سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

 سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

داستان عاشقی من به استانبول کاملا اتفاقی کلید خورد . چون معمولا برای سفر به مناطق تفریحی مثل آنتالیا می رفتم و علاقه ای برای دیدن استانبول نداشتم تا اینکه در بهمن ۹۴ به همراه یکی از دوستانم (حسین ) یک قرار کاری و تحقیقاتی در استانبول داشتیم و باید به این شهر می رفتیم . بعد از مشخص شدن تاریخ ملاقات با طرف ترک ، زمان سفرمان رو مشخص کردیم . در این بین به پیشنهاد دوستم تصمیم گرفتیم به دلیل اینکه آشنایی با استانبول نداریم و زمان باقی مانده هم باید روی کارمان تمرکز می کردیم یک دوست مشترک (ابی ) که چندین بار به استانبول رفته را همراه خود ببریم .

پیشنهاد من برای سفر پرواز صبح ترکیش + هتل سورملی در منطقه شیشیلی بود اما دوست با تجربه ما نظرش روی قشم ایر +‌ هتل زوریخ در منطقه لالعلی بود که در نهایت تصمیم گرفتم به تجربه اون اعتماد کنم و در طول سفر برای جلوگیری از اختلاف نظر همه چیز رو به ایشون بسپارم .

به خاطر اینکه قسمت کاری سفر ممکن برای خوانندگان سفرنامه جذاب نباشه راجع به اون که تقریبا یک نصف روز بوده توضیحاتی ارائه نمی دهم .

پرواز با ایرباسA300-600 قشم ایر قرار بود ساعت ۲۲:۴۵ روز ۴ اسفند انجام بگیره . من چون شمال بودم ساعت ۱۴ راه افتادم به منزل دوستم رفتم که قرار بود ماشین رو به اون بسپارم و با هم به سمت فرودگاه امام خمینی حرکت کردیم من پیاده شدم و ماشین رو به دوستم احمد سپردم تا تو پارکینگ خونه اش بزاره و برگشت بیاد دنبالم .

ساعت ۲۰:۱۰ دقیقه وارد فرودگاه شدم . حسین رسیده بود ولی ابی با تاخیر رسید . هواپیما ساعت ۲۳ با ۱۵ دقیقه تاخیر تیک آف کرد . من هم خوابم برد چون از شب قبلش خیلی کارم فشرده بود و درست نخوابیده بودم ، تا اینکه موقع پذیرایی بیدار شدم . غذا متوسط بود . موقع پذیرایی از مسافرین ، هواپیما دچار توربولانس شد و این موضوع حدود ۴۵ دقیقه ادامه داشت که باعث شده بود بعضی از مسافرین دچار استرس بشند.

من باز سعی کردم بخوابم که وجود توربولانس باعث شد بحثی که بین ما سه نفر پیرامون پرواز و هواپیماها شکل بگیره که تقریبا تا موقع لندینگ ادامه داشت .

ساعت ۱:۵۰ (به وقت تهران ) دقیقه هواپیما در فرودگاه آتاتورک به زمین نشست . مراحل دریافت چمدان کمی طولانی شد و در نهایت حدود ساعت ۲:۳۰ ( به وقت استانبول ) اتاقمان رو از هتل تحویل گرفتیم . متاسفانه رفتار زشت کارمند هتل که چمدونها رو آورده بود تو ذوق من خورد از تو اتاق بیرون نرفت تا انعام بگیره منم فقط دلار همراهم بود آخرش مجبور شدم بهش یه ۵ دلاری بدم چون خردتر نداشتم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

موقعیت مکانی هتل

روز اول :

خواب بسیار عمیقی داشتم که تقریبا خستگی از تنم در رفت . صبح با سرو صدای اطراف هتل ( که متاسفانه صبح صدای رفت و آمد داشت و شب صدای دیسکو و اراذل و اوباش لالعلی و آکسارای ) از خواب بیدار شدم و بعد اینکه تک تک دوش گرفتیم رفتیم برای صبحانه و از اون طرف اجرای برنامه های که ابی برای ما ترتیب داده بود .

صبحانه هتل متوسط بود و هر روز تکراری بود . تنوع نان خیلی کم بود ولی تنوع خوردنی ها خوب بود .

رستوران هتل در بالاترین طبقه و به صورت پاناروما بود که از یک طرف به مسجد سلیمانیه و از طرف دیگر به دریا مرمره دید داشت که من همیشه سمت دریا رو انتخاب می کردم برای صبحانه خوردن ، مساجد شاهزاده و فاتح نیز از رستوران قابل مشاهده بودند

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

نمای رستوران هتل

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

صبحانه هتل

بعد از صرف صبحانه از هتل که بیرون امدیم در چند قدمی ما مسجد شاهزاده قرار داشت که روبروی مسجد هم شهرداری استانبول هست . به داخل مسجد رفتیم و دیدن کردیم ، وسط حیاط مسجد هم گویا چشمه ای وجود داشت (مطمئن نیستم ) . داخل مسجد خلوت بود و فقط چند مبلغ مذهبی در مسجد رفت و آمد داشتند

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مسجد شاهزاده

قصد داشتیم به گرند بازار بریم و در میان راه از جلوی دانشگاه و میدان بایزید نیز گذشتیم . بازار استانبول برای من به مشابه بازار تهران بود . مسیرمون رو به سمت بازار مصری ها تعیین کردیم چون می خواستیم به سمت اسکله امین اونو بریم .در میانه راه یک اب پرتغال طبیعی هم نوش جان کردیم در مسیر فقط از قهوه فروشی معروفی که اونجا بود قهوه خریدیم و در نهایت از بازار خارج شدیم . روبروی ما اسکله امین اونو ، پل گالاتا و مسجد جدید قرار داشتند . معماری مسجد جدید رو بررسی کردم و دلیل اینکه اسم جدید رو داره هم پرسیدم . تو مسیر چند فروشگاه بذر میوه و گیاه بود که برای من خیلی جذاب بود . من و حسین کلی خرید کردیم و ابی نظاره گر ما بود .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

دانشگاه استانبول

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

بازار مصری ها (ادویه)

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

قهوه فروشی مهمت افندی

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مسجد جدید

وقتی ذوق خرید تمام شد . چشمانم به برج گالاتا افتاد . این سازه حس عجیبی به من منتقل کرد به طوری که همیشه در استانبول چشمانم به دنبال گالاتا بود .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

اسکله امین انو

استانبول کارت به قیمت ۷ لیر تهیه کردیم و پس از شارژ کردن آن از اسکله امین اونو سوار کشتی های اسکله کادیکوی ( در منطقه آسیایی ) شدیم . مقصد خیابان بغداد بود . هوا بسیار برای من سرد بود اما با این حال به طبقه بالایی کشتی که روباز بود رفتم و لذتی وصف ناشدنی برای من ایجاد شد . در عرض چند دقیقه پس از مجذوب شدن به گالاتا حالا این کشتی سواری روی تنگه بسفر بود که داشت مرا به به شیفتگی این شهر نزدیک تر می کرد .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

کشتی

جو کادیکوی و منطقه آسیایی متفاوت بود و مشخص بود بیشتر زندگی عادی جریان داره تا زندگی توریستی . سوار تاکسی شدیم و اوایل خیابان بغداد پیاده شدیم در مسیر از کنار ورزشگاه تیم فنر باغچه نیز گذشتیم و حدود ۱-۲ ساعتی در خیابان بغداد مشغول پیاده روی و تماشای این خیابان شیک شدیم . تا اینکه نقطه ضعف من در سفر آشکار شد . گرسنگی

