سفر به شهر زیبای بدروم
ضمن سلام به همه خوانندگان این سفرنامه ، به عرضتون برسونم که سعی دارم شرح سفرنامه رو خیلی کتابی ننویسم و تقریبا به زبان محاوره ای بیانش کنم.
پس از پرس و جو از یکی از آشنایان که قبلا به بدروم سفر کرده بود ، تصمیم گرفتم با یکی از دوستان عازم این شهر بشیم. شروع کردیم به تحقیق در مورد هتلهای این شهر و دیدن عکس هتلها در سایت بوکینگ ، بالاخره با درنظر گرفتن هزینه و مد نظر قرار دادن موجودی جیبمون ، تصمیم گرفتیم هتل گرند پارک بدروم که یک هتل ۵ ستاره با خدمات UAll بود رو برای سفرمون انتخاب کنیم.
خلاصه کارای سفرو کردیم و برای اولین بار با پرواز زاگرس عازم این سفر شدیم . راستشو بخواید ابتدای سفر اصلا خوب نبود. با یک هواپیمای نه چندان خوب شرکت زاگرس وارد فرودگاه شهر ازمیر شدیم. از طرف توری که گرفته بودیم یک اتوبوس فرستادن تا مارو به شهر بدروم منتقل کنند. مسیر طولانی بود و از شانس بد ما هتلی که گرفته بودیم آخرین هتلی بود که مربوط به تور ما میشد . توی مسیر لیدر تور شروع کرد به تعریف و تمجید از شهر بدروم و اینکه این شهر دارای قوانین ساخت و ساز خاصیه و ساختمانای شهر ۲ طبقه و نهایت ۳ طبقه و به رنگ سفید ساخته میشن ,و اکثر خوانندگان و هنرپیشه های ترکیه در این شهر خونه دارند و چون با یونان هم مرزه ، شباهت زیادی به شهرای یونان داره.
هوا داشت تاریک میشد، همه پیاده شدند . موندیم ما و یک مادر و دختر که هر ۴ نفرمون شاکی از انتخاب این شهر و هتل و مسیر طولانیش بودیم. از قضا به شانس بد ما اضافه شد و راننده از یک مسیر اشتباه وارد بیراهه شد و تا به مسیر اصلی برگرده ، یک ساعت به مسیرمون اضافه شد.
اینقدر خسته شدیم که به لیدر تور میگفتیم نمیشه اصلا ما رو ازینجا ببرید به آنتالیا ، هزینه جابه جاییش رو هم میدیم.
لیدر هم گفت شهر رو که نه ولی اگه بخواید میتونم یک هتل داخل شهر براتون پیدا کنم و اختلاف قیمتش رو فردا بهتون اطلاع بدم. سرتون رو درد نیارم، بالاخره به هتل رسیدیم. و اینقدر ناراحت و خسته بودیم که خیلی به هتل دقت نکردیم و دریک نگاه هتل خوبی به نظر نرسید و به همین خاطر سریع اتاقمون رو تحویل گرفتیم تا بریم استراحت کنیم. البته از پذیرش هتل خواستیم که یک اتاق رو به دریا بهمون بده و اونا هم لطف کردند و این کارو واسمون انجام دادند.
داخل اتاق خیلی مرتب و تمیز و بزرگ بود. امکانات اتاق خوب بود و یک سرویس بهداشتی و حموم بزرگ با وان داشت. شب اول رو با گفتن این حرفا که اخه اینجا کجا بود که اومدیم ، بسر کردیم.
عکس شماره ۱:فضای داخل اتاق
صبح روز دوم وقتی از تخت خواب بلند شدم ، رفتم تو بالکن و دیدم چقدر ساحل روبروی هتل قشنگه و به دوستم گفتم پاشو منظره دریا رو نگاه کن. بلند شو بریم صبحونه رو بخوریم و یسر به اطراف بزنیم. تو این حال لیدر هتل هم اومد و به ما گفت چیزی حدود ۱٫۵ میلیون تومان هزینه جابجایی هتل میشه که تقریبا برابر کل هزینه تورمون بود. ماهم کلا منصرف شدیم.
عکس شماره ۲: نمای ساحل اختصاصی هتل
اولین بار بود که با این دوستم به مسافرت خارج از کشور میرفتم. خوشبختانه خیلی شوخ و خوش سفر بود.رفتیم برای صرف صبحونه که اون مادر و دختر رو تو قسمت رستوران دیدیم و توضیح دادیم که تعویض هتل به صرفه نیست و بهتره همینجا بمونیم . بعد از صبحونه یکی از پرسنل هتل اومد و قسمتهای مختلف هتل رو نشونمون داد تا اگه خواستیم از امکانات هتل از جمله حمام ترکی و ماساژ و غیره استفاده کنیم . جالبه بگم بر خلاف شهر استانبول و آنتالیا که بخاطر وجود مسافرای زیاد ایرانی ، خیلی خوب فارسی صحبت میکنن توی شهر بدروم خیلی خیلی کم کسی میتونست فارسی حرف بزنه و اکثرا بخاطر توریستای اروپایی به زبان انگلیسی مسلط بودند و ازونجا که ماهم دست و پا شکسته انگلیسی بلد بودیم به سختی منظور مون رو به دیگران میرسوندیم.
پس از رفتن به محوطه بیرون هتل متوجه شدیم که هتل اونطورم که فکر میکردیم بد نیست. همه چیز خیلی تمیز و برخورد پرسنل هتل هم خیلی خوب بود. هتل به حالت یک قوس بود که استخر اون وسطش قرار داشت. جلوتر که رفتیم دیدیم ساحل هتل خیلی زیباست. همچین ساحلی تو شهرای دیگه ترکیه (استانبول و آنتالیا که قبلا رفته بودم) ندیده بودم. آب دریا بقدری زلال بود که ماهی های دریا وگیاهای کف اون از بیرون به راحتی دیده میشد. نظرمون کلا راجع به اونجا عوض شد. دیدمون رو عوض کردیم و تصمیم گرفتیم چند روزی که اونجاییم رو ازش لذت ببریم.
عکس شماره ۳: شفافیت آب ساحل
یک پسر خیلی جوون به اسم برک مسئول برنامه های تفریحی هتل بود که خیلی سریع باهاش صمیمی شدیم و هروقت مارو میدید سریع پیش ما میومد و مارو از برنامه های اون روز هتل باخبر میکرد.
پس از گشت و گذار توی قسمتهای مختلف هتل کمی توی استخر شنا کردیم تا اینکه وقت ناهار شد و رفتیم به رستوران. تنوع غذاهای رستوران خوب بود ولی نمیشه گفت در حد عالی و هتلهای ۵ ستاره آنتالیا . ولی در کل بد نبود.
محیط رستوران تمیز بود و خیلی سریع پس از صرف غذای مهمانان میز رو برای نفرات بعدی آماده میکردند.
خلاصه توی روز دوم از همه جای هتل بازدید کردیم. امکانات هتل با توجه به ۵ ستاره بودن اون زیاد نبود و چون ما در زمانی رفتیم که تعداد توریستایی که به اونجا اومده بودن زیاد نبود، به جهت خلوتی هتل خیلی از برنامه های هتل اجرا نمیشد.
در طول روز برنامه های ورزشی سبک مثل پرتاب دارت و پرتاب گوی در ساحل و غیره به راه بود و اگه نفرات زیاد میشد گاهی داخل استخر واترپلو بازی میکردیم و با توجه به متعادل بودن هوا تو اون فصل بازی لذت بخش بود. همزمان با این بازیها هم در محیط هتل موزیک پخش میشد و گاهیم آهنگهای درخواستی مارو از اینترنت دانلود و پخش میکرد.
عکسهای شماره ۴و۵: تفریحات آبی هتل
روز سوم تصمیم گرفتیم بلیط تور کشتی بگیریم و به همراه دیگر همسفرای ایرانیمون گشتی تو سواحل و جزایر کوچیک اطراف اونجا بزنیم. ازونجا که میدونستم تورهایی گردشگری داخل ترکیه که لیدر تور معرفی میکنه هزینشون بالاست ، بلیط رو از دکه ای که کنار ساحل قرار داشت تهیه کردیم .حرکت کشتی صبح فردای اون روز بود وقرار شد کشتی بیاد کنار اسکله اختصاصی هتل و مارو سوار کنه . ماهم اون روز خودمونو با برنامه های مختلف هتل مشغول کردیم .
صبح روز چهارم ، زود رفتیم به رستوران که قبل حرکت کشتی صبحونه رو بخوریم. یکم خوراکی و آب با خودمون برداشتیم و رفتیم کنار اسکله . یه کشتی کوچیک و جمع و جور اومد و ما به همراه دیگر همسفرامون سوار شدیم و زدیم به دریا.
کشتی چند جای دیدنی نگه داشت تا هرکس که دوست داشت وارد آب بشه و شنا کنه. واقعا دریا و سواحلش بینهایت زیبا بود و ماهم تا تونستیم شنا کردیم. ازونجا هم که دوستم خیلی ادم خونگرم و شوخی بود خیلی سریع باهمه گرم میگرفت و یه محیط شاد تو کشتی بپا کردیم و زدیم و رقصیدیم و خندیدیم. طوری که ناخدا به دوستم میگفت تو که مجردی بیا و از کشور ما زن بگیر و همونجا دختر خانمی که فکر میکنم حدود ۱۵۰ کیلو وزنش میشد رو به دوست ما پیشنهاد داد و به خاطر همین دوست من در افق ناپدید شد.
اصرار داشتیم به ناخدا که ما باید بریم بالای دکل کشتی و فکر کنم اونم به قصد شوم ما آگاه بود که میخوایم ازون بالا تو دریا شیرجه بزنیم و نمیذاشت.چون میدید از طبقه بالای کشتی مدام داخل آب میپریم .
ناهار رو داخل کشتی خوردیم و تا عصر مشغول گردش توی دریا بودیم. بعد از کلی شلوغ کاری، با کشتی مارو به اسکله اختصاصی هتل آوردند .روز خوبی بود و خیلی خوش گذشت.
عکسهای شماره ۶و۷ : تور کشتی
روز پنجم تصمیم گرفتیم اطراف ساحل قدم بزنیم. در امتداد ساحل هتلهای خیلی زیادی بودند .در طول مسیر ساحل کوچکترین زباله حتی یک درب بطری دیده نمیشد و دیدن این منظره واقعا لذت بخش بود. از کنار ساحل شهر هم دیدنی بود. با ساختمانهای یک دست سفید و زیبا. در یک سمت دیگه در کنار ساحل مسیری برای دوچرخه سواری درست کرده بودند و در کنار اون، روبه دریا ،توی فواصل مختلف نیمکت هایی گذاشته بودند که نشستن روی اونا موقع غروب دریا آدمو دیوانه میکرد.طوری که من هر روز برای دیدن غروب دریا میرفتم لب ساحل.
عکسهای شماره ۸و۹و۱۱و۱۰: نوار ساحلی هتل
عکس شماره ۱۲ و ۱۴و۱۳ : اسکله هتل و غروب دریا
شب که شد برک مارو دید و گفت اگه دوست دارید بیاید با مابریم داخل شهر ، چرا که شبهای بدروم خیلی قشنگه و برنامه های شادی تو سطح شهر به راست. هرکس به هزینه خودش (نفری ۲۰ لیر ) میتونه همراهشون بره. ماهم قبول کردیم و با ماشینی که برامون تهیه کردند به داخل شهر رفتیم. وقتی رسیدیم دیدیم خیابوناشون چقدر توی شهر دیدنیه.همه جا پر از رقص نوره و صدای موزیک از همه جا بلند میشه. شهر غرق در شادی بود و همه مردم خندان مشغول رقص و پایکوبی.پیشنهاد میکنم هر کس به این شهر سفر میکنه شبهای بدروم رو از دست نده.
عکسهای شماره ۱۵ و ۱۶ : شبهای بدروم
روز ششم تصمیم براین شد که برای خرید سری به داخل شهر بزنیم واسه همین از اینترنت چند تا مرکز خرید رو سرچ کردیم و آماده حرکت شدیم. از هتل ما تا مرکز شهر حدود نیم ساعت راه بود و ازونجا که سیستم حمل و نقل قوی تو این شهر نبود، رفت و آمد کمی سخت میشد. برای رفتن به داخل شهر بصرفه بود از خودروهای ون مخصوص که به زبان محلی دلموش نام داشت استفاده کنیم.
رفتیم سر خیابون و منتظر ماشین شدیم. یه سواری ون درست کنار یک کاکتوس خیلی بزرگ نگه داشت تا مسافرا رو سوار کنه.یه خانم مسن میخواست با ما سوار ماشین بشه که به همین خاطر دوستم به قصد احترام رفت عقب تا اول اون خانم سوار بشه . چشمتون روز بد نبینه ، وقتی عقب رفت با اون درخت کاکتوس برخورد کرد و تمام دستش پر از تیغای ریز کاکتوس شد و مجبور شدیم کل مسیر مشغول بیرون آوردن تیغا بشیم.
چند تا مرکز خرید بزرگ توی شهر بود که رفتیم و ازونجا خرید کردیم. قیمتها به نسبت شهر استانبول کمی بالاتر بود ولی در کل خوب بود . البته قیمت فروشگاههایی که نمایندگی برند خاصی هستند در همه جا یکی بود.توی یکی از مراکز خرید که اسمش متاسفانه یادم نیست یه فروشگاه خیلی بزرگ بود که تجهیزات تمام ورزشها را داشت و به هر ورزشی علاقه داشتی میتونستی وسایلش رو با قیمت مناسب تهیه کنی.
اون روز رو کامل در شهر گشتیم و هرچی خرید داشتیم انجام دادیم و برگشتیم هتل .وسایلمون رو جمع و جور کردیم و گذاشتیم تو چمدونا، تا صبح روز بعد که اتوبوس میاد دنبالمون ،آماده باشم.
شب آخر بر خلاف روز اول که از اومدنمون به بدورم ناراحت بودیم، دلمون نمیخواس برگردیم . سفر خیلی خوبی بود و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت.قرار شد ساعت ۶ صبح تو لابی هتل باشیم تا اتوبوس بیا دنبالمون ، به همین جهت همون شب از برک و چند تا از پرسنل هتل که باهاشون صمیمی شده بودیم خداحافظی کردیم و شماره تماس و آدرسمون رو بهشون دادیم و ازشون خواستیم اگه به ایران سفر کردند با هامون تماس بگیرند و چندروزی مهمون باشند.
.حتما کسانی که قصد سفر به کشور ترکیه رو دارند ، بدروم رو از دست ندند. امیدوارم سفر شما هم با خوشی همراه باشه.
در انتها هم چند عکس از قسمتهای مختلف هتل که خودم به درخواست تور برای تبلیغاتش گرفتم براتون میزارم. شاید شما هم خواستید این هتل رو برای سفرتون انتخاب کنید
ممنون که وقت گزاشتید و سفرنامه منو خوندید. همیشه شاد باشد و همواره به سفر.
ارادتمند
عکسهایی از محیط بیرون و داخل هتل:
منبع : لست سکند