سفرنامه کازرون

سفرنامه کازرون

دوستان  یادتونه خانواده آقای هاشمی رو؟همونهایی که تو کتاب اجتماعی دبستانمون راه افتادن از سمت کازرون به مشهد و ما طی ۹ ماه با اونها همسفر بودیم و زندگی را باگامهای اونها میپیمودیم و کلی چیزای خوب خوب از اونها یاد میگرفتیم.خوب باید بهتون بگم که ما حالا به کازرون رسیده ایم.شهر آقای هاشمی و نوستالوژی کودکی…

در ادامه با سفرنامه کازرون به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.

اینجا بخشی از دیار کهنسال فارس-سرزمین آبا و اجدادی ساسان و مهد فرهنگ غنی ایرانی است.ساسان مردی از نجبای پارس بود که در نزدیکی پارسه ریاست قبیله ای داشت و از همو بود که سلسله ساسانیان به پا خاست.ساسانیان توانستند عظمت فراموش شده هخامنشیان را دوباره زنده کنند و حکومتی بر پایه وحدت دین زرتشت و مرکزیت استوار کردند.اوج قدرت نمایی به جایی رسید که در آن دوران جهان تمدن بین روم و ایران تقسیم شد.

به سمت کازرون که راه میرویم جاده ای کوهستانی سر راه ما قرار دارد.پیچ در پیچ و کمی صعب العبور اما نه امروز بلکه دیروزهای دور…زمانی که سپاه اسکندر قرار بود این کوهستان را رد کند و به پارسه برسد.اسکندر و سپاهینش پشت این کوه های بلند و ستبر گیر افتاده بودند تا اینکه چوپانی خائن راه عبور را به آنها نشان داد.راهی که شاید تنها او و تعدادی مرد کوهی ان را میشناختند.همین تنگه.همین تنگه ای که اکنون در عکس مشاهده اش میکنید و به تنگه چوگان معروف است راهی است که اسکندر و سپاهش از  آن گذشتند و به پایتخت اسطوره ای ایرانیان دست یافتند.

اینجا را تنگه چوگان مینامیدند چون روزگاری محل بازی سنتی چوگان شاهان ساسانی بود.ما هم این راه پیچ در پیچ کوهستانی را میگیریم و بالا میرویم و بعد دوباره از پشت کوه به پایین سرازیر میشویم و به کناره تنگه چوگان میرسیم.

مسیر بسیار زیباست خصوصا در فصل بهار که در میان علفزارهای باشکوه و نرمی تن آنها گلهای خودرو سر بلند کرده اند و با باد میرقصند.فضا بوی گذشته را میدهد.به هرطرف که نگاه کنید سنگی و ردی و جاده ای و سفالینه ای و حجاری و خلاصه هرچیز حکایت از تمدن باستانی ساسانی دارد و تو را غرق شکوه گذشته میکند.تاریخ لابلای این سنگها لانه کرده است.تنها نیاز به چشمهایی کنجکاو و روحی ناآرام هست که خود را بنمایاند. تاریخ عجیب احساس فخر و غرور  را در این سرزمین باستانی برایت به ارمغان میاورد.تنها به شرط عشق به مام وطن.

از دل تنگه چوگان رود شاپور می گذرد و نقش برجسته های ساسانی در ضلع جنوبی در خروجی تنگه واقع شده اند. هم اکنون سه روستای تنگ چوگان سفلی، علیا و وسطی در مرکز این تنگه واقع شده اند و راه دسترسی اهالی به این روستاها جاده ی آسفالته ای است که از قسمت جنوبی چوگان وارد می شود.

حجاریهای دوره ساسانی که نمونه های آن در دوروبر سرزمین پارس بسیار زیاد دیده میشود نمونه زیبایی از هنر حجاری است.حجاری دوره ساسانیان کم از زیبایی و هنر حجاریهای هخامنش ندارد  و از نظر کمپوزیسیون ادامه کار اشکانیان است و با مقداری ابداعات از جمله حالت ۳ بعدی و پرسپکتیو در ردیف انسانها -القای صحنه وقایع و حاشیه بندی پیرامون نقشه ها.به طور مثال این نقش برجسته تنگه چوگان مجلس یادبود و عظمت و صحنه پیروزی شاپور بر رومیان را در قابی مقعر شکل نمایش میدهد.

اما یکی از زیباترین حجاریهای تنگه چوگان که برای دقایقی ما را محو خود کرد نقش برجسته شماره ۱ – از ۶ نقش برجسته کازرون است.در این تصویر سنگی ما شاپور- شاه شاهان -را میبینیم که بر اسب خود سوار است.در مقابل او اهورا مزدا نیز بر اسب قدرت نشسته است و تاج شاهی را به شاپور هدیه میکند.در زیر پای اسب اهورا مزدا پیکر اهریمن افتاده و زیر گامهای اسب شاپور هم دشمن مغلوب شده او یعنی گردیانوس سوم .فیلیپوس امپراطور روم نیز زانو زده و تقاضای بخشش دارد…

این تکه سنگ که هنر روایی را در بر داشته یکی از شاهکارهای هنر حجاری ساسانیان محسوب میشود که در ابعادی وسیع بر سینه کوه چشم بیننده را به خود میکشد و با خود او را در اعماق تاریخ میبرد.

رو که برگردانید در آن سوی جاده و در دور دستها کوهی دیگر و حجاری دیگری را خواهید دید.این یکی قصه والرین شکست خورده را بیان میکند.فیلیپ عرب در مقابل اسب شاپور زانو زده است.در زیر پای او جسد گردیانوس سوم امپراطور شکست خورده قرار دارد و شاپور دست والرین را به عنوان اسیر خود در دست گرفته است.

دوست دارم برایتان قصه یکی از به یادماندنی ترین روزهای تاریخ ایران را بگویم.

شاپور اول شاه کبیر ایران زمین در دوره ساسانی در جنگی به غایت سنگین توانست گردیانوس سوم امپراطور روم را که به ایران حمله کرده بود شکست دهد.افسران رومی به انتقام این شکست خفت بار خودشان گردیانوس را کشتند و فیلیپ عرب را به جای او شاه کردند اما فیلیپ که قدرت مبارزه با سپاه عظیم ایرانیان را نمیدید با پرداخت ۵۰۰۰۰۰ سکه طلا به شاپور او را راضی به صلح کرد و به روم بازگشت.اما این بار هم افسران رومی طاقت این یکی خفت را هم نداشند و فیلیپ را کشتند و سنای روم والرین جوان را به امپراطوری رساند تا بلکه او بتواند انتقام این شکستهای پی در پی را بگیرد.

اما….والرین هم از پس نیروی قوی سربازان ایران برنیامد و شکست خورد و با هزاران سرباز رومی به اسارت شاه ایران زمین یعنی شاپور کبیر درآمد.۷ نوامبر سال ۲۶۰ میلادی شاپور در شهر تیسفون در مراسمی باشکوه در برابر والرین و ژنرالهایش که همگی دست بسته به زیر پای شاه افتاده بودند ایران را تنها ابرقدرت جهان اعلام کرد.

برای این که ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرق زمینی ها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، به خواست شاپور یکم منظره به زانو نشستن والرین مغرور در برابرش را در چند نقطه ایران زمین بر سنگ تصویر کردند که تا ابد باقی بماند، و مانده است.

شرح این پیروزی نظامی درخشان ایرانیان را «مارسلیوس» که خود ناظر صحنه های آن بوده برنگاشته است. به نوشته ادوارد گیبون، این شکست شیرازه امپراتوری روم را از هم گسیخت و آغاز پایان این امپراتوری و تجزیه آن قرارگرفت.

یاد گذشته های پرفروغمان زنده و پایدار باد.یاد آنهمه شکوه و عظمت گذشتگانمان زنده و پایدار باد.یاد آنهمه افتخار و غرور ملی زنده و پایدار باد.یاد آن بزرگ مردان ایران زمین تا باداباد زنده و پایدار باد.

*برخی ازطلاعات از سایت “تاریخ و تمدن ایران عزیز” گرفته شده است.

*۵ عکس آخر از اشیای باستانی موزه بیشاپور گرفته شده است.

امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.

باتشکر

اردیبشهت ۹۰

 

منبع:وبلاگ بیا تا برویم

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *