از تهران تا ویلنیوس (ناتمام)
بعد از ۲۷ ساعت که خانهامان را در تهران ترک کردم، به اتاقی رسیدم که دوستی به نام Edita در شهر “ویلنیوس” (پایتخت لیتوانی) برایم تدارک دیده بود.
اما در این ۲۶ ساعت چه گذاشت:
ابتدا از تهران به آتن پرواز کردم. چهار ساعت در فرودگاه آتن بودم. در آنجا بود که به صورت اتفاقی با چند نفر از باستانشناسان جوان ایرانی مواجه شدم و دانستم که عازم ورشو هستند تا در یک سمینار علمی باستانشناسی شرکت کنند. یکی از دوستانم (یوسف حسزاده، کارمند موزه ملی ایران) هم در میانشان بود.
به همراه آن دوستان باستانشناس از آتن به ورشو پرواز کردیم. در فرودگاه “شوپن” شهر “ورشو” از آنها خداحافظی کردم و از هم جدا شدیم.
در فرودگاه ورشو، “ادیتا” در انتظارم بود. “ادیتا” و من بعد از ترک فرودگاه، حدود ۵ ساعت از کافهنشینی و قدم زدن در “ورشو” لذت بردیم.
در آخر نیز با اتوبوس لوکسی که به اینترنت و دستشویی مجهز بود، بدون هیچ توقفی و به مدت تقریبی ۷ ساعت از “ورشو” به “ویلنیوس” طی مسیر کردیم.
گزارش تصویری: (به زودی)
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…