سفر مهیج تک نفره به نپال و هند

سفر مهیج تک نفره به نپال و هند

تصمیم‌گیری در مورد اینکه کجا بریم؟ با کیا بریم؟ چه جوری بریم؟ و هزاران سوال دیگه برای خیلی‌ها کار سخت و وقت گیریه اما از اونجایی که من عاشق هیجان و تجربه کردن چیزای جدیدم خیلی زود تصمیم می‌گیرم، کوله‌بارم رو می‌بندم و راهی سفر می‌شم و معتقدم که هر سفری هر چند کوتاه و نزدیک میتونه خاطره‌ای بشه و درسی که زندگیمون رو از این رو به اون رو کنه.

سفر من به نپال و هند بنا بود در قالب یک گروه چهار نفره دوستانه و به صورت بک‌پکری انجام بشه اما تنها ۵ روز مونده به پرواز مسائلی پیش اومد که من به عنوان یه خانم صلاح دیدم برای ثابت کردن خودم به خودم و شکستن تابوهای ذهنی این سفر رو هر طور شده حتی تنهایی برم.

سه روز اول سفر رو با دو نفر خانم همسفر شدم اما بقیه مسیر رو تنهایی سپری کردم و چیزهایی رو تجربه کردم که همواره در گنجینه خاطراتم بکر و بی‌نظیر باقی میمونه. امیدوارم این سفرنامه بتونه الهام‌بخش باشه برای همه اونهایی که در مسیر زندگی مجبور میشن یه سری از باورهای غلط رو تغییر بدن و یه چیزایی رو به خودشون ثابت کنن.

سفر ۱۳ روزه به نپال (از ۲۸ اسفند تا ۱۱ فروردین)

من قبل از سفر یه سری سفرنامه و اطلاعات پراکنده از اینترنت جمع‌آوری کرده بودم و حتی با یه نفر که نپال رو برای صعود به بیس کمپ آناپورنا رفته بود صحبت کردم. همه شواهد حاکی از این بود که نپال بسیار بسیار مقصد جذاب‌تری برای یک خانم تنهاست در نتیجه من تصمیم گرفتم وقت بیشتری رو در این کشور صرف کنم و صرفاً چون بلیط برگشتم از دهلی بود، چند روز آخر رو اختصاص بدم به هند. من میخواستم حتماً در برنامه‌ام کوهپیمایی هم داشته باشم، در نتیجه همه وسایلم رو در کوله‌ای جاسازی کردم و اولین سفر بک‌پکریم رو تجربه کردم. (وزن کوله من به‌طور میانگین از ابتدا تا انتهای سفر ۱۲ کیلوگرم بود) و این‌گونه بود که سفر مهیج من در روز ۲۷ اسفند (۱۷ مارس ۲۰۱۷) با پرواز ایرعربیا به مقصد شارجه رأس ساعت ۱۷:۱۰ آغاز شد.

عکس ۱- کارت پستال‌هایی که آماده کردم و جهت تبریک نوروز به توریست‌ها دادم.

IAO3gNVw6I6MGwAyfZOoK8AfSDOsrcupULeTYkFe.jpeg

ساعت ۱۹:۴۵ به وقت امارات وارد فرودگاه شارجه شدیم و تا ساعت ۳:۴۵ بامداد روز ۲۸ اسفند در ترانزیت فرودگاه منتظر ماندیم.

عکس ۲- طلوع زیبای خورشید بر فراز ابرها

rt15q5xvv4I6J6e40rWQO6S8jNYKkom0r2ljfraS.jpeg

خلاصه صبح روز ۲۸ اسفند (۱۸ مارس ۲۰۱۷) رأس ساعت ۹:۲۰ وارد فرودگاه محقر کاتماندو (Kathmandu) شدیم و پس از تکمیل فرم ویزا و پرداخت ۲۵ دلار بابت صدور ویزای ۱۵ روزه با ترانسفر هتل Travelers Home به محله معروف کاتماندو (تامِل، Thamel) وارد شدیم.

عکس ۳- اولین تجربه‌ی چشیدن غذاهای لذیذ نپالی (Paneer Naan, Butter Naan, Chowmein, Thali Set)

9fKWkFY9SkwAJqCs40W6DVe4sO1Gwk05sZIDzaDg.jpeg

عکس ۴- خیابان‌هایی که ساختشان تمام نمی‌شوند و خاکی می‌مانند تا نپال برای همیشه متفاوت بماند.

Pnm951k0XLl1B00cHAjVrqdHoxYJ6C7Hid5eUt4N.jpeg

حدود ساعت ۱۲ برای صرف ناهار خیابان‌های خاکی و شلوغ تامِل را گز کردیم و برای اولین بار غذاهای مهیج و لذیذ نپالی را چشیدیم.

در این فصل ناگهان باران شروع می‌شود آنچنان که لحظه‌ای ماندن زیر آن تمام وجودتان را خیس می‌کند ما هم در روز اول از این نعمت غافلگیرکننده بی بهره نبودیم پس به کافه‌ای پناه بردیم، چای لیمویی نوشیدیم و اندکی که آرام گرفت به سمت هتل دویدیم. عصر راهی شدیم تا هم سری به بازار محلی بزنیم (Asan Tole) و هم از نزدیک مردم و شهر را ببینیم. به پل عابر پیاده که رسیدیم ترافیک خیابان غافلگیر کننده بود ناگهان متوجه تاکسی‌های متفاوتی شدیم که نه ون بود و نه سواری معمولی! با پرس و جو فهمیدیم که از Stupa Boudhanath که بزرگترین معبد بودایی‌ها در کاتماندو است رد می‌شوند و سوار شدیم. چیزی که جالب بود این بود که این خودروها با وجود هیکل کوچکشان که تنها توانایی حمل نهایت ۷ نفر را دارند می‌توانند تا ۱۵ نفر را حمل کنند و این جزء شگفتی‌های سوار شدن بر آنهاست (به‌طور حتم یا شما بر روی پای کسی می‌نشینید یا کسی روی پای شما می‌نشیند).

cGMtNoRviO9vd2wpULtsCfsRmq9z89WXvx4uHs59.jpeg

عکس ۱-۵ و ۲-۵- Stupa Boudhanath و مردمی که دور آن می‌گردند و زنگ‌ها را به صدا در می‌آورند.

QPfV5YwYrZF2H9GjPtvtfJXv0kYHfgGykVVJLeTz.jpeg

صبح روز ۲۹ اسفند با اتوبوس محلی به Bhaktapur رفتیم و پس از طی کردن مسافت پانزده دقیقه‌ای در دل کوچه پس کوچه‌های این شهر زلزله زده، در هتل Tulaja Boutique ساکن شدیم.

هند

عکس ۱-۶ و ۲-۶ – خیابان‌ها و کوچه‌های سنگفرش شده‌ی بهکتاپور که با وجود ویرانی زلزله سال ۲۰۱۵ همچنان در جوش و خروشندهند

عصر بار دیگر به درون شهر رفتیم تا مکان‌های دیدنی را کشف کنیم. به یک راهنما مبلغ ۳۰۰ روپی دادیم تا برایمان از ساختمان‌هایی بگوید که عجیب و غریب بود.

عکس ۷- نمونه‌ای از یک ساختمان سلطنتی

pQ3XtIOPh2dgiQnnxpTRG4REvRqbmUeRBMTtOaOG.jpeg

عکس ۸- معبد شیوا با نام Mini Pashupatinath Temple

1Jxw9L5F18RXjCyNfQ5OcmcOPI7JMtHPdjAJO7u9.jpeg

عکس ۹- نمونه‌ای از یک نقاشی ماندالا در مدرسه‌ی نقاشی بهکتاپور

qnqGRRAuwUeLmmTdNAnBAgVo8XGsgd5tjUGl6wZM.jpeg

عکس ۱۰- Nyatapola Temple بزرگترین و بلندترین بتکده‌ی نپال

fxacoSbSnNANjPmxr5xvKJiH3POHtNAHaYk6BLXR.jpeg

Durbar Square مقر فرمانروایی ۳ برادری بوده که در سه شهر کاتماندو، پاتان و بهکتاپور در قرن ۱۴ میلادی حکومت میراندند، بزرگترین آن در کاتماندو است اما من تنها از این میدان در بهکتپور دیدن کردم که البته خود شامل چهار میدان مختلف بود که در مجموع و در اصطلاح عام به همگی Durbar Square گفته می‌شود.

۳۰ اسفند با اتوبوس محلی به ناگارکوت (Nagarkot) رفتیم و دو ساعت تا قله پیاده‌روی کردیم. پس از توقف نیم ساعته در قله تصمیم گرفتیم مسیر بازگشت به بهکتاپور را از سمتی دیگر پیاده طی کنیم. این‌گونه بود که مسافت ۱۰ کیلومتری را در زیر باران شدید قدم زدیم.

عکس ۱۱- بچه‌های مدرسه در حال خوردن گزهای ایران

HECACtQTSv8BfJaeimIX2HgAXBhhLwUlhjHCTftA.jpeg

عکس ۱۲- چشم ا‌نداز زیبای قله ناگارکوت

uJhlT1RrHxbCgY5BM5IAOHrBteyQf3NSrEBGc3qk.jpeg

عکس ۱۳- نقشه مسیر ناگارکوت به بهکتاپور

iNA9TcAidr7OlhxfR87NqVEa5dO2LGxqswZpeANm.jpeg

عکس ۱۴- صرف Mo Mo و نان و مربا در رستورانی بین راهی

eJmm9bveIGZDK9yHJ3MUDGWH8S6Vg8DBcrg9Be7L.jpeg

عکس ۱۵- پیاده‌روی زیر باران در مسیر ۱۰ کیلومتری ناگارکوت به بهکتاپور

iYifcVsirgBYcK59wvquOM1vyipkcWIKiDunrD27.jpeg

وقتی دوباره به بهکتاپور رسیدیم زمان سال تحویل رسیده بود ما هم در یک کوچه باریک بر سکویی جلوی درب منزلی نشستیم و به صورت آنلاین با بی‌بی‌سی لحظه سال تحویل را جشن گرفتیم.

۱ فروردین پس از صرف صبحانه‌ی بسیار لذیذ هتل، بهکتاپور را به مقصد کاتماندو ترک کردیم.

عکس ۱۶- صبحانه‌ی لذیذی در هتل تولاجای بهکتاپور که هرگز فراموش نمی‌شود.

gA6XYbuh8Elor35bjjGp7nhL7tkPX0MWz5RlcQRL.jpeg

عکس ۱۷- مسیر پر ترافیک بهکتاپور به کاتماندو

WWyfhYCmCkD1489X4fz9QoBcliHerSVSyjp9Nrcw.jpeg

به محض رسیدن به کاتماندو به ایستگاه اتوبوس‌های محلی رفتیم و بلیط یک ون را برای پُخرا (Pokhara) خریدیم پس از ۴۰ دقیقه انتظار، سرانجام ون راهی سفر ۶ ساعت و نیمه تا پُخرا شد. دوستانم در بندی‌پور (ایستگاه دومر) پیاده شدند و من به سفرم به صورت انفرادی ادامه دادم. شب را در هاستلی با نام Pushkar Guest House سرکردم و صبح روز بعد ساعت ۸ راهی شهر شدم تا مجوزهای کوهنوردی را تهیه کنم.

0zkf1kt2g3DpNSphZbyuycQyZGHqYGmxGMnevZfI.jpeg

عکس ۱-۱۸ و ۲-۱۸- میوه فروشی‌های بین راه کاتماندو به پُخرا و ماهی‌های شور و دودی جالب

hCc0a4penDBD4cEAxl4whOGPnPJFJ1w3iovOtAzG.jpeg

سرانجام پس از بحث فراوان با مسئول آژانس توریستی موفق شدم مجوزها را روز ۲ فروردین ساعت ۱۱ پیش از ظهر با قیمت ۴۵۰۰ روپی بگیرم و فورا راهی Trekking شوم. با اتوبوس داخل شهری به ابتدای جاده‌ای رفتم و حدود ۲۰ دقیقه منتظر ماندم تا اتوبوس محلی آمد و من را به Nayapool (آغاز راه Trekking) برد.

عکس ۱۹- مسیر کوهنوردی ۶ روزه من ازNayapool  با هدف صعود به Poonhill

om42ZyrY96TtAbum2sXeodS3OD57g61BHkv8aaFW.jpeg

عکس ۲۰- تابلوی پرمحتوای نصب شده در ابتدای راه کوهنوردی

lqHZWAkUfzORkaC3KiybooK9waMmpRq1t5UAZUVe.jpeg

عکس ۲۱- تابلوی راهنمای مسیرهای کوهپیمایی و مسیرهای روزانه خطوط اتوبوس‌

sQhSVokPj4MH43eiTysiY9yztNKMJeJmxuZGPSND.jpeg

روز اول (۲ فروردین) از Nayapool تا Tikhedhunga

عکس ۲۲- مزارع برنج و خانه‌های روستایی

FxFui3qqdU9DeBuiRo9S9zJza2vnsu1NNhYagJIF.jpeg

عکس ۲۳- جاده پر فراز و نشیب و پیچ در پیچ کوهستانی

lijoMjGdNfqfkPfxsRTwJqMIjxIRE3Eb9w71qXOG.jpeg

عکس ۲۴- مسافرخانه‌ای چوبی با چشم‌اندازی جذاب (Susila Guest House)

2Bsag9bepPp2yOLu7k22BhN0fJweyP6mAYBPDzxN.jpeg

روز دوم (۳ فروردین) از Tikhedhunga تا Ghoreapani

عکس ۲۵- صبح و شروع کوهنوردی با هدف رسیدن به ایستگاه Ghoreapani

yhhM80R0VuXi4qq18BmNZB1kJHRxvWMGdX5b9P45.jpeg

عکس ۲۶- یک صبحانه لذیذ با Tibetan Naan

ZXsbUTkOQKGeCoOdoEHeXXftrWRnAkIYIDdctOJb.jpeg

عکس ۱-۲۷ و ۲-۲۷ – مسیر پرپیچ و خم منتهی به ایستگاه Ghoreapani

oX61nntY0Uyhnn1S2CkKPOHFXiXwuU8IakbrClid.jpeg

cyWJh7W0UF6lDoeNnKc6Rteeu49nTIBwBC8XOQDO.jpeg

عکس ۱-۲۸ و ۲-۲۸- مسیر پرپیچ و خم و مه آلود منتهی به ایستگاه Ghoreapani

SmYzCdqOhMSrYI176MDMHWDHkSqz9Akh4wTmfVPE.jpeg

8DIsR48zkqWHqASsNrQqasNySjffriXs021iWiHf.jpeg

عکس ۲۹- چهارپایان زحمت کش

Afs0lAZKBiEotmSJZJ6dNEcbVde5RfSunCI4AFZq.jpeg

عکس ۳۰- آبشاری زیبا در مسیر کوهنوردی

7bBrULi18u3EwuruJ9maNTdeEctgRD6AOp90GP49.jpeg

عکس ۳۱- ورودی ایستگاه Ghoreapani

9Mq7mwYwxDqyIOnAL7g293ywxDUOyLQkfLSHmiDw.jpeg

روز سوم (۴ فروردین) از Ghoreapani تا Tadapani

عکس ۳۲- ایستگاه Poonhill

5yXAvCzbeSwOkZ2VJTxKMTrGJEReRVzNepQUgVDV.jpeg

عکس ۳۳- طلوع خورشید در مسیر قله‌‌ی Poonhill

9VfehXb2G93WpEQ4dgWDg43S7TG4gttJ4y8n1Wfd.jpeg

عکس ۳۴- کلبه‌ای در دره‌ای به عمق ۲۰۰۰ متر

KWvX6Wb2iQeVj9lHhHu2l1bgQqelLjUQBleOSke3.jpeg

عکس ۳۵- مزرعه‌ای در شیب کوه

GDgh9opiH8ssjf8rmxwdUuLMEC1k1Jk4HXiWEMP3.jpeg

عکس ۳۶- ورودی ایستگاه Tadapani

Yhom5XK22CIWvfwpo45l3LWWJrR5m3GylI0oXpHF.jpeg

روز چهارم (۵ فروردین) از Tadapani تا Chhomrong

عکس ۳۷- چشم‌اندازی از رشته کوه‌های Annapurna

h0lOoACeRYc7Qfv3Ktf5mDzWdkvTOFXIZp9IAWEN.jpeg

عکس ۳۸- مسافرخانه دنج در ایستگاه Tadapani

fnCfE4x3c5E5lI8PLEbFBgCHXJ5UkzGIjgQdG6F5.jpeg

عکس ۳۹- صبحانه خوشمزه و یک فنجان Masala Tea

RA102KbKGG5101cgropd9uOXPBvcm3NvU2uL5KHl.jpeg

پس از بازگشتن از Trekking دوباره به هاستل Pushkar Guest House رفتم. صبح روز ۶ فروردین راهی مرکز اوشو کمی خارج از مرکز شهر پُخرا شدم تا هم فضای آنجا را ببینم و هم برای برنامه یک روزه مدیتیشن ثبت نام کنم. از مرکز که بازگشتم ناهار را که Dalbhat بود در رستورانی در کوچه پس کوچه‌های پُخرا خوردم و بعد از آن به کنار دریاچه Phewa رفتم و با قایقی تا پای کوه رفتم، از کوه بالا رفتم و سه ایستگاه را رد کردم تا به World Peace Stupa رسیدم. در آنجا حدود ۲۰ دقیقه ماندم و از سکوتش لذت بردم و بعد دوباره راه بازگشت به پایه کوه را در پیش گرفتم که باران شروع به باریدن کرد. این حال و هوا مسیر بازگشت را بسیار جذاب نمود مخصوصاً وقتی سکوت کوه را صدای جیغ میمون‌ها می‌شکست. خلاصه به قایق که برگشتم تصمیم گرفتم از معبد هندوها که جزیره‌ای انحصاری در دل دریاچه بود هم دیدن کنم. وقتی رسیدم معبد بسته بود اما افرادی بودند که زنگ‌ها را به صدا درمیاوردند و با این کار حاجت خود را فریاد می‌زدند.

عکس ۴۰- مرکز اوشو با نام  Osho Upaban           POGWqdSqxZyAqRm9colRdFPpzETNsGop9AKhqY2M.jpeg

عکس ۴۱- غذای معروف نپالی با نام Dalbhat

wD3OJFfb2gAEAKc5pZKTDkLMQDCTSp1Vk7PWblmD.jpeg

عکس ۴۲- معبد World Peace Stupa

krgE4uqYxOKEiIB8lIn2V3jSSN2MI4ulCdjuW1u9.jpeg

عکس ۴۳- دریاچه Phewa و شهرPokhara

qbR6poUa5vwsTEiLyIsK28IieJFHAqMi1o3lkzJK.jpeg

عکس ۴۴- حمل بار توسط قایق در دریاچه Phewa

5oB9tEw3GqORMAI4pTTJ96aDvSoR3vjDeGf8BDr3.jpeg عکس ۴۵- معبد هندوها به شکل جزیره‌ای در دل دریاچه Phewa

bucYOjcdRMxTZB3nouLr3jIXelm4tGD1e2dn2T9J.jpeg

به ساحل که برگشتم کمی در خیابان Lake Side قدم زدم و خرید کردم و بعد به مرکز ماساژی رفتم و جای دوستان خالی خستگی ۴ روز گذشته را با یک ساعت ماساژ نپالی از تن به در کردم.

صبح روز ۷ فروردین ساعت ۶ و نیم راهی مرکز اوشو شدم و پس از طی مراحل ثبت نام و دریافت لباس (پیراهن بلند قرمز رنگ)، راهی سالن مراقبه شدم. تجربه جالب یک روز در مرکز اوشو و حس و حال خوب آنجا را نمی‌توانم به قلم بیاورم اما با هر بار دیدن عکس‌ها دوباره لبخند بر لبانم می‌نشیند.

صبح روز ۸ فروردین با اتوبوس توریستی راهی چیتوان (Chitwan) شدم. چهار ساعت از طی مسیر گذشته بود که ناگهان اتوبوس با کامیونی شاخ به شاخ شد و ۲ ساعت طول کشید تا سوار بر اتوبوس دیگری راه را ادامه دهیم. مشکلات به اینجا ختم نشد و ناگهان به سد راه‌سازی برخوردیم و پس از ۴ ساعت توقف اجباری دوباره به راه ادامه دادیم. گویا در این کشور هیچ گاه راه‌سازی پایان نمی‌یابد و با وجود تلاش‌های بی‌وقفه همچنان همه جا ویران است. خلاصه ساعت ۸ شب به چیتوان رسیدم و در هتل Chitwan Village Risort شب را سپری نمودم.

عکس ۴۶- ترافیک و معطلی ماشین‌ها به دلیل عملیات راهسازی در جاده پخرا به چیتوان

xOCHXmBGMvtTQK5qH7S1rT6mJn652bpkYialMs7L.jpegعکس ۴۷- مزارع برنج در نزدیکی چیتوان

0HpJl2NrX6oURLlyi8sfESaG1vnoWqIGJP0qjBiS.jpeg

روز بعد ساعت ۸ و نیم پس از صرف صبحانه ماشینی به دنبالم آمد و من را به پارک حفاظت شده برد تا سوار بر فیل جنگل‌پیمایی کنیم. سپس به هتل بازگشتم و چون هتل بهتری را زیر سر داشتم وسایلم را برداشتم و پیاده در کوچه پس کوچه‌های زیبا و جذاب چیتوان راهی هتل National Park شدم. ساعت یک و نیم قدم زنان به لب ساحل رودخانه رفتم و با سایر توریست‌ها سوار بر قایق‌های جالبی شدیم و عرض رودخانه را طی کردیم تا به ایستگاه ماشین‌های مخصوص سافاری برسیم. حدود ۳ ساعت در دل جنگل پرسه زدیم و گراز و غزال و طاووس و خروس وحشی و سوسمار و کروکودیل و خرس و چند گونه پرنده نادر دیدیم و دوباره به ساحل و سپس به هتل برگشتم. از آنجا که بلیط شرکت در مراسم رقص را از هتل تهیه کرده بودم بی درنگ به سالن رقص رفتم و از رقص‌های سنتی نپال حسابی لذت بردم. شام را در رستورانی دنج میل کردم و در تاریکی و سکوت مطلق راهی هتل شدم.

عکس ۴۸- غزال‌های متعجب و من بر روی فیل

FHA9Vef4Q2ZHlZdFDFX4uQV7PGSOYuJPRFHhQGs3.jpeg

عکس ۴۹- فیل مهربانی که ما را به درون جنگل برد.

4O2kvP3oKqZ7okSkuV2kwnSrnCgFVj3f22sh2qM1.jpeg

عکس ۵۰- خانه‌های گلی و چوبی در چیتوان

ZYKDWesbJs3BuT1yWZKMeHeSJmfPl5LzJUGNJV6K.jpeg

عکس ۵۱- فضای زیبای هتل National Park

3u7LIS563cM2yPV7zeKP1Wb2JyQhZTgkHRUUVVVu.jpeg

عکس ۵۲- کروکودیل‌های خسته در حال چرت

MWCkBeQlBukCemCVa61XAKW2rUl0oKIXJkCNMzxQ.jpeg

عکس ۵۳- مراسم رقص نپالی با نام Tharu

wCOB0mRf8AjKY8lS1PglLqkBr24lQDsOTzwX6geF.jpeg

روز ۱۰ فروردین، ساعت ۸ صبح با اتوبوس چیتوان-کاتماندو راهی شدم و ساعت ۴ عصر به کاتماندو رسیدم. مستقیم و بدون وقفه نزد آژانس مسافرتی رفتم اما متاسفانه بلیطی برای همان روز به دهلی نیافتم پس اولین بلیط صبح آتی را خریدم و به هتلی در همان محله تامیل رفتم. عصر دلگیری بود پس راهی کوچه پس کوچه‌های تامیل شدم و به باغی که در همان نزدیکی بود (Garden of Dream) رفتم. فضای زیبای باغ و معماری بی‌نظیر انگلیسی آن آخرین روز اقامت من در نپال را بسیار خاطره انگیز و به‌یاد ماندنی کرد. وقتی فهمیدم که دوستان شیرازیم که در قله Poonhill با آن‌ها آشنا شده بودم در کاتکاندو هستند بی‌درنگ به رستوران OR 2 OK رفتم و از خوردن شام (آخرین غذای سنتی نپالی) در کنار هم‌وطنان نازنینم لذت بردم.

عکس ۱-۵۴ و ۲-۵۴ و ۳-۵۴- نمایی از Garden of Dream در سه برهه زمانی بعد از ظهر، عصر و شب

YdmJemef754wUSNql9k74xmSiM11nKclh87DaxBA.jpeg

ScBXI0mR5Q5IeDlkROLqUjv80IhSAffgsiIrvDmN.jpeg

u8S4pEWez0DqXynS2u0LMD7Wxb9SED1kjuk0H7SG.jpeg

عکس ۵۵- رباعیات خیام در Garden of Dream

6ZT7LazaZSijwgkS6YbyN636ftijfeCelH6hCpbf.jpeg

سفر ۵ روزه به هند (از ۱۱ تا ۱۵ فروردین)

روز ۱۱ فرودین، ساعت ۵ و نیم صبح راهی فرودگاه کاتماندو شدم و پس از انتظار ۱ ساعته پشت درهای فرودگاه (که تعطیل بود)، بالاخره درها باز شد و رأس ساعت پرواز انجام شد و ساعت ۱۰ صبح به دهلی رسیدم. یکسره از فرودگاه با مترو به نزدیکی هتلی که رزرو کرده بودم (در محله Ram Nagar) رفتم و آنقدر محیط فرودگاه ماهاتما گاندی با فضای شهر متفاوت بود که برق از کله‌ام پرید. خلاصه به هتل Krishna Deluxe رسیدم و به اصرار نماینده آژانس رفتم تا بلیط قطار به جیپور را تهیه کنم که با پیشنهادهای کلان و شارلاتان بازی آن فرد مواجه شدم، خلاصه تا عصر پروسه‌ی عجیب و غریب و دیالوگ‌هایی بین ما رد و بدل شد که کلاً تصمیم گرفتم بیخیال رفتن به جیپور شوم و برای فردا بلیط اتوبوس برای رفت به آگرا و بلیط قطار برای برگشت بخرم. با وجود تمام کشمکش‌ها و کلنجارها هزینه سفری که می‌توانست با ۲۰۰۰ روپی جمع شود به لطف اون آقا ۴۲۰۰ روپی تمام شد.

بعدها وقتی با افرادی که خود سفر به هند را تجربه کرده بودند در مورد تجربه آن روز صحبت کردم، همه متفق‌القول گفتند که پدیده خرید بلیط قطار در هند (شاید فقط در دهلی) بسیار پیچیده است به‌طوری که گاهی شما مجبور خواهید شد بیش از ۱۲ ساعت در صف خرید بلیط راه آهن بمانید و بی نتیجه به هتل بازگردید. قطعاً آزمودن چنین روشی برای من که تنها بودم و فرصت محدودی داشتم امکان پذیر نبود.

روز ۱۲ فروردین ساعت ۵:۴۵ صبح با توک توکی که هتل گرفته بود به ایستگاه اتوبوس رفتم و جلوی ایستگاه مترو پیاده شدم با کلی پرس‌وجو و پیاده‌روی متوجه شدم از ایستگاه خبری نیست باید کنار خیابان منتظر بمانم تا اتوبوس موردنظر بیاید و مرا ببرد. خلاصه پس از یک ساعت و ربع انتظار اتوبوس با یک ساعت تأخیر آمد و من که کاملاً ناامید شده بودم راهی آگرا شدم. حدود ساعت ۱۱ به آگرا (Agra) رسیدم و با ماشین و راهنمایی که هتل برایم گرفته بود به دیدن آگرا فورت و تاج محل رفتم و عصر دو ساعت زودتر به ایستگاه قطار رفتم تا به دهلی برگردم. گرمای هوا به شدت دیوانه کننده بود (۳۶ درجه).

عکس ۵۶- آگرا فورت

m09v5C9cyhSTQrP52GJF0G5vdv6ZdH8I7hjahYsV.jpeg

عکس ۵۷- تاج محل

BVemZPI5kXErpETve0XMX64AiTqMykWv7MrlLiBN.jpeg

عکس ۵۸- تردد میمون‌ها در ایستگاه راه آهن آگرا

y0aypTKoLn9ukrZDiJ192Vel9AWcbZUIrAmdFO16.jpeg

عکس ۵۹- پذیرایی مفصل درون قطار آگرا-دهلی

vli39bY0rh1SgKbXLWJKNzUCGSPYpoJDOiebGwqU.jpeg

روز ۱۳ فروردین اتاقم را تحویل دادم و به هتل Su Shree Continental رفتم تا هم در هزینه‌ها صرفه جویی کنم هم درهتلی باشم که دوستانم را پس از ۱۳ روز جدایی در آنجا ملاقات کنم. باز هم گرمای هوا باعث شد تا ساعت ۴ بعد از ظهر از هتل خارج نشوم اما حدود ساعت ۴ پیاده از هتل به Red Fort، Jama Masjid و بازار Chandni Chowk رفتم. واقعا دیدن آن همه شلوغی وکثیفی تجربه‌ی جالبی بود که قابل وصف نیست.

عکس ۶۰- رِد فورت

x64kexvFVYWuTSsm0xotbBpJjLWb5m0mlmQGH3Ln.jpeg

عکس ۶۱- مسجد جامع دهلی

eQTxqHDkVYqdVATHcHrpgXgkiatoiXZALBZGdDew.jpeg

روز ۱۴ فروردین، دوشنبه بود و به دلیل آن‌که دوشنبه‌ها همه مراکز دیدنی در هند بسته هستند با دوستانم پس از صرف صبحانه‌ای لذیذ در کافه رستوران StarBucks راهی بازار و خرید شدیم (Khari Baoli، Khan Market و Dilli Haat) و قسمت شد مناطق تمیز و مرفه دهلی را هم ببینیم و از این همه شکاف طبقاتی متحیر شویم. عصر خسته و کوفته به هتل برگشتیم و یک شام مفصل را در اتاق دوستان میل کردیم.

روز ۱۵ فروردین، همه وسایل را تحویل هتل دادیم و همه با هم به رستورانی رفتیم و یک صبحانه سلف سرویس را به قیمت مناسبی (۱۷۵ روپی) خوردیم و پس از آن هر کس راهی مسیری شد. من ابتدا به Raj Ghat رفتم تا از آرامگاه ماهاتما گاندی دیدن کنم بعد با  و بعد راهی Akshardham شدم تا بدیع‌ترین جای دهلی را ببینم. تجربه بودن در بزرگترین معبد هندوها در جهان و دیدن نمایش‌های هندی در زمینه‌ی تاریخچه هند و مذهب هندو و بعد قایق سواری و عبور از تاریخ و تمدین هند و در نهایت ساعت ۷:۱۵  شب تماشای نمایش موزیکال نورپردازی برروی آب؛ همه و همه مواردی بودند که تمام تجربیات تلخ آغاز ورودم به دهلی را جبران کردند.

عکس ۱-۶۲ و ۲-۶۲- آرامگاه ماهاتما گاندی: باغی به وسعت روحش و آرامگاهی به کوچکی دنیا

VqxkzPGSEnvARjb5u0VcRRj5jaRvKO5PVZNiPdEy.jpeg

PvbBhdQ5HqSLEdcLpk2dTNrn20cGRCMHwn2Bpa4J.jpeg

پس از مراسم از آکشاردهام خارج شدم و موبایل و پاور و سایر وسایلی که تحویل امانات داده بودم گرفتم و به هتل بازگشتم تا با دوستانم راهی فرودگاه شوم.

در پایان در مورد هزینه‌های این سفر باید بگویم که من در کل ۹۴۵ دلار خرج کردم که از این مبلغ ۱۵۰ دلار سوغاتی و ۱۳۰ دلار هزینه بلیط هواپیما از کاتماندو به دهلی بود. در نتیجه هزینه غذا، حمل و نقل درون و بین شهری، هزینه اقامت هتل و هاستل در کل ۶۶۵ دلار شد. هاستل‌های مسیر کوهپیمایی در نپال به طور میانگین برای یک اتاق دو تخته شبی ۲۰۰ روپی (حدود ۷۰۰۰ تومان) و اتاق دو تخته در هتل (در حد سه ستاره) به طور میانگین شبی ۱۸ دلار بود. در دهلی نیز همانگونه که قطعا میدانید و در سفرنامه‌های مختلف خوانده‌اید قیمت‌ها بسیار متفاوت است اما من در کل به‌طور میانگین شبی ۲۰ دلار پرداخت نمودم.

سفر عجیب و غریب من به نپال و هند سحرگاه روز چهارشنبه مورخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ به پایان رسید. گرچه تنهایی در کشوری چون هند بسیار برایم سخت بود اما تجربه‌ای متفاوت و با ارزش بود. همچنین لحظات زیبایی که در سفر به نپال تجربه کردم، ارزش آن را داشت که ۱۵ روز تنهایی را تحمل کنم و بسیار بسیار بزرگ شوم. اکنون که بیش از ۵ ماه از پایان سفرم می‌گذرد، دیدن عکس‌ها برایم تداعی این نکته است که سفر پایان ندارد…

نویسنده : الهام قربانی

منبع : لست سکند

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *