سفر به دیار عثمانی:از استانبول تا جزایر پرنده (بخش ۲)
صبح روز بعد پس از صبحانه سری به فروشگاه های منطقه کوناک زدیم.قیمت لباس با استانبول تفاوت چندانی که نداشت هیچ در برخی از موارد از استانبول هم ارزان تر بود.
علاوه بر این در ازمیر فروشگاه هایی که لباس های اسلامی عرضه می کردند کم نبود.برای مثال فروشگاه های عرضه روسری,مانتو و حتی چادر در ازمیر به وفور به چشم می خوردند.پس از خرید برای ناهار به رستوران رفتیم.
هزینه دو پرس آدانا کباب و سه پرس اسکندر با سالاد و دوغ و چای پس از غذا ۹۰ لیر تمام شد.
ساعت یک به هتل رفته و اتاق را تحویل دادیم و رسیپشن طبق معمول با خوش رفتاری حساب کتاب را انجام داد و طبق برگه وچر پرداخت هزینه هتل انجام شد.ترانسفر به ترمینال به عهد شرکت اتوبوسرانی بود و هنگامی که به نمایندگی شرکت پاموک کاله مراجعه کردیم ماشین منتظر بود و بسیار راحت به ترمینال رسیدیم.
پس از رسیدن به ترمینال سوار اتوبوس شدیم.صندلی های بسیار راحت ,مانیتورهای اختصاصی برای مسافران با امکان بازی,تماشای فیلم,تماشای کانال های تلویزیونی و اتصال به اینترنت از ویژگی های ممتاز این شرکت اتوبوسرانی بود.
طی یک ساعت مسیر از کوش ازمیر به کوش آداسی دوبار پذیرایی انجام شد که شامل انواع کیک ,قهوه و چای به انتخاب مسافر بود.خوشبختانه سرسبزی جاده و دیدن مزارع زیتون و دریا آنقدر زیبا بود که خستگی را حتی برای لحظه ای احساس نکردیم و به شهر کوش آداسی رسیدیم.
اتوبوس های شرکت پاموک کاله
اتوبوس های شرکت پاموک کاله
کوش آداسی:
کوشآداسی (به ترکی استانبولی: Kuşadası؛ به معنای جزیرهٔ پرنده) در ۷۱ کیلومتری شهرستان مرکزی استان آیدین و در نوار ساحلی منطقه اژه واقع شدهاست و بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۵۸٬۶۵۰ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۶۲٬۶۳۷ نفر جمعیت دارد.
این شهرستان که از شمال با سلجوق و پاموجاک و از جنوب با شبه جزیره دیلک همسایهاست در کانون مراکز مهم گردشگری از جمله ازمیر، افس، مریم آنا، ملیت، دیدیم پاموک، کاله، مارماریس و بودروم قرار دارد.
بندر کوش آداسی به علت نزدیکی با جزیره یونانی ساموس برای گردشگران که به ترکیه مسافرت میکنند از جذابیت خاصی برخوردار است.
از بندر کوش آداسی در فصلهای بهار و تابستان سفرهای منظم با قایقهای موتوری به جزیره یونانی ساموس برگزار می شود.قایقهای تفریحی مدرن که تورهای آبی را برگزار میکنند زیبایی خاصی به این بندر بخشیدهاند.
بندر کوش آداسی یکی از بنادر مهم منطقه میباشد. این شهر توسط مردمانی که در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از فلات مرکزی آناتولی به این مکان مهاجرت کردهاند پایه ریزی شدهاست. آب و هوای معتدل این منطقه این اجازه را به ساکنان آن داده بود تا به تولید محصولات کشاورزی مانند زیتون، انگور و انجیر در زمینهای حاصل خیز اطراف بپردازند.
این شهر در سال ۵۴۶ قبل از میلاد به تصرف ایرانیان درآمد. در سال ۲۰۰ قبل از میلاد امپراتوری روم این شهر را به تصرف خود درآورد و بعد از تقسیم امپراتوری رم، امپراتوری رم شرقی بر این شهر تسلط یافت. یک زلزله باعث تغییر مسیر رودخانه، آب و هوا و در نتیجه نابودی شهر افسوس در نزدیکی کوشی آداسی گردید و در آن زمان این امر باعث شد کوشی آداسی بعنوان یک معبر مهم مورد توجه قرار گیرد.
پس از حمله سلطان محمد فاتح، این شهر در سال ۱۴۱۳ توسط امپراتوری عثمانی اداره میشد. در دوران سلطنت عثمانیها، کوشی آداسی به ساختمانهای با شکوه مشهور شد.کاروانسرای اوکاز محمد پاشا یکی از بناهایی است که در آن میتوان معماری دوران عثمانی را بوضوح مشاهده نمود.
دروازه قلعه، دیوارها و مساجد و همچنین ارگ قلعه در جزیره کبوتر، در دوره عثمانی ساخته شدهاست که منعکس کننده سبک معماری دوران است.پس از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۹ کوشی آداسی مورد تاخت و تاز یونانیان قرار گرفت و طی یک مبارزه طولانی در سال ۱۹۲۲ کوشی آداسی بخشی از جمهوری ترکیه شد.
نمایی از شهر زیبای کوش آداسی
سواحل زیبای کوش آداسی
در چند سفرنامه خوانده بودم که کوش آداسی یک شهر بی قواره است که در امتداد ساحل کشیده شده.اما از آنجا که درک زیبایی نسبی است و شاید آنچه برای یکی زشت باشد به چشم دیگری زیبا آید باید بگویم که کوش آداسی را شهری بسیار زیبا یافتم، زیباتر از شهرهای ساحلی دیگری که در گذشته رفته بودم مثل آنتالیا.
بر خلاف ازمیر کوش آداسی شهری پر از هیاهو با مردمانی خنده رو و مسرور بود.ساحل زیبا و خیابان های لوکس,خانه های ویلایی با باغچه هایی پوشیده از گل های کاغذی,کشتی های کروز عظیم الجثه و گردشگرانی پر شور تصویر زیبایی به این شهر داده بودند.
پس از پیاده شدن در ترمینال مرکزی کوش آداسی سوار تاکسی شدیم و به هتل وست آدا رفتیم.هزینه تاکسی علیرغم آنچه در سفرنامه ها خوانده بودم گران نبود و حتی به یورو هم دریافت نمی شد.از ترمینال تا هتل که در منطقه کادنلار پلاژ(ساحل زنان)بود بابت هزینه تاکسی ۱۵ لیر پرداخت کردیم.
هتلی که انتخاب کرده بودیم یک هتل سه ستاره با امکانات استخر,حمام ترکی,سالن ورزشی,سالن نگهداری کودک(که البته به کار ما نمی آمد),وای فای و صبحانه بود.
در بدو ورود از هتل خیلی خوشمان آمد هتلی بزرگ در هشت طبقه با حیاطی بسیار زیبا و لابی مجهز به میز بیلیارد و…اتاق ها را تحویل گرفتیم و این اتاق ها در طبقه ششم بودند.
هتل آسانسور داشت و به راحتی به طبقه ششم رسیدیم.اما متاسفانه هنگامی که وارد اتاق شدیم کلی توی ذوقمان خورد.اثاثه(تخت و تلویزیون و میز وصندلی…)قدیمی بودند,حمام کوچک بود,شامپو و صابون در جا مایع ریخته شده و بر دیوار نصب بودند و هتل حتی از ارایه شامپو و صابون تک نفره به مسافران امتناع کرده بود.
سرعت وای فای هم که افتضاح بود و برای استفاده باید به لابی می رفتی.اما خوب قرار نبود بخریمش که برای چند شب خوابیدن چندان بد هم نبود.خوشبختانه دمپایی داشت و کنترل اسپلیت هم در اتاق بود و میشد دمای اتاق را به دلخواه تنظیم کرد.
بهترین جای هتل تراسی بود که در آن صندلی هم چیده شده بود.تراسی رو به دریا با منظره ای فوق العاده از ساحل و شهر.
چشم انداز هتل وست آدا از تراس اتاق
به سرعت وسایل را در اتاق گذاشتیم.می خواستیم هر چه زودتر به دریا برویم و ورودی ساحل درست روبروی هتل قرار داشت.
مادرم ابراز خستگی کرد و پدر برای همراهی او با ما نیامد.در نتیجه من و همسر و خواهرم روانه ساحل شدیم.هوا گرم نبود و نسیم خنکی از سمت دریا می وزید.
کوچه ای که به پلاژ ختم می شد پر بود از ویلاهای زیبایی که برخی هم روزانه اجاره داده می شدند.به دریا رسیدیم و یک تصویر کارت پستالی را به نظاره نشستیم.خط ساحلی پر بود از هتل هایی که با هر قیمت و هر چند ستاره ای گردشگران را راضی می کردند.
رستوران و مارکت و فروشگاه های وسایل شنا هم فراوان بودند و جالب اینجا بود که قیمت ها گران نبود.برای مثال ما یک دمپایی مردانه به قیمت ۱۰ لیر و یک حوله استخری مرغوب به قیمت ۱۵لیر خریدارای کردیم.
تیوپ و قایق بادی و تشک بادی هم با قیمت ۵-۲۵ لیر به فروش می رسید.تا غروب در ساحل ماندیم و بعد به سمت هتل روانه شدیم تا به اتفاق پدر و مادرم به مرکز شهر سری بزنیم.
چشم انداز شهر از هتل
سواحل زیبای کوش آداسی
در مسیر برگشت به مغازه ای برخورد کردیم که خدمات گردشگری ارایه می کردند.قیمت تورهای مختلف را قبل از سفر از برخی سفرنامه ها و سایت ها درآورده بودم و با توجه به این قیمت ها برنامه ریزی کرده و مبلغی کنار گذاشته بودیم.
وقتی به این دفتر رفتیم متوجه شدیم که قیمت ها بسیار کمتر از چیزی بود که برآورد کرده بودیم.
برای مثال ما تور پاموک کاله را ۶۰ دلار و تور افسوس را ۵۰ دلار برآورد کرده بودیم اما تور یک روزه پاموک کاله با ناهار در یک هتل ۵ ستاره را به قیمت ۳۰ دلار,تور نیم روزی افسوس را به قیمت ۲۰ دلار,بلیط پارک آبی آدالند با سرویس رفت و برگشت را ۱۸دلار,یک ساعت حمام ترکی با سرویس رفت و برگشت را ۱۰ دلار و شب ترکی با منوی باز غذا و نوشیدنی را به قیمت ۳۰ دلار خریداری کردیم.
البته چون قصد ساحل رفتن داشتیم پول به اندازه کافی همراهمان نبود.اما متصدی تور با خوشرویی بلیط ها را تحویل داد و گفت مابقی را فردا به دفتر بیاورید.این قیمت ها بسیار مناسب تر از چیزی بود که در نظر گرفته بودیم و در نتیجه خوشحال و سرمست ازین خرید به هتل بازگشتیم.
با دلموش های خط ۵ می شد از منطقه پلاژ بانوان به مرکز شهر رسید.کرایه این دلموش ها ۲٫۵ لیر بود و تا دیر وقت هم به مسافران سرویس می دادند.
از مقابل هتل سوار این دلموش ها شدیم و قبل از رسیدن به آخرین ایستگاه که بلوار آتاتورک است مقابل بازار بزرگ کوش آداسی پیاده شدیم.گشت و گذار در این بازار برایم بی نهایت جذاب بود.
سنگفرش های خیابان که به چشم زخم مزین بودند,لامپ های رنگارنگ که فضا را روشن کرده بودند ,بوی خوش کباب و رستوران دارهایی که رهگذران را به شام دعوت می کردند و صدای خنده مردم که از هر سو شنیده می شد آرامش عجیبی به من می داد.
دلم می خواست در همان لحظه غرق شوم و نه افسوسی به حال گذشته بخورم یا در اندیشه فردای نیامده باشم.
برای شام خانواده مهمان من و همسرم بودند.پدرم بزرگواری را به نهایت رساند و برای آنکه ما را به خرج نیندازد گفت بهتر است امشب به یکی از برگر فروشی ها را رفته و فست فود بخوریم.
به برگر کینگ واقع در بازار رفتیم و ۵ دوبل برگر با نوشابه و سیب زمینی بزرگ سفارش دادیم.هزینه برای پنج نفر ۷۵ لیر شد.پس از صرف شام و گشت گذاری که حال همه را خوب کرده بود باردیگر با دلموش خط پنج به هتل برگشتیم.
