سفرنامه کنیا و روزهای غریبگی،شبهای ناامنی

روزهای غریبگی،شبهای ناامنی

کنیا – نایروبی

نایروبی

بالاخره سفر به کنیا آغاز شد.روز هفتم از سفری پرماجرا به شرق آفریقا از فرودگاه کلیمانجارو در آروشا با پرواز کنیا ایرویز به سوی نایروبی رهسپار شدیم.گفتم کلیمانجارو…  میدانید که این قله بلند برفگیر در تانزانیا واقع شده ؟قله ای که بسیاری از کوهنوردان دنیا به سوی فتحش گام برمیدارند….

پس از ساعتی پرواز به نایروبی رسیدیم و همان ابتدا گرفتار کاغذبازیها گشتیم.کلی فرم عریض و طویل برای گرفتن ویزا لازم است نفری ۵۰ دلار دادیم و بالاخره ویزا گرفته پا به خاک کنیا گذاشتیم.اگر از تهران و از طریق سفارت خانه اقدام به گرفتن ویزا کنید پروسه ای طولانی و سخت تر در پیش روی شماست .

نایروبی

همان ابتدا به ساکن وقتی وارد نایروبی شدیم در ترافیکی عصاب خرد کنی گیر افتادیم. کاملا مشخص بود که اینجا شهریتی بیشتر از شهرهای تانزانیا دارد.ماشینها مدل بالاتر و مردم شیک پوش ترند .انگار ورژن مدرنیته شده ای از آفریقا را میدیدیم…

اطراف شهر نایروبی اما تماما زاغه نشینی بود. تا چشم کار میکرد خانه های حلبی و چوبی با نماهایی بسار فقیرانه دیده میشد.راهنمای محلی از ما خواست دست و دوربین خود را از شیشه بیرون نیاوریم.کنیا و خصوصا شهر نایروبی بسیار نا امن و پر از جیب بر و دزد است و از همان اول این موضوع مشخص بود.نگاه های مردم این شهر به دوستانگی شهرهای تانزانیا نبود.نمیدانم چرا اما نگاه ها انگار خشم داشت و غضب شاید هم فرم صورت مردم کنیا به این شکل باشد اما خود به خود توریست را در پوششی از نا امنی فرو میکشاند. لایه ای از ترس و دلهره و غریبگی.گرچه مردم کنیا خوش پوش تر و به ظاهر ثروتمند ترند اما قیافه های خسته  و درهم آنها برای گردشگر به خوشایندی تانزانیا نیست….انگار کسی در اینجا قرار نیست به ما خوش آمد بگوید!

نایروبی

کنیا کشور قبایلی متفاوت از مهاجرین سرتاسر قاره آفریقا است.موجی از مهاجرت که حدود ۴۰۰۰ سال پیش به سوی این سزمین روان شد و حالا این ده ها و ده ها قبیله مختلف با زبانهای گوناگون در کنار هم زندگی میکنند. گوناگونی فرهنگ و زبانها آنها را تاحدی از هم بیگانه ساخته تا جاییکه زبان مشترک آنها متاسفانه انگلیسی است و این مردم نمیتوانند با زبان مشترک خود با هم حرف بزنند گرچه مانند تانزانیا زبان سواحیلی هم در اینجا رایج است.

در ادامه با سفرنامه کنیا به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

Jomo Kenyatta

نایروبی

متاسفانه این کشور مانند دیگر کشورهای آفریقایی بارها دست به دست بین کشورهای استعمارگر چرخیده و از قرن ۸ که برای اولین بار پای پارسها و اعراب به بنادر آن گشوده شد تا قرن ۲۰ هیچ وقت رنگ استقلال را به خود ندید.در آن زمانها این کشور از قبایلی تشکیل میشد که برای تجارت ادویه،پارچه و طلا مورد توجه قرار میگرفتند. اما استعمار آن از قرن ۱۶ آغاز شد وقتیکه اروپاییها به پتانسیل مالی و انسانی شرق آفریقا پی بردند.ابتدا برای چند قرن ارتش پرتغالیها،سپس عثمانها و در آخر به بهانه آزادی ارتش بریتانیا خاک این سرزمین را اشغال کرد.

نایروبی تا قبل از سال ۱۸۹۹یک ناحیه غیرمسکونی باتلاقی بود تا این که در آن سال خط راه آهن در آن احداث گردید.این شهر بر اساس نام یک گودال آب که در زبان ماسایی «Nairobi Ewaso» به معنای «آبهای سرد» خوانده می‌شود، به این نام موسوم گردید. پس از شیوع طاعون و سوزاندن شهر اصلی، این شهر در اوایل سالهای ۱۹۰۰ کلاً بازسازی شد.در سال ۱۹۰۱، این شهر پایتخت سرزمین تحت‌الحمایه انگلیس گشت و رو به سوی رشد قدم نهاد.

با شروع قرن ۲۰ مردم بومی کم کم به پا خواستند و مبازات جدی برای دست یابی به استقلال را آغاز کردند.این مبارزات سرانجام در سال ۱۹۶۳ کشور کنیا را زیر سلطه بیگانگان درآورد و کنیا کشوری مستقل شد.

همان که عکسش را در بالا میبینید Jomo Kenyatta به معنی پسر کنیایی اولین رییس جمهور مستقل کنیا است.نام واقعی او چیز دیگری است اما در تمام دوران مبارزاتش خود را به این نام نامید تا در اخبار و رسانه ها نام کنیا را مستقل نگه دارد.

برج نایروبی

نایروبی

یکی از اولین مقاصد گردشگری در شهر نایروبی “برج نایروبی” است. یکی از دهها آسمان خراش بلند شهر که تقریبا از بسیاری نقاط نایروبی دیده میشود.خود برج فی نفسه اصلا دیدنی نیست تنها این امکان را به شما میدهد که بالای آن رفته و کل شهر را از پشت بام آن که باند فرود هلی کوپتر نیز در آن قرار دارد نظاره کنید.

نایروبی

انقدر چهره این شهر متفاوت از شهرهای تانزانیا است که اصلا حال و هوایی از آفریقا را زنده نمیکند.در مقایسه با اوگاندا و تانزانیا،کنیا کشوری نا امن، گران، خشک و بی احساس است و این بی احساسی را نگاه مردمانش به گردشگر منتقل میکند.با وجود اینکه کنیا بسیار پیشرفته تر، تمیزتر و قطب مهم اقتصادی قاره است اما جذاب نیست و جز صورتهای سیاه مردمانش المان دیگری شما را به یاد آفریقای پررمز و راز نمیندازد…

نایروبی

سال ۱۹۹۸ سفارتخانه آمریکا در نایروبی توسط گروه القاعده به هوا رفت!!! پارکی که در عکس بالا آن را میبینید دقیقا در جای زمین سفارتخانه بنا شد و سفارتخانه به جایی دیگر منتقل گشت….

اما بدترین حادثه شهر مربوط میشود به پارسال که یکی از بزرگترین مراکز خرید نایروبی به تصرف گروهی تروریست درآمد و با عملیاتی انتحاری تعدادی از مردم شهر و گردشگران کشته شدند. داستان ماجرا را راهنمای نایروبی با آب و تاب چنین تعریف میکندکه سال ۲۰۰۵ متروی لندن توسط عملیاتی انتحاری منفجر شد.مسئول این کار شخصی به نام “جرمی لیندسی، ” یک وهابی انگلیسی بود.پس از این عملیات انتحاری جرمی کشته شد ما همسر او که زنی سفید پوست به نام “سامانتا لوتوآیت” است مسلمان شده به القاعده پیوست تا راه جهاد در راه اسلام را تا آخرین نفس ادامه دهد. حالا او به خطرناک ترین زن جهان بدل شده معروف به بیوه سفید که در کنیا زندگی میکند و بیشتر عملیاتهای تروریستی شرق آفریقا در دست اوست. منجمله همان عملیات گروگانگیری مرکز خرید نایروبی!!!!

تمام این اتفاقات دست به دست هم داده تا چهره این شهر اینگونه نظامی پر از پلیس ضد شورش پر از از امنی و سیاهی و تباهی باشد انقدر سیاه و نا امن که وقتی گردشگری میخواهد وارد هتلی شده یا از آن خارج گردد با اسکورت پلیسها صورت میگیرد.همه جا ایکس ری وجود دارد و هر لحظه در هر مرکزی شما و وسایلتان تفتش میشوند. هیچ خارجی بعد از تاریکی هوا در خیابانها پرسه نمیزند و در هرجا گروهی کماندو در خیابانها با تفنگهای عجیب و غریب در حال نگهبانی هستند…

این است نایروبی،شهری که قرار است ۳ شب ما در آن زندگی کینم!!!!!

نایروبی

بیوه سفید

برای خواندن بیشتر از او به لینک خبرگزاری فارس مراجعه کنید

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

۹۳/۱/۶

منبع : وبلاگ بیا تا برویم

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *