سفر به سوباتان
“زمانیکه هنوز لاستیک ماشینها آن بوسه شوم خود را بر خاک پاک سوباتان نزده بودند، سوباتانی داشتیم بسیار رویایی و دوست داشتنی. در آن سوباتان نه سیمانی بود و نه حلب و نه تیرآهنی. هر چه می دیدی از نوع طبیعت بود و از جنس خاک. همه اجزای خانه ها چوبی بود و گلی. حتی روی میخهای بکار رفته در ساختمانها هم پوشیده شده بود تا چشم نوازی معماری سنتی خدشه دار نشود.”
بخشی از خاطرات بهمن جليلی در سايت www.soubatan.ir كه در زمان های قديم و دوران كودكی برای ييلاق به اين روستا می رفته است و خواندن خاطراتش خالی از لطف نيست.
در ادامه با سفرنامه سوباتن زیبا از سایت سفرنامه همراه باشید.
خيلی ناگهانی در هفته اول خرداد راهی بهشتی شدم به نام سوباتان. جايی كه فكر می كنم اصلا قابل مقايسه با هيچ كجا نيست. اين همه سفر كرده بودم اما هيچ جايی مثل اينجا نبود، حتی تصور نمی كردم اين همه زيبايی رو قراره ببينم و در لطافت و آرامشش غرق بشم.
متاسفانه راه رسيدن من به اين مكان زيبا همراه با حرص خوردن بود كه حتما در ادامه خواهم گفت. فقط اين رو هم اضافه كنم كه چون تقريبا تمام روز مه بود و فقط چند دقيقه آفتاب هويدا شد، اكثر عكس ها در مه هستند كه كاملا نشان دهنده زيبايی منطقه نيستند به همين دليل از عكس هاي اينترنتی هم استفاده كرده ام.
خب بريم سر اصل قصه
موقعيت سوباتان :
سوباتان يكی از روستاهاي ييلاقی در استان سرسبز گیلان هست كه در ۳۶ کیلومتری شمال غرب شهر هشتپر قرار گرفته و از سطح دريا بين 1900 تا 2500 متر ارتفاع داره. در داخل و اطراف سوباتان گورستان های متعددی از هزاران سال پیش تاکنون وجود داره که نشان دهنده تاریخ و تمدن کهن این سرزمین هست. با توجه به خنكی هوا در اين منطقه بهترين زمان سفر به اين ييلاق زيبا اواسط ارديبهشت تا اواسط تابستان هست. البته اگر تصميم داريد سوباتان رو غرق در گل ببينيد بهتره از اول خرداد تا اواخر خرداد به اين منطقه سفر كنيد چون طبق گفته محلي ها گل های شقايق و گل های بنفش تا آخر خرداد كم كم از بين ميرن.
مسيرهای رفتن از تهران به سوباتان در تصوير بعدی مشخص شده. فقط مساله ای كه هست اينه كه با ماشين شخصی به سوباتان رفتن كار پر ريسكی هست چون جاده پر از چاله و چوله است و در اثر بارون و رطوبت گل آلود ميشه بنابراين بهتره از شهر تالش با ماشين های آفرود به اينجا بريد. در زماني هم كه ما اونجا بوديم تعدادی از نيسان ها با اينكه زنجير چرخ داشتند اما باز هم گير افتاده بودند.
چگونه بايد به سوباتان مي رفتم وقتي ماشين شخصی نداشتم
هميشه قبل از سفر به هر جايی سفرنامه هاي سايت لست سكند رو مطالعه می كنم تا از تجربيات ديگران استفاده كنم، اين بار هم دست به كار شدم و سفرنامه های موجود در سايت رو خوندم كه اكثرا درباره مسير پيمايش درياچه نئور به سوباتان بودند كه خب من فكر نمی كردم بتونم اين پياده روی رو انجام بدم در نتيجه دنبال راه های ديگری گشتم برای رفتن به اين سفر.
يكي از روش های رفتن اين بود كه خودم به صورت مستقل برم. بنابراين بليط های اتوبوس رو چك كردم كه مشكلی در رفت و آمد نبود و بليط از صبح تا آخر شب وجود داشت و می تونستم چهارشنبه شب راه بيفتم و صبح به تالش برسم. برای اقامت هم در گوگل مپ اقامتگاه ها رو سرچ كردم و تماس گرفتم كه پر بودند فقط يك جا يك كلبه به قيمت 300 هزارتومان اجاره می داد. ازشون در مورد رفت و آمد از تالش به سوباتان هم سوال كردم كه گفتند حتما بايد با ماشين آفرود بياييد اما خودشون ماشينی سراغ نداشتند يا اينكه در اختيار تورها بود.
برای پيدا كردن ماشين، وارد سايت ديوار شدم و شهر تالش رو انتخاب كردم و سوباتان رو سرچ كردم. فقط يك آگهی از كرايه نيسان بود كه تماس گرفتم و گفت كرايه اش 1500000 تومان هست كه با تخفيف برای من 1000000 تومان (يك ميليون) حساب مي كنه. به راننده گفتم خب من دربست نمی خوام آيا ايستگاهی برای ماشين هاي آفرود وجود نداره كه من و چند مسافر با هم بتونيم يك ماشين بگيريم و قيمت تقسيم بشه كه جواب دقيقی نداد. بنابراين اگر خودم مستقل ميخواستم برم هزينه اقامت و ماشين و اتوبوس حدودا 1500000 تومان (يك ميليون و پانصد هزار) ميشد.
برنامه تورها رو هم بررسی كردم. تورهای 2 روزه، يک روز از صبح تا عصر در سوباتان بودند و شب به اقامتگاهی در تالش بر می گشتند و برنامه روز بعد گشت اسالم و خلخال و جنگل و ساحل گيسوم بود و شب هم تهران بودند. قيمت اين تورها با هزينه آفرود حدودا 690 هزار تومان بود. ولی من تصميم داشتم شب رو در سوباتان بمونم و لذت بيدار شدن در مه با صداي پرنده ها و خنكی هوا رو با تمام وجودم حس كنم. پس مجددا سرچ كردم و يك آگهی از گروه سلكت تور ديدم كه اقامت در سوباتان داشت. هزينه اين تور با آفرود 800 هزار تومان بود كه به نظر من قيمت خوبی بود(هزينه تور 550 هزار تومان و هزينه آفرود 250 هزار تومان). خب با مقايسه هزينه تور و هزينه سفر شخصی ، تور به صرفه تر بود. ضمن اينكه من هم هيچ وقت با تور سفر نكرده بودم و تجربه جديدی بود.
چهارشنبه 5 خرداد 1400
قرار بود اتوبوس ساعت 11 شب حركت كنه و ما 10 دقيقه قبل برای تب سنجي اونجا حاضر باشيم. ما حاضر بوديم اما از اتوبوس خبری نبود. حدودا ساعت 11:15 اتوبوس اومد و ما كه 15 مسافر بوديم سوار شديم. اتوبوس كلاسيك بود و خوابيدن راحت نبود. راننده هم صدای ضبط رو علی رغم تذكر چندباره كم نمی كرد و در نهايت ساعت 3 نصفه شب بلندگوی وسط اتوبوس رو قطع كرد. من كه فقط نيم ساعت تونستم بخوابم و خيلی خسته شده بودم.
پنج شنبه 5 خرداد 1400
راه رسيدن به بهشت سنگلاخ است
قبل از رسيدن به هتل، ليدر گفت كه سوباتان غذا نداره و اگر هم باشه قيمت خيلی بالايی خواهد داشت پس از همين جا خريد كنيد و جلوي يک سوپر نگه داشت كه فقط ميشد كيک و بيسكوييت گرفت نه چيز ديگه. به هتل كه رسيديم ديدم يك هتل سه ستاره در شهر تالش هست. به ليدر گفتم قرار به اقامت در ارتفاعات سوباتان بوده نه اينجا، گفت من فقط برنامه تور رو اجرا می كنم و به من مربوط نيست. جاااااان؟
من كه اينقدر سرچ كرده بودم تا در سوباتان اقامت داشته باشم خيلی خيلی عصبانی شدم و گفتم كلا تور رو كنسل می كنم و اما ليدر باز هم گفت بايد با مسئول تور هماهنگ كنيد كه الان خوابه و گوشيش رو جواب نميده. من هم تماس گرفتم اما پاسخ نداد. بقيه مسافرها هم تور رو از سايت نت برگ خريده بودند و اون ها هم معترض بودند چون قرار بود ناهار و شام هم داشته باشه اما تور ناهار و شام رو حذف كرده و به جای اون مثلا هتل رو جايگزين كرده بود.
ديدم چاره ای ندارم، اگر تور رو ترک مي كردم هم زمانم و هم پولم از دستم رفته بود و ضمن اينكه معلوم نبود همون اقامتگاه هم جا داشته باشه كه برم، در نتيجه با تور همراه شدم. البته فكر ميكردم اگر بقيه مسافرها هم اعتراض كنند و زير بار اين قضيه نرن شايد مسئول آژانس مجبور بشه كاری انجام بده يا حداقل خسارت بده اما بقيه هم بعد از كمی اعتراض شرايط رو پذيرفتن و به نظر راه ديگه ای نداشتيم.
شش نفری در ماشين های پاترول سوار شديم كه راننده ما به اسم سيد صمد فوق العاده آدم مهربون و دوست داشتنی بود. سعي كردم بر عصبانيت و ناراحتی خودم غلبه كنم و با جمع همراه بشم پس لبخندی تا بناگوش زدم و شادی ديگران هم از اين حركت مشخص شد. راه افتاديم. مسير جاده خاكی بود، كشتزارهای تنباكو و شاليزراها در سمت چپ جاده ديده می شدند. سيد هم از كتيبه های پيدا شده و گوردخمه ها و گنج های پيدا شده در سوباتان برامون تعريف كرد.
بعد از حدودا 40 دقيقه برای صرف چای توقف كرديم. يک خانم به همراه دو پسر در اينجا منتظر مرد خانواده بودند تا گله گاوها رو به سمت بالا هدايت كنه. زن گفت كه از همين جا با نيسان به شهر بر می گرده و همسرش با پسرها، گاوها رو براي چرا به نزديكی سوباتان می برند، يكی از پسرها حدودا 13 يا 14 ساله بود، ازش پرسيدم كلاس چندم هست كه گفت مدرسه نميره. چند قدمی رو با اون ها در مسير حركت كردم. بعد از رسيدن ماشين ها به راه افتاديم و حدودا يک ساعت و نيم ديگه در راه بوديم.
هر چه بالاتر می رفتيم مناظر بكرتر و زيباتر می شدند. چشمه ها و رودها جاری بودند و صدای پرنده ها باعث شد صدای ضبط رو كم كنيم و غرق در طبيعت بشيم.
صدای بلبلان و گل های رنگارنگ زرد و سفيد و قرمز و بنفش و سبزی بی حد و اندازه دشت و كلبه ها و حصارهاي چوبی تركيب فوق العاده ای بودند از يك رويای بهشتی.
ابتدا قرار شد به آبشار ورزان بريم كه 4 كيلومتر از روستا فاصله داشت. يک پرايد در گل و لای جاده گير افتاده بود و ما پياده شديم تا سيد با ماشين خودش پرايد رو از گل دربياره و من هم از فرصت استفاده كردم و پياده مسير رو ادامه دادم تا كمی از سكوت و بكر بودن فضا لذت ببرم. يک لحظه مه كنار رفت و منظره ای كه من ديدم اصلا قابل تصور نبود. مثل يک تابلو نقاشی كه زمينه اون رو تپه هايی سبز رنگ تشكيل می دادند و يك طرف گل هاي بنفش و كمی اون طرف تر فضايی از گل های زرد بود و كلبه هايی بين اين گل ها قرار داشتند. امان از اين زيبايی كه من نمی تونم حتی دوباره در ذهن خودم اون رو تصور كنم. حيف كه دوربين حرفه ای نداشتم تا تمام اين رنگ ها رو در تصوير بيارم.
نزديک های آبشار يک اقامتگاه و كافه بود كه چای و غذا هم سرو می شد. هنوز ماشين های ما نرسيده بودند و من هم به سمت آبشار حركت كردم. در مسير آبشار گل های شقايق بيشتری وجود داشتند و رنگ قرمز زمين بيشتر بود. مسير، شيب ملايمی داشت و خسته كننده نبود و كلا 15 دقيقه طول كشيد تا به آبشار برسم. رو به آبشار می ايستم تا قطرات آب به صورتم بخوره و طعم خنكي دلچسبي رو بچشم. بعضي از افراد آب بازی می كنند و بعضی هم به پشت آبشار رفتن. در مسير آب رودخانه سنگ هاي بزرگی خودنمايی می كنند.
بعد از چند دقيقه برگشتم و ديدم بقيه هم رسيدن و در حال خوردن چای هستند. مسئول اقامتگاه هم يك گوسفند رو سر بريده بود و در حال تكه كردن گوشت بود تا برای ناهار آماده كنه. اينجا سفارش به صورت كيلويی بود، مثلا نيم كيلو سفارش می دادی تا برات كباب كنند. من گرسنه نبودم و سفارش ندادم و نمی دونم با چه قيمتی پخت ميشد.
فضاي پشت اقامتگاه
ليدر گفت كه تا ساعت 3 اينجا هستيم و بعد به ساری داش و جنگل آلچالق می ريم. من هم به گشتن و نفس كشيدن در خلوت خودم مشغول شدم. از صاحب اقامتگاه اجازه گرفتم و به پشت پرچين ها رفتم. مرغ و بوقلمون و اردک ها با جوجه هاشون در حال حركت بين گل ها بودن و فضای اين پشت چون از رفت وآمد مسافر در امان بود، پر گل تر و قشنگ تر بود. ساعت 3 كه برگشتم ديدم خبری از رفتن نيست و هنوز بقيه ناهار نخوردن.
تعدادی از اعضای تور درخواست موسيقی داشتند كه اين كار رو انجام دادند. البته من كلا موافق ترم كه وقتی به طبيعت ميريم از اعجاز صدای طبيعت بهره مند بشيم اما خب وقتی دسته جمعی جايی ميری بايد تابع نظر ديگران هم باشی. ساعت 4 شد و دوباره به ليدر يادآوری كردم كه به جايی نمي رسيم اگر دير كنيم كه گفت چون مه زياد هست هر جا بريم همين شكليه، پس عجله ای نداريم و من واقعا از اين بی برنامگی حرص می خوردم. بالاخره نيم ساعت بعد به سمت ساری داش رفتيم كه يك تور ديگه هم اونجا بودند و در حال خوشگذرانی.
اگر مه زياد نباشه در ساری داش كه بايستيم زير پای ما دريايی از ابر ديده ميشه كه متاسفانه ما سعادت نداشتيم اين صحنه رو ببينيم و لذتش رو ببريم البته بودن در مه وقتی هيچ صورتی رو نمی بينی جذابيت خاص خودش رو داره.
ديگه نزديک غروب بود و بايد برمی گشتيم و جنگل های آلچالق كه درخت های كوتاهی از آلوچه هستند رو نتونستيم ببينيم.
