جنگ در برزیل – ۳ فروردین ۹۳
ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته
شهر آزاد گشت ولی فقط آزاد شد خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ و نه آباد.
عمارتی بود در خیابان فردوسی خرمشهر، میگفتند مربوط به شیخ خزعل بوده و آن را به دولت پهلوی اهدا کرده است ولی منابع را هر چه گشتم اثری نیافتم(البته یک جا دیدم ولی یادم نمی آید). در ویکیمپیا دبیرستان فرح همجوار با سینما نخل ثبت شده است.
از خرمشهر در عرض ۱۰ دقیقه میتوان به برزیل رسید. برزیل شهری است در آبادان
بچه که بودم در ته اتوبوسای بنز شرکت واحد، ۴ جوان شاد آبادانی ترانه زیر را سه دستی میخواندند :
آبادانه، شهر خوبانه
قربونش شهرش برم، خمپاره بارونه
قبل از رسیدن به آبادان از جاده که رد میشویم، پالایشگاه به ما خوشامد میگوید.
جاده ما را تا کنار مسجد رنگونیها میبرد. زیباست و جذاب.
داخل آن موزه اسناد شده است و البته نقاشی دیوار نامربوط،میگویند سفید بوده است.
ولی اگر هم به اصلش دست برده باشند، به نظرم زیبا شده است.
محل اذان است آنجا. از پله هایش بالا رفتم، کسی داخلش نبود تا اذان بگوید.
کاش اینجا زنده بود و نه یک موزه. بوی شبه قاره هند و فلفل نمیپیچد.
خیابان زند، مسجد بسته موسی بن جعفر یا بهبهانی ها
خیابان زند، کلیسای بسته سورت گراپت
اینجا همزیستی دارند ادیان، و البته اقوام.
سینما تاج با نفت
سرت را بالا کن
اینجا موزه آبادان است. متاثر از گنبدهای اورچین(رک پلکانی)
به نظرم فقط متاثر از گنبد آرامگاه دانیال نبی نیست، تاثیر گرفته از زیگورات و گنبد دانیال و رودبند و یعقوب لیث و …
پر است اینجا از تمدن شوش
این هم نماد نیلوفر
نویسنده: محمد صادق سبط الشیخ انصاری
منبع : وبلاگ خیم