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

ورزشگاه باشگاه فنرباغچه

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

خیابان بغداد

من وقتی سفر میرم باید پشت سر هم غذا و تنقلات بخورم وگرنه زود خسته میشم . خلاصه به رستوران سلطان احمد کوفته چی رفتیم ( بعدا فهمیدم همه جای استانبول شعبه داره ) . ابی می گفت غذاش گرونه اما من که بسیار گرسنه بودم و غذا هم خیلی خیلی لذیذ و عالی بود . بعد ناهار هم قهوه خوردیم و بعد از سوار شدن تاکسی به سمت اسکله کادیکوی برگشتیم و سوار کشتی شدیم .غروب شده بود و جذبه این زیبای لعنتی چندین برابر نسبت به مسیر رفت کشتی بیشتر شده بود .

غروب آفتاب از پس احمد سلطان ، ایا صوفیه و کاخ توپکاپی منظره ای حیرت انگیز بود. طپش قلب تاریخ در غروب سرد زمستانی مرا منقلب تر می کرد. تا اینجا یقین داشتم باز هم به استانبول برخواهم گشت .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

رستوران سلطان احمد کوفته چی –خیابان بغداد

برگشتیم به هتل و کمی استراحت کردیم .حالا دریافته بودم که تو منطقه پایین شهر استانبول اقامت داریم . تنها خوبی این منطقه نزدیکی به خطوط مترو و تراموا بود و دلیل انتخابش هم از سوی ابی همین موضوع بود . بعد از استراحت کوتاه به پیشنهاد ابی راهی مرکز خرید فروم استانبول شدیم .

از ایستگاه vezneciler با خط سبز راهی ایستگاه yenikapi شدیم و با تغییر خط به خط قرمز در ایستگاه kocatepe درست در مقابل فروم از مترو خارج شدیم .قبل از ورود به فروم و در کافه های که در ورودی پاساژ قرار داشت چای و وافل خوردیم که خیلی چسبید البته بسیار گران حساب کردند.

فروم رو بسیار عالی دیدم با فروشگاههای خوب و شیک . مشغول خرید شدیم چون خسته بودیم همه جا رو خوب نگشتیم وموکول کردیم به روزهای در پیش . بعدا فهمیدم در فروم موزه یخی و یکی از آکواریوم های استانبول هم قرار داره . از همان مسیری که رفتیم به سمت هتل برگشتیم و در یک رستوران حوالی هتل شام را نوش جان کردیم . رستوران معمولی با غذای معمولی و ارزان .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

شام شب اول

در هتل مشغول بررسی مکان هایی که باید دیدن کنیم شدیم و متوجه شدیم وقت ما برای دیدن همه جا خیلی خیلی کم هست . با حسین به ابن نتیجه رسیدیم که جاهایی که شامل صرف وقت و هزینه هست رو فقط مکان یابی کنیم و از این سفر فقط به دنبال کسب تجربه از استانبول باشیم . در سفرهای بعدی که همراه خانواده آمدیم به مکان هایی چون ایا صوفیه و کاخ توپکاپی بریم که برای ما هم جذابیتش رو از دست نداده باشه .

روز دوم

برنامه ریزی توسط ابی انجام شد . باز هم مراکز خرید متاسفانه . مقصد مرتر و مرکز خریدکاله
از طریق همان خطوط روز قبل به ایستگاه zeytinburnu رفتیم . در مرتر که چیزی نصیبمان نشد چون همه اش عمده فروشی بود . از طریق پل های عابر طولانی به مرکز خرید کاله رسیدیم که از فروم خیلی ضعیف تر بود . در اینجا خریدهامون رو به گمان خودمان تمام کردیم تا دیگه خرید نداشته باشیم . ناهار رو هم در طبقه آخر همین پاساژ فست فود،میل نمودیم.از طریق تراموا به هتل برگشتیم وآماده قراری شدیم که به خاطر اون به استانول آمده بودیم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مرکز خرید کاله

توصیه می کنم همیشه در استانبول به نزدیک ترین مرکز خرید برید چون واقعا انقدر ارزش نداره که بخواهید وقتتان رو تلف کنید همه چیز رو همه جا میشه پیدا کرد.
پس از اینکه مجدد به هتل برگشتیم پیاده به سمت منطقه تاریخی سلطان احمد حرکت کردیم . زیبایی خاص این دو مسجد در شب بسیار بسیار گیرا بود و بار دیگر مرا دچار احساسات کرد . همان جا تصمیم گرفتم حتما روز هم به اینجا سر بزنم . هنوز ۴۸ ساعت کامل نشده بود که در استانبول بودم اما چنان مجذوب ای بانوی پیر شده بودم که گویی سالهاست اسیر یک عشق قدیمی هستم .

در مسیر به یک قبرستان برخوردیم که نفهمیدیم اسمش چیست و چه کسانی در آن آرامیده اند اما میدانم افراد مهم و از قضا اهل شعر و ادبیاتی هستند . مسیر ما همان مسیری بود که تراموا از آن عبور می کرد اما ما تصمیم گرفتیم پیاده روی کنیم تا بیشتر به جزییات این منطقه تاریخی پی ببریم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

قبرستان

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مسجد سلطان احمد

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

ایا صوفیه

همچنان پیاده روی ما ادامه داشت و از طریق پارک گلخانه به سمت اسکله امین اونو در حرکت بودیم.

حوالی پل گالاتا گرسنگی باز هم بر من غلبه کرد و به همراه دوستانم به یک رستوران رفتیم و کباب ترکی خوردیم . طعم کبابش عالی منتها حجمش خیلی کم بود . نکته ای که برام جالب بود این بود که حرارت پخت کباب رو با سوزاندن چوب تامین می کرد که همین باعث شده بود عطر خاصی بگیره .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

رستوران

و باز هم گالاتای زیبا در شب هم دلربایی می کرد . تصمیم گرفتیم به سمت برج گالاتا بریم . اما در این لحظه یک اتفاق عجیب رخ داد . یک خانمی با صدای زیبا در حال خوندن بود من رفتم و بهش کمک کردم و مقداری پول دادم . یک آدم دیگه هم که همون حوالی مشغول گدایی بود اومد جلو و عصبانی شد و بعد اینکه فهمید ایرانی هستیم شروع کرد به صدای گرگ درآوردن و اینکه از برتری نژاد ترک نسبت به فارس و یکم هم بد و بیراه به ایرانی ها گفت . این وسط یکی اومد و گفت این دیوونه هست بهش توجه نکنید ما هم راهمون رو کشیدیم و رفتیم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

روی پل گالاتا خیلی ها مشغول ماهیگیری بودند . این پل هم زیبایی خاص خودش رو داشت . در کنارش هم یک پل کابلی و پل آتا ترک قرار داشت که مترو هم از روی پل کابلی عبور می کرد . زیر پل گالاتا پر از رستوران با منو غذاهای دریایی بود . البته من به شخصه زیاد علاقه ندارم ولی حسین خیلی دلش می خواست امتحان کنه . با عبور از سربالایی های اطراف گالاتا به پای برج رسیدیم .

می دانستیم این ساعت شب تعطیل هست . اطراف برج پر از رستوران و کافه بود و پر از عشاقی که دست در دست هم مشغول گذراندن اوقاتشان در زیر برج گالاتا بودند . از محیطش خوشم اومد و شور و عشقی که جوان های اونجا داشتند کمی مرا به فکر فرو برد . شاید در مقام مقایسه با خودمان . اما واقعا حق هم دارند عاشق باشند . مگر می شود در استانبول باشی و عاشق نباشی .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

پل گالاتا

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

محله گالاتا

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

برج گالاتا در شب

سر بالایی ها زیاد کار خود را کرده بود . ساندویچ کباب ترکی که خورده بودیم کاملا سوزانده شده بود و رستوران های شیک هم چشمک میزدند. عقربه های ساعت نیمه شب را نشان می دادند اما به عقیده من بخشی از لذت سفر در خوردن است مخصوصا در یک فرهنگ جدید غذایی که قرار بگیری دوست داری همه چیز را امتحان کنی و این موضوع در من کاملا مشهود است .

به یکی از رستوران ها رفتیم . باز هم عالی همه چیز عالی .
حتما به رستوران های شیک در استانبول تشریف ببرید درسته گران تر هستند اما کیفیت غذا کاملا فرق می کنه . غذایی که در این رستوران خوردم شبیه گوشت گردن ما بود ولی بسیار بسیار لذیذ بود . متاسفانه اسم غذاها یادم نمانده.

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

رستوران پای برج گالاتا

کمی پیاده رفتیم و بعد با تاکسی به هتل برگشتیم

روز سوم
هنگام صرف صبحانه، ابی برنامه ریزی کرد که به تکسیم و استقلال برویم . باز هم خرید در انتظار ما بود و گمان اشتباه دیروز ما که دیگر خرید نمی کنیم . ۹۰ درصد خرید های ما هم به خانم هامون اختصاص داشت چون تنها اومده بودیم و دل ما پیششون بود وهمین دلتنگی باعث شد البسه یکسال آن ها رو تامین کنیم  . از طریق خط سبز مترو به تکسیم رفتیم و عمدا از خروجی پارک گزی بیرون آمدیم . همان جایی که جنجال ها درست کرد در ترکیه . بعد از اینکه در میدان تکسیم عکسهامون رو گرفتیم وارد خیابان استقلال شدیم . خیابان زیبا و قدیمی که فقط باید خرید کنی و بخوری مثل گالاتا که باید عاشق باشی و بخوری.

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

پارک گزی

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

میدان تکسیم

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

خیابان استقلال

با کوله باری از لباس خیابان استقلال رو ترک کردیم و به سمت هتل رفتیم چون قصد داشتیم دوباره به بازار بریم و رو تختی تاچ رو که روز اول دیده بودیم تهیه کنیم .همچنین باز قهوه به عنوان سوغاتی برای دوستان و فامیل ها بخریم .

در فاصله هتل تا بازار بلوط رو امتحان کردیم که مزه خاصی نداشت و به قسمت پارچه فروشی های بازار رفتیم اونجا یک فروشگاه تاچ وجود داشت و قصد داشتیم ازش خرید کنیم . بعد از خرید روتختی و قهوه باید به فکر ساک یا چمدان اضافه می بودیم چون خریدهامون از پیش بینی های ما بسیار بیشتر شده بود به همین منظور تو بازار گشتیم و گم شدیم .

تصمیم گرفتیم استرس گم شدن رو از خودمون دور کنیم چون تو استانبول گم شدن معنی نداره و ناهارمون رو که خیلی دیر شده بود رو بخوریم . به یک رستوران کباب ترکی رفتیم و یک ساندویچ کباب ترکی پر و پیمون ولی نه به کیفیت کباب ترکی نزدیک پل گالاتا خوردیم و مغزمون دوباره راه افتاد .

کنار رستوران یک مرکز پست بزرگ وجود داشت و احتمالا پست اصلی و قدیمی شهر بود . ابی گفت من مسیر رو بلدم ما هم کشون کشون با وسیله ها دنبال ابی راه افتادیم تو سربالایی هایی که معلوم نبود کجا میره . تو مسیر یک فروشگاه باشگاه گالاتاسرای وجود داشت که رفتیم ابی کاپشن ازشون خرید من هم چون تیمشو دوست داشتم یک لیوان از اونجا خریدم منتهی چون وسیله ها نایک بودند کمی گرون درمیومد .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

بازار

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

رستوران در بازار

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

اداره پست

متاسفانه همه چیز دست به دست هم داده بود تا ما دور خودمان بچرخیم ، گوشی من خاموش شده بود و ابی و حسین هم موبایل همراهشون نبود و فقط می تونستیم با پرس و جو راه رو پیدا کنیم . البته بافت منطقه به ما این حس رو می داد که خیلی نزدیک به هتل هستیم .

