شهرگردی در زاهدان – ۲ فروردین ۱۳۹۴
پس از گذر از تاسوکی و رسیدن به زاهدان، در مهمانسرای ایرانگردی و جهانگردی
زاهدان اقامت کردیم با تنی خسته. البته ناگفته نماند نزدیک زاهدان از ….
کوههای شمال آن عبور کردیم با هوای خنک و دلپذیر و شب هم که برای خرید بیرون
رفتم، هوای بسیار مطبوعی داشت.
پس از بیدار شدن با توجه به برنامه قبلی به سمت خانقاه سلسه نعمت اللهی رفتم.
خانقاه زاهدان در نزدیکی محل اقامت بود ولی هر چه در زدم، کسی درب را باز نکرد.
فهمیدم در هنگام نماز مغرب حضور دارند.
موزه منطقه ای جنوب شرق، محلی است که پیشنهادم بازدید از آنجا است.
موزه مهمی که در ویکی پدیا ثبت نشده است!
در ورودی موزه سردیسهایی از نام آوران استان چون سورنا، گرشاسب، حمل،
ملک محمود کیانی و ابو یعقوب بن احمد سجزی به چشم میخورد.
موزه بسیار زیبا و البته خلوت بود.
بخش مردم شناسی و اینها هم عشایر بلوچ
نامه فرستاده اروپایی برای یعقوب لیث صفاری
و باز هم سردیسهایی از رستم، یعقوب لیث صفاری، محمد بن وصیف سیستانی،
عمرو لیث صفاری، سردار محمدرضا خان پردلی، ابو سعید سجزی،
فرخی سیستانی و رابعه کعب بنت قزداری.
یادمان نرود که جای جای این دیار زخمی زادگاه بزرگان ایران و دنیا بوده است.
و یک پارسنگ ترازو از هزاره سوم پیش از میلاد یافته شده در جیرفت
و یک ظرف سفالی به همان سن یافته شده در شهداد.
شهر سوخته و جمجمه جراحی شده
و اولین انیمیشن دنیا
و در طبقه پایین، آکواریومی برای لذت بردن و البته حیوانات تاکسیدرمی شده
گمرک زاهدان روبروی موزه بود.
مدرسه قدیمی شهید چمران مربوط به اوایل دوره پهلوی
کارگاه هنرهای سنتی زاهدان در خانه زعیم با نام فعلی خانه ابویی
آیینه دوزی زیبا بود و گرانبها
سفالگری در کارگاه با یادآوری کلپورگان
خانه ابویی (قرمز) و خانه شمسی (سبز) در خیابان شریعتی
خانه شمسی که اینک مرکز مطالعات باستان شناسی است.
این هم کاروانسرای ملک
شهرام جان، هنوز درب آنجا قفل است و البته داخل آن هم خرابه.
خانه صنایع دستی در دادگستری قدیم زاهدان
در محل
مغازه بسته سیکهای زاهدان
پس از استراحت و صرف نهار خانگی، شب روانه بازار چهار راه رسولی شدیم.
میوه های گرمسیری در زاهدان برای ما عجیب بود با مزه های خاص.
کنار هندی، گواوا، چیکو، زنجبیل و میوه قرمز رنگ(؟) موجود در تصویر.
پر از پارچه فروشی و جنسهای استوک.
خرید پارچه و چای را پیشنهاد میکنم و البته اجناس دست دوم خاص.
اینجا مسجد مکی است و تنها محلی که نگاههای سنگین را حس کردم.
علت آن هم این بود که ایام فاطمیه بود و شیعیان شهر در حال ….
مجتمع تفریحی براسان جان میدهد برای صرف شام سنتی
البته مسیر تاریک بود و خلوت
و مقصد شلوغ و پر ولوله.
مردمان بلوچ بسیار مهمان نواز هستند و مهربان.
خوراکی به نام چامپ که هیچ نزدیکی با چامپ پاکستانی ندارد.
همان شیشلیک خودمان است با ادویه فراوان که کوچک و بسیار لذیذ است.
نویسنده: محمد صادق سبط الشیخ انصاری
منبع : وبلاگ خیم
کلمات کلیدی:شهر,شهر سیستان بلوچستان,سفربه شهر سیستان بلوچستان,سفرنامه شهر سیستان بلوچستان