسمی اعلام میشود به احترام ادیان مردم.پس امروز هم روز تعطیل است و مردم موریس در شادی و پایکوبی به سر میبرند.

در ادامه با سفرنامه موریس به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

میخواهم برایتان کمی از تفکرات مذهبی هندوها بگویم.آنها خدایان زیادی دارند.در هر کشور که آیین هندو جاریست با توجه به فرهنگ و زاد و بوم مردم آن سرزمین یکی از این خدایان از اهمیت زیادتری برخوردارند.هندوها معمولا به حفظ آداب و رسوم مذهبی خود پایبندند.آنها معمولا گوشت گاو را نمیخورند چون این حیوان برای انها از تقدس خاصی برخوردار است.آنهایی که آیینی تر رفتار میکنند حتی از گیاهانی که میوه آنها ریشه در خاک دارد مثل هویج و سیب زمینی هم استفاده نمیکنند چون معتقدند با از ریشه در آوردن گیاه آن را نابود میکنند.بعضی دیگر حتی تمام عمر یک دستمال جلوی دهان خود میبندند تا مبادا ناخودآگاه حشره ای وارد دهانشان شده و بلعیده شود.

هندوها به تناسخ روح اعتقاد دارند یعنی معتقدند بعد از هربار مرگ دوباره به شکل موجود جدیدی وارد چرخه حیات میشوند.مثلا به شکل گیاه-حیوان و یا انسان.پس هرچه در دوره زندگی انسان بهتری باشند امکان بیشتری فراهم میشود تا زودتر از چرخه تناسخ خارج شوند و به عالم بالا برسند.داشتن فرزند پسر میتواند به خروج از این چرخه کمکی کند!!! به همین دلیل پروزه کنترل جمعیت در هند برخلاف چین به شکست انجامید.چون هر خانواده هندو نهایت تلاشش را میکند تا بالاخره بتواند صاحب حداقل یک پسر شود!

هندیها مردمی آرام و صبورند.آرامش یکی از مهمترین نکات مثبت تفکرات مذهبی و معنوی انهاست.اما از طرفی این روش زندگی در بعضی های آنها به نوعی بیتفاوتی و عدم تلاش برای داشتن زندگی بهتر انجامیده است.زیرا آنها معتقدند که اگر در این دنیا گدا زاده شده اند حتما در تناسخ بعدی به شکل یک فرد ثروتمند دوباره به دنیا خواهند آمد.

هندیها دین ندارند.دین هندو آمیزه ای از خرافات-قصه ها و افسانه های کهن است.در بعضی جاهای هند ایرانی تبارهای دین زرتشت هم وجود دارند.کسانی که در زمان حمله مغول به ایران به خاطر اینکه دین زرتشتی را حفظ کنند به هندوستان مهاجرت کردند.

یک طایفه از هندوها -سیک- نامیده میشوند که آخرین دین هندیها هم محسوب میگردد.مردان سیک کلاه های مخصوص سر خود میگذارند و تمام عمر موی خود را کوتاه نمیکنند و آن را زیر این کلاه میپوشانند.سیک مردی در قرن ۱۵ میلادی بود که خود را در هند پیامبر نامید و برای مبارزه با مسلمانان مغول که به هندوستان حمله کرده بودند وارد عمل شد.مغولها در ایران مسلمان شده بودند  و هنر را از ایرانیها یاد گرفتند و با خود به نقاط دیگری منجمله هندوستان بردند.به طور مثال معماری ایرانی را در ساخت مقبره تاج محل به کار گرفتند.

ریاضت کشیدن در فرهنگ سیکها جایگاه ویژه ای دارد.یکی از رسوم عجیبشان که البته این روزها کم رنگ شده است از این قرار است که:وقتی در یک خانواده پسر بزرگ آنها به سن ۱۵ سالگی رسید پدر به شکل صوری فوت میکند!!! یعنی سر به کوه و بیایان گذاشته و بی آب و غذا انقدر در تنهایی به سر میبرد تا بمیرد تا از چرخه تناسخ خارج شود.(علت اهمیت داشتن فرزند پسر) .امروزه نفوذ فرهنگ بیگانه در کشور هند خیلی زیاد شده است پس طبیعی است که بعضی از این رسوم کم کم رنگ ببازند.

در موریس مجسمه مهاتما گاندی زیاد دیده میشود.کسی که در زمان رقابت بلوک شرق و غرب از هر دو سمت مورد دوستی قرار گرفت و تقریبا تمام مردم جهان او را قبول داشته و دارند.گاندی خشونت را نفی میکرد و پیروزی را از طریق مبارزات فیزیکی قبول نداشت.

امروز سالروز تولد “گانیش”است و مردم برای جشن گرفتن به معبد شیوا آمده اند.گانیش که فرزند شیوا است سر فیل و ۴ دست دارد و یکی از خدایان مورد احترام موردم جزیره موریس محسوب میشود.بنا به اعتقاد هندوها گانیش خدایی بود که سر نداشت در فاصله زمانی ۱۱ سپتامبر تا ۲۱ سپتامبر یک سر فیل پیدا کرد!به همین دلیل این ۱۱ روز برای مردم هندو مقدس است و دلیلی برای جشن و سرور.حالا مردم در این معبد جمع شده بودند تا هم تولد گانیش را جشن بگیرند و هم در مقابل این خدا راز و نیاز کنند و هدایایشان را به او تقدیم سازند.

