سفری به تفلیس
همین جا ذکر کنم که بنده در سفرنامه ی پیش رو به مشاهدات و شرح وقایع در طول سفر به تفلیس گرجستان می پردازم و از لحاظ معرفی جاذبه های توریستی به جملاتی کوتاه بسنده می کنم;چراکه توصیف هر یک از این جاذبه ها زمان بر و چه بسا از حوصله ی خواننده خارج است و صد البته امروزه با وجود اینترنت،دستیابی به این مهم آسان است.
پیش از سفر
حدود دو هفته پیش از سفر،از طریق آژانس مسافرتی،اتاق Standard dbl هتل سه ستاره ی CENTRAL را برای مدت چهار شب به همراه یک گشت شهری رایگان شامل ناهار با پرواز قشم ایر برای خودم و همسرم به مبلغ جمعا سه میلیون تومان رزرو کردم.
در طول این دو هفته مشغول جمع آوری اطلاعات لازم درباره ی تفلیس شدم.
به هنگام هر کار جستن نکوست / زدن رای با مرد هشیار و دوست
راهنمایی های لازم
واحد پول گرجستان،لاری می باشد و علامت اختصاری آن بر روی اجناس GELاست. قیمت هر لاری در مقطعی که ما به آنجا سفر کردیم، ۱۵۲۰ تومان بود.چنانچه با خود ارزهای رایج بین المللی همانند دلار داشته باشید،به راحتی می توانید در صرافیهای بیشمار تفلیس به لاری تبدیل کنید. هر لاری،صد تتری است واین پول خرد گرجستان(تتری) همانند لاری ارزشمند است و بسیار کاربرد دارد.
هر پنجاه تتری،نیم لاری می شود که هزینه ی یک سفر با مترو برای یک نفر است.
برای تبدیل ارز خود به دنبال صرافیهایی باشید که علامت % در تابلوهایشان نباشد،چون به ضرر شما خواهد بود.
۱لاری و۲۰ تتری
با توجه به این که تنها برخی جوانان گرجی به زبان انگلیسی آشنایی دارند و افراد میانسال فقط به گرجی صحبت می کنند، شما با دانستن زبان انگلیسی در حد Intermediate ویا حتی Elementary هم می توانید گلیمتان را از آب بیرون بکشید.
همچنین توانایی کار کردن با Google map و GPS به شما خیلی کمک خواهد کرد تا مسیرهای مورد نظرتان رابیابید.
آب و هوای تفلیس،زمانی که ما آنجا اقامت داشتیم،کمی شرجی و گرم بود، البته شب ها خنک و دلپذیر بود.
امنیت بالایی حتی در خیابانهای خلوت به هنگام شب برقرار بود و ماشین های پلیس همه جا حاضر بودند. آرامش تفلیس مثال زدنی بود و مردمانش، هر کس دچار خود، سر در گریبان خود داشت.
ما چون از مترو برای رسیدن به اماکن دیدنی استفاده کردیم و توصیه میکنم شما نیز چنین کنید; از تاکسی استفاده نکردیم و هزینه ها را کاهش دادیم. متروی تفلیس بسیار قدیمی است و داخل سالن تمام ایستگاه های آن،نام ایستگاههای مترو و اتوبوس و حتی شماره های خط اتوبوس های مربوط به هر ایستگاه مترو نوشته شده است.هنگام رسیدن به ایستگاه مقصد، پس از یک بار اعلام ایستگاه به زبان گرجی، برای بار دوم به انگلیسی اعلام می شود.
هزینه ی یک سفر رفت برای هر نفر نیم لاری است که برای دو نفر، یک لاری می شود.قیمت کارت بلیط مترو هم دو لاری است که می توان برای دو نفر هم استفاده شود.
کارت بلیط مترو
ساعت خرید در فروشگاه های تفلیس، از ۱۰ صبح تا ۸ شب است.
سرو غذا در رستورانهای گرجستان، مرحله به مرحله انجام می شود، به این معنی که ابتدا نوشیدنی و بعد پیش غذا و سر آخر غذای اصلی برای شما آورده می¬شود و پس از اتمام غذا، صورتحساب به درخواست شما به شما داده می شود و شما باید مبلغ مورد نظر را آنجا روی صورتحساب گذاشته و اگر پولتان بقیه داشته باشد،می توانید آن را به گارسون انعام دهید و یا آن را باز پس بگیرید.
قیمت آب معدنی در فروشگاه های مواد غذایی ارزانتر از دیگر جاها است. به طور مثال،قیمت آب معدنی نیم لیتری در فروشگاه ها تقریبا ۷۰ تتری است، حال آن که در جاهای دیگر مثل هتل ۱،۵۰ لاری می باشد. در میدان آزادی، تابلوی تورهای گرجی با قیمت های بسیار پایینتر از تورهای ایرانی پیشنهادی به ما داخل یک ون سیار وجود داشت، که در صورت تمایل می توانید از آنها بهره ببرید. مطالب سایت سفارت ایران در گرجستان به نشانی www.tbilisi.mfa.ir را به دقت مطالعه فرمایید و آدرس سفارت را به همراه داشته باشید تا در صورت هر گونه مشکل به ایشان مراجعه کنید.
از مطالب مورد توجه من در این سایت، ممنوع بودن همراه داشتن داروهایی بود که بدون نسخه¬ی پزشک تجویز شده باشند. از جمله استامینوفن کدئین دار،کولداکس و … در مقطعی که به گرجستان سفر کردیم، به دلیل اینکه پیش تر در ترکیه کودتا رخ داده بود،تورهای ترکیه به حالت تعلیق درآمده بود و همین امر باعث افزایش رشد قابل توجهی از سفرهای هموطنانمان به گرجستان شده بود، تا جایی که در تفلیس، ایرانیان بسیاری در همه جا دیده می شدند;صرافی ایرانیان و حتی تبلیغات ماساژ،آگهی اجاره و فروش خانه و تبلیغ کنسرت ایرانی به زبان فارسی هم رویت شد.
آغاز سفر
سه شنبه ۲۶/۵/۹۵
پرواز ما ساعت ۱۷:۳۰ قشم ایر در فرودگاه امام خمینی بود.به دلیل این که هواپیماهای دیگر در فرودگاه در حال Landing بودند، به هواپیمای ما اجازه¬ی پرواز داده نمی شد. بالاخره ساعت ۱۸:۵،Take off انجام شد و حدود ساعت ۱۹:۳۰ به فرودگاه تفلیس رسیدیم.
ساعت به وقت آنجا، نیم ساعت عقب تر از ساعت به وقت ایران بود،پس ما ساعتهایمان را تنظیم کردیم. پس از مهر زده شدن گذرنامه ها، لیدرها به استقبال ما آمدند و پس از پرس و جوی نام هتل مسافران،آنها را به همراه یک لیدر سوار بر اتوبوس یا ون ( بسته به تعداد مسافران در هتل های نزدیک به هم ) به هتل رساندند.
در طول مسیر هتل، لیدر به ما یک عدد سیم کارت و دفترچه ی گشت تورهایشان را داد و راجع به تورهای پیشنهادی و قیمت هر یک توضیح داد که همه ی مبالغ به دلار بود.سیم کارت هم فقط برای تماس با لیدرها کاربرد داشت و برای تماس با ایران باید شارژ می شد.
لیدر همراه ما به هتل آمد و کارهای ورودمان را انجام داد و پسورد Wifi هتل را از Receptionist درخواست کرد که به ما بدهد. هتل ما در طبقه ششم ساختمان ایستگاه قطار مرکزی قرار داشت که در واقع یک مجتمع تجاری بود و یکی از طبقات آن مرکز خرید بود و برندهای Terranova و Lc waikiki شعبه داشتند.
نمای بیرون هتل
رستوران هتل
تراس رستوران
نمایی از مرکز خرید در طبقات پایین هتل
نمایندگی Lc waikiki
اتاق هتل
اتاق ما ( البته گویا تمام اتاقهای هتل )، یخچال، اتو، سشوآر و کتری برقی نداشت که من ازReceptionist در مورد قرض گرفتن سشوآر و اتو پرسیدم که آنها مشکلی نداشتند، هر چند که در طول اقامت، هرگز مجالی برای قرض گرفتن آنها نیافتم.استفاده از یخچال Reception هم فقط برای قرار دادن آب معدنی ها مانعی نداشت. تخت و Air conditioner زمینی اتاق صدا می دادند.
شب من و همسرم به قصد تبدیل دلارهای خود از هتل بیرون آمدیم ولی به دلیل این که همه ی صرافی های اطراف هتل،علامت % داشتند،منصرف شدیم و این کار را به فردای آن روز موکول کردیم. به هتل بازگشتیم و چون لاری نداشتیم، دو دلار دادیم و سه تا آب معدنی از هتل خریدیم.
توفیق اجباری
من از سایت Booking.com ،امکانات هتل Central را دیده بودم وحتی جاذبه های نزدیک هتل را شناسایی کرده بودم،البته رزرو نکرده بودم، چون برای رزرو،Visa card باید داشت و دیگر اینکه هزینه ی پرواز جدا از هتل باید حساب شود;این سایت فقط جهت رزرو هتل است و پرواز را باید از آژانس مسافرتی تهیه کرد و اینگونه مبلغی بیشتر از پکیج تور که شامل پرواز و هتل بود،درمی آمد.
به هر روی، وقتی شب وارد خیابان نزدیک هتل شدم، متوجه شدم این همان هتلی نبود که من در سایت مذکور دیده بودم;پس برای لیدر پیغام گذاشتم و او هم گفت که این همان هتلی است که از تهران رزرو کردید و برای اطمینان میتوانید با آژانس خودتان در تهران تماس بگیرید .اندکی پس از جستجو در اینترنت متوجه شدم که تفلیس دارای دو هتل Central است که یکی در خیابان روستاولی و دیگری همین است و من اولی را دیده بودم .
همچنین دریافتم که نزدیکترین ایستگاه مترو تنها در دویست متری هتل است و نیز در طول اقامت در هتل متوجه شدم که این هتل از لحاظ موقعیت مکانی عالی است و ایستگاه متروی هتل که اسمش Station square بود،چیزی شبیه ایستگاه متروی پانزدهم خردادتهران است که خطوط مترو عوض می شوند.
این هتل برای کسانی که خودشان قصد سفر به باتومی ( یکی از شهرهای معروف گرجستان ) را دارند، عالی است، چرا که یکی از طبقات مجتمع تجاری، ایستگاه قطار مرکزی بود و همه روزه به باتومی و دیگر شهرها، قطار حرکت می کرد.البته صدای بوق قطار در برخی از ساعات شبانه روز شنیده می شد که با بستن پنجره ی اتاق تا حد قابل توجهی کاهش می یافت و قابل اغماض بود.
کارت هتل
چهارشنبه ۲۷/۵/۹۵
صبح برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم ومشغول سرو صبحانه بودیم که همان ابتدا با صدای سلامی که از پشت سرمان شنیدیم، به عقب نگاه کردیم ومتوجه شدیم گروهی از ایرانیان در رستوران مشغول صرف صبحانه و صحبت با یکدیگر هستند. ما هم به جمع آنها پیوستیم و پی بردیم که آنها از گیلان با پرواز صبح دیروز رسیده بودند و اکثرا میانسال بودند. در خلال گفت وگو با برخی از ایشان دریافتم که هیچ اطلاعی از جاذبه های دیدنی و یا حتی تورهای پیشنهادی ندارند در حالی که هفت شب تفلیس خواهند بود!
نمونه ای از صبحانه ی هتل
پس از صبحانه، پول خود را در صرافی ای که در ایستگاه متروی Station square قرار داشت،تبدیل کردیم: ۱۰۰ دلار = ۲۲۸،۶۰ لاری.
طبق قرار شب قبل لیدر با ما برای گشت شهری امروز، ساعت ۱۱ منتظر لیدر بودیم که ۱۱:۲۰ همراه با یک اتوبوس حاوی مسافران دیگر هتل ها به دنبال ما آمدند و همگی ابتدا به کلیسای سامبا ( Cathedral of sameba)رفتیم.
این کلیسا بزرگترین کلیسای ارتدکس جهان است که با ظرفیت ۱۵ هزار نفر و ارتفاع بنای ۱۰۵ متر، سومین کلیسای ارتدکس مرتفع در جهان نیز به شمار می آید.عکسبرداری از داخل کلیسا به شرط خاموش بودن فلش دوربین و گوشی موبایل بلامانع بود.
کلیسای سامبا
بنای تی استین
نمایی از داخل قلعه تی استین
سپس سوار اتوبوس شده و به طرف کلیسای متخی (Metekhi cathedral) و مجسمه ی یادبود شاه وختانگ گرگاسالی (State of king vakhtang) که نزدیک هم هستند، رفتیم.
کلیسای متخی
یادبود شاه وختانگ
نمایی از کلیسای متخی و یادبود شاه وختانگ در کنار هم
کلیسای متخی بر روی صخره ای در جوار رودخانه ی متکواری ((Mtkvari در محله ی تفلیس قدیم واقع شده است.
بر اساس روایات و اسطوره های محلی، زمانی که پادشاه وختانگ اول، برای شکار به منطقه ی کنونی تفلیس رفته بود، شاهین او به یک کبک حمله کرد و هر دوی آنها به درون یک چشمه آب گرم افتادند.آب چشمه چنان گرم بود که هر دوی آنها سوختند و پادشاه تصمیم گرفت که شهری در کنار این چشمه های آب گرم بنا کند. شهر جدیدی به نام تبیلیسی به معنای جای گرم بنا نهادند. (نام تفلیس که در زبان گرجی به معنی گرم است، از همین چشمه ها ریشه دارد.این شهر نمادی از طبیعت زیبای گرجستان و مردم خون گرم آن است).
محل کشف تفلیس
از آنجا غرق تماشای رودخانه ی بسیار زیبای متکواری شدیم.این رود بزرگترین رود گرجستان است که از سه کشور ترکیه،گرجستان و آذربایجان می گذرد و درزبان گرجی به معنای آب پاک است و به دریای خزر می ریزد.این رود به زبان پارسی رود کورا یا همان کوروش است.
رود کورا
و بعد به سمت تله کابین رفتیم که صفی طولانی داشت.پس از چندی سوار آن شدیم. در حال حرکت کابین، زیبایی منظره ی اطراف دلچسب تر شد.وقتی به بالا رسیدیم، همه ی جاذبه های شهر تفلیس یک جا مشخص بود و منظره ی بدیع و چشم نوازی می نمود.
نمایی کلی از جاذبه های تفلیس
نمای زیبای دیگر از تفلیس
سپس از مجسمه ی مادر(Kartlis deda ) دیدن کردیم.این مجسمه که نماد شهر تفلیس است، در دستانش کاسه ای نوشیدنی برای پذیرایی از کسانی که با دوستی وارد گرجستان می شوند و شمشیر برای آنها که با دشمنی می آیند، قرار دارد.
مجسمه ی مادر از دور
مجسمه ی مادر
سپس به سمت نارین قلعه (Narikala ) رفتیم، که به معنای قلعه ی کوچک است. این قلعه در قرن چهارم تحت عنوان قلعه ی انتقام بنا نهاده شد و بنای کنونی قلعه بین قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی تجدید بنا شده است.
محوطه ناریکالا
کلیسایی در ناریکالا
از آنجا پیاده به سمت محله ی آبانتوبانی (Abanotubani) بخشی از منطقه ی تفلیس قدیم و حمام های گوگرد (Sulfur baths) رفتیم.علت ساخت حمام ها در این منطقه برمی گردد به وجود چشمه های آب گرم طبیعی که در این منطقه به وفور یافت می شده است.
تابلوهای نقاشی بر روی دیوار در محله¬ی آبانتوبانی
خیابانی سنگفرش شده در محله ی آبانتوبانی
حمام ها بر اساس معماری ایرانی بین قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی ساخته شده است. از این حمام ها در قدیم نه تنها به منظور درمان، بلکه برای تفرج وبرگزاری جشنها مورد استفاده قرار می گرفته است.
حمام های سولفور
تقریبا فاصله ی نسبتا طولانی تا آبشار تفلیس پیاده روی کردیم.
آبشار تفلیس
در راه از پل کوچک قفل عشق هم گذر کردیم.
پل قفل عشق
و بعد به سمت اتوبوس ها رفته و همگی به رستوران مک دونالد شعبه ی خیابان پکینی ( (Pekini رفتیم. به هرنفر یک همبرگر و سیب زمینی و یک نوشابه دادند که همبرگر آن کوچک و بی مزه بود. پس از صرف ناهار سوار اتوبوس های خود شده و به هتل بازگشتیم و استراحت کردیم.
رستوران مک دونالد شعبه ی خیابان پکینی
شب من و همسرم با مترو به خیابان روستاولی رفتیم که نام ایستگاه آن هم نام خودش یعنی Rustaveli است.
مجسمه ی روستاولی شاعر گرجی
این خیابان به احترام شاعر بسیار معروف قرون وسطی گرجی یعنی شوتا روستاولی نامگذاری شده است. در همان بدو ورود به خیابان روستاولی از زیبایی و بزرگی و زنده بودن آن خوشمان آمد.کنسرت های خیابانی در جای جای خیابان برپا بود. در روستاولی، ساختمان های پارلمان گرجستان، اپرا و باله ی شهر تفلیس،دادگاه عالی،کلیسای کاشوتی،موزه ی ملی گرجستان و آکادمی علوم گرجستان قرار داشتند.همچنین نمایندگی برندهای Zara،Adidas،Next،Lcwaikiki،Uno از تخفیف هایی برخوردار بودند. این خیابان دارای زیرگذرهایی بود که عبور از آنها خالی از لطف نبود، چراکه مغازه های مختلفی از صنایع دستی، لباس و کفش گرفته تا صرافی و رستوران وجود داشت.
مراکز خرید خیابان روستاولی
پارلمان گرجستان
کلیسای کاشوتی
انتهای خیابان روستاولی به میدان آزادی(Freedom square) ختم میشد.این میدان پیش تر میدان پاسکوویچ یریوانسکی نامیده می شد وبعدها میدان لنین و سرآخر میدان آزادی نام گرفت.این میدان، محلی برای تظاهرات مختلف بوده است; از جمله استقلال گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی و همچنین انقلاب رز.
میدان آزادی در شب
برای شام به یک رستوران فست فود نزدیک میدان آزادی رفتیم وشنیسل مرغ همراه با نوشیدنی سفارش دادیم که جمعا ۱۵،۴۰ لاری شد.سپس به متروی میدان آزادی رفتیم و به هتل بازگشتیم.
پنجشنبه ۲۸/۵/۹۵
صبح پس از صرف صبحانه تصمیم گرفتیم که به پارک آبی (Euro park) برویم.به مترو رفتیم وایستگاه متروی Gotsiridze پیاده شدیم و بعد با فعال کردن GPS گوشی موبایل، پارک آبی را پیدا کردیم.ورودی پارک برای هر نفر ۳۰ لاری بود، جمعا ۶۰ لاری پرداخت کردیم و به داخل رفتیم.پارک آبی بسیار خلوت بود و قسمت کودکان مجزا از قسمت بزرگسالان بود.بسیاری از تفریحات آبی رونق نداشت ;شاید به خاطر این که خود گرجی ها در این فصل سال تمایل چندانی به آمدن به پارک آبی ندارند.پیشنهاد من این است که اگر هتلتان دارای استخر است، به پارک آبی نروید.ضمن این که عمق استخر پارک در همه جای آن یکسان و کم عمق بود.پس از گذراندن دو ساعت در آنجا به مترو رفته و به هتل بازگشتیم.
نمای بیرون پارک آبی
پارک آبی
برای صرف ناهار با مترو به خیابان مرجان ایشویلی رفتیم که ایستگاه آن هم به همین نام یعنی Marjanishvili بود.
خیابان مرجان ایشویلی
و در یکی از رستوران های گرجی ، غداهای سنتی آنجا یعنی خینگالی برای من و شیشلیک برای همسرم به همراه دو لیموناد سفارش دادیم که چشمتان روز بد نبیند چون غذای من فوق العاده شور بود و مثلا قرار بود مزه ی دلمه را تداعی کند که مزه ی آب دریاچه ی ارومیه ی سال های دور را تداعی کرد!! و برای همسرم هم به قول خودش خوش نمک بود.من ۶ تا خینکالی سفارش داده بودم که باید ۳ تا سفارش می دادم، چون خیلی بزرگ بودند. به هر روی هزینه ما در رستوران ۲۱،۵۰ شد که ما ۲۲ لاری پرداخت کردیم.
نمایی از رستوران گرجی
بشقاب خینکالی
پس از ناهار در خیابان مرجان ایشویلی گشتی زدیم.این خیابان معماری فوق العاده زیبایی دارد ودارای رستوران های بسیاری از جمله گرجی، چینی و ترکیه ای با آرم حلال است.همچنین فروشگاه های برندهای مختلف مثل Terranova،Newlook،Suitblanco،Baldi و ….وجود دارد.و در کل خیابان شلوغی است.پس از گذشت ساعتی به مترو رفته و به هتل بازگشتیم.
پس از حمام و استراحت، شب با مترو به ایستگاه Avlabari رفتیم و به سمت پل صلح یا همان پل شیشه ای (The bridge of peace ) حرکت کردیم.نورپردازی پل در شب بسیار زیبا بود و در واقع نورپرداز فرانسوی پل، آن را در ستایش زندگی و صلح نام نهاده است.این پل بر فراز رود کورا قرار دارد و ارتباط دهنده ی بخش قدیمی و جدید تفلیس است
پل صلح
انعکاس پل شیشه ای بر روی رود کورا
نورپردازی پل صلح
بر روی رود کورا قایقی زیبا در حال حرکت بود و منظره ی حرکت قایق از داخل پل صلح چشم نواز می نمود.
قایقی در حال حرکت در رود کورا
سپس به پارک ریکه ( Rike park ) رفتیم که در کنار پل صلح و رودخانه ی کورا قرار دارد و رقص فواره ها با نورپردازی زیبا به همراه موسیقی لذت بخش بود.
پارک ریکه
شام را در یک رستوران روباز و زیبا در همان اطراف سفارش دادیم : یک بشقاب سالاد سزار و یک بشقاب چیکن باربیکیو به همراه دوعدد لیموناد، که جمعا ۳۱،۲۰ لاری پرداخت کردیم.سالاد سزار و چیکن باربیکیو خوش مزه بودند و از همه عالی تر، لیموناد بود.
بشقاب چیکن باربیکیو
پس از صرف شام،نم نم باران شروع شد و در آن موقع شب ،هنگام گشت زدن در خیابان بسیار زیبای شاردنی ( Shardeni street) همراه با صدای موسیقی کنسرت ها و همخوانی ها بسیار دلچسب بود.برخی از کوچه های اطراف خیابان شاردنی، سنگفرش بود که پیشنهاد میکنم حتما با کفش اسپرت از آنها گذر کنید.خیابان شاردنی، شب هنگام پویا و فوق العاده زیباست، به خصوص که مناظر کلیسای متخی و یادبود شاه وختانگ از یک سو و مجسمه ی مادر از سویی دیگر در تاریکی هم به سبب نورپردازی زیبا جلوه می کنند.
خیابان شاردنی
با اینکه ساعت از نیمه شب گذشته بود ولی همچنان مترو باز بود و ما با طیب خاطر سوار بر واگن مترو تا هتل آمدیم. تنها فاصله ی حرکت قطارهای مترو در آن موقع شب کمی بیشتر از موقع معمول بود که طبیعی است .
جمعه ۲۹/۵/۹۵
این آخرین روز کاملی بود که ما در تفلیس بودیم، بنابراین پس از صرف صبحانه تصمیم گرفتیم که به خیابان پکینی به قصد خرید برویم. برای رفتن به خیابان پکینی باید از خط Saburtalo از مبدا station square 2،ایستگاه Technical university پیاده می شدیم.( ما همیشه از مبدا Station square 1 و خط-Varketili Akhmeteli استفاده می کردیم ) .پس باید خط همیشگی خود را عوض می¬کردیم که برای ما آسان بود، چون همان طور که پیش تر گفتم ; هتل ما،در نزدیکی ایستگاه مترویی بود که خطوط مترو عوض میشد.
به خیابان پکینی( Pekini ave) رسیدیم که درست روبروی ایستگاه متروی مذکور قرار داشت. در این خیابان، نمایندگی برندهای Koton،Baldi،Vogg،Ovs،Bebe،Uno و … قرار دارند که اکثرا دارای تخفیف بودند و ما هم از آنها خرید کردیم.
برای صرف ناهار، با مترو به خیابان مرجان ایشویلی رفتیم و در یکی از رستوران های ترکیه ای، دو تا بشقاب دونر کباب ساده به همراه دو عدد لیموناد سفارش دادیم که جمعا شد ۲۴ لاری. دونر مقداری تند و پر ادویه بود. و بعد با مترو به هتل بازگشتیم.
بشقاب دونر
اوایل شب، من به طبقه ی پایین هتل که پاساژ بود، رفتم واز برند Terranova خرید کردم بعد به اتفاق همسرم با مترو به خیابان روستاولی رفتیم و در یکی از صرافی های آنجا، ۱۰۰ دلار خود را ۲۲۶،۲۰ لاری چنج کردیم.( ارزش لاری طی این دو روز بالا رفته بود.)
تا میدان آزادی پیاده رفتیم و در بستنی فروشی نزدیک میدان، دو لیوان بستنی میوه ای سفارش دادیم که شد ۱۰،۸۰ لاری.
سپس با مترو به هتل بازگشتیم. داخل واگن، یک خانم نقاش گرجی، چهره ی همسرم را طراحی کرد و ما به او یک لاری انعام دادیم; هر چند که ارزش هنری چندانی نداشت ولی یادگاری جالبی برای ما بود; چراکه کوچکترین شباهتی با همسرم نداشت و ما ساعتها به آن می خندیدیم.این شب آخری بود که ما در تفلیس بودیم و ما دوست داشتیم که روزهای بیشتری در آنجا می ماندیم تا دیگر جاذبه هایش را هم از نزدیک می دیدیم.
شنبه ۳۰/۵/۹۵
پس از صرف صبحانه، چمدانهای خود را بستیم و از پاساژ زیرین هتل، خرید کردیم و بعد ساعت ۱۲ اتاق خود را تحویل دادیم و چمدانهای خود را در انبار مخصوص چمدانها گذاشتیم و با مترو به خیابان پکینی جهت خرید سوغاتی رفتیم و در بدو ورود ۱۰۰ دلار خود را در یکی از صرافی های موجود، ۲۲۵ لاری چنج کردیم.
برای صرف ناهار، با مترو به خیابان مرجان ایشویلی رفتیم و در یکی دیگر از رستورانهای ترکیه ای، غذایی سفارش دادیم که داخل نان لواش پیچیده شده بود ودر واقع میکس پودر مغزهای گردو و بادام و شاید دیگر مغزها به همراه ادویه های تند بود و ظاهرش شبیه کباب لقمه بود. این غذای سرد با یک دوغ و یک لیموناد ۱۲ لاری شد.
سپس با مترو به میدان آزادی رفتیم که هم نام ایستگاهش یعنی Liberty square است.و چند عکس یادگاری گرفتیم، البته شبهای پیش عکس گرفته بودیم ولی عکس در روز زیباتر بود.
میدان آزادی در روز
بعد با مترو به هتل بازگشتیم و پس از نیم ساعت، لیدر به دنبال ما آمد و به همراه دیگر مسافران به فرودگاه رفتیم.پرواز ما ساعت ۲۰:۱۵ به وقت تهران بود که به موقع انجام شد.
هزینه ها
هزینه ها در گرجستان به خودتان بستگی دارد. برای ما برای چهار شب و پنج روز به قرار زیر است:
خوراک ( غذا + نوشیدنی + میان وعده ) : GEL141،۳
ایاب و ذهاب ( مترو با کارت بلیط ): ۱۹ GEL
اماکن دیدنی ( پارک آبی ) :GEL 60
سوغات : GEL193
کیف و کفش و پوشاک : GEL 258
جمعاٌ GEL671،۳ = $۳۰۰
مواردی که در تفلیس برایم خوشایند نبود
یکی عدم وجود تابلوهای راهنمای مسیر به زبان انگلیسی در خیابان های اطراف هتل بود. ( البته در خیابان های معروف همچون روستاولی، مرجان ایشویلی و … وجود داشت. ) و دیگری، وجود گداهای بسیاری بود که به خصوص در مترو مشغول گدایی بودند و برخی شان، صندوقی به دست داشتند که عکس یک کودک یا یک بزرگسال بیمار را به آن چسبانده بودند و گدایی می کردند.نکته ی جالب این بود که بعضی از آنها و همچنین برخی فروشندگان دوره گرد، چند کلمه ی فارسی بلد بودند و امرار معاش می کردند.
نمونه ای از صندوق صدقات در مترو
اماکن دیدنی که فرصت بعد خواهم رفت
شوربختانه برخی از جاذبه های گرجستان را فرصت نشد ببینم :
در داخل تفلیس: باغ بوتانیکال، دریاچه ی لاکپشت ها، پارک متاسمیندا، مرکز خرید Tbilisi mall
در خارج ( شهرهای اطراف ) تفلیس: شهر گوری، شهر اوپلیستسیخه، شهر متسختا،شهر سیقناقی و شهر باتومی
چند اصطلاح گرجی
Gamarjoba=سلام
Nakhvamdis=خداحافظ
Diakh(ki)=بله
Ara=خیر
Madlobt=تشکر
Inglisuri itsit? =انگلیسی میتوانید صحبت کنید؟
Mishvelet=کمک
Vts’ukhvar=متاسفم
=Ra ghirs?قیمت چند است؟
Sakartvelo=گرجستان
Kartveli=گرجی
سپاس از جهاندار پیروزگر/کز اویست نیرو و هم زو هنر (حکیم ابوالقاسم فردوسی)
مهرماه ۱۳۹۵ خورشیدی
نویسنده : الهام نادی
شنبه، ۶ آذر ۹۵ ساعت ۱۸:۱۹
توسط لست سکند
کلمات کلیدی:تفلیس,سفربه تفلیس,سفرنامه تفلیس,شهر تفلیس,تفلیس گرجستان