سلام به تمام دوستانی که از طریق سایت لست سکند به دنبال سفری بهتر برای تعطیلات هستند. با توجه به اینکه من خودم از سفرنامه هایی که قبل از سفر خوندم اطلاعات مفیدی به دست آوردم تصمیم گرفتم با نوشتن این سفرنامه تجربیات سفر خودم رو به کسایی که می خوان انتخاب بهتری داشته باشن انتقال بدم. تقریباً از ابتدای سال ۱۳۹۲ تصمیم گرفتیم که یک سفر تفریحی به ترکیه داشته باشیم.
برای اولین تجربه تصمیم گرفتیم مکانی رو انتخاب کنیم که هم سیاحتی باشه هم تفریحاتش برای سرگرمی و ریلکس کردن کامل باشه. با یه کم تحقیقات اولیه و جمع بندی شهر کوش آداسی (Kusadasi) رو انتخاب کردیم، شهر باستانی افسوس و تفریحات آبی و تورهای جالبش حسابی ما رو به خودش جذب کرد. در مرحله بعد جستجو، به دنبال هتل خوب برای یک سفر به یاد ماندنی رفتیم، انصافاً سایتهای فارسی خوبی تو این زمینه بود که بدون اغراق لست سکند یه سر و گردن از همشون بالاتر بود. با توجه به سفرنامه ها، توضیحات هتلهای این سایت، سایت اصلی هتلها، نظرات بیان شده در سایت بسیار عالی تریپ ادوایزر (Tripadvisor) و البته هزینه مورد نظرمون هتل اِفسوس پرنسس رو انتخاب کردیم. بدون تعارف هر هتلی مزایا و معایب خاص خودش رو داره و تخمین اینکه کدوم هتل بهترین گزینه هست خیلی خیلی سخته
موقعیت هتلهای کوش آداسی (جهت مشاهده در سایز بزرگتر بر روی عکس کلیک کنید)
توصیه اول: برای انتخاب هتل مورد نظر حتماً نظرات مطرح شده در سایت تریپ ادوایزر رو کامل مطالعه کنید”.
مرحله بعدی انتخاب آژانس مسافرتی و تور بود، خوشبختانه لست سکند تو آخرین مرحله هم به ما کمک کرد و کارمون برای انتخاب آژانس رو راحت کرد. تور ترکیبی آژانس برسام سیر (۵ روز کوش آداسی + ۲ روز ازمیر) بسیار جذب کننده بود. این آفر ما رو واداشت که درباره ازمیر هم اطلاعاتی جمع کنیم، سومین شهر مطرح ترکیه با جاذبه های گردشگری خوب و یک هتل عالی و دوست همسرم که در این شهر مقیم بود ما رو ترقیب کرد که در یک سفر کوتاه این شهر مهم ترکیه رو از دست ندیم. سریع دست به کار شدیم و این تور ترکیبی رو برای ۱ تا ۸ شهریور (۲۳ Aug-30 Aug 2013) ثبت نام کردیم روز اول: پرواز ما ایرباس شرکت آسمان، ساعت ۱۱ روز ۱ شهریور بود، تقریباً ۳ ساعت قبل از پرواز تو فرودگاه امام بودیم که با مشکل خاصی روبرو نشیم. پارکینگ شماره ۲ که مسقف و مطمئن بود تقریباً پر بود و بصورت شانسی یه جای خالی پیدا کردیم،
توصیه دوم: اگه می خواین ماشینتون رو تو پارکینگ شماره ۲ جا بدین به مسئول پارکینگ بگین که “مسافر ویژه هستین”، حتماً جا پیدا می کنید (البته با یه شیرینی)”.
به سرعت رفتیم تو صف کارت پرواز و بعد از گرفتن کارت پرواز مستقیم رفتیم باجه بانک ملت تا ارز مسافرتیمون رو دریافت کنیم. خوشبختانه باجه خیلی خلوت بود و بسیار سریع ارزمون رو گرفتیم. بعد از یه دور کوچیک تو فری شاپ فرودگاه رفتیم سمت گیت خروجی ۲۱٫ متاسفانه پرواز بیش از نیم ساعت تاخیر داشت ولی هیچ اطلاع رسانی درباره تاخیر از طرف شرکت آسمان وجود نداشت. بعد از یه کم سردرگمی سر و کله پرسنل هواپیمایی آسمان پیدا شد و وارد هواپیما شدیم و انگار نه انگار که تاخیر داشتن. انصافاً هواپیما از اونی که فکر می کردم خیلی بهتر بود. برخورد خدمه خیلی محترمانه و پذیرایی و غذا هم بسیار راضی کننده بود.
بعد از ۳ ساعت پرواز در فرودگاه آدنان مندرس ازمیر فرود اومدیم. به سرعت کارهای ورود رو انجام دادیم و منتظر رسیدن چمدونهامون شدیم. بعضی از مسافرین با ورود به فری شاپ ورودی فرودگاه که قیمتهاش بهتر از فری شاپ خروجی هست فاز اول خرید رو آغاز کردن. بعد از چند دقیقه انتظار با گرفتن چمدونها به سمت قسمت خروجی رفتیم، تو قسمت خروجی تور لیدرهای شرکت آجون تراول (Acun Travel) منتظر مسافرها بودن و با توجه به هتلها مسافرها رو تقسیم بندی کردن. بعد از یه توضیح مختصر به سمت اتوبوس ها حرکت کردیم و با توجه مکان هتلها، مسافرین تو اتوبوسها نشستن. یه کم هوا گرم بود ولی از اونی که ما فکرشو می کردیم خنکتر بود. تو اتوبوس آب معدنی و شیرنی رایگان برای همه مسافرها گذاشته بودن.
بعد از یه حضور غیاب کوچولو راه افتادیم. از همون اول مسیر تور لیدر شروع به صحبت کرد، شهر ازمیر و کوش آداسی و مکانهای دیدنی رو معرفی کرد، درباره تورهای تفریحی خودشون و زمانبندی و هزینه هاش توضیحاتی میده که خیلی بیشتر از اون چیزی که تو اینترنت می تونید پیدا کنید نیست. اولین سوالی هم که مسافرها می پرسن درباره صرافی و چنج دلار هست. در مورد ارز دو تا نکته بگم: یکی اینکه تا دلتون بخواد صرافی تو ترکیه هست که می تونید پولتون رو از دلار به لیر چنج کنید و اصلاً سعی نکنید تو فروشگاهها چنج کنید. ما هم دلار بردیم هم لیر، ولی اون تاریخی که ما رفتیم به شکل بی سابقه ای نرخ تبدیل دلار به لیر تغییر کرد، تقریباً ۲۰۰ لیر به ازای ۱۰۰ دلار. همین عامل باعث شد که تبدیل دلار به لیر اونجا نسبت به تهران بیشتر از ۱۰۰ تومن ارزونتر بیفته و اونایی که دلار داشتن خیلی خوش بودن.
دقیقاً برعکس دو ماه پیش (خرداد و تیر) که هر کی لیر برده بود سود میکرد. به نظر من هم دلار یا یورو داشته باشید هم لیر، اینجوری فک کنم بهتر باشه. تقریباً یه ۱ ساعتی راه تا هتل افسوس پرنسس بود و کل مسیر هم در حد جاده های شمال خودمون بود ولی بسیار تمیزتر و سر و سامون دارتر. خوشبختانه انتظارها به پایان رسید و ما به هتل افسوس پرنسس وارد شدیم. بعد از ماهها دیدن این هتل در اینترنت و گوگل ارث حضور در این هتل حس بسیار خوبی به ما داد. لابی بزرگ و تر و تمیزی داشت و ویوی بالکنش ما رو تو همون لحظه اول مجذوب خودش کرد، واقعاً چشم انداز بسیار زیبایی روبرومون بود که نشون میداد هفته بسیار خوبی رو پیش رو خواهیم داشت
نمایی از بالکن هتل افسوس
در بدو ورود لیدرها کارهای پذیرشمون رو انجام دادن و یه سری بروشور حاوی اطلاعات هتل بهمون دادن
نقشه و برنامه های هتل افسوس
بعد از اقدامات اولیه تور لیدرها مشغول ثبت نام تورها شدن، با اینکه ما اطلاعات خوبی درباره این تورها داشتیم و می دونستیم تو شهر کوش آداسی میشه تورهای ارزونتری پیدا کرد ولی ترجیح دادیم با توجه به برنامه فشردمون از وقتمون تو هتل استفاده کنیم. تورهای آجون تراول قطعاً گرونتر از تورهای محلی بود ولی مطمئن بود، اتلاف وقت هم نداشت، لیدرهاش خیلی صمیمی بودن و درصورت خرید ۴ تور یه تور حمام ترکی رایگان هم اِشانتیون دریافت میکردیم. ما تورهای پارک آبی بدون نهار($۴۰)، شب ایرانی بدون شام($۳۵)، شهر باستانی افسوس بدون نهار($۵۰)، کشتی با نهار($۳۵) و شب ترکی بدون شام($۴۰) رو ثبت نام کردیم و تقریباً ۵ روزی که تو کوش آداسی بودیم رو پر کردیم، البته تورهای خرید سوکه، روستای شیرینجه، اسب سافاری، جیپ سافاری، پاموکاله، پاراسیلینگ و غواصی هم موجود بود که ما با توجه به زمانمون انتخاب نکردیم.
توصیه سوم: در صورتی که قدرت چانه زنی خوبی دارید از آژانسهای داخل شهر تورها رو بخرید، قیمتهای بیرون صد در صد به چانه زنی شما بستگی داره”.
بعد از ثبت نام تورها به سرعت اتاقمون که در طبقه پنجم هتل بود رو تحویل گرفتیم و وسایل رو بردیم تو اتاق. خوشبختانه هتل افسوس پرنسس تمامی اتاقهاش رو به دریا هست ولی کیفیت چشم انداز اتاقاش فرق می¬کنه. چشم انداز اتاق ما خیلی زیبا بود در حدی که نیم ساعتی تو بالکن نشستیم تا از ویوی بِی (خلیج) روبروی هتل لذت ببریم. هتلهای آکوا فانتزی و سورملی و ریچموند از اتاق ما کاملاً معلوم بود، اتفاقاً در بدو ورود ما به اتاق، تو ساحل هتل آکوا فانتزی برنامه کف پارتی با موسیقی در حال اجرا بود که ما از دیدنش بسیار لذت بردیم
چشم انداز اتاق
در مورد اتاقهای هتل باید بگم خیلی لوکس و مدرن نبود و حتی میشه گفت یه کم قدیمی هم بودن، در عین حال مرتب و تمیز بود، قدیمی بودن اتاقها یکی از نکات منفی این هتل محسوب میشه. از دیگر نکات منفی اتاقهای این هتل باز شدن در اتاقها با کلید هست که البته برای یه هتل ۵ ستاره خیلی عجیب هست .
اتاق هتل
بعد از جمع و جور کردن وسایل رفتیم استخر تا با یه شنا در غروب زیبای هتل خستگی امروز رو از تن به در کنیم. بعد از آب تنی و استراحت کوچک، واسه قسمت خوب هتل یعنی شام در ستوران بوفه آماده شدیم. شام شب اول تقریباً دریایی بود، البته غذاهای زیادی با انواع مدل های گوشت و مرغ هم داشت. به نظر من غذاهای هتل افسوس در تمامی وعده های غذایی اونقدر متنوع و خوب بود که نمیشه هیچ ایرادی بهش گرفت. تنها نکته ای که تو وعده های غذایی باید توجه کنید اینه که یه کم زودتر تو رستوران حاضر باشید تا یه میز با چشم انداز بهتر گیرتون بیاد.
شام که در حال اتمام بود سر و صدای آهنگ از آمفی تئاتر بلند شد، ما که از قبل تعریف برنامه های شبانه هتل های ترکیه رو شنیده بودیم خیلی سریع رفتیم آمفی تئاتر تا از برنامه استفاده کنیم. برنامه شب اول یه نمایش طنز درباره سفید برفی بود، اولش به نظر می رسید که بازیگرها که بیشتر بچه بودن خیلی حرفه ای نیستن ولی در آخر برنامه مشخص شد که بازیگرها از مسافرهای خود هتل بودن، ظاهراً صبح از علاقه مندان بازی در نمایش ثبت نام میکنن و تا شب تیم نمایش هتل باهاشون کار میکنه تا آماده اجرا بشن. در نهایت هم برنامه آمفی تئاتر با یه آهنگ ترکی به نام هادی گَل گَل گَل (که ظاهراً سرود ملی هتل افسوس پرنسس بود) با حرکات موزون جمعی به پایان رسید
آمفی تئاتر هتل
برنامه های شبانه آمفی تئاتر هر روز از طریق بردی که جلوی رستوران هست اعلام میشه. با تمام شدن برنامه آمفی تئاتر، برنامه های شبانه در فضای باز شروع شد، ولی ما اینقدر خسته بودیم که ترجیح دادیم بریم اتاق و استراحت کنیم.
روز دوم: طبق برنامه ریزی امروز برنامه پارک آبی آدلند داشتیم. صبح زود بیدار شدیم. دیدن منظره دریا در ساعات اولیه صبح و توی اون سکوت واقعاً لذت بخش بود، این منظره به تمام نکات منفی که در این هتل وجود داشت می ارزید. به علت کمبود وقت و فشردگی برنامه هامون تصمیم گرفتیم قبل از صبحانه یه چرخی تو محوطه هتل بزنیم. به سمت ویلاهای هتل رفتیم واقعاً محوطه خیلی قشنگی داشت. بعد از لذت بردن از فضای سبز هتل رفتیم سراغ صبحانه، صبحانه خوردن تو فضای باز جلوی رستوران آدمو یاد فیلمهای ترکی مینداخت
چشم انداز رستوران بوفه
بعد از صبحانه مفصل رفتیم تو لابی هتل تا واسه رستوانهای آلاکارته (با منو) ثبت نام کنیم بعد از یه صف نیم ساعته موفق شدیم واسه فردا شب تو رستوران لبنانی یه میز ۲ نفره رزرو کنیم (یه نکته بگم که رستورانهای آلاکارته هتل افسوس کاملاً فری هست ولی بعضی هتلها فقط یک شب فری هست و سایر شبها پولی (مثل هتل سورملی) و برخی هتلها هم کلاً پولی هست) . بعد از ثبت نام هم یه ۲۰ دقیقه ای معطل شدیم تا یکی بیاد اتاق و طرز کار صندوق امانات رو به ما یاد بده. (صندوق امانات هتل افسوس رایگان بود ولی برخی هتلها پولی بود (مثل هتل آدوکاله شبی ۱ یورو). حدود ساعت ۴۰/۹ هم آماده رفتن به پارک آبی شدیم بعد از معطلی چندین دقیقه ای که بیشتر به خاطر بی نظمی مسافرین بود با اتوبوس راهی پارک آبی شدیم
(سردر، نقشه پارک آبی)
پارک آبی تا هتل بصورت پیاده ۱۰ دقیقه بیشتر فاصله نداشت، بدون تعارف بگم که از خرید این تور از آجون تراول شدیداً پشیمون شدم، با چند دقیقه پیاده روی و هزینه کمتر خیلی بهتر می تونستیم از وقتمون استفاده کنیم.
توصیه چهارم: اگه تو هتل افسوس پرنسس هستید پارک آب رو خودتون برید” (۵۵ لیر ورودی و ۵ لیر برای کارت ازتون میگیرن).
بعد از ورود رفتیم تو صف رخت کن و کمد که وقت خوبی از ما گرفت و تقریباً بی فایده هم بود فقط استرس گم کردن کلید رو به ما هدیه داد (اگه کلید گم بشه ۱۰ یورو پیاده میشد). امنیت پارک آبی اونقدر بالاست که اگه چیز با ارزشی نداشته باشید اصلاً لازم نیست نگران وسایلتون باشید، هیچ کس سراغ وسایلتون نمیره.
توصیه پنجم: یه کوله مناسب با خودتون ببرید پارک آبی و بی خیال صندوق امانات بشین و استرس گم کردن کلید رو هم نداشته باشید”.
بعد از خلاصی از رختکن شلوغ دم در ورودی یه کارت گرفتیم و شارژش کردیم واسه نهار و نوشابه و رفتیم سراغ آب بازی، نکته جالب که قیمت غذاهایی که تو این قسمت زده بود با رستوران فرق میکرد، پس سعی کنید بیشتر از اون برآورد شارژ کنید.
توصیه ششم: کارتها ضد آب هستن با خیال راحت بذارین تو جیبتون و برین تو آب”.
اول از هم رفتیم سراغ Speedy Slides یا همون سرسره آبی های خودمون، تفاوتش با سرسره آبی های پارک آبی پارس تهران اینه که نه تنها در انتهای مسیر سرعتتون کم نمیشه تا آروم تو حوضچه متوقف بشید بلکه بقول آقای شفیع (ورزش و مردم) مثل تیری که از چله کمان رها شده پرت می شید تو استخر.
