آبشارگردی در گلستان ۱
مسیر رفت : آبی
مسیر برگشت : قرمز
مسیر آبشارگردی : زرد
و اینگونه بود که هتلی که برای نوروز رزرو شده بود و نرفته بودیم، در تعطیلات عید فطر به جریان انداختیم و رفتیم برای آبشار گردی، ولی سفر مطابق برنامه پیش نرفت….
روز ۷ مرداد ۱۳۹۳، عید فطر است و ساعت ۴ بامداد به مقصد استان گلستان حرکت کرده ایم، در ساعت ۶ به فیروزکوه میرسیم وپیش و حین و پس از صرف کله پاچه متوجه شلوغی جاده شدم که احتمال بر ازدحام خودروها در فیروزکوه دادم و اینکه جاده فیروزکوه هیچوقت شلوغ نمیشود.
از فیروزکوه خارج شدم، اول گردنه گدوک بودم که عکس بالا را دیدم و باز با خودم گفتم که تصادف شده، وقتی ۳۰ دقیقه بدون حرکت ماندم متوجه شدم که ترافیک سنگین است و با هزار ترفند خود را به لاین مخالف انداختم و به سمت سمنان رفتم. جاده از سمنان به سمت فیروزکوه شلوغ بود و البته شانس آوردیم.
رفتیم تا رسیدیم به بقعه تاریخی مربوط به آرامگاه شیخ نظام الدین محمود مزدقانی (درویش محمود) در مؤمن آباد
این فرد از شاگردان شیخ علاءالدوله سمنانی است و در سلسله ذهبیه یا کبرویه از طریقت تصوف
بد منظر شده است منظره با این به ظاهر گنبد ناموزون. صدای نماز عید می آید.
اللهم اهل الکبریا و العظمه، و …
فقط سقف گنبد دیدنی است و باقی همه مصنوعی است.
این مقبره نیست، سنگ قبر یکی از شیوخ سلسله ذهبیه است که خود به خود از جای در آمده است و شکسته است !
درب چله خانه برای چله نشینی
مؤمن آباد را با معادن گچ معروفش و مناظر ژئوتوریسمی ترک میکنیم و بعد از گذر از سمنان وارد جاده ساری میشویم. مهدی شهر و شهمیرزاد را میگذرانیم.
بالای گردنه مشرف به فولاد محله شبنم با بوته ها بازی میکند، مه شده است. راه را به سمت ساری نمیرویم. میرویم سمت دیباج با چهار راه معروف دیباجی در اختیاریه طهران.
چشمه علی دامغان قبل دیباج است. ورودیه هر نفر ۵۰۰ تومان بود.
زیباست و پر از هنر و البته ….
دقیقا در کنار تابلو “چادر زدن ممنوع” چادر نزده اند، اتراق و بیتوته کرده اند ملت فهیم
ورودیه هر نفر ۵۰۰ تومان
هنر نزد ایرانیان است و بس !
ورودیه هر نفر ۵۰۰ تومان.
آینه چون روی تو بنمود راست، خود شکن آیینه شکستن خطاست
(راستی در قدیم به جای شیشه، آیینه کار میگذاشتند؟؟)
ورودیه هر نفر ۵۰۰ تومان.
با این پول میتوان برای مردم فرهنگسازی کرد و بنا را هم مرمت کرد.
با اوقات تلخ و شیرین میروم از چشمه علی، و دیباج را میگذرانیم و وارد کوهستان میشویم و جاده اندکی بعد به صورت زیر اساس میشود و بعدش هم خاکی و مخصوص شاسی بلند.
به آسفالت میرسیم و از دور باز هم ازدحام خودروها را میبینم و میترسم.
جمعیت برای فاتحه خوانی آمده اند.
اما اینجا روستای سفیدچاه است با گورستان تاریخی یا موزه کتیبه های سنگی
در ابتدا سنگها سفید بوده اند و بعد از اتمام این رنگ، سنگهای سیاه آمده اند.
قبور جدید، چشم را آزار میداد.
دفترچه نقاشی حجار اگر قبلا کنده میشد، امروز به سرقت میبرند.
میرویم تا مسیر ۱۳۰ کیلومتری ما را از دیباج به گلوگاه برساند، از بس در پیچ و خم جاده رانده ام سرگیجه گرفته ام. عاقبت به گلوگاه میرسیم و و بعد از کردکوی و گرگان، قبل علی آباد کتول برای صرف نهار خانگی در ساعت ۴ اتراق و خستگی به در میکنیم.
باید برویم بالا به سمت آبشارها، این سفر آبشارگردی است یا تاریخ گردی؟
طبیعی است که آبشار کبودوال کم آب باشد و شلوغ، ولی زیباست.
خسته هستیم، مستقیم به هتل استقلال مینودشت میرویم و
برای شام به هتل قصر مینودشت !
میخوابیم از خستگی پس از ۱۴ ساعت رانندگی !
نویسنده: محمد صادق سبط الشیخ انصاری
منبع : وبلاگ خیم