بازار بزرگ کوش آداسی
چشم زخم های روی سنگفرش های خیابان
پاموک کاله
قرار بود صبح ساعت ۷ مقابل هتل باشیم.ساعت ۶:۳۰ بیدار شدیم و داشتیم حاضر می شدیم که کسی به در اتاق زد در را باز کردیم و متوجه شدیم که آقای فرخ (farik bey)لیدر تور هستند و چون ماشین زودتر از موعد مقرر آمده بود ایشان با راهنمایی رسیپشن هتل دنبال ما آمده بودند.
ما هم دستی جنباندیم و بدون خوردن صبحانه ,حاضر و آماده با لیدر همراه شدیم.ما اولین مسافران بودیم و بعد از ما سایر مسافرین سوار اتوبوس شدند.غیر از خانواده ما هیچ خانواده ایرانی دیگری وجود نداشت و سایر همسفران ما از کشورهای هلند ,مقدونیه و فرانسه بودند.
در این سفر ما به این نتیجه رسیدیم که هر جا می رویم بایستی رفتار شایسته ای داشته باشیم چرا که فرهنگ کشور ما بر اساس رفتار مردمانش قضاوت می شود و در این سفر ما فرانسویان را مردمی مغرور و خودخواه شناختیم.مسافران به ترتیب نزدیکی هتلشان به دفتر گردشگری سوار می شدند و آخرین گروه فرانسویان بودند که از هتل پرنس افسوس سوار شدند.
چشمتان روز بد نبیند اول که نیم ساعتی معطل شدیم تا تشریف بیاورند و تازه بعد از ورود به اتوبوس جنجال راه انداختند که صندلی آخر نمی نشینند و نشستنشان روی صندلی بغل راننده هم غیر ممکن است و…بعد از کلی بحث دوستان اهل مقدونیه و هلند را مجبور به جابجایی کردند(ما هم خودمان را به خواب زدیم که پیله ما نشوند).
هنگامی که به راه افتادیم جناب فرخ بی شروع به توضیح در مورد پاموک کاله و برنامه سفر به زبان انگلیسی کردند و این هم موضوع جنجال بعدی فرانسویان عزیز شد که ادعا می کردند انگلیسی نمی دانند و چون تعداد آنها از سایر ملیت ها بیشتر است لیدر باید به فرانسوی توضیح دهد نه انگلیسی.
البته جناب فرخ بی با خوشرویی مسئله را خاتمه داد و گفت که هر جمله را به دو زبان تکرار خواهد کرد و البته این شد عامل سردرگمی ما.چون تا تمرکز می کردیم ایشان به انگلیسی چه می گوید می زدند کانال فرانسه و خلاصه این شد که از هر دو کلام حرف یکی را فهمیدیم و دیگری را نه.
پس از دو ساعت تماشای جاده های پوشیده از مزارع زیتون و پنبه و عبور از شهر زیبای آیدین به شهر پاموک کاله واقع در استان دنیزلی رسیدیم.
شهر کوچکی که به لطف چشمه های آب معدنی رونق گرفته بود.قبل از ورود به شهر وارد کارگاه سنگ تراشی شدیم که در آن از سنگ هایی با خاصیت درمانی ظروف سنگی ساخته می شد و البته این ظروف بسیار گران قیمت بودند.
عکسبرداری ازین کارگاه ممنوع بود و در بدو ورود صاحب کارگاه برایمان از خاصیت درمانی سنگ ها سخن گفت و پس از آن به داخل راهنمایی شدیم.
هم سفرهایمان نگاهی سرسری به اجناس انداخته و در حیاط کارگاه جمع شدند اما از آنجا که ایرانی هر جا برود دست خالی بر نمی گردد و ما هم ازین مقوله مستثنا نبودیم (البته صاحب کارگاه هم ما را نشان کرده بود و هرجا دنبالمان می آمد و چیزی در کیفمان می انداخت و می گفت تخفیف می دهم)چند لیوان و مجسمه سنگی خریدیم و آخرین افرادی بودیم که به گروه ملحق شدیم(لیوان سنگی۲۰ دلار قیمت داشت).
پس از بازدید از کارگاه به هتل پنج ستاره پاموک کاله رفتیم که در آن یک چشمه آب سرخ وجود داشت که از کوه های اطراف سرچشمه می گرفت و قرار شد پس از ناهار یک ساعت ازین چشمه استفاده کنیم.
همگی به سمت رستوران رفتیم.غذا منو باز بود اما برای نوشیدنی حتی آب باید جداگانه پول پرداخت می شد و نوشیدنی بسیار گران بود.برای مثال یک بطری آب ۱٫۵ لیتری ۵ لیر به فروش می رسید.خوراک مرغ،کوفته ؛سیب زمینی,ماکارونی,سوپ,دلمه و چند غذای گیاهی روی میز چیده شده بود ما هم بشقاب ها را پر کردیم اما امان از لحظه خوردن.به جز سوپ گوجه که آنهم چیزی نیود جز آب قرمز,هم از هم بد مزه تر بودند و تمام غذاهایمان ماند و کلی از همسفرهای خارجی کم غذایمان خجالت کشیدیم.
بعد از آنکه چیزی از گلویمان پایین نرفت سراغ دسر و میوه رفتیم و چون بر خلاف غذاها خوشمزه بودند تلافی غذا نخوردنمان را در آوردیم.پس از ناهار به چشمه واقع در حیاط رفتیم.خوشبختانه کمد,دوش,کلاه و …همه چیز فراهم بود و ما حسابی لذت بردیم.
چشمه های آب سرخ پاموک کاله
محل جوشش آب معدنی آشامیدنی گاز دار
دیگر وقت رفتن به چشمه های نمکی پاموک کاله بود همان چشمه هایی که نام شهر را از این چشمه ها اقتباس کرده اند پاموک کاله یعنی قصر پنبه ای
.فرخ بی توضیح دادند که پس از رسیدن به محل وارد مجموعه می شویم و در انتهای مسیر به سه قسمت اصلی می رسیم.چشمه های نمکی و پلکانی که در واقع قسمت اصلی مجموعه هستند,چشمه کلوپاترا و آمفی تاتر هیراپولیس.
بازدید از آمفی تاتر و استفاده از حوضچه های نمکی رایگان بود اما برای استفاده از چشمه کلوپاترا باید مبلغ ۱۰ یورو پرداخت می شد.پس از طی مسیر برخی از همسفران تصمیم گرفتند از چشمه کلوپاترا استفاده کنند و برخی دیگر بازدید از آمفی تاتر ,موزه دنیزلی و شنا در حوضچه های نمکی را برگزیدند.ما در دسته دوم قرار گرفتیم و از آنجا که آمفی تاتر در مسافت نسبتا دوری قرار گرفته بود پدر و مادرم از بازدید آنجا هم منصرف شدند و مستقیم به حوضچه های نمک رفتند.
ما هم در اواسط راه وقتی با گرمای سوزان روبرو شدیم و پاهایمان برای طی مسیر سربالایی آمفی تاتر یاریمان نمی دادند داشتیم پشیمان می شدیم که چشممان به آن بنای عظیم چشم نواز افتاد و گویی پاهایمان رمق دوباره ای گرفت.
مجسمه هایی که در محل استقرار خانواده های سلطنتی قرار داشتند,آمفی تاتری که قرن ها آخرین سکانس زندگی بردگان در آنجا شکل گرفته بود و سکوهایی که روزگاری نشستن بر آنها و تماشای کشته شدن انسان های بیگناه تنها سرگرمی اجداد انسان بوده است احساس عجیبی به من می داد.چه انسان ها که هنگام جان دادن به این سکوها خیره شده بودند تا شاید در همهمه غریب به ظاهر هم نوعانشان کسی به معنای واقعی هم نوع باشد و به یاریشان بشتابد اما دریغ که چیزی به جز دهان های تا بناگوش باز شده در حال فریاد ندیده اند.
با حسی غریب از هیپرو پلیس برگشتیم و پا در حوضچه نمک گذاشتیم.جایی که به معنای واقعی کلمه نقاشی زیبای خالق هستی بود و هر بیننده ای را به تحسین خالق اثر وا می داشت.پس از ساعاتی بازدید از محوطه زیبای پاموک کاله ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر به اتفاق همسفران راهی کوش آداسی شدیم.
چشمه زیبای کلوپاترا
هیپرو پلیس
حوضچه های نمکی
به شهر که رسیدیم ساعت ۷ عصر بود.علیرغم خستگی مابقی هزینه تورهای خریداری شده را به فرخ بی داده و در بلوار آتاتورک یعنی شلوغ ترین نقطه شهر پیاده شدیم.
در این بلوار نیز پلاژ دیگری برای شنا وجود دارد که البته به بزرگی و مجهزی پلاژ بانوان نیست.در خط ساحلی قدم زدیم و از هوای پاک و مناظر زیبا لذت بردیم.به کافه ای رفتیم و قهوه ترک سفارش دادیم چه لذتی داشت این دور هم بودنمان به دور از وایبر و واتس آپ …این با هم قهوه نوشیدنمان و این با هم خندیدنمان به چیزهای کوچک.
دیگر از سختی های زندگی و رنج هایمان نمی گفتیم و لحظات خوش سفر را برای هم مرور می کردیم.قهوه که تمام شد به سمت بازار بزرگ به راه افتادیم. صنایع دستی خریدیم و جالب اینجا بود که بر خلاف تصورمان قیمت صنایع دستی از استانبول ارزان تر بود برای شام کباب چنجه خوردیم و ساعت ۱۱ به هتل برگشتیم.
میدان مرکزی کوش آداسی در بلوار آتاتورک
قهوه ترک در کوش آداسی
غروب دل انگیز در کوش آداسی
تندیس زیبا در اسکله کوش آداسی
شهر سوخته افسوس
ساعت ۷:۳۰ صبح به رستوران هتل رفتیم تا صبحانه بخوریم.رستوران بزرگ بود و شلوغ.یک گروه ۵۰ نفره از صربستان آمده بودند که همگی دختر و پسر جوان بودند و چقدر به خنده هایشان حسادت کردم از اینکه انقدر سرخوشند و انگار براشان در دنیا غمی وجود ندارد.
بر خلاف بزرگی رستوران صبحانه محدود بود.کالباس,پنیر,زیتون,کره و عسل به علاوه چای و قهوه.به هر حال سیرمان که می کرد.
پس از صرف صبحانه به حیاط هتل رفتیم و منتظر ماشین تور ماندیم.ماشین آمد و لیدر باز هم همان مرد دوست داشتنی یعنی فرخ بی بود.خوشبختانه دو خانواده ایرانی دیگر در راه به ما ملحق شدند و در میان سایر ملیت ها این بار فقط دو دختر فرانسوی وجود داشتند و خوشبختانه خبری از رفتارهای خودخواهانه روز قبل نبود(شاید چون این بار کاملا در اقلیت بودند).
بعد از حدود ۴۰ دقیقه و پس از بازدید از کلیسای حضرت یحیی در سلجوک (سلجوق)به ورودی افسوس رسیدیم.
افِسوس (نیز اِفِسُس) (به یونانی: Έφεσος) یکی از شهرهای ایونیا در آناتولی (آسیای صغیر) باستان بود که امروز ویرانههای آن به عنوان مرکز گردشگری و باستانشناسی در سه کیلومتری جنوب شهر سلجوق استان ازمیر کشور ترکیه قرار دارد.
جاذبههای گردشگری این شهر، همه ساله جهانگردان بسیاری را به این منطقه جذب میکند. «افسوس» میزبان یکی از هفت کلیسای آسیا در کتاب «مکاشفه یوحنا» در «عهد جدید» بوده است و شاید انجیل یوحنا در این محل به رشته تحریر درآمده باشد.
همچنین بسیاری بر این باورند که «هفت خفتگان افسوس» (در قرآن: أصحاب الکهف)، که مسیحیان و مسلمانان آنها را مقدس میدانند، در این شهر زندگی میکردند و در غاری نزدیک به آن، سالهای بسیار به خواب رفتهاند.
کشف بسیاری از اسناد مربوط به مسیحیت و مذاهب پیشین، «افسوس» را در زمره مهمترین بقایای تاریخی قرار دادهاست. آپاشام یا افسوس یکی از مراکز تجمع هیتیها و تمدن میکنهای بود و یکی از مهمترین شهرهای آسیای کوچک بشمار میرفته که تاریخچه آن به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میرسد.
اولین بار در سال ۲۹۶ پ. م. محل این شهر توسط لیزیمیاخوس به مکان امروز منتقل گشته و بصورت بندری مهم متعلق به کشور پرگامون گردید.
پس از ورود به محوطه افسوس در ابتدا لیدر از روی ماکت شهر که ابتدای مسیر قرار داشت توضیحات کافی را در اختیارمان قرارداد.
مانند تمام شهرهای به جا مانده از امپراطوری روم شهر دارای کتابخانه,مرکز خرید,محل شورا و آمفی تاتر بود.یک سرویس بهداشتی عمومی(توالت )هم در میانه شهر وجود داشت که بسیار برایم جالب بود.
با شکوه ترین عمارتی که ازین شهر به جا مانده بود کتابخانه بود که به ادعای فرخ بی هنگام حمله بربرها به شهر تمام کتاب ها سوزانده شده اند.در طول مسیر عکاسان از گردشگران عکس می گرفتند و در انتها عکس های ظاهر شده را به قیمت ده لیر می فروختند.
یک عکس دسته جمعی هم تمام گروه با هم انداختیم که امروز با دیدنش تمام خاطرات آن روز برایم زنده می شود و زیباترین عکس این سفر است.
شهر سوخته افسوس
شهر سوخته افسوس
شهر سوخته افسوس
بعد از اتمام بازدید شهر به بازدید یک کارگاه جواهر سازی رفتیم.انواع سنگ های قیمتی در قالب انگشتر و گوشواره و…با طلای ۱۴,۱۸ و ۲۲ عیار به مشتریان ارایه می شد اما متاسفانه قیمت ها به شدت نجومی بودند و وسع ما به خرید آنها نمی رسید.
برای ناهار به یک رستوران در نزدیکی سلجوک رفتیم و جوجه کباب خوردیم.پس از ناهار برنامه تور بازدید از معبد آرتمیس و خانه مریم مقدس بود که گویا سالیان آخر عمر ایشان آنجا می زیسته اند.
ما تور را نیمروز خریداری کرده بودیم (بهای تور تمام روز افسوس+معبد آرتمیس+خانه مریم مقدس ۳۰ دلار بود)چون قرار بود عصر به حمام ترکی برویم و به همین دلیل جناب فرخ بی ما را راهی ماشین دیگری کردند البته هنوز هم بابت از دست دادن فرصت بازدید این اماکن پشیمانیم.
وقتی به هتل رسیدیم ساعت سه بعد از ظهر بود و قرار بود ماشین ساعت پنج برای رفتن به حمام به دنبال ما بیاید.چرتی زدیم و منتظر تجربه بعدی شدیم.
حمام ترکی
ترانسفر دنبالمان آمد و ما هم با بار وبقچه راهی حمام شدیم.مجموعه حمام ترکی خارج از شهر بود و ده دقیقه ای طول کشید تا به حمام رسیدیم.
قدمت حمام ترکی در این کشور به سال های بسیار دور بازمی گردد. حاکمان رومی ای که به ترکیه می آمدند، عادت به استفاده از چشمه های معدنی طبیعی داشتند. این چشمه ها در واقع همان حمام های ترکی بودند که مردم در آن زمان برای استراحت و استحمام از آنها استفاده می کردند.
تاریخچه حمام ترکی به ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و شهر پومپی در روم باستان بر می گردد . در آن دوره حمام نه تنها برای تمیز شدن بلکه به عنوان محلی برای تفریح و سرگرمی مورد استفاده قرار می گرفته است .حمام های آن دوره طبقه بندی شده بود یعنی در قسمت ورودی بخش مربوط به شستشوی بردگان از اشراف جدا میشد و به علاوه حمام دارای اتاق بخار و استخر آب گرم و همجنین استخر آب سرد بود.
در دوره امپراطوری بیزانس در روم شرقی ، فرهنگ استفاده از حمام رومی ادامه یافت و در زمان امپراطوی عثمانی حمام ترکی مطابق سلیقه ترک ها تغییراتی یافت و ترک هابا نام حمام ترک شروع به استفاده از این سبک حمام کردند.
پس از بدو ورود به حمام متصدی از ما پرسید که بخش مختلط می روید یا مردانه و زنانه و ما بخش جداگانه را انتخاب کردیم.مردها به قسمت مردانه و ما هم به قسمت زنانه راهنمایی شدیم.دو خانم به استقبال ما آمدند و به هر کدام از ما کلید رختکن و یک لنگ دادند.
پس از حاضر شدن به گرمابه رفتیم که یک سالن اشرافی مزین به نقش و نگارهای زیبا بود.خبری از وان و جکوزی نبود و تشت های سنگی با شیرهای آب برنجی خودنمایی می کردند.
هوا به شدت گرم بود و فضا ما را به یاد شعر معروف حمومی آی حمومی و گم شدن لنگ و سنگ پا می انداخت.بالاخره سر و کله دلاکان پیدا شد و مراسم شستشو با صابون و لیف ترکی و ماساژ آغاز شد و با معطر شدن به وسیله روغن به پایان رسید .
پس از استحمام در حمام سرد با آب میوه پذیرایی شدیم.ترانسفر در سالن انتظار منتظر ما بود تا ما را به هتل برگرداند.انقدر خسته بودیم که وقتی به هتل رسیدیم خوابمان برد.شب به ساحل رفتیم و برای شام در یکی از رستوران های پلاژ بانوان پیتزا خوردیم.
حمام ترکی
شب ترکی
روز بعد پس از صرف صبحانه در هتل سوار دلموش های خط پنج شده و آخرین ایستگاه پیاده شدیم.
تصمیم داشتیم در شهر دوری بزنیم و از هوای پاک و زیبایی طبیعت لذت ببریم.چه روز خوبی بود و چه نسیم دلنوازی از دریا می وزید.
کشتی کروز غول پیکر نروژی در اسکله پهلو گرفته بود و پیاده رو پر بود از توریست های رنگارنگ .فارغ از هر ملیتی که بودند مسافرانی بودند در جستجوی لحظاتی زیباتر.
با یک خانواده آلمانی به گفت و گو نشستیم و گفتند که هر سال یک بار برای خرید پوشاک به ترکیه می آیند چرا که هزینه پوشاک در آلمان شش تا ده برابر ترکیه است.
برای ناهار به یکی از رستوران های بلوار ساحلی رفتیم و ماهی خوردیم.هر پرس ۳۵ لیر با نوشابه.عصر در هتل ماندیم و از استخر هتل استفاده کردیم.
گردشگران صربستانی استخر را قرق کرده بودند.دسته جمعی در استخر والیبال بازی می کردند و هیاهویشان انگار قراربود به آسمان برسد.
ساعت استفاده از استخر هتل تا ساعت ۷ عصر بود و ما ساعت شش به اتاق برگشتیم و برای رفتن به برنامه شب ترکی حاضر شدیم.
ساعت ۷ لیدر به دنبال ما آمد و به محل اجرای شب ترکی رفتیم.شب ترکی مراسمی است که در آن فرهنگ ترکیه نمایش داده می شود اما تاکید بر موسیقی,رقص و لباس است.غذاها هم اغلب ترکی هستند اما فضا آنقدر ها هم ترکیه و ترک بودن را به تصویر نمی کشید.
وقتی رسیدیم شام مهیا شده بود و خدمه ما را به میز شام دعوت کردند.دلمه,جوجه کباب و کوفته غذای اصلی بود , سالادهای دریایی(صدف و هشت پا),سالاد ماکارونی,زیتون,سیب زمینی و ماست هم روی میز اردر وجود داشت.نوشیدنی سر میز سرو می شد,نوشابه,آب میوه و …همه چیز فراهم بود.
اگر به شب ترکی رفتید آب میوه را از قلم نیندازید طبیعی و بسیار خوشمزه است.مراسم با نواختن ویولن آغاز شد و پس از آن یکی پس از دیگری گروه های رقص روی سن آمده و هنرشان را به تصویر کشیدند.
رقص سماع جالب ترین این رقص ها بود چرا که رقص های محلی آنقدر تکرار شدند که حوصله مان سر رفت.
آخر مراسم هم با اجرای چند ترانه توسط خواننده مرد و زن به پایان رسید که دو ترانه به فارسی خوانده شد و لهجه خوانندگان به معنای واقعی کلمه افتضاح بود.حقیقت را بخواهید من ازین برنامه چندان خوشم نیامد و به نظرم پرداخت ۳۰ دلار برای آن در مقایسه با تور پاموک کاله گران بود.
علاوه بر این بعد از نیم ساعت رقص و موسیقی ها برایم یکنواخت شد و به این نتیجه رسیدم که ای کاش به جای این تور به بازدید اسب ترووا رفته بودم.
البته سلیقه ها متفاوت است و اگر شما مهمانی و ساز و آواز را به دیدن آثار باستانی ترجیح می دهید حتما ازین شب لذت خواهید برد.
شب ترکی در کوش آداسی
پارک آبی آدالند
پارک ابی آدالند بزرگترین پارک آبی کوش آداسی (قطعا) و همچنین بزرگترین پارک آبی اروپا(بنا بر شنیده ها)است.
در این پارک یکی از بلندترین سرسره های آبی جهان با نام قرار گرفته است.نمایش دلفین ها و رفتینگ از دیگر سرگرمی های این پارک هستند که باید برای آنها وجه جداگانه ای پرداخت شود.
صبح ساعت ۹ ترانسفر به دنبال ما آمد و ساعت ۱۰ در پارک بودیم.برای کمد وجهی دریافت نمی شود و قرار دادن وسایل در کمدهای شخصی رایگان است.البته باید تعهد بدهید که کلید را گم نکنید و در صورت گم شدن باید خسارت بدهید.
با خود به خیال اینکه برای ناهار یا هنگام گرسنگی چیزی بخورید ,خوراکی نبرید چون در بدو ورود کیفتان را می گردند و خوراکی ها ضبط می شود و خدا را شکر همه جور خوردنی در پارک وجود دارد.
برای غذا یا سایر هزینه ها باید کارت تهیه کنید.کارت ضد آب است و اگر لباستان جیب داشته باشد به راحتی می توانید ان را در جیب خود قرار دهید.وقتی با آن همه استخر و سرسره و وسایل بازی روبرو شدیم سردرگم شدیم و نمی دانستیم از کجا شروع کنیم.
چون اول صبح بود و خلوت ترجیح دادیم اول سراغ وسایل پر طرفدارتر برویم و سرسره u را برای اول کار انتخاب کردیم.دو سرسره u در این پارک وجود دارد یکی با شیب کم و یکی با شیب زیاد که هردو را امتحان کردیم.
بعد هم سراغ رودخانه وحشی رفتیم که البته بعد از کلی در صف بودن متصدی به النگوی من گیر داد و گفت باید آن را درآورم و مجبور شدیم تا باز به رختکن برویم و النگو را در کمد بگذاریم.لوپ ها را امتحان کردیم و تمام سرسره ها را سوار شدیم.
یک سرسره دوست داشتنی دیگر هم در این پارک وجود دارد که باید روی تشک دراز بکشید و برعکس یعنی از طرف سر مبارکتان از بالا به پایین سر بخورید البته نگران نباشید خیلی خوش می گذرد.
ناهار از یکی از بوفه های پارک پیتزا و نوشابه خریدیم و نوش جان کردیم پیتزا ۱۵ لیر و نوشابه ۴ لیر.قیمت غذا در تمام بوفه ها یکی است و از لحاظ کیفیت خیلی خوب نیستند.
بعد از ناهار سراغ آمازون رفتیم صف وحشتناک طولانی بود و یک ساعتی طول کشید تا نوبت ما برسد.در میان راه من تصمیم گرفتم تا سرسره روبروی آمازون که شیب وحشتناکی داشت و هیچ کس در صف آن نبود را امتحان کنم.هرچه همسر عزیز انکار کرد من اصرار کردم .
چشمتان روز بد نبیند وقتی سرسره را با سرعت فشفشه پیموده و به انتهای خط رسیدم تنها پر رویی بود که توانست جلوی گریه ام را بگیرد.از من به شما نصیحت سوار نشوید.
دوباره به همسرم در صف آمازون پیوستم.آمازون چندان هم هیجان انگیز نیست فقط طولانی است.روی تیوپ نشستیم و آرام مسیر را پیمودیم. و این آرامش پس از آن تجربه وحشتناک برای من لازم بود.
بعد از آمازون به استخر مواج رفتیم که واقعا دل انگیز بود.ساعت ۵ عصر پس از خرید چند عکس به قیمت ده لیر که عکاس پارک زحمت آن را کشیده بود با سرویس به هتل برگشتیم.
پارک آبی آدالند
پارک آب آدالند(در متن به سرسره آبی اشاره شده)
پس از ساعتی استراحت در هتل تصمیم بر این شد که شب آخر به گشت و گذار در شهر بپردازیم.
سوار دلموش شده و این بار قبل از رسیدن به بازار پر رونق و قدیمی شهر در یک بازار محلی پیاده شدیم.قیمت ها در فروشگاه های این منطقه بسیار مناسب بود.بیشتر خریداران افراد محلی بودند و حضور گردشگران کمرنگ بود.
برای شام هم به یکی از رستوران های همین محل رفتیم و یک پرس برنج و ماهی و یک پرس برنج و مرغ را همراه با سالاد و دوغ به قیمت ۲۸ لیر خریدیم.
قیمت بسیار مناسب بود و غذا از لحاظ کیفیت و کمیت چیزی کم نداشت.پس از شام به خط ساحلی رفتیم .
از کاروانسرای محمود پاشا دیدن کردیم و در کافه روما قهوه نوشیدیم.این کافه در بلوار اتاتورک قرار دارد و بهترین قهوه ای که در عمرم نوشیده بودم قهوه همین کافه بود.آخر وقت به هتل برگشتیم.
کافه روما
روز آخر
روز آخر سفر بود و نمی دانستیم ناراحت باشیم یا خوشحال.
روزهای بسیار خوشی را در کنار هم در این شهر زیبا و دوست داشتنی تجربه کرده بودیم.پس از صبحانه به ساحل رفتیم و تنی به آب زدیم.ساعت ۱۱ به هتل برگشتیم و اتاق را تحویل دادیم.
پرواز از فرودگاه عدنان ماندرس ازمیر انجام می شد و برای رفتن به ازمیر از ترانسفر هتل استفاده کردیم.قیمت واقعا مناسب بود ۱۰۰ لیر برای بردن ما از درب هتل به فرودگاه.
ناهار را در فرودگاه خوردیم و ساعت ۶ عصر عازم تهران شدیم.
فرودگاه عدنان ماندرس-ازمیر
تجربیات من و توصیه به شما دوستان:
۱)اگر گذرتان به ترکیه افتاد به غیر از خرید حتما از آثار باستانی شهر محل اقامتتان دیدن کنید.آنچه از سفر برایتان می ماند خاطره روزهای خوش است و دیگر هیچ.
۲)پس از خواندن این سفرنامه ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که با تور برویم بهتر است یا خودمان اقدام کنیم.با توجه به تجربیاتم به شما اینطور پاسخ می دهم:
-اگر اولین سفر خارجی شماست حتما با تور اقدام کنید.
-اگر زبان خارجی (انگلیسی یا زبان کشور مقصد)بلد نیستید با تور بروید بهتر است.
-قیمت ها را مقایسه کنید گاهی قیمت تورهای لحظه آخری بسیار مناسب تر است.سایت های ایرلاین های مختلف را چک کنید و هتلی با توجه به سطح توقعتان پیدا کنید.هزینه ها را برآورد کنید و بعد از آن نتیجه گیری کنید که با تور رفتن برایتان بهتر است یا اقدام شخصی.
-در فصل های کم مسافر مثل زمستان یا ماه رمضان قیمت تورها مناسب تر است اما در فصل های شلوغ سفر مثل تعطیلات عید و تابستان اقدام شخصی یعنی خرید بلیط و رزرو هتل از چند ماه جلوتر را پیشنهاد می کنم.
۳)وقتی به شهر مقصد رسیدید برای استفاده از تورهای یک روزه به آژانس های محلی سر بزنید و قیمت و خدمات را مقایسه کنید.اولین گزینه شاید بهترین گزینه نباشد.حتما بهترین انتخاب را خواهید داشت.
۴)رفتار ترک ها با حیوانات بسیار تحسین برانگیز بود.حیوانات انقدر در آرامش بودند که سگ و گربه کنار هم می خوابیدند.غذای خشک مخصوص حیوانات اهلی و ظرف آب سر هر کوچه و معبری قرار داشت و هیچ حیوانی تشنه و گرسنه نبود تا برای ادامه حیات سر در زباله ها کند.ای کاش ما هم روزی این را بیاموزیم.
۵)سخت نگیرید سفر با هر هزینه ای امکان پذیر است اگر خودتان بخواهید.
۶)هر چند که پایان این سفر برایمان با خاطره خوشی همراه نشد و چند روز پس از بازگشت دایی عزیزم را در جوانی از دست دادیم اما هنوز خاطرات زیبای سفر لبخند را مهمان لب هایم می کند.آرزوی بهترین سفرها را برای تمام شما عزیزان دارم.با تشکر از وقتی که به خواندن این سفرنامه اختصاص دادید.
۱)هتل stone house در استابول:
این هتل آپارتمان در منطقه فاتح و در محله کادیر گا(kadirga) قرار گرفته است.از لحاظ دسترسی برای کسانی که به قصد بازدید از اماکن تاریخی سفر می کنند در موقعیتی عالی قرار گرفته و ازین هتل می توان به راحتی به بازار بزرگ,منطقه سلطان احمد و آکسارای پیاده تردد کرد.تردد به مناطق دیگر مثل تکسیم نیز با تاکسی و هزینه مناسب امکان پذیر است.
روبروی این هتل پارک کادیرگا قرار دارد که برای هواخوری یا نشستن در قهوه خانه و چای خوردن در هوای آزاد محل مناسبی است.در نزدیکی هتل چند سوپر مارکت وجود دارد که بزرگترین آنها فروشگاه زنجیره ای کیم است که هر چه بخواهید در آن پیدا می شود.
علاوه بر این رستوران های زیادی با قیمت ها و کیفیت های متفاوت در اطراف هتل وجود دارد.آپارتمان ها شامل واحدهای یک اتاقه شامل آشپزخانه و اتاق خواب,واحدهای یک خوابه ,واحدهای دوخوابه(یک اتاق نشیمن,دو خواب و آشپزخانه) و واحدهای دوبلکس دو خوابه(شامل آشپزخانه ,دو اتاق نشیمن و دو اتاق خواب)هستند.تمام واحدها حمام و جکوزی اختصاصی داشته و آشپزخانه به صورت کامل تجهیز شده است(یخچال,مایکروفر,وسایل پخت و سرو غذا و میز و صندلی ناهار خوری).سرعت وای فای مطلوب است و از لحاظ نظافت و امنیت وضعیت خوبی دارد.
در مورد برخورد کارکنان باید گفت از آنجا که سوییت ها مستقل هستند شما معمولا فقط هنگام تحویل گرفتن اتاق,درخواست نظافت و هنگام تحویل دادن اتاق رسیپشن هتل را خواهید دید و در این برخوردهای کوتاهی که ما با آنها داشتیم کارکنان رفتار پسندیده ای داشتند.
اما نکته منفی که در مورد هتل به چشم می خورد خلوتی محله بعد از دوازده شب است که اگردیر هنگام ,پیاده به هتل بازگردید خلوتی محل کمی باعث استرس می شود و نکته دیگر این که اگر شما کلید را تحویل ندهید کسی پیگیر نظافت اتاق شما یا مشکلات احتمالی و کم و کسری نخواهد شد.قیمت این هتل نسبت به امکاناتی که ارایه می کند بالخصوص برای اقامت های طولانی تر بسیار مناسب است.
کیفیت و تنوع غذا: شامل این هتل نمی شود
تمیزی و نظافت هتل و اتاق:۸
عملکرد کارکنان:۸
تفریحات وامکانات:۷
موقعیت و دسترسی:۱۰
ارزش قیمت به خدمات:۸
۲)هتل مینی در ازمیر:
این هتل در منطقه کوناک یعنی قلب ازمیر واقع شده است.این هتل کوچک دوست داشتنی ترین هتل در طول این سفر برای من بود.از لحاظ دسترسی موقعیت عالی بود و مسافرین می توانند به راحتی به خط ساحلی,پارک فرهنگ و مرکز شهر تردد نمایند.علاوه بر این ایستگاه مترو برای رفتن به قسمت های دیگر شهر در نزدیکی هتل قرار دارد.
روبروی این هتل مرکز اورژانس ازمیر واقع شده است اما خوشبختانه شما هیچ سروصدای اضافی را نمی شنوید.هتل آسانسور دارد و هر اتاق به نام یکی از مشاهیر ترکیه نامگذاری شده است که زندگی نامه او در اتاق نصب شده است(ازین کار خیلی خوشم آمد).اتاق دارای یخچال,گاو صندوق دیجیتالی,میز و صندلی,قهوه جوش,کمد لباس,اسپیلیت و تلویزیون می باشد.سرعت وای فای در اتاق ها عالی است.سرویس بهداشتی و حمام نیز وضعیت خوبی دارند.هر روز صابون , شامپو و حوله تمیز به اتاق آورده می شود. از لحاظ نظافت اتاق ها هر روز نظافت می شوند و واقعا بسیار تمیز هستند.
صبحانه کامل است شیر,آب میوه,سوسیس,کالباس,زیتون,میوه ,کره,پنیر,انواع مربا ,عسل و تخم مرغ می تواند هر سلیقه ای را راضی می کند.در رستوران هم کار فرهنگی انجام شده است و در حقیقت رستوران هتل یک کافه کتاب است و در هر گوشه رستوران قفسه هایی پر از کتاب قرار دارد.رفتار پرسنل مودبانه است و هر گاه سراغ آنها بروید یا زنگ بزنید سریعا به مشکل شما رسیدگی می کنند.به طور کلی با این قیمت بهترین هتلی است که می توان در آن اقامت داشت.
کیفیت و تنوع غذا: ۹٫۵
تمیزی و نظافت هتل و اتاق:۹٫۵
عملکرد کارکنان:۱۰
تفریحات و امکانات:۸
موقعیت و دسترسی:۱۰
ارزش قیمت به خدمات:۹٫۵
۳)هتل وست آدا در کوش آداسی:
این هتل سه ستاره با ۱۲۰ اتاق مختلف درست روبری پلاژ بانوان واقع شده است.برای کسانی که اهل تفریح هستند و دوست دارند از دریا لذت ببرند موقعیت هتل ممتاز است.رفتن به مرکز شهر از طریق تاکسی یا دلموش های خط پنج به راحتی امکان پذیر است.محوطه هتل یک باغ اختصاصی است که می توانید روی نیمکت های چوبی بنشینید , گل های کاغذی زیبا را تماشا کنید و از هوای پاک لذت ببرید.هتل دارای استخر سرباز بزرگی است که از ساعت ۸ صبح تا ۷ شب امکان استفاده از آن برای مسافرین وجود دارد.
تخت های زیادی هم برای آفتاب گرفتن در کنار استخر چیده شده است.در لابی هتل یک میز بیلیارد وجود دارد که برای سرگرمی خوب است.سالن ورزشی اتاقی است با دو تردمیل و دو دوچرخه ثابت که اگر خیلی اهل ورزش باشید و به تناسب اندام اهمیت بدهید احتمالا آن را نخواهید پسندید اما برای ما که اهلش نبودیم خیلی هم فرقی نداشت.یک بوفه کوچک نیز در هتل به طور ۲۴ ساعته وجود دارد که می توانید مایحتاج خود مثل آب,آب میوه و … را از آن تهیه کنید و البته قیمتش هم مناسب است.
اتاق نگهداری کودک نیز در هتل وجود دارد که البته چون از آن استفاده نکردیم نمی توانم نظر بدهم.سالن ماساژ و حمام ترکی در طبقه زیرین واقع شده است و معمولا کار نمی کند.اتاق ها یخچال ندارند و شامل تخت,میز و صندلی,اسپیلیت و تلویزیون می باشند یعنی یک سری امکانات اولیه.از نظر نظافت می توانم بگویم بد نیست و ارزیابی خوب برایش زیاد به نظر می آید.
حوله ها هر روز تعویض می شود اما خبری از صابون و شامپو نیست چون در بدو ورودتان جا مایع ها پر می شود و تا روز آخر همان است که هست نظافت هم در صورت تمایل مسافر از طریق کارتی که پشت در اتاق آویزان است به خدمه اعلام می شود.سرعت وای فای افتضاح است و کلا در اتاق های طبقات بالا تعطیل است و برای استفاده باید به لابی رفت.صبحانه در رستوران بزرگ هتل سرو می شود که هم می توان در سالن نشست و هم می توان از میزهای روی تراس رستوران که رو به دریاست استفاده کرد.از لحاظ تنوع صبحانه بسیار ضعیف است و شامل پنیر,کالباس,کره , عسل و زیتون می باشد . منو هر روز همین است و تفاوتی نمی کند.قهوه و چای هم هست البته.رفتار پرسنل مودبانه است و اگر مشکلی باشد سریعا آن را برطرف می کنند.
کیفیت و تنوع غذا: ۵
تمیزی و نظافت هتل و اتاق:۷
عملکرد کارکنان:۷
تفریحات و امکانات:۸
موقعیت و دسترسی:۹
ارزش قیمت به خدمات:۷
نویسنده : مریم کریمی مخصوص
منبع:لست سکند