در همین اوصاف که داشتیم از کوچه پس کوچه ها می گذشتیم به دیوار سنگی طویلی رسیدیم که یک گنبد زیبا از پشت آن خود نمایی می کرد ناخودآگاه ایستادم و به دیدن مسجد مشغول شدم تو همین لحظه ابی رو گم کردیم . به حسین پیشنهاد دادم وارد مسجد شویم . بسیار عظیم و رویایی بود .

روح تاریخ ما رو به عصر امپراتوری برد و گوشه ای از مسجد مشغول صحبت در خصوص مصالح به کار رفته و سبک ساخت این مسجد زیبا شدیم . هنوز نمی دانیم اسم این مسجد چیست. افراد زیادی مشغول نماز خواندن بودند و ما همچنان روی سنگ های سرد مسجد خستگی به در می کردیم . از اومدن ابی به داخل مسجد نا امید شدیم و تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و مطمئن بودیم ابی هم همین کار رو انجام میده ، در هنگام خروج از مسجد از روی تابلویی که قرار داشت فهمیدیم این همان مسجد سلیمانیه معروف هست . باز هم با پرس و جو از کافه های روبروی مسجد به یک کوچه باریک هدایت شدیم که شیب تندی هم به سمت پایین داشت . انتهای کوچه تازه فهمیدیم کجا قرار داریم .

ساختمان هتل رو می دیدیم . دلمان قرص تر و گامهایمان استوار تر شد . ابی در اتاق بود . خستگی فرصت صحبت راجع به اینکه چرا اینگونه شد را به ما نداد و ابی و حسین خوابیدند . من هم با نقشه ای که داشتم مشغول پیدا کردن یک جای خوب برای گذراندن اوقات شب بودم و نتیجه این شد که اسکله بشیکتاش رو پیشنهاد دادم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مسجد سلیمانیه

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

موقعیت بشیکتاش

اطراف هتل پر بود از رستوران هایی که موزیک زنده داشتند و فضایی شادی در آن ها حاکم بود اما من این منطقه رو دوست نداشتم .به سمت تراموا رفتیم و در ایستگاه کاباتاش پیاده شدیم . روبروی ما ورزشگاه باشگاه بشیکتاش قرار داشت و در سمت دیگر کاخ دلمه باغچه که تعطیل بود بعد ار دلمه باغچه موزه صنایع دریایی ترکیه وجود داشت . قدم زنان به اسکله بشیکتاش رسیدیم ، پر از انرژی و شادی بود .

خبری از توریست ها نبود و اسکله هم بیشتر برای قایق ها و کشتی های شخصی استفاده می شد . به آخرین کافه درست کنار کاخ چراغان که دور نمایی از پل بغاز داشت رفتیم و قهوه و چای با کیک خوردیم چون دیر وقت ناهار خورده بودیم تمایلی به شام نداشتیم . محیط لذت بخش و جالبی بود برای گذراندن اوقات شب البته نه به گرمی استقلال ولی با آرامش تنگه بسفر .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

ورزشگاه باشگاه بشیکتاش

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

ورودی کاخ دلمه باغچه

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

موزه دریایی

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

اسکله بشیکتاش

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

نمای منطقه آسیایی از بشیکتاش

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

کافه ساحل در بشیکتاش

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

کاخ چراغان که الان تبدیل به هتل فورسیزن شده

چون می دانستیم تراموا تا ساعت ۱۲ کار می کنه . با اتوبوس از بشیکتاش به کاباتاش رفتیم و با تراموا به سمت هتل برگشتیم .

روز چهارم :

ابی همچنان خرید داشت اما من و حسین دوست داشتیم جاهای بیشتری از استانبول رو ببینیم تا خوب موقعیت و طریقه رفتن به همه جا رو یاد گرفته باشیم . پس تصمیم گرفتیم از هم جدا بشیم و ساعت ۱۸ در لابی هتل قرار گذاشتیم که به سمت فرودگاه بریم . بعد از خوردن صبحانه ساعت ۱۰ اتاق را تحویل دادیم و چمدانها رو به هتل سپردیم . یک رسید دست من ماند و یکی دست ابی .

با مترو همگی تا ایستگاه شیشیلی رفتیم ابی به مرکز خرید جواهر رفت و من و حسین توسط متروباس به سمت آسیایی رفتیم . گذشتن از روی تنگه بسفر و پل بغاز دیدنی و جذاب بود . این پل و پل سلطان محمد فاتح درست است که برای ترابری ایجاد شده اند اما خود یک جاذبه گردشگری هم به حساب می آیند . اولین ایستگاه در منطقه آسیایی پیاده شدیم و قدم زنان در ساحل شیک اون منطقه به سمت اسکودار پیش رفتیم. تصمیم گرفتیم تا اسکله سوار مینی بوس های که تردد می کردند بشیم تا در وقتمان صرفه جویی بشه . در مسیر پر بود از رستوران های شیک و خانوادگی با محیط های تمیز و حتی محل هایی برای بازی کودکان .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

نمایی از منطقه آسیایی و بام استانبول

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

پل بغاز

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

اسکله اسکادار

از اسکادار به مقصد کاراکوی سوار کشتی شدیم هدف بازدید مجدد از برج گالاتا این بار در روز ، باز هم عبور از روی تنگه بسفر حال و هوایی خاص را در من به وجود آورد و همراهی مرغان دریایی که گویی فهمیده اند امروز این شهر را ترک خواهیم کرد .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

نمایی از برج دختر

صف خرید بلیط برای بالا رفتن از برج گالاتا طولانی بود اما زود جلو میرفت . تقریبا هیچ ایرانی در صف و بالای برج ندیدم . اینکه بلیط با سه قیمت فروخته می شد برایم جالب بود ابتدا فکر کردم شاید تغییری در خدمات وجود داره که گمانم اشتباه بوده . قیمت بلیط برای توریست ها ، شهروندان و دانشجو ها متفاوت بود .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سر در ورودی گالاتا با شعری از حافظ

پس از بالا رفتن از آسانسور و پله ها به بالکن برج رسیدیم و بالکنی با عرض کم که قطعا برای حضور توریست طراحی نشده بود اما چه کسی هنگام ساخت برج می دانست که این بانوی پیر همه را مجذوب خود می کند تا روزی بالکن این برج پر از توریست های دوربین به دست خواهد شد .

منظره پاناروما از استانبول شور انگیز و زیبا بود . هر چند بار که دور بالکن دور میزدم به یک قاب زیبا از رخ این بانوی پیر پی میبردم و اینجا بود که فهمیدم عظمت استانبول بیش از آن است که بشود در چند روز از همه زوایای آن بازدید کرد . بانویی که گذر زمان نه تنها از زیبایی اش کم نکرده بود بلکه به ابهت و جذاب بودنش افزوده بود . تصویر فرو رفته در غبار و مه شهر استانبول بیش از پیش مرا به این سمت می برد تا تکه ای از قلب خود را در این شهر باقی بگذارم و این دلیلی باشد برای بازگشت چند باره به این قصر باشکوه .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

نماهایی از استاتبول از بالای برج گالاتا

حالا وقت ناهار رسیده بود و تصمیم گرفتیم در همون رستوران بالای برج غذا بخوریم . من اسکندر کباب و حسین ماهی سفارش داد . غذاش کمی گران بود اما انصافا لذیذ و با کیفیت بود .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

رستوران برج گالاتا

عقربه های ساعت به ما می گفتند فقط چند ساعت دیگر در استانبول هستیم و ما هم تصمیم گرفتیم به مسجد سلطان احمد و بار دیگر به بازار برویم ،

سوار تراموا شدیم و ایستگاه سلطان احمد پیاده شدیم . ابهت سلطان احمد و ایا صوفیه در روز چیز دیگری بود هر چند در شب زیبا تر به نظر می رسید .
داخل مسجد شدیم و پس از گرفتن چند عکس به میدان سلطان احمد برگشتیم و استراحت کردیم .

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

میدان هیپودروم

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

مسجد سلطان احمد

سفر به استانبول ، بانوی زیبای پیر

ایا صوفیه

دوباره به بازار رفتیم و به جزییات پنهان این بازار بزرگ بیشتر پی بردیم . کمی هم از فروشگاههای خیابان لالعلی سوغاتی خریدیم و به هتل برگشتیم . ابی نیامده بود و ما بهش دسترسی نداشتیم حس می کردیم دارد دیر میشود . تصمیم گرفتیم چمدانها را تحویل بگیریم و با تاکسی بریم و یادداشتی برای ابی نزد هتل قرار دهیم که با مترو خودش رو به فرودگاه برسونه اما هتل چون یک رسید دست ابی بود چمدانها رو به ما نداد . تو همین هنگام ابی با عجله اومد و زود به سمت فرودگاه حرکت کردیم . فرصتمان در فروگاه بسیار کم بود و زود چمدانها را تحویل دادیم .

پرواز برگشت ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه بود که ساعت ۲۳ (به وقت استانبول) تیک آف کرد . پرواز بهتر از رفت انجام شد اما ما آخرین ردیف هواپیما بودیم که موقعیت مناسبی نبود . ترجیح دادم یک بالشت از مهمانداران پرواز بگیرم و بخوابم تا تهران .

به دلیل وجود باد موافق پرواز کوتاهتر انجام شد و با زمان ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه یعنی ساعت ۲:۴۰ (به وقت تهران ) به زمین نشست . اما در فرودگاه امام چند پرواز همزمان نشست . مسئولین محترم نیز بر خلاف سنوات قبل شروع به بازرسی چمدانها کردند اون هم با یک گیت . فرایند خروج ار فرودگاه طولانی شد . احمد ۲ساعت بیرون فرودگاه منتظرم بود.

این سفر به دلیل اینکه به جهت کاری شکل گرفت بدون برنامه ریزی قبلی انجام شد ولی تجربه بسیار خوبی شد برای من و دوستم . تصمیم دارم در چند ماه آینده به همراه خانواده مجدد به استانبول سفر کنم منتظرهستم دختر کوچولوم کمی بزرگتر بشه . اگر دوستانی تجربه بردن کالسکه به استانبول رو دارند لطفا تجربیاشون رو بفرمایند .

توصیه نهایی بنده اینکه اگر حساس به نظافت و بهداشت و طالب آرامش هستید به هتل های ۵ ستاره استانبول تشریف ببرید و با صرف هزینه بیشتر آسایش و بهداشت خودتون را با هتل های ۴ ستاره ( اسمی نه واقعی) استانبول معامله نکنید.

در سفرنامه های قبلی سیستم مترو ، تراموا و خطوط ریلی استانبول کاملا توضیح داده شد که بنده از توضیح آنها صرف نظر می کنم .

شایان ذکر هست که سیستم اتوبوسرانی در استانبول بسیار گسترده است و تقریبا در هر مسیری که فکر کنید اتوبوس قرار دارد . برای دریافت اطلاعات مسیرها ، ساعتهای حرکت و … به این سایت .
مراجعه نمایید

همچنین برای جا به جایی بین اسکله های استانبول که می تواند در سفر به این شهر برای شما بسیار مفید باشد به سایت زیر مراجعه بفرمایید ، اطلاعات تمامی مسیرها به همراه ساعات حرکت در این سایت وجود دارد .

لینک سایت

نویسنده :علی محمد حسینی

منبع : لست سکند

حتما ببینید

ساحل دریا کیش

کیش شهر عجایب

کیش شهر عجایب من و همسرم بعد از مدت ها بالاخره موفق شدیم سفر به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *