سفر به ماسوله
در ارتفاعات این منطقه قله های مرتفعی وجود دارد که قله ی شاه معلم با ۳۰۵۰ متر ارتفاع، بلندترین آنهاست. معروف است که این شهر به علت قرار گرفتن در کنار کوه “ماسالا” قبلاً به همین اسم بوده و بعدها به مرور زمان و تغییر تلفظ کلمه به شکل “ماسوله” درآمده است.
گفته شده ۸۰۰ تا ۱۰۰۰سال قبل به دلایل نامعلوم عده ای از مردم نقاط مختلف ایران به این شهر کوچ کردند. البته در سایت تاریخی آنجا ساکن می شوند یعنی “کهنه ماسوله” در ۸کیلومتری شمال غربی این شهر کنونی که امروزه غیر از پایه هایی از دیوارهای مخروبه چیزی از آن باقی نمانده. در کاوشهای اخیر مربوط به خانه ها و اتاقهای “کهنه ماسوله” آثار و ابزار فلزی پیدا شده که نشان می دهد مردم آنجا اغلب آهنگر بوده اند و سنگ آهن را از معدن آهنی که نزدیک به ماسوله است تهیه می کرده اند.
“کهنه ماسوله” به شکل این شهر امروزی پلکانی نبوده است. می گویند بعدها مردم این منطقه به دلایل نامعلوم شاید بیماری، ترس از حمله یا حتی زلزله، کم کم به محل کنونی ماسوله مهاجرت می کنند و کنار بقعه “عون ابن علی” ساکن می شوند و ماسوله کنونی شکل می گیرد.
عده ای بر این اعتقادند که در قرن سوم هـ .ق “آقاسید جمال الدین اشرف” موقع فرار از طارم به همراه “عون ابن محمد ابن علی” ـ که مجروح بودـ به این منطقه آمد. او قبل از مرگ به چوپانی گفت که او را در همانجا به خا ک بسپارد. بعد از خاکسپاری اش، چوپان ها دور مزار او جمع شدند و کم کم خانه هایی ساخته شد و به تدریج ماسوله متولد شد.
عده ای هم می گویند “ملامحمدهادی سبزواری” بعد حمله تیمور لنگ به توصیه ی اطرافیان به ماسوله مهاجرت می کند تا چون مذهب اکثر مردم آن زمان تسنن بوده به راحتی به رواج تشیع بپردازد. او به شجره نامه ی “عون ابن علی” دسترسی پیدا می کند که در خصوص آن هم روایت هایی با اختلاف تاریخی ۱۰۰ ساله وجود دارد:
– بعضی می گویند عون ابن علی از نوادگان حضرت علی است.
– بعضی می گویند از همراهان “آقا سیدحمال الدین اشرف” است که به شهادت رسیده و همان جا دفن شده.
همچنین گفته شده عون ابن علی بر طبق روایات، فرزند محمد حنیفه یا محمد ابن حنیف از نوادگان حضرت علی (ع) است که احتمالاً در اوایل قرن سوم یا چهارم و شاید ششم هجری همزمان با ورود امام زاده ابراهیم(ع) شفت، امام زاده هاشم(ع) رشت و سید جلال الدین اشرف(ع) آستانه اشرفیه، به این ناحیه روی اورده بود.
عده ای دیگر ساخت شهر را بر اساس تاریخ خطی سالک “سالوک معلم” به دو تن از شاگردان سالک به نام های “عین علی” و “زین علی” که مردم را به اسلام فرا می خواندند نسبت می دهند و معتقدند مردم به آن دو گرایش پیدا می کنند و قبر آنها زیارتگاه اهالی می شود.
در مجموع این شهر چندین امامزاده دارد:
– بقعه ی امامزاده عون ابن محمد
– امامزاده هاشم ، سر راه ماسوله به طارم
– امامزاده ابراهیم ، سر راه ماسوله به خلخال معروف به “خروه”
– امامزاده عین علی و زین علی
در گذشته این شهر دارای ۵ محله ، دو یا سه کاروانسرا ، دو حمام و بازاری با ۴۰۰ دکان بود که در زمستان ها خالی می ماندند. شغل اکثر مردم ماسوله گله داری، تولید پشم و چموش دوزی بوده است. امروزه هم بازار بدون سقف ماسوله همچنان رونق دارد. عمده مغازه های بازار عبارتند از:
– چموش دوزی (نوعی کفش که از چرم گاو می دوزند)
– آهنگری
-چاقو سازی
– بقالی و …
درگوشه و کنار این شهر عروسک هایی که زنهای ماسوله می بافند هم به چشم می خورد که از هنرهای اصیل و قدیمی روستا نیست.
می گویند در زمان فتحعلی شاه ، ماسوله تحت اختیار ارتش قرار داشت و برای توپخانه ی ایران گلوله می ساخت.
این شهر در کنار رودخانه ای نسبتاً پرآب به نام “ماسوله رودخان” واقع شده است. این رودخانه از به هم پیوستن سرشاخه های بالا دست ایجاد شده، در کنار ماسوله آبشار زیبایی به وجود آورده و در نهایت به مرداب انزلی می ریزد.
از محلات این شهر می توان به کشه سر علیا ، کشه سر سفلی ، ریحانه بر ، خانه بر، مسجد بر و اسد محله اشاره کرد. در گذشته چهار پل چوبی بر روی رودخانه احداث شده بود. از این میان پل بنا علی و پل حاجی محمدحسن از اهمیت و کاربرد بیشتری برخوردار بودند.
این شهر چشمه های فراوانی هم داشته از جمله چشمه النزه خونی، چشمه حمدالله خونی، چشمه امامزاده ابراهیم، چشمه اسدمحله، چشمه خانه بر، چشمه کربلایی میرزا و … که قبل از لوله کشی آب مردم از آنها آب بر می داشته اند.
سقف خانه های این شهر پیاده روی ماسوله هم هست و شکل پلکانی خانه ها به علت شیب زیاد دامنه ای که خانه ها در آن ساخته شده اند معماری منحصر به فرد ماسوله است. معماری نمای بیرونی خانه ها هم در نوع خودش بی نظیر است. رنگهای زرد و روشن خانه ها که آنها را به راحتی قابل رویت کند. خانه هایی که فقط پنجره دارند “بریکه” و خانه هایی که تالار و نمایی غیر از پنجره دارند”تالارکه” نام دارند.
سر انجام اینکه جمعیت ماسوله آنچه که قبلا بوده نیست. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و ایجاد هرج و مرج تعداد زیادی از اهالی ماسوله مهاجرت کردند. به علاوه اینکه ماسوله حدود ۱۵۰ روز از سال مه دارد و بارندگی فراوان، که عامل تخریب خیلی از خانه هاست عاملی شده برای کمتر و کمتر شدن جمعیت ماسوله. باشد که به مدد مرمت به موقع خانه ها و مهار سیلابهای احتمالی آینده و … مانع از بین رفتن این پناهگاه چشم نواز طبیعی شویم که با شماره ۱۰۹۰ثبت فهرست آثار ملی مان شده!
(این مطلب رو ۱ مرداد۹۱ توی وبلاگ قدیمم نوشته بودم، به دلیل مشکل عدم نمایش عکس ها مجدد آوردم. عذر تقصیر از اینکه تا ۳ فروردین ۱۳۹۴ بعضی سفرها تکراری است!)
منبع : سایت لیلی حکیم