معبد شیوا در کنار دریاچه Grand Bassin قرار دارد.این دریاچه برای مردم موریس برای مقدس است و قابل احترام.زیرا معتقدند که روزگاران قدیم این دریاچه را با آب دریاچه مقدس “گنگ” در هند پر کرده اند.به خاطر همین هدایا و نذورات خود را با آب این دریاچه ابتدا متبرک کرده و سپس زیر پای خدایان میگذارند.

بیشتر مردم به رسم احترام با پای برهنه وارد معبد مقدس شیوا میشوند.در دست همه آنها ظروفی از گل و میوه و شیرینی است که آن را برای اهدا به خدایان به اینجا آورده اند.بعضی از این غذاها را بعد از متبرک کردن در آب رودخانه مصرف میکنند.در میان هدایاشان گلهای زرد بسیار دیده میشود.نوعی گل که در همه فصول در موریس وجود دارد و از برگهای آن هم برای تزیین سفره هایشان استفاده میکنند.

یک نفر اینجا با دستی پر از عشق و محبت یک سیب سرخ به من داد.همینجوری !!! برایم جالب بود و احساس برانگیز.سیب را با خودم به هتل آوردم و وقتی شستم و خوردم حس لطیفی از نیروی عشق در وجودم حس کردم. میتوانستم خلوص قلب آدمها را در طعم شیرینش بفهمم.محمد امین موافق نبود که این سیب را بخورم اما به نظر من اینکه بین اینهمه توریست یک دست سیبی را به من تعارف کرد برای من معنی داشت.مهم میزان ایمانی بود که فرد در تبرک کردن این سیب داشت. کاری به این ندارم که سیب در پای یک خدای بتین متبرک شده بود برای من مهم نیت آدمی بود که این سیب را با خلوص و عشق به من تعارف کرد.خلاصه ما خوردیم!

درست مقابل معبد ذکر شده دومین مجسمه بلند شیوا در جهان قرار دارد با ارتفاع ۳۵ متر که سال ۲۰۰۷ ساخته شد.شیوا هم خدای جنگ و هم خدای محافظت محسوب میشود.او که از مرگ مبرا است و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می‌شود  در ازای تندرستی جهان، زهر هلاهل را می‌نوشد. گفته می‌شود مصونیت شیوا در مقابل این زهر، بخاطر مار کبرایی است که همسر او، پارواتی به دور گردن او بسته‌است.

دسته موهای پریشان او، نشان دهنده این است که او ارباب باد است.شیوا روی سر خود، هلال پنج روزه ماهی را حمل می‌کند که نشان دهنده این است که شیوا علاوه بر قدرت زایش، توانایی نابود کردن را هم دارد. علاوه بر این، این هلال ماه نمودی از زمان نیز هست.گنگ مقدس، رودخانه‌است که از موهای پریشان شیوا جریان یافته و شیوا اجازه داده تا این رودخانه بر روی زمین جاری شده و برای انسان‌ها زندگی به ارمغان بیاورد.سه خط از خاکستر کشیده شده بر روی پیشانی او نیز نشان دهنده جوهره بدی در انسان است (جهل، خودپرستی و خشونت).شیوا بدن خود را با خاکستر گورستان پوشانده‌است تا نشان دهد مرگ و زندگی در کنار هم هستند و مرگ نیز، واقعیتی در کنار زندگی است.عصای سه شاخه شیوا، نشان دهنده سه عملکرد ویژه هستند: خلق، نگهداری و مرگ. این عصا در دست شیوا، نشان دهنده این است که تمامی این قدرت‌ها در کنترل او هستند. برداشت دیگر این است که این سه شاخه، نماینده گذشته، حال و آینده هستند که نشان می‌دهند زمان در کنترل شیوا است.

شیوا که پدر گانیش محسوب میشود صاحب ۲ همسر بود.یکی نماد شر و بدی و دیگری نماد نیکی و خوبی.سرانجام هم شیوا به دست زن شرورش به قتل میرسد.حالا که صحبت زن گرفتن شد بد نیست کمی هم از مراسم ازدواج هندوها برایتان بگویم.معمولا زنها بعد از ازدواج روی فرق سرشان یک خط قرمز رنگ میکشند که نماد تاهل آنهاست.سپس همسر آنها یک خال قرمز روی پیشانی آنها میکشد.این خال نشانه ازدواج نیست تنها نشانه تطهیر آنهاست.ازدواج در مکتب هندو عمل مقدسی است و خانواده ها برای حفظ پیوند زناشویی ارزش زیادی قائلند بنابراین طلاق به ندرت بین آنها دیده میشود.

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

شهریور ۹۰

 

منبع:وبلاگ یا تا برویم

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *