سفر به مالزی و سنگاپور
قسمت دوم
مقصد سفر
ما به این جهت مالزی و سنگاپور را انتخاب کردیم:
۱- نسبت به بعٌد مسافت دارای پرواز ارزانتر وتنوع پروازی ایرانی وخارجی {ماهان-ایرعرشیا-عمان-امارات وغیره} بیشتری بود.
۲- می توانستیم تعدادروزهای سفرمان را انتخاب کنیم.
۳- درآن زمان قیمت پرواز امارات تفاوت چندانی باسایرپروازها نداشت.
۴- پرواز برگشت مستقیم از سنگاپور داشت و یک روز وقتمان ازسنگاپور به مالزی تلف نمیشد.
۵- می خواستیم فرودگاه مدرن سنگاپور راببینیم که استفاده از صندلیهای ماساژمجانیش هم۲ ساعت وقت ماراپرکرد.
۶-پسرم میخواست پرواز لوکس امارات راتجربه کند
۷- در صورت کنسل شدن ضرر کمی میدادیم.قیمت صندلی های پرینیوم خیلی بالاتر از اکونومی نیست ولی راحت تراست.
۸- در زمستان بسیارسرد، سفر از تهران یخبندان به یک کشورگرمسیری،تنوع خوبی بود
۹- باچندساعت سوار شدن به اتوبوس به کشور دیگری که دارای حکومت ومذهب وجاذبه های متفاوتی بود، ازقلب یک شهر شلوغ (کوالالامپور) به ساحل سنتوزا سنگاپور میرفتیم.
۱۰-هوای مالزی را سرچ کردیم.تقریبا اکثر روزهایش بدون بارندگی و آفتاب شدید با نسیم و نسبتا ابری بود. ارزش رینگیت نسبت به دلار پایین بود.
در ادامه با سفرنامه ای متفاوت از مالزی و سنگاپور به نویسندگی علیرضا حیدریان با نگارشی عالی از سایت سفرنامه همراه باشید.
همسفر
به نظرمن متفاوت ترین افراد وقتی دونفری به یک سفر هزینه دار و طولانی را که نیازمند همفکری زیاد است بروند خیلی به هم نزدیک ودوست میشوند و خاطرات خوبی را به یادگار میگذارند.
چون پسرم علاقه ای به میزبان مجانی(couch surfing یا Hostel) نداشت،این گزینه را حذف کردیم.
هتلها را در سایتهای بوکینگ وتریب ادوایزر سرچ کردیم وهتلی که نزدیک به مرکزشهر و دارای رضایتمندی بیشتری بود و امکان کنسل شدن بدون دادن هزینه و دارای تخفیف بیشتر وقیمت کمتری بود انتخاب کردیم.
با تلفن به امارت اسم آژانس اصلی چارتر کننده تور را گرفتیم. با اینکه هتل دارای شاتل رایگان در ساعاتی خاص بود، ما ترجیح دادیم از چهارخط مجانی تقریباً دایره وار یکطرفه که در بعضی از ایستگاه ها به سایر خطوط کی ال و وسایل حمل و نقل ارتباط داشتند استفاده کنیم. رنگ هر خط در جلوی هر اتوبوس نمایان بود. هر روز جاهایی که نزدیک بهم بود را یادداشت کردیم.هر چند همه برنامه ریزی ما درست از کار در نیامد نقشه خطوط Go kl
که از فرودگاه برداشته بودیم قدیمی بود. و خطوط تغییر کرده بودند.
گوگل مپ را با نقشه حمل ونقل کوالالامپور همراه دانلود نکرده بودیم. نمیدانم شاید ایراد از گوشیم بود.گوگل مپ قطع و وصل میشد.نتوانستیم گرب را وصل کنیم.کرایه تاکسی قرمز رنگ در مسیر های کوتاه با منوریل یکسان بود. وما با پیاده روی زیاد و اتلاف وقت به مقصد رسیدیم. ازسنترال مارکت کاکائو بی کیفیت خریدیم.ماسعی کردیم در عید چینی ها نباشیم .ولی آنها زودتر آمدند وما ساعت ها در صف وسایل پارک آبی سنگاپور بودیم.
درمنزل ساک هایمان را باسلفون ضخیم کاور کردیم.اسم هتل، شماره پرواز، شماره یکی از بستگانم در تهران، شماره لیدر تورمان در کوالالامپور واسم خودمان را روی ساک چسباندیم. از چمدانها وپاسپورت ها و واچر عکس گرفتیم.تا در صورت گم شدن ارائه بدهیم. همچنین۴قطعه عکس ومراحل برگشتن به ایران در صورت گم شدن پاسپورت، یادداشت کردم.با سرچ کردن کابین هواپیما شماره صندلیهای خوب را یادداشت کردم. پیاده به ایستگاه مترو که در چند قدمی منزلمان بودرفتیم. بعد از تعویض ترن، قطار فرودگاه را با چهار مسافر سوار شدیم. و نظاره گر برف زیاد وترافیک شدید بودیم.که خیلی ها به پرواز نرسیدند.
فرودگاه
تاکسی های فرودگاه تابلوی مترو را کنده بودند ونمی گذاشتند اسنپ و ماشینهای کرایه جلوی درب بیایند وآن ها مسافرین را در طبقه دوم با نصف قیمت سوار میکردند.ما اولین نفر، کارت پرواز را گرفتیم.البته بیشتر وقت ها هواپیما چند صندلی خالی دارد .که همان اول بنشینید و بعد روی آنها دراز بکشید. وبرای هر چمدان یک اسم و یک تیکت جداگانه دادیم تادر صورت گم شدن دو تا چمدان، دو تا خسارت بگیریم. از اینترنت فرودگاه ها استفاده کردیم.غذا وآب میوه ای که در خانه درست کرده بودیم، خوردیم. وآخرین نفر با لبخند وارد هواپیمای نو بویینگ امارات شدیم.البته فلاکس آب مان را بعد از بازرسی پر از آب کردیم تا مزاحم مهمانداران نشویم.یکی از همسفران می گفت: چون یخ وآب جوش هواپیما از منبع آن تامین میشود ومنبع به درستی تمیز نمیشود فلاکس را از بوفه بعد از بازرسی آب جوش پر میکند. ودمنوش با زعفران می نوشد.
در طول پرواز به یکی از همسفرانمان که حالش بد شده بود، قرص ضدتهوع، کشک، نبات ولیمو ترش دادیم .هواپیما معمولا با دستمال تمیز می شود و شسته نمی شود.هوای داخل کابین از خشک ترین بیابانها هم خشک تراست.البته من یک کیف کوچک که هواپیمایی ماهان درسفرهای قبل به من داده بود، همراه داشتم. که در آن خمیر دندان مسواک، کرم مرطوب کننده، دستمال مرطوب ضدعفونی کننده وغیره داشت. هواپیما را که کف آن مملو از آشغال بود ترک کردیم واشتباه کردن وتجربه کسب کردن راشروع کردیم.سیم کارتهایمان را درآوردیم تا رومینگ نشود. بعد از پیاده شدن به دنبال همسفران نرفتیم واز یک فروشگاه کفش کتانی بدون مالیات قیمت گرفتیم که کمی برای پیداکردن راه خروج معطل شدیم .
هتل
اولین نفر از رسپشن هتل تقاضای اتاق طبقه بالا راکردم. سیم کارتمان را در مالزی ده رینگت شارژ کردم. که تاآخر سفر اینترنت داشتم وآخر هم به ایران زنگ زدم .جزو اولین نفرها برای صبحانه به رستوران میرفتم و دوباره با پسرم جزو آخرین نفرها صبحانه میخوردم. البته دیدن یک پسر اروپایی که بطورموقت برای خرج ادامه سفرش در رستوران هتل کار می کرد، برایم جالب بود. اتاقمان خوشبختانه گاوصندوق داشت که یک بار رمزش را اشتباه زدم که معطل شدیم.حمل ونقل عمومی مالزی وسیع و پرتعداد وگاهاً ناپیوسته است. که می تواند گیج کننده باشد.از تاکسی های قرمز رنگ اگر می خواهید استفاده کنید حتما بگویید کیلومتر شمار راروشن کند و پول خرد همراه داشته باشید. چون بقیه پول را پس نمی دهند. برای تعداد بیشتر و مسیرهای کوتاه خوب است اکثر مردم مالزی انگلیسی را بالهجه وسریع صحبت می کردند که با توجه به سواد انگلیسی کم من درکش سخت بود. در رستوران هتل برای یکنفر جشن تولد گرفتند و کیک آوردند و کارمندان هتل برایش Happy birth to you خواندند و دیگران کف زدند. به نظرم مردم مالزی خیلی خونسردآمدند هرچند سوال کردن از مردم را دوست نداشتم.چون اینترنت گوشیم قطع و وصل میشد.اجباراً سوال کردم و باجوابهای اشتباه اذیت شدم ویکبارهم به راننده اتوبوس گفتم من را در ایستگاه موردنظر پیاده کند.با اینکه جلویش ایستاده بودیم بعد از گذشت دو تا ایستگاه گفت: پیاده برگردید من عاشق غذاها ومیوه های شرق آسیا هستم ولی پسرم در رستورانهای ایرانی و فست فوت ها غذا میخورد.کمی بیشتر وقت گذاشتیم. آوردن اجاق برقی وپلوپز کوچک شاید بتواند انتخاب مناسبی برای خانواده های پرجمعیت واقتصادی باشد.البته در طبقه اول فرودگاه با ده رینگیت می توان غذاخورد. بیشتر آب میوه ها را یخ شامل میشد.که به نظرم بهداشتی نمی آمد.
در پارکهای آبی سعی کردم باپسرم در تمام بازیهای هیجان انگیز همراه باشم.
باگرفتن تخفیف ازلیدرمان( ۸۵دلار به ۵۰ دلار) سه جا(مورگان، دهکده فرانسوی ها، گنتینگ) نهار فست فود وشام ماهیچه را گرفتیم.
از پاساژ برجایا تایمز وسونگی وانگ پلازا خرید جزئی کردیم. با سرچ کردن توانستم کفش کتانی metrix را با ۵۰ درصد تخفیف ومقدار کمی لباسهایی که ۵۰درصد تخفیف داشت،خریدیم. من ساک کوچکی داشتم ولی به کسانی که حتی یک ساک بزرگ داشتند،ارزیابهای فرودگاه امام گیر می دادند. ولی کسانی که چهار تا ساک متوسط داشتند براحتی رد می شدند.
تا قسمت بعد …
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
در ضمن از آقای علیرضا حیدریان برای زمانی که گذاشتن جهت درج سفرنامه زیبای خودشان کمال تشکر داریم.
باتشکر
بهمن ماه 96
منبع : سایت سفرنامه