شكردشت ييلاقی نزديك سوباتان هست كه دشت هایی پر از گل شقايق داره. از سيد برای رفتن به شكردشت سوال كردم كه گفت اگر نفری 15 هزار تومان بدهيد به اونجا هم ميريم. اما چون بايد همه افراد تور راضی مي بودن و فضا مه گرفته بود بی خيال شدم و ديدنش رو به سفر بعدی موكول كردم. قبل از رسيدن به سوباتان در سمت چپ جاده يك مسير ديگه وجود داره كه با تابلو به سمت شكردشت اشاره می كنه و فاصله اش تا سوباتان با ماشين 10 دقيقه و پياده 1 ساعت هست.
در مسير برگشت دوباره برای صرف چای توقف كرديم و ساعت حدودا 9 به هتل رسيديم. از پذيرش هتل سراغ يک رستوران خوب رو گرفتم كه فست فود آفتاب رو معرفی كرد. در گوگل مپ هم سرچ كردم و ديدم امتيازش خوبه در نتيجه يک ساندويچ مرغ و گوشت و قارچ سفارش دادم كه 30 هزار تومان شد و واقعا خوشمزه بود.
بعد از يك روز گردش و پياده روی و كلی سروصدا ، يك خواب راحت می چسبيد. اتاق ما هفت نفره بود كه ما پنج خانم با هم در يک اتاق بوديم.
جمعه 7 خرداد 1400
قرار بود ساعت 10 از هتل بيرون بريم كه خب تجربه اين تور نشون داد اين قرارها معنی نداره و ما در فضای بيرونی هتل منتظر افرادی بوديم كه اعتقادی به حقوق ديگران نداشتند و در نتيجه با حداقل نيم ساعت تاخير به سمت جنگل و ساحل گيسوم راه افتاديم.
حدودا دو ساعت اينجا بوديم و بعد به سمت رستورانی جهت صرف ناهار رفتيم و توقفی كوتاه در منجيل رودبار جهت خريد سوغاتی داشتيم و در نهايت ساعت 12 شب به تهران رسيديم.
در زمان اندكی كه ما داشتيم فرصت ديدن ساير ديدنی های سوباتان مهيا نبود اما اطلاعاتی از ديگر ديدني هاي سوباتان رو اينجا ميگذارم:
- چشمه باتمان بُلاق: میان سوباتان و آسبومار واقع شدهاست.
- غار طبیعی گنجخانه كه مردم منطقه از قدیم اعتقاد دارند که در درون این غار، گنج عظیمی نهفته است و بهدلیل طلسم و جادویی که این غار دارد، تاکنون کسی نتوانسته است وارد غار شود و راز آن را کشف کند؛ بنابراین اطلاع دقیقی از طول و ارتفاع داخل غار وجود ندارد.
- سرچشمه اصلی قنات سلسال که سر از قلعه سلسال لیسار در میآوردهاست.
- زمین اسب دوانی که منطقهایی نسبتاً هموار و مشرف به سوباتان و در نزدیکی بیدهپشت قرار گرفته است.
- مناطق هاچا داش – ساری داش – مجمع داش
- سیاه چادرهای عشایری اطراف سوباتان
- پارک طبیعی و جنگلی آلچالق كه دارای بوتههای کمارتفاع و پرپشت درختچههای آلوچه، سیب کال و قره گیله است و در میان این درختچهها، چمنزار سبز و وسیعی قرار دارد که بسیار زیبا و دیدنی است.
- آبشار ماهار واقع در روستای ماهار
- بازارچه سنتی سوباتان
- موزه مردمشناسی عشایری سوباتان
- منطقه کاندی کِت در ساریبُلاغ
- گودالهای سنگی واقع در غرب کاندی کِت
- خانههای چوبی بخش جذاب و مهمی از بافت سنتی سوباتان هستند که زیبایی این طبیعت بینظیر و کوههای سر به فلک کشیده و سرسبز را دوچندان میکنند.
مردم تالش
رفتار مردم تالش با من باعث شد كه ديدگاه خوب و مثبتی از مردم اينجا داشته باشم. سيد و بقيه راننده ها همه خيلی خوش اخلاق و مهربان بودند. هر جايی هم كه برای صرف چای يا ناهار توقف كرديم از چهره مردم خونگرمی و صداقت و مهربانی رو برداشت می كردم. حتی نحوه صحبت صاحبان اقامتگاه ها هم خيلی مهربانانه بود.
نكات سفر به سوباتان
- حتما پول نقد همراه داشته باشين.
- اصلا فکر عکس گرفتن با گوسفندهایی که پشمهای آنها را با حالت خاصی زدهاند، نكنيد. چون احتمال حمله سگهای گله به شما وجود داره.
- سفر با ماشين شخصی و غير مناسب به سوباتان ممكنه شما رو دچار مشكل كند.
- با توجه به زيبايي هاي سوباتان و مسير طولاني رفت و برگشت پيشنهاد می كنم كه شب رو در سوباتان بمانيد.
- اگر هزينه آفرود بر عهده خودتان بود می توانيد با راننده صحبت كنيد و قيمت ماشين را بپرسيد ولی با توجه به قيمت هايی كه من داشتم به نظر می رسيد كه پول آفرود كه ليدر در اتوبوس از ما جمع كرد بيشتر از كرايه ماشين بود.
- اگر با تور سفر مي كنين جزئيات دقيق از جمله نام محل اقامت، امكانات و نوع اتوبوس و … رو حتما از قبل بپرسيد.
درباره اين تور :
از مزايای تور پيدا كردن دوستان خوبی بود كه هنوز هم با هم در ارتباط هستيم اما در خصوص معايب اين تور نكاتی كه به نظر ميرسه رو می نويسم تا شايد كمكی باشه برای انتخاب های بعدی.
- تور رو از گروه سلكت تور گرفته بودم كه متاسفانه اصلا خوب نبود و بقيه مسافرها هم با من هم نظر بودند. ليدر تور كاملا فرد بی تجربه ای بود كه نمی تونست مسافرها رو در زمان مشخص و تعيين شده جمع كنه و هيچ اطلاعاتی از محلی كه ميريم در اختيار ما نذاشت.
- مسئول تور هم كه من بعدا باهاش تماس گرفتم گفت شما از ليدرهای ما خريد كرديد و اونها بايد به شما اعلام می كردند كه برنامه عوض شده، در حالی كه به نظر می رسيد فقط داره من رو پاس ميده، ليدری هم كه تور رو خريده بودم گفت من اطلاع نداشتم از تغيير برنامه. بقيه مسافرها هم كه از نت برگ خريد كرده بودند از تغييرات تور بی اطلاع بودند. براي پيگيري موضوع از مسئول حقوقی اداره سوال كردم و گفتند بايد حتما قرارداد داشته باشيد و گرنه بايد همه با هم به سازمان گردشگری مراجعه كنيد و شكايت خودتون رو ثبت كنيد.
- اين تور با اينكه تعداد گشت كمتری از بقيه تور ها داشت و اتوبوس هم می تونست بهتر باشه با اين حال گرون تر بود چون مثلا هتل گرفته بودند و در آگهی با عنوان اقامت در سوباتان پول بيشتری رو دريافت مي كردند كه در نهايت وعده اون ها عملی نشد اما با اين حال هيچ اقدامي جهت جبران اين كوتاهی شون انجام ندادند .البته من دفعه اول بود كه با تور سفر می كردم و به همين دليل تجربه نداشتم وگرنه بايد قبل از سفر تمام اطلاعات رو مجددا چک می كردم و اطلاعات محل اقامت رو دقيق می پرسيدم.
اين سومين سفرنامه من هست كه در اين سايت ثبت ميشه و خوشحال ميشم از نظرات شما خوانندگان عزيز استفاده كنم تا بتونم سفرنامه های بهتری بنويسم. سپاس از اينكه وقت تون رو برای مطالعه گذاشتيد.
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
باتشکر
نویسنده:منصی
منبع : لست سکند