سیدنی از چشم من یک بانوی به تمام معناست: زن جوون حدودا چهل و پنج سالهی مدیری که کت و دامن قرمز میپوشه و عینک سیاه میزنه و موهاش رو سفت پایین سرش گوجه میکنه و پر از کمالاته و همهچیزش روی اصوله. ولی دقیقا شاید همین موضوعه که باعث شده هیچ وقت نتونم با سیدنی با وجود همهی کمالاتش ارتباط بگیرم، چون از چشم من سیدنی یک چیز بزرگ کم داره و اونم یکم دیوونگیه.
تو تمام مدتی که تو خیابونای سیدنی قدم میزنید ترکیب این همه تمیزی و سبزی با ساختمونهای بلند و مدرن، چیزیه که شما رو به تحسین وا میداره. حواشی سیدنی برخلاف مرکز شهر شلوغش، پر از خونههای بزرگ یک طبقه با فضای سبز زیاده. ساحلهای خیرهکننده و فریها (قایقهای بزرگی که برای جابهجایی مسافرا استفاده میشن)، منظرههای رنگی شهر و صدای سازی که از هرگوشه و کناری شنیده میشه دقیقا همون چیزیه که تنها از یک بانوی پر از کمالات برمیاد. خلاصه که اگه شما هم عاشق زندگی شهری و شلوغی و ترافیک و مراکز خرید بزرگ و ترکیب همزمان زرق و برق و فضای سبز فراوون هستید، سیدنی به سادگی میتونه ازتون دلبری کنه.
اولین تعجب:چرا این شهراینقدر پر از افراد پیر و معلوله؟!
یکی از اولین چیزهایی که با ورود به سیدنی توجهم رو به خودش جلب کرد وجود اینهمه پیرمرد و پیرزن و همینطور افراد معلول حرکتی بود که توی سطح شهر برای خودشون میچرخیدن و زندگی میکردن. بعدتر فهمیدم که دیدن همهی این آدمها به خاطر این نیست که سیدنی پر از عزیزان معلوله، بلکه به خاطر اینه که کلیهی امکانات مورد نیاز برای این عزیزهای دل توی شهر گنجونده شده و هیچکس مجبور نیست به خاطر کمتوانی، خونهنشین و افسرده بشه. تقریبا میشه گفت که تمام پیادهروهای شهر همسطحه و در صورت هر اختلاف سطحی حتما یک رمپ قرار داده شده تا همه بتونن با ویلچر یا ماشینهای برقیشون توی سطح شهر تردد کنن.
راستی گفته بودم که تو استرالیا همهی چراغ های عابرپیاده یک نشونگر صوتی هم داره که موقع سبز شدن چراغ، به نابیناها پیغام بده؟
گوگلمپ و حمل و نقل عمومی دقیق ولی گرون!
توی سیدنی تازه آدم با نعمتی به نام گوگلمپ یکجور دیگه دوست میشه: برای جابهجایی از هر نقطه به هر نقطهی دیگه فقط کافیه اون رو توی گوگل مپتون وارد کنید و اونوقته که کلیه اطلاعات حمل و نقل عمومی با دقت دقیقه براتون نمایش داده میشه و اگه استثنائا به خاطر تعمیرات و یا هرچی تغییری توی این اطلاعات باشه، حتمن توی گوگل مپتون ذکر میشه. این موضوع نشون میده که چقدر سیستم حمل و نقل سیدنی دقیق و یکپارچه کار میکنه.
قیمت حمل و نقل عمومی چقدره؟نسبتا گرون. تقریبا برای هر جابهجایی با اتوبوس و قطار حدود چهار دلار باید پرداخت کنید که این مبلغ با توجه به ساعت ترافیک و دوری مسیر میتونه بیشتر هم بشه. شاید به خاطر همینه که فرهنگ استفاده از دوچرخه برای رفتن به سرکار و مدرسه و دانشگاه اینقدر شایعه.
راستی تا یادم نرفته اینکه توی استرالیا اتوبوسها اتوبوسها تو همهی ایستگاهها مگه به درخواست مسافرنمیایستن. پس برای نگه داشتن یک اتوبوس و سوار شدنش حتما باید برای راننده دست تکون بدید!
سیدنی، یک نمونه آزمایشگاهی از کل دنیا
سیدنی به معنای واقعی چند فرهنگیه. کافیه فقط یک روز دستتون رو بزنید به کمرتون و گوشهی خیابون بایستید و یک ساعتی آدمها رو رصد کنید. اونوقته که اونقدر آدم ازجاهای مختلف میبینیدکه حس میکنید یک نمونه از کل دنیا رو دارید تماشا میکنید: اروپایی، امریکایی، سیاه، سفید، افریقایی، چینی، هندی، آسیایی، عرب، ایرانی و خلاصه ملیتهایی که حتی اسمشون رو هم تا حالا نشنیدید توی سیدنی در حال عبور و مرورن. این موضوع سیدنی رو به شهری بی اندازه دوست داشتنی و جذاب تبدیل میکنه، یکجوری شبیه یک کرهی خاکی بدون مرز.
دولت استرالیا واکنشش نسبت به اینهمه تنوع چیه؟ به معنای واقعی کلمه بهش افتخار میکنه!
محلههای متفاوت و باحال
تنوع فرهنگی زیاد سیدنی باعث شده که محلههای متنوع زیادی توی سیدنی وجود داشته باشه، از محله عربها و ایرانیها گرفته که توش از کلهپاچه تا نون سنگک گیر میاد تا محلهی چینیها تو چاینا تاون و محلهی هیپیها و آرتیستها توی نیوتاون. اگه از من میپرسید یک بخش سیدنیگردی سر زدن به هرکدوم از این محلههاست که خودش مثل سفر به یک کشور جدید میمونه.
طبیعت سیدنی، ترکیب دو رنگ سبز و آبی
بخش اصلی طبیعت سیدنی تو خارج از شهرش قرار گرفته، ولی با وجود اینها و با وجود کلانشهر بودن سیدنی، رنگ سبز و آبی مرتب چشم آدم رو نوازش میکنه. به خاطر قرار گرفتن این شهر کنار آب و اومدن آب به داخل شهر، اسکلههای زیادی توی سیدنی وجود داره که چهرهی شهر رو با قایقها بادی و یا مسافربری سفیدش قشنگ و زنده کرده. داخل مرکز شهر هم پارکهای قشنگی هست که دیدن و قدم زدن توش لذتبخشه. با یکم فاصله از مرکز شهر هم بافتهای جنگلی خودشون رو نشون میدن.
راستی خیلی اهل کافه هستید؟ توی هر گوشه کناری از این شهر سبز و آبی یک چیزی برای نوشیدن پیدا میکنید.
اسکلههای دایروی و عزیزدل!
معروفترین بخش سیدنی سیرکولار کی و یا محوطهی اپراهاوسه که انقدر برای من دوستداستنیه که بخشی از هویت سیدنی رو توی ذهنم به خودش میگیره. دومین جای معروف سیدنی دارلینگ هاربره که به معنای اسکلهی عزیزه. اصلا به نظر شما همینکه یک اسکله اینطوری نام گذاری بشه قشنگش نمیکنه؟
حالا چرا من اینقدر این دوتا جا رو دوست دارم؟ چون به نظر من زنده است و پر از آهنگ و ساز و رنگ و کافههای دلنشین.
سیدنی و قصهی گداها و بیخانمانها
اخرین بخشی که در مورد سیدنی میخوام بگم گداها و کارتونخوابها هستن. توی سیدنی گدا زیاده. البته چیزی به نام کودکان کار اونجا وجود نداره و به جاش بیخانمانهایی که خیلیهاشون هم الکلی هستن کنار گوشه و خیابون دیده میشن و تصویر شهر رو از اون شکل بهشتگونه در میارن. خوب اینم بخشی از سیدنیه، در کنار همه شلوغیهای یک کلانشهر بودنش.
این چیزهایی که توی این مقاله نوشتم، حسهای اول من از شهر سیدنی استرالیا بود.همونطور که گفتم اگه عاشق زندگی شهری و تلاش و تکاپو و شلوغی هستید، سیدنی جایی برای شماست ولی اگه بیش از اینها دنبال یکم دیوونگی و هنرید، از بقیه شهرهای استرالیا براتون خواهم گفت. با همهی این حرفها به نظرتون سیدنی ارزش امتحان کردن نداره؟! معلومه که داره! شک نکنید! پس یه سر به این مقاله بزنید تا بدونید چطور میتونید از دیدنیهای این شهر لذت ببرید.