توصیه هفتم: حتماً به عکسایی که اول ورود به هر بازی هست دقت کنید، نحو نشستن یا دراز کشیدن، قرارگیری دستها و پاها رو رعایت کنید، در غیر اینصورت احتمال سرعت گرفتنتون و صدمه به دست و پا وجود داره”.
بعد از بالارفتن آدرنالین در خون رفتیم سراغ Amazon که به گفته ترکها بزرگترین سرسره آبی اروپاست، متاسفانه یه ۴۰ دقیقه ای تو صفش معطل شدیم و در نهایت با یه تیوپ خیلی لایت و آرامش بخش اومدیم پایین
(بزرگترین سرسره آبی پارک آبی)
توصیه هشتم: هموطن محترم خواهش می کنم تو صف تیز بازی در نیار و با ندیدن مردم خودتو تو صف جلو ننداز، به بقیه احترام بذار”.
اون بالا امکان استفاده از Loop Side رو هم داشتیم ولی ورودیش آنچنان شیب زیادی داشت (تقریباً ۹۰ درجه) که جرات نکردیم بهش نزدیک بشیم. بازیهای بعدی هم که رفتیم سراغش Big Tornado,Tarantula و Crazy River بود، این بازیها هم وسطش خیلی سرعت آدم زیاد میشه و خیلی هیجانی هست ولی آخرش با سرعت کم وارد استخر میشین. بازی بعدی Black Hole و Yellow Payton بود که از نظر ما بهترین بازی این پارک بود، این بازیها با استفاده ار تیوپهای تک نفره و دو نفره انجام میشد. توی تونل کاملاً تاریک بود و با نورپردازی توش ستاره در آورده بودن، اونقدر به ما حال داد که چند بار امتحانش کردیم.
بازی بعدی که رفتیم سراغش Side Winder XL بود، این بازی هم یه صف معقولی داشت و اولش که با تیوپ میرفتی پایین حضور آدرنالین اضافی تو خون رو احساس میکردی. بعد از این بازیهای هیجانی با اینکه گشنه امون نبود برای ته بندی رفتیم سراغ فست فودهای پارک آبی، با ۱۵ لیر یه پکیچ همبر، سیب زمینی و نوشابه بی کیفیت (برای هر نفر) گرفتیم که تنها خوبیش نوشابه خنکش بود. تقریباً ساعت ۲ بود و رفتینگ پارک آبی هم راه افتاده بود که ما امتحانش نکردیم ولی دوستانی که رفتن تعریف می کردن (هزینه اش۱۰ لیر بود). یه کمی استراحت کردیم و حدود ساعت ۳ برنامه بسیار جالب و مفرح Rain Dance شروع شد. پخش موسیقی و دنس زیر بارش آب خیلی فاز داد، مخصوصاً که چند تا آهنگ ایرانی توپ هم گذاشت و خوشی ایرانی ها رو به حداکثر رسوند.
توصیه نهم: اگه خودتون خواستین برین پارک آبی حتماً روزی برید که تور مسافرهای ایرانی میرن پارک آبی تا برنامه های محخصوص ایرانی ها استفاده کنید.
توصیه دهم: حتماً از عکاس پارک بخواید که تو محیط پارک ازتون عکس بگیره، عکسای خیلی خوبی میگیره”.
دیگه انرژیمون تحلیل رفته بود رفتیم سراغ یه استخر شنا و عکس گرفتن از محوطه پارک آبی و حدود ساعت ۵ رفتیم دم اتوبوس ها برای برگشت به هتل. بعد از رسیدن به هتل و یه استراحت کوچیک رفتیم واسه شام که از شام شب اولش بهتر بود. حدود ساعت ۹ هم رفتیم شو تایم تو آمفی تئاتر، امشب برنامه اش خیلی جذاب تر بود، مسابقه های بسیار شاد و خنده دار واقعاً خستگی پارک آبی رو از تن به در کرد. بعد از اتمام برنامه آمفی تئاتر هم رفتیم به قسمت برنامه های شبانه هتل.
روز سوم: برنامه روز سوم بازدید از شهر کوش آداسی و خرید در صبح و برنامه اصطلاحاً شب ایرانی در شب بود. ما که در ۵/۱ روز گذشته آنچنان از تفریحات آبی هتل استفاده نکرده بودیم صبح کله سحر رفتیم دو تا تخت کنار استخر رو واسه عصر اشغال کردیم، آخه اونجا ۸ صبح به بعد تا عصر دیگه نمیشه تخت خالی پیدا کرد.
توصیه یازدهم: در هتل افسوس پرنسس صبح زود تخت کنار استخر رو بگیرید و گرنه پر میشه”.
بعد از صبحانه خوب و خوشمزه حدود ۹ آماده رفتن شدیم و طبق معمول تاخیر در حرکت، به خاطر تاخیر مسافرین. تو مسیر حرکت به شهر از هتلهای کوشتُر کلاب، توسان، آدوکاله، کرومار و کاریزما رد شدیم. کوشتر کلاب که تقریباً فلت هست و با یه تونل زیر زمینی به ساحل کوشتر راه داره، ویوی دریا نداشت ولی ویوی رستورانش رو به دریا و زیبا بود. هتل توسان و کروما تمام اتاقاش رو به دریا نبود که از نظر من خوب نبود، پس اگه خواستین برین این هتلها حتماً سی ویو بودن رو اوکی کنید تا از ویوی دریا لذت ببرید. هتل آدوکاله به نظرم خوب اومد، نو نوار تر از هتل افسوس بود ولی ویوی رو به دریاش مثل افسوس پرنسس نبود.
اما هتل کاریزما که آژانسهای ایران باهش طرف قرار داد نیستن بسیار شیک و مدرن بود و فک کنم واسه کسایی که خودشون هتل رزورو میکنن و هزینه واسشون مهم نیست گزینه خوبی باشه، بسیار شیک و نزدیک شهر. قبل از شهر روی یه تپه ای نگه داشتن که ویوی خوبی از شهر رو داشت،
ظاهراً آتاتورک در سفرش به کوش آداسی در این منطقه توقف داشته و خیلی از این محل خوشش اومده. بعد از یه توقف چند دقیقه ای و عکاسی به سمت مرکز شهر راه افتادیم. تمامی مطالبی که قبل از سفر درباره شهر کوش آداسی خونده بودم من رو منتظر دیدن یه شهر کوچک و محقر کرده بود ولی شهر از تصورات من بزرگتر و قشنگتر بود. خیلی از شهرهای شمالی ما بزرگتر، تمیزتر و جذابتر بود. تور قرار بود مسافرین رو ببره مراکز خرید لباس و چرم ولی چون ما قصد خرید تو کوش آداسی رو نداشتیم وسط شهر پیاده شدیم و تصمیم گرفتیم شهر رو سیاحت کنیم. رفتیم تو گرند بازار که بازار اصلی شهر بود
(نقشه قسمت اصلی شهر)
برای ما که اولین سفرمون به ترکیه بود فضای بازار و کافه ها و اون میز و صندلی های جلو کافه ها و رستورانها خیلی جذاب بود. تو بازار دو تا مسجد ( Kaleici , Hanim) رو هم دیدیم ولی متاسفانه درشون بسته بود و نمیشد داخل خود مسجد رو دید
(مسجد کالجی)
(مسجد هانیم)
باز هم برخلاف تصورات و شنیده ها که میگفتن اینجا همه چیز خیلی گرونه، اگه تو بازار خوب می گشتید به راحتی می تونستید لباسهای خوب و ارزونتر از ایران هم پیدا کنید. گرند بازار محل بسیار خوبی برای خرید سوغاتیهای زیبای ترکیه هست که البته ما فقط یه مگنت یادمان کوش آداسی خریدیم (۵/۲ لیر)
(گرند بازار کوش آداسی)
موقع خروج از بازار رفتیم داخل کاروانسرای محمد پاشا، کاروانسرا دو طبقه بود، طبقه پایین بازار فرش بود و طبقه بالاش هم هتل بود که با اون بافت قدیمی و سنتیش ظاهراً خیلی مورد توجه اروپایی ها بود
(کاروانسرای محمد پاشا)
خوشبختانه امروز یه کشتی کروز اومده بود تو بندر شهر و مسافراش هم از اسکالا نوا در حال خروج از کشتی بودن. کشتی بزرگ و شیکی بود ولی اصلاً نمی شد بدون ویزای شینگن وارد محوطه ورودیش شد. بعد از لذت بردن از کشتی کروز و بازدید از فروشگاههای تو اسکالا نوا از کنار ساحل به سمت قلعه گوورجین آدا که یه جورایی یکی از سمبلهای اصلی شهر بود حرکت کردیم. این قلعه ظاهراً محل نگهداری زنان حرمسرا بوده و برای اینکه این زنها سرگرم باشن مشغول پرورش کبوتر در این قلعه بودن. قلعه با یه جاده که یه جورایی اسکله کشتی های تفریحی کوچیک هم بود به جاده اصلی وصل میشد
(قلعه گوورجین آدا)
متاسفانه به علت ساخت و ساز در اصلی قلعه بسته بود (در شرایط عادی همیشه در قلعه باز هست و دیدن از داخل قلعه رایگان هست). قلعه ظاهراً آخرین مکان دیدنی در این سمت شهر بود و باید برمی گشتیم سمت مرکز شهر. تو مسیر برگشت از کنار اسکله میشد یه برج ساعت قدیمی و مجسمه آتاتورک رو بالای تپه ی رو به اسکله دید
(برج قدیمی ساعت و مجسمه آتاتورک)
ما که بسیار تشنه و خسته بودیم از دکه سر خیابون یه نوشابه قوطی پپسی و یه آب معدنی ۳۳۰ سی سی خریدیم ۵ لیر که بسیار گرون حساب کرد (نامرد). دیگه ظهر شده بود و هوا گرم، ما هم خسته از پیاده روی چند ساعته، پرسون پرسون ایستگاه دلموش های خط ۱ رو که به سمت هتل افسوس میرفت رو پیدا کردیم. سر راه هم از یه یادبود که ظاهراً برای شهدا بود و مجسمه معروف کبوتر عکس گرفتیم
(مجسمه کبوتر و کشتی کروز)
سوار دلموش شدیم و به سمت هتل راه افتادیم. اینجا ۶ تا خط دلموش داره، تا هتل افسوس ۷۵/۲ لیر کرایه دلموش برای هر نفر بود
(کرایه خطوط مختلف دلموشها)
از سر جاده تا ورودی اصلی هتل پیاده رفتیم و از منظره و فضای سبز ورودی هتل لذت بردیم
(محوطه ورودی هتل افسوس)
سریع نهار رو زدیم و رفتیم سراغ استخر و لب دریا و تفریحات آبی، با توجه به برنامه فشرده ما، امروز تنها تایمی بود که می تونستیم به دل استراحت از استخر و دریا و آفتاب استفاده کنیم.”
توصیه دوازده: حتماً از کرمهای ضد آفتاب، روغن برنز کننده و کرم بعد از آفتاب شدیداً استفاده کنید”
با توجه به ساختار و مکان هتل افسوس پرنسس لب دریا پایین تر از هتل هست و واسه رسیدن به لب دریا هم میشه از پله استفاده کرد هم میشه از شاتل یا همون تراکتور خودمون استفاده کرد (برنامه استفاده از شاتل رو از پذیرش هتل بگیرید). ما از پله ها استفاده کردیم و رفتیم لب دریا، اون پایین هم فضای قشنگ و رستوران فست فود خوبی داشت که اسنکها و پیتزاهای خیلی خوبی داشت. البته بگم که اونجا میشد از بازیهای آبی مثل کایاک، بنانا شیپ، جت اسکی و پاراسِیلینگ بصورت پولی استفاده کنید. نکته جالب دیگه اینکه به راحتی می تونید از ساحل وارد هتلهای دیگه بشید، هتل آکوا فانتزی و سورملی پیاده چند دقیقه تا هتل ما راه بود. اتفاقاً ما چند تا از مسافرهای هتل سورملی رو دیدیم که واسه رفت آمد به شهر از ساحل می اومدن داخل هتل افسوس و از دلموش های در هتل استفاده می کردن.
توصیه سیزدهم: اگه هوس کردین برین داخل هتلهای دیگه یادتون نره که دستبند هتل خودتون رو در بیارید که مشکلی پیش نیاد”.
فک کنم واسه کسایی که میخوان بهترین ویوی غروب آفتاب رو داشته باشن بهترین جا همین ساحل هتل باشه. ما که حسابی از سیاحت شهر و آب بازی خسته شده بودیم با شاتل رفتیم بالا تا با یه استراحت جانانه واسه شب ایرانی آماده بشیم. روشن نبودن سیستم تهویه در ساعات روز از نکات منفی بود که من درباره این هتل خونده بودم ولی وقتی ما وارد اتاق شدیم با کمال تعجب سیستم تهویه روشن بود و اتاق کاملاً خنک بود. حدود ساعت ۷ بیدار رفتیم رستوران لبنانی، یه میز دو نفره واسمون رزرو شده بود، محیط رستوران قشنگ بود و موسیقی در حال پخش یه چیزی بین عربی و ترکی بود
(رستوران لبنانی و چشم انداز رستوران)
بعد از اینکه تمام میزها پر شد پرسنل شروع کردن به آوردن پیش غذاهای معروف لبنانی از جمله هوموس، مطبل، تابوله و ماست طعم دار و فلافل، پیش غذاهاش که بسیار خوشمزه بود و نشون میداد که چرا اینقدر پیش غذاهای لبنانی در جهان معروف هستند. بدترین قسمت رستورانهای آلاکارته فاصله زمانی زیاد بین پیش غذا و غذای اصلی هست، تقریباً بین پیش غذا و غذای اصلی ۱ ساعت وقفه افتاد و واقعاً این معطلی دیگه آزاردهنده شده بود اون هم واسه ما که تو این چند روز غذای بوفه و سریع خورده. خلاصه انتظارها به پایان رسید و دیس کباب رو آوردن. سه جور کباب تو دیس بود، جوجه کباب، کباب چنجه و کوبیده که تقریباً با کبابهای خودمون تفاوت خاصی نداشت، ۱ ساعت انتظار واسه غذایی که تو ایران هم بود یه جورایی تو ذوق میزد، اونقدر واسه غذای اصلی معطل شدیم که کلاً بی خیال دسر شدیم و رفتیم.
(شام رستوران لبنانی)
البته بگم که فلسفه رستوران های آلاکارته گپ و گفت هست و غذا بهانه هست.
توصیه چهاردهم: رستورانهای آلاکارته رو با دوستان جدید برید که موضوع واسه صحبت زیاد داشته باشید”.
برنامه امشب آمفی تئاتر هتل هم حرکات موزون یه گروه حرفه ای بود که چون از بالکن اتاق ما کاملاً معلوم بود دیگه حسش نبود بریم پایین، از همون بالا از برنامه استفاده کردیم، وسطای برنامه راه افتادیم سمت در اصلی هتل . باز هم با تاخیر راه افتادیم، سر راه هم اتوبوس می رفت دم هتلهای دیگه دنبال بقیه مسافرها، تقریباً تمام هتلهای ۴ و ۵ ستاره ای که با آژانس های ایرانی کار می کردن رو دیدیم، هتل افسوس یه جورایی دنجتر و قشنگتر بود. با دیدن هتلهای ۴ ستاره از اینکه هتل ۴ ستاره نگرفته بودیم خوشحال شدیم، نه اینکه بد باشن ولی بیشترشون تو شهر بودن و شما اصلاً ویوی دریا و استخر خفن توش نمی دیدی که از لحاظ ما نکته منفی بزرگی بود. .
یکی از نکات مثبت تورهای داخل کوش آداسی وجود عکاس حرفه ای در تمام تورهاست که در زمان تور ازتون عکس میگیره و موقع برگشت عکس های چاپ شده رو نشونتون میده و هر کدوم رو خواستید میتونید بخرید. تو میراکل هر عکسی رو ۱۰ لیر میفروختن، ما ۳ تا عکس گرفتیم، بد نبود خلاصه خاطره ای میشه از اون شب. بعد از اتمام برنامه هم سوار اتوبوس شدیم و راه افتادیم به سمت هتل تقریباً ساعت ۳ بود که رسیدیم هتل و یه روز جذاب دیگه از سفرمون به پایان رسید.
روز چهارم: برنامه روز چهارمون تور شهر باستانی افسوس بود، ما از تورهای آجون استفاده کردیم و تورمون یه تور نیم روزه برای بازدید از شهر افسوس و خانه حضرت مریم بود (۵۰ دلار) ولی شما می تونید از تورهای یک روزه بیرون که شامل بازدید از افسوس، خانه مریم، مسجد عیسی بِی و معبد آرتمیس به همراه نهار استفاده کنید (۶۰ دلار بی چونه). البته خوبی غیر قابل انکار تورهای آجون وجود راهنمای فارسی زبان (دکتر باریش) بود که اطلاعات فوق العاده ای در اختیارمون گذاشت و به نظر من این توضیحات فارسی خیلی خیلی لذت بازدید از شهر افسوس رو افزایش داد.
توصیه پانزدهم: شهر افسوس رو با تور لیدر فارسی زبان برید چون اونجا اونقدر درگیر عکس گرفتن خواهید بود که وقت ندارید تمرکز کنید واسه توضیحات انگلیسی تور لیدر”
حدود ساعت ۳۰/۸ از در هتل با تاخیر راه افتادیم و سر راه اتوبوس رفت هتل سورملی تا مسافرهای اونجا رو هم سوار کنه. هتل سورملی هم به داشتن بزرگترین لابی تو هتلهای کوش آداسی معروف و اتاقهاش هم شیکتر از هتل افسوس هست، محوطه خوبی هم داشت و فلت هم بود ولی درصد کمی از اتاقهاش سی ویو بود. در طول مسیر به شهر افسوس راهنمای تور شروع کرد به ارائه توضیحات تا لحظه رسیدن به ورودی شهر. در قسمت ورودی شهر یه سری مغازه بود که سوغاتی و چیزهای مختلفی داشت، بهترین چیزی که میشه اونجا خرید آب بود (۱ لیر) و یه کتاب فارسی درباره تمام مناطق باستانی شهر افسوس و شهر کوش آداسی(۱۰ لیر) بود.
توصیه شانزدهم: برای تور شهر افسوس کلاه، کرم ضد آفتاب، آب معدنی، مموری حجم بالای دوربین و کفش اسپرت پیاده روی راحت همراه داشته باشید”.
چون تور ما نیم روز بود راهنما مجبور بود که سریع توضیحات رو بده، مخصوصاً که امروز مسافرهای کشتی کروز هم اومده بودن و وحشتناک شلوغ بود. تو قسمت ورودی بازار یا بورس شهر افسوس قرار داشت و روبروش حمام واریوس بود که محلی برای صحبتهای بعد از کار روزانه مردم و مخصوصاً اعیان محسوب میشد. نزدیک حمام یه راهرویی بود که روی یکی از سنگهاش ظاهراً صفحه تخته نرد حکاکی شده بود و به گفته راهنمامون مردم اونجا تخته نرد بازی می کردن اونم ۳۰۰۰ سال پیش. قسمت بعدی یه آمفی تئاتر کوچک بود
(آمفی تئاتر کوچک)
(حمام واریوس)
(تخته نرد)
بعد وارد یه محوطه شدیم که از روی مجسمه ای که همونجا بود تخمین میزدن بیمارستان شهر افسوس بوده. مجسمه نایک (که الهام بخش برند نایک معروف هست) هم نزدیک همین بیمارستان قرار داشت. بعد از اون از مسیر جاده مرمره به سمت ساختمان کتابخونه سلسوس رفتیم تو مسیر معبد هادریانوس، دروازه هراکلوس رو میشد دید
مسیر مرمره
(آرم بیمارستان شهر افسوس)
(علامت الهه نایکی)
یه چیز جالبی که تو مسیر بود دروازه ای بود که اعتقاد داشتند اگه یه مرد وسطش واسه و دستاش و باز کنه و به دو طرف دروازه برسه از قهرمانان هست و کلی چیزای دیگه، تقریباً تمامی دوستان دستشون به دو طرف دروازه میرسید، حالا یا ۳۰۰۰ سال پیش مردا ریز جسته تر بودن یا اینکه دروازه بعد از پیدا شدن درست جاساز نشده. قسمت بعدی دستشویی عمومی شهر افسوس بود که واسه ۳۰۰۰ سال پیش خیلی مدرن و لوکس بود مخصوصاً که اونجا موسیقی زنده هم پخش میشده!. دیگه داشتیم نزدیک ساختمون کتابخونه میشدیم که سر و سامون دارترین ساختمان شهر محسوب میشد. روبروی کتابخونه ساختمان عشق بود که به علت اکتشاف کاملاً محصور شده بود و جلوی ساختمون راهرویی رو میشد دید که با کاشی سرامیکی بسیار کوچولو سنگ فرش شده بود و نقشهای زیبایی ۳۰۰۰ ساله رو تو خوش به امانت نگه داشته بود
(کتابخونه سلسوس)
(کتابخونه سلسوس)
(توالت عمومی شهر افسوس)
(کاشیکاری جلوی خانه عشاق)
نوبتی هم که باشه نوبت کتابخونه سلسوس بود، نمای بیرونی کتابخونه بسیار جذاب و جالب بود، مجسمه ها و نقش برجسته های زیبایی داشت که ۳۰۰۰ ساله بودنش واقعاً عجیب به نظر میرسید. این قسمت شهر بهترین قسمت واسه عکاسی محسوب میشه
توصیه هفدهم: از عکاس بخواید که اینجا ازتون عکس بگیره”.
قسمت بعدی آمفی تئاتر بسیار بزرگ شهر افسوس بود که ظاهراً ظرفیت ۲۵ هزار نفر رو داشت، این ظرفیت به راحتی نشون میداد که چه برنامه های بزرگی تو این مجموعه برگزار میشده و اینکه چقدر این شهر بزرگ و پیشرفته بود. نکته جالب دیوار بیرونی قسمت آمفی تئاتر بود که حفره هایی روش بود، این حفره ها محل قرارگیری قلاب های فلزی بوده که قطعات سنگ رو به هم محکم وصل می کرد، در زمان جنگ ترکیه و یونان در دوران آتاتورک وقتی مهمات ارتش ترکیه تموم میشه آتاتورک دستور میده این قلابهای فلزی رو بکنن، ذوب کنن و باهاش تیر بسازن تا بتونن به جنگشون ادامه بدن
(آمفی تئاتر بزرگ شهر افسوس)
(دیوار بیرونی آمفی تئاتر بزرک شهر افسوس)
دیگه بازدیدمون از شهر افسوس تمام شد و به سمت اتوبوس ها حرکت کردیم. عکسایی که عکاس ازمون گرفت رو دیدیم و ۴ تا عکس خریدیم (عکسی ۵ لیر)، عکسای امروز خیلی بهتر از عکسای میراکل بود و فرق بین عکاسها به خوبی مشهود بود. سریع حرکت کردیم به سمت خانه حضرت مریم، البته هنوز صد در صد مشخص نیست که اینجا خانه حضرت مریم بود یا نه ولی با توجه به وجود کلیسای یکی از حواریون در اطراف منطقه احتمال زیادی میدن که حضرت مریم ۱۰ سال اینجا زندگی کرده باشه.
شواهد اونقدر قوی هست که ظاهراً سال ۲۰۰۶ پاپ هم از این منطقه دیدن کرده. البته قابل ذکره که تو اکتشافات از ساختمون اصلی فقط پی ساختمون پیدا شده بوده و بقیه ساختمون بعداً روی همون پی قدیمی ساخته شده. بیرون ساختمون اصلی یه حوضچه آب به شکل کلید بود که سالها آب روان توش جاری بوده و میگن یه جورایی نشون میده این کلید و آب جاریش راه حل تمامی مشکلات بوده. خود خانه حضرت مریم هم دو تا اتاق کوچک با آجرهای سفالی بود که نمیشد از داخلش عکس گرفت، از داخل خونه می شد دو تا شمع برداشت و بیرون روشن کرد.
توصیه هجدهم: سعی کنید برای بازدید از خانه حضرت مریم لباس پوشیده تر داشته باشید(مخصوصاً خانمها)، چون این مکان برای مسیحیان مخصوصاً کاتولیکها بسیار بسیار مقدسه، البته اونجا روسری هم هست و کسی بخواد بهش میدن”
(خانه حضرت مریم)
(داخل منزل حضرت مریم)
(حوضچه آب بیرون منزل حضرت مریم)
قسمت پایین خونه هم ۴ تا چشمه بود که یکش چشمه سلامت بود، یکی چشمه ثروت، یکی چشمه عشق و چهارمی هم ظاهراً چیز خاصی نبود، این چشمه ها یه جوارایی مثل چشمه آب زمزم که برای مسلمانها مقدسه برای مسیحیان هم بسیار مقدس بود. بعد از چشمه ها هم میشد دیوار آرزوها رو دید که همه آرزوهاشون رو می نوشتن و به دیوار آویزون می کردن
(دیوار آرزوها)
تقریباً تور نیم روزه ما تموم شد و به سمت اتوبوس حرکت کردیم و رفتیم سمت هتل، تقریباً دقیقه ۹۰ به نهار هتل رسیدیم و برای اولین بار تو این سفر با شکم گشنه نشستیم پای غذا. یه استراحتی کردیم و آماده رفتن به حمام ترک شدیم، تعریف حمام ترک رو زیاد شنیده بودیم و با توجه به راهپیمایی چندین ساعته بسیار سر حال کننده بود. محیط بیرونی حمام که خیلی شیک بود و به هر چیزی شباهت داشت غیر از حمام. بعد از ورود، اول رفتیم سنای خشک و بعد از ۱۰ دقیقه رفتیم تو سالن اصلی حمام، واقعاً حمام بسیار قشنگی بود با یه سکوی بزرگ در مرکز سالن و گنبد بسیار زیبا.
سکوهای کناری با حوضچه های کوچک و تاس واقعاً نوستالژی بود و من رو برد به سال های دهه ۶۰٫ با ورود دلاکها برنامه شروع شد، کیسه و لیف و ماساژ کوچولو خستگی این چند روزه رو از تنمون به در کرد ولی بدیش این بود که زود تموم شد وقتی از حموم اومدیم بیرون با یه چایی ازمون پذیرایی شد که واقعاً بسیار چسبید. دوستانی که با ما اومده بودن رفتن واسه ماساژ، ولی ما نرفتیم، خوب هم شد که نرفتیم چون خیلی زود ماساژشون تموم شد و از ماساژهای ۱ ساعته جنوب شرق آسیا هیچ خبری نبود.
چون تعداد دوستان ماساژ دوست زیاد بود ما زیر سایه درخت تو حیاط حمام منتظر نشستیم تا دوستان بیان، چقدر هم بعد از حموم خوابمون می اومد و شدید منتظر برگشت به هتل بودیم بعد از یه نیم ساعتی انتظار همه اومدن و رفتیم هتل. بعد از یه استراحت کوچولو رفتیم واسه شام بسیار خوشمزه هتل، از اونجایی که فردا شب برنامه شب ترکی داشتیم امشب آخرین شب برای استفاده از نمایشهای آمفی تئاتر هتل بود واسه همین بعد از شام مستقیم رفتیم آمفی تئاتر و انصافاً هم امشب نمایشهاش بسیار قشنگ بود.
نویسنده : جمال خسروی
شنبه، ۹ آذر ۹۲ ساعت ۲۰:۴۳
توسط لست سکند
کلمات کلیدی: ازمیر, شهر ازمیر,ازمیر ترکیه,سفر یه ازمیر, سفرنامه ازمیر