کوچه پس کوچههای موطن فیروزهای (۲)
حتماً که نباید به شکوه میدان نقش جهان باشد یا زیبایی طربانگیز سقف مسجد شیخ لطفالله… لزوماً به شاهکارهای خلق شده در کاخهای صفوی نیازی نیست تا مزهی «اصفهان» را چشید… معنای «نصف جهان» تنها به خروش زایندهرود نیست که دیگر سال به سال باید چشم به راه آمدنش نشست…
البته که اعجاز محراب الجایتو را باید ساعتها نگریست و روی پلهای خاطرهانگیز شهر قدم زد! ولی در نهایت، باید از جاذبههای پررنگ شهر عبور کرده و به دل پس کوچههای قدیمیاش پا گذاشت؛ همین که به محلههای کهن وارد شوی، افسون خشت و کلون و کاشی آغاز میگردد؛ اصفهان را، باید از هزار توی آتشکدهها و کنیسهها و کلیساهایش نیز شنید که هزار و یک افسانه دارند؛ تاریخ را باید در سکوت آرامستان تختپولاد و خانهی مشروطه جست. بعد باید آرام آرام، وارد محلههای قدیمیتر شد… جویباره و دردشت؛ که از سلجوقیان تا صفویه، هزار راز مگو در سینه دارند… میشود پشت درب بستهی آرامگاه خواجه نظامالملک شکوه فراموش شدهی دوران سلجوقی را به یاد آورد. کمی آن سوتر، دو منارهی دارالضیافه (سفرهخانهی سلطان سنجر) ـ که به گیرایی هرچه تمامتر سر به آسمان میسایند ـ تنها نشان برجای مانده از بنایی هستند که روزگاری دور، مردم شهر سفرهی جشنهایشان را در آن میگستردند… یادت باشد! در بلندای همین کوچههای کمآوازه و محلهی سنتینشین، باید پیرمرد اهل دلی را بیابی تا قصههای شیرین برایت بگوید و دلت را به خاک و گل این کوچهها بند کند…
در محلهی دردشت، یک مسجد زیبای عهد صفوی، با مهربانی چشم به راه نشسته تا آرام و محجوب، از عمر گرانمایه و حکایتهای دور و درازش بگوید… کسی چه میداند؟! شاید اسامی شاهزادگان صفوی نیز، به همراه نامهای مردم عادی کوچه و بازار، در لابهلای خاطراتش جاری باشد…
مسجد آقا نور، در کوچهای به همین نام در خیابان ابنسینا قرار دارد. ساخت آن در دورهی شاه عباس اول آغاز شد و در زمان سلطنت شاه صفی به پایان رسید. در کتیبهی سردر شرقی مسجد به خط محمدرضا امامی، به نام هر دو شاه اشاره شده و بانی سازندهی مسجد، نورالدین محمد اصفهانی (آقا نورالدین) ذکر گردیده است. این مسجد چهار ایوانه، که ظاهراً به تقلید از مسجد جامع عتیق ساخته شده، از صحن، گنبد، صفه و ایوانهای زیبایی برخوردار میباشد؛ به استثنای کتیبهها و قسمتی از ازارهها، تماماً از آجر و گچ ساخته شده و در دورهی قاجاریه، چندین بار تزئین و تعمیر گردیده است. مسجد آقا نور، در بهمن ماه ۱۳۶۵، در حملات هوایی عراق مورد اصابت قرا گرفت و در قسمتهایی شامل صفهی جنوبی، لنگه طاقها، تزئینات کاشی، آئینه و گلدسته خسارت دید و بعد از جنگ بازسازی شد.
تزئینات کاشیها شامل اسامی الهی، آیات قرآنی، سورهی اخلاص و کلمات محمد، علی، حسن و حسین میباشند. در ایوان شرقی مسجد، شعری با خط زیبای نستعلیق از «نورا» – نورالدین از شاگردان میرعماد – کاشیکاری شده که مسجد را کعبهی عجم لقب داده و تاریخ ساخت مسجد را با حروف ابجد نشان میدهد.
و اما برجستهترین بخش مسجد، شبستان آن است که در ردیف زیباترین شبستانهای مساجد اصفهان قرار میگیرد. این قسمت بنا از الحاقیات مسجد در قرن سیزده هجری قمری میباشد و پشت بام زیبایی نیز دارد. شبستان، بیست و چهار ستون سنگی دارد و بخشهایی از طاق که از جنس سنگ مرمر شفاف هستند، روشنایی آن را در طی روز تأمین میکنند. محراب شبستان، کاشیکاری شده و منبر چوبی خاتمکاری کنار آن قرار دارد. دیدنیترین بخش مسجد و شبستان، ازارههای رنگارنگ و چشمنواز آن هستند. طرحها و رنگهای به کار رفته در این ازارهها، در کمتر مسجدی با این تنوع به کار رفته است. رنگها، عمدتاً سفید، سیاه، آبی لاجوردی، آبی فیروزهای، زرد نخودی و قرمز آجری هستند که در عین سادگی، نقوش هندسی را بسیار شگفتانگیز جلوه میدهند.
مسجد آقا نور، دارای دو درب ورودی است که هر دو با رواقهای زیبا به صحن آن میرسند؛ خاطرت باشد! اگر از درب کوچهی پشت مسجد وارد گشتی، بهتر است هنگام خروج از کوچهی دردشت خارج شوی تا علاوه بر تماشای این قسمت بنا، شانس این را بیابی که به کوچههای باریک بازارچهی دردشت نیز سرک بکشی. در کمرکش همین کوچهها شاید، این بار پیرزنی را بجویی که او نیز قصهی خود بپردازد…
پی نوشت ۱: این پست در ادامه گزارش تصویری با همین نام آمده است:
http://orangebackpack.blogfa.com/post/144
پی نوشت ۲: این مطلب در پیش شماره فصلنامه گیلگمش (زمستان ۱۳۹۴) به چاپ رسیده بود.