سفری ماجراجویانه و کوتاه به گرجستان

سفری ماجراجویانه و کوتاه به گرجستان

من و دوستم از فروردین تصمیم گرفتیم که برای تعطیلات خرداد به مسافرت بریم چون نتونستیم تعطیلات نوروز جایی بریم. بعد کلی بحث و اختلاف نظر و بعدم تقریبا پشیمون شدن به دلیل نرخ بالای تورها توی اون تاریخ (حتی از عید هم گرون تر بودن)، بالاخره یه تور با قیمت مناسب برای ۳ شب پیدا کردیم. از نظر جفتمون سه شب کم بود ولی چون پرواز چارتر بود اگر پرواز برگشت یک روز دیرتر میخواستیم کلی به قیمت تور اضافه میشد بنابراین تصمیم گرفتیم بیخیال شیم و به همین سه شب بسنده کنیم. من خودم ترجیحم این بود که پرواز و هتل رو جدا خودمون بگیریم ولی قیمت پروازها توی اون تاریخ به شدت بالا بود. در نهایت ما توری به قیمت یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومان از یک آژانس خریدیم با پرواز هواپیمایی آتا که بدون توقف به تفلیس میرفت و هتل چهار ستاره Iveria Inn.

روز اول:
پرواز تقریبا سر موقع انجام شد و ما حدود ساعت ۸:۳۰ به وقت تفلیس تو فرودگاه تفلیس بودیم (از لحاظ زمانی تفلیس نیم ساعت از تهران عقب تر هست) و چون ترانسفر با تور بود تا همه جمع بشن و سوار اتوبوس بشن نیم ساعتی طول کشید. توی فرودگاه یه آقایی بود که سیم کارت یکی از اپراتورهای گرجستان رو به صورت مجانی هدیه می داد که نگرفتیم چون فکر کردیم نیاز نداریم و بعدا هم فهمیدیم که خود تور هم به ما یک سیم کارت میده. توی اتوبوس ترانسفر، تور لیدر راجع به کشور گرجستان و قوانینش صحبت کرد. بعد هم جاهای دیدنی رو گفت و تورهاشون رو معرفی کرد. ما که از قبل اصلا قصد شرکت در هیچ کدوم از تورهارو نداشتیم گوش نکردیم.
حدود ساعت ۱۱ رسیدیم هتل چون هتل ما تقریبا آخرین هتل تو مسیری که راننده میرفت بود (من ازین موضوع خیلی ناراحت شدم چون عملا انگار یک شب از تور ما رفته بود و ما حتی به هتل نرسیده بودیم هنوز). هوای تفلیس ۲۴ ۲۵ درجه بود ولی به دلیل شرجی بودن هوا گرم تر حس میشد. هتل ما هتل Iveria Inn در منطقه Varketili تفلیس بود که از منطقه قدیمی تفلیس ۴ ایستگاه مترو فاصله داشت و از طریق ایستگاه مترو Varketili که پنج دقیقه پیاده تا هتل فاصله داشت باید به منطقه قدیمی شهر تفلیس میرفتیم.

ورودی هتل
ورودی هتل
اتاق استاندارد دابل، عکس از سایت بوکینگ، البته خود اتاق در واقعیت به بزرگی چیزی که در عکس میبینید نبود.
اتاق استاندارد دابل، عکس از سایت بوکینگ، البته خود اتاق در واقعیت به بزرگی چیزی که در عکس میبینید نبود.
حمام و دستشویی اتاق، عکس از سایت بوکینگ
حمام و دستشویی اتاق، عکس از سایت بوکینگ

برای استفاده از مترو باید یک کارت بخرید به قیمت ۴ لاری که ۲ لاری هم شارژ داره. از یک کارت میشه برای چند نفر استفاده کرد و لازم نیست به تعداد کارت بخرید فقط باید به اندازه شارژ داشته باشه، هر باری که کارت مترو رو میزنید یک لاری ازش کم میشه و با همون یک لاری تا هر ایستگاهی بخواهید میتونید برید.

کارت مترو تفلیس
کارت مترو تفلیس

بعد از تحویل گرفتن اتاق تصمیم گرفتیم که بریم بیرون و یک صرافی پیدا کنیم. از رسپشن هتل پرسیدیم که صرافی کجاست و فهمیدیم که اطراف مترو Varketili صرافی زیاد هست. نکته ای که راجع به صرافی ها وجود داره اینه که بعضیاشون درصدی از پول شمارو به عنوان کارمزد بعد از تبدیل کردن برمیدارن، این صرافی ها معمولا رو سردرشون ۱% یا ۲% نوشته شده. همینطور نرخ تبدیل دلار به لاری رو میتونید توی فرودگاه چک کنید و سر در همه صرافی ها هم نوشته شده. زمان سفر ما نرخ تبدیل ۲٫۴ بود. پس ما به ازای ۲۰۰ دلار ۴۸۰ لاری تحویل گرفتیم. واحد پول گرجستان لاری هست (تقریبا معادل با ۱۶۰۰ تومان) و یک واحد پول کوچکتر هم دارند به اسم تتری (به شکل سکه) که هر ۱۰۰ تتری معادل یک لاری هست.
بعد از تبدیل پول تصمیم گرفتیم با تاکسی به منطقه قدیمی تفلیس یا همون میدان شاردن بریم، از یک آقایی پرسیدیم که چه جوری میشه رفت (اون موقع اینترنت نداشتیم هنوز و نمیتونستیم از گوگل مپ استفاده کنیم)، که آقای خیلی مهربونی بود و برامون تاکسی گرفت و باهاش مبلغ ۷ لاری رو طی کردیم.
به میدان شاردن رسیدیم و کمی پیاده روی کردیم و از روی پل صلح رد شدیم. پل صلح منطقه قدیم تفلیس رو به منطقه جدید وصل میکنه.

پل صلح در شب
پل صلح در شب

نزدیک پل یک رستوران بود به اسم Meidani که ورودی جالبی داشت و موسیقی زنده هم داشت. تصمیم گرفتیم بریم اونجا شام بخوریم که یک زوج گرجی که داشتن از رستوران میومدن بیرون بهمون گفتن تعطیله، من برای اینکه مطمئن شم دوباره پرسیدم که این بار آقاهه برگشت گفت فقط غذای گرجی داره اگر دوس دارید برید. من هنوزم نفهمیدم چرا اولش گفت تعطیله. نتیجه میگیریم که وقتی به یک کشور دیگه میرید درباره یک موضوع از چند نفر پرس و جو کنید و یا حتی آنلاین سرچ کنید، به حرف یک نفر اعتماد نکنید، این مساله ساده ای بود ولی ما باز هم به همچین چیزی سر مسائل مهم تر برخوردیم.

تابلو رستوران
تابلو رستوران
دالان ورودی رستوران
دالان ورودی رستوران
فضای داخلی رستوران
فضای داخلی رستوران

فضای داخلی رستوران خیلی خوشگل بود و به سبک معماری قدیم بود. گروهی که موسیقی زنده اجرا میکردن توی حیاط بودن، چون حیاط خیلی شلوغ بود و فضای داخلی رستوران هم جذاب بود ما داخل نشستیم. برای شام یک سالاد سزار سفارش دادیم و یک غذای گرجی که اسم محلیش رو نمیدونم ولی دنده گوساله سرخ شده بود و دو تا نوشیدنی. سالاد سزار به شدت زیاد بود و خیلی خوشمزه، دنده گوساله به نظر کم میومد ولی وقتی میخوردی میدیدی که خیلی سنگینه و حتی ممکنه اضافه بیاد. کلا در غذاهای گرجی طعم مرغ و گوشت یه کم حس میشه ولی از نظر من اصلا بد نبود. کل شام ما به اضافه حق سرویس شد ۵۲ لاری که به نظرم مبلغ خوبی بود با توجه به شیک بودن نسبی رستوران.

ورودی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
ورودی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
دالان ورودی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
دالان ورودی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
فضای داخلی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
فضای داخلی رستوران، عکس از سایت تریپ ادوایزر
غذای مشهور این رستوران که من اون موقع نمیدونستم و سفارش ندادیم، فکر میکنم اسمش شیشلیک هست، عکس از سایت Foursquare. ظاهرا بعضی از شبها رستوران برنامه نمایش رقص گرجی هم داره.
غذای مشهور این رستوران که من اون موقع نمیدونستم و سفارش ندادیم، فکر میکنم اسمش شیشلیک هست، عکس از سایت Foursquare. ظاهرا بعضی از شبها رستوران برنامه نمایش رقص گرجی هم داره.

بعد از شام یه کم دیگه پیاده روی کردیم یکی ازخیابون های اطراف میدان رو رفتیم بالا که پر از هتل و مغازه و کافه بود و بعد برگشتیم میدان شاردن و سعی کردیم تاکسی بگیریم ولی هیچ کس زیر ۱۰ لاری قبول نمیکرد، بالاخره یک نفر مبلغ ۸ لاری رو قبول کرد و ما با اون به هتل برگشتیم.

منظره رود کورا در شب از روی پل صلح
منظره رود کورا در شب از روی پل صلح

روز دوم:
بیدار شدیم و بعد از آماده شدن برای صبحانه به بوفه هتل رفتیم. صبحانه هتل تقریبا کامل بود و چندین مدل نان و شیرینی، املت و تخم مرغ، پنیر، سوسیس و کالباس، کورن فلکس، سالاد و میوه، و غیره هر روز دیده میشد.

صبحانه یک روز من
صبحانه یک روز من

من قبل از سفر، سفرنامه های دوستان ایرانی رو توی سایت لست سکند خونده بودم و خیلی تو ذوقم خورده بود، تا جایی که فکر میکردم گرجستان نباید خیلی کشور جالبی باشه، اما بعد شروع کردم تو سایت های انگلیسی زبان مثل Lonely Planet، Trip Advisor و حتی WikiTravel سرچ کردم و دیدم که کشور گرجستان خیلی جاهای دیدنی داره ولی همه ایرانیها فقط با لیدرهای فارسی زبان تفلیس رو میگردن و یا نهایتا میرن باتومی. بعد از تحقیقاتم از دو منطقه گرجستان خیلی خوشم اومد که یکی از این مناطق کازبگی (قازبگی) بود. ما تصمیم داشتیم روز دوم به این منطقه کوهپایه ای که در شمال گرجستان قرار داره بریم. برای رسیدن به کازبگی باید از طریق جاده ای که بهش Military Road میگن و در مرز روسیه و گرجستان قرار داره عبور کنید و بعد از ۲ تا ۳ ساعت رانندگی به شهر استپانتس میندا (Stepantsminda) که در پایین کوه های کازبگی قرار داره میرسید.

نمایی از شهر استپانتس میندا (کازبگی) و کلیسای ترینیتی گرگتی Gergeti Trinity Church
نمایی از شهر استپانتس میندا (کازبگی) و کلیسای ترینیتی گرگتی Gergeti Trinity Church

نکته جالبی که شاید بد نباشه بگم، من قبل از حرکت از رسپشن هتل درباره رفتن به کازبگی پرسیدم و خیلی سریع گفت که میتونه برامون تور بگیره و منم گفتم ما راهنما نمیخواهیم فقط راننده. به چند نفر زنگ زد و گفت کم ترین مبلغی که برای کرایه ماشین و راننده تونسته بگیره ۱۰۰ دلاره! که به نظر من غیر منطقی بود و بهش گفتم که نه متاسفانه زیاده. سعی کردم ازش بپرسم که با مترو و اتوبوس چه جوری میشه رفت و برگشت که جواب داد ما اینجا تور میفروشیم و من نمیتونم اطلاعات دیگه ای در اختیارتون قرار بدم! خانمی که مسوول برگزاری تورهای هتل بود بهمون گفت شاید بتونه چند نفر دیگه رو پیدا کنه که بخوان به کازبگی بیان و در اون صورت ما میتونستیم هزینه رو تقسیم کنیم که متاسفانه یا خوشبختانه کسی اون روز نمیخواست بره کازبگی و در نهایت ما تصمیم گرفتیم خودمون بریم.
من قبلا سرچ کرده بودم و میدونستم که برای رفتن به کازبگی باید از طریق مترو به ایستگاه دیدوبه (Didube) رفت و ازونجا سوار مینی بوس هایی که خود گرجی ها بهش میگن مارشروتکا (Marshrutka) شد که ۱۰ لاری میگیرن و به کازبگی میبرن. این مارشروتکاها تقریبا هر یک ساعت یک بار حرکت میکنن ساعت اولین حرکت از تفلیس ۸ و آخرین برگشت از کازبگی ۶ عصره. تنها اشکال مارشروتکا این بود که راننده وسط راه توقف نمیکرد و من شنیده بودم که جاهای فوق العاده زیبایی در مسیر هست.

ایستگاه مترو دیدوبه. برای پیدا کردن ماشین های کازبگی باید از زیر گذر به سمت دیگه برید و تاکسی ها و مارشروتکاهای کازبگی رو پیدا کنید
ایستگاه مترو دیدوبه. برای پیدا کردن ماشین های کازبگی باید از زیر گذر به سمت دیگه برید و تاکسی ها و مارشروتکاهای کازبگی رو پیدا کنید
مترو تفلیس خیلی قدیمیه ولی با این وجود تقریبا تمیزه. نکته جالب این که اکثر ایستگاه ها در ارتفاع زیادی زیر زمین قرار دارند و با یک پله برقی مستقیم با سطح زمین وصل شدن (در عکس ته پله معلوم نیست!). ارتفاع پله برقی ها میشه گفت ترسناکه و به شدت هم سریع هستن جوری که آخر مسیر حس میکنی پرت میشی از پله بیرون (عکس از اینترنت).
مترو تفلیس خیلی قدیمیه ولی با این وجود تقریبا تمیزه. نکته جالب این که اکثر ایستگاه ها در ارتفاع زیادی زیر زمین قرار دارند و با یک پله برقی مستقیم با سطح زمین وصل شدن (در عکس ته پله معلوم نیست!). ارتفاع پله برقی ها میشه گفت ترسناکه و به شدت هم سریع هستن جوری که آخر مسیر حس میکنی پرت میشی از پله بیرون (عکس از اینترنت).

وقتی به ترمینال دیدوبه رسیدیم از آقایی پرسیدیم که چه جوری میتونیم به کازبگی بریم و اونم گفت که یک ون هست که نفری ۲۰ لاری میگیره و ۴ بار هم توی جاده برای عکاسی و دیدن مناظر توقف میکنه. خب مشکل توقفم حل شد و ما سوار ون شدیم. یک دختر کره ای ساکن آمریکا و یک پسر آمریکایی هم همسفر ما بودن که اونا هم میخواستن به کازبگی برن و اونجا بمونن چند روز. راننده هنوز منتظر بود که ۲ نفر دیگه پیدا بشن، تقریبا یک ساعت گذشته بود و ساعت ۱۱ بود و چون آخرین حرکت هم از کازبگی ساعت ۶ عصر بود ما زمان زیادی نداشتیم با راننده صحبت کردیم که نفری ۲۵ لاری بگیره و همین الان حرکت کنه که قبول کرد.
جاده تفلیس به کازبگی جاده ای کوهستانی و بسیار زیباست در حدی که دوست نداری حتی یک لحظه چشماتو ببندی. اولین توقف کنار یک سد بود به اسم ژینوالی (Jinvali) که توی اون فصل پر از آب بود و اطرافش بسیار سرسبز.

سد ژینوالی
سد ژینوالی
سد ژینوالی
سد ژینوالی

دومین توقفگاه قلعه یا کلیسای آنانوری (Ananuri) بود من مشغول عکاسی از مردم بودم برای همین توی کلیسا رو وقت نشد ببینم اما موقع برگشت تونستم برم داخل.

در جاده های شمالی گرجستان با این صحنه زیاد مواجه میشید که گله های گوسفند یا گاو کل جاده رو گرفتن.
در جاده های شمالی گرجستان با این صحنه زیاد مواجه میشید که گله های گوسفند یا گاو کل جاده رو گرفتن.
قلعه یا کلیسای آنانوری
قلعه یا کلیسای آنانوری
نمای قلعه آنانوری از دور، عکس از اینترنت
نمای قلعه آنانوری از دور، عکس از اینترنت
بازارچه محلی که در کنار قلعه بود.
بازارچه محلی که در کنار قلعه بود.
شیرینی های گرجی که بهش Churchkhela میگن، من امتحان نکردم.
شیرینی های گرجی که بهش Churchkhela میگن، من امتحان نکردم.
لباس محلی گرجی، برای عکس گرفتن با این لباس ها یا کلاه ها بین 1 تا 2 لاری پول میگرفتن.
لباس محلی گرجی، برای عکس گرفتن با این لباس ها یا کلاه ها بین ۱ تا ۲ لاری پول میگرفتن.

سومین توقف نزدیک پیست اسکی گوداوری (Gudauri) و بنایی به اسم یادبود دوستی گرجستان و روسیه بود. زیر دیوار بنا که کاشی کاری شده بود و اشکالی رو نشون میداد، تراس مانند هایی بود که ازونجا میتونستی منظره بینظیر کوه های رو به رو رو تماشا کنی.

بنای یادبود دوستی گرجستان و روسیه
بنای یادبود دوستی گرجستان و روسیه
بنای یادبود دوستی گرجستان و روسیه
بنای یادبود دوستی گرجستان و روسیه
منظره کوه ها از تراس بنای یادبود
منظره کوه ها از تراس بنای یادبود
دره پایین بنای یادبود
دره پایین بنای یادبود
دوست آمریکایی ما رفت پایین توی دره و روی این سنگ نشست. به نظر من خیلی خطرناک بود.
دوست آمریکایی ما رفت پایین توی دره و روی این سنگ نشست. به نظر من خیلی خطرناک بود.

امکان استفاده از پاراگلایدر هم اونجا بود که فکر میکنم حدود ۳۰۰ لاری هزینه داشت. گرجستان میوه های خیلی خوشمزه ای داره، و اونجا هم یه سری میوه فروش بودن که ظرفای کوچکی از گوجه سبز، شاه توت، رازبری و میوه های دیگه فصل میفروختن. من یه لیوان شاه توت خریدم که شد ۵ لاری.

پاراگلایدر سواری
پاراگلایدر سواری

توقف آخر کنار یه چشمه بود که گویا آب آهکی داشت و باعث شده بود سنگ های آهکی تشکیل بشن که از نظر من خیلی چیز جالبی نبود.

چشمه و سنگ های آهکی. اگر شما فهمیدید چه چیز جذابی داره به منم بگید.
چشمه و سنگ های آهکی. اگر شما فهمیدید چه چیز جذابی داره به منم بگید.

بلاخره به شهر استپانتس میندا رسیدیم و راننده مارو در میدان اصلی شهر پیاده کرده. همسفرامون میخواستن برن و هاستلشون رو پیدا کنند. توی استپانتس میندا میتونید به راحتی هاستل و یا خونه برای اقامت اجاره کنید با قیمت های خیلی پایین. مثلا همسفران ما برای اقامت در هاستل فقط شبی ۱۲ دلار پرداخت میکردند.
بالای کوه های کازبگی یه کلیسا وجود داره، “کلیسای ترینیتی گرگتی (Gergeti Trinity Church) که در ارتفاع ۲۲۰۰ متری از سطح دریا، بر فراز قله‌ای درکوه کازبگی قرار دارد. قله‌های این منطقه که بخشی از رشته‌کوه بزرگ قفقاز هستند، به ارتفاع ۵۴۰۰ متری می‌رسند. این کلیسا هم در این مکان مخفی و غیر قابل دسترس در قرن چهاردهم میلادی بنا شده تا گنجینه‌ها و آثار ارزشمند را پنهان کند. ” برای رسیدن به کلیسا دو راه وجود داره، یا میتونید در میدان اصلی شهر یک جیپ کرایه کنید که شمارو به کلیسا برسونه که فکر میکنم حدودا ۵۰ یا ۶۰ لاری میگیرن، یا اینکه حدود سه ساعت کوهنوردی کنید و به کلیسا برسید که برنامه ما در واقع این بود. از آنجایی که تازه ساعت ۳:۳۰ رسیدیم استپانتس میندا، در واقع غیر ممکن بود که بتونیم تا ساعت ۶ خودمون رو به آخرین مارشروتکا برسونیم. در نتیجه از رفتن به کلیسا منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم نهار بخوریم و برگردیم تفلیس.

کلیسای ترینیتی گرگتی (Gergeti Trinity Church) که در ارتفاع ۲۲۰۰ متری از سطح دریا، بر فراز قله‌ای درکوه کازبگی قرار داره، عکس از اینترنت
کلیسای ترینیتی گرگتی (Gergeti Trinity Church) که در ارتفاع ۲۲۰۰ متری از سطح دریا، بر فراز قله‌ای درکوه کازبگی قرار داره، عکس از اینترنت

قبل از نهار کمی توی شهر استپانتس میندا که خیلی کوچک هست گشتیم. “موزه‌ی الکساندر کازبگی با میدان اصلی شهر تنها پنج دقیقه فاصله دارد. ابتدا فکر می‌کنید که قدم به یک کلیسا گذاشته‌اید، در ورودی کلیسا نقش برجسته‌ی دو شیر جلب توجه می‌کند. در غرب و شرق این بنا، دو سازه وجود دارد که در نگاه اول مثل برج ناقوس می‌مانند اما در واقع دو مقبره هستند که به پدر و مادر کازبگی تعلق دارند. مقبره‌ی نویسنده اما در زیر مجسمه‌ای سنگی و بزرگ قرار دارد. نزدیک نرده‌های حیاط، جایی که می‌ایستاد و کوه کازبگی را نگاه می‌کرد. موزه شامل عکس‌ها، وسایل و لباس‌ها و مبلمانِ مورد استفاده‌ی نویسنده است.”

موزه الکساندر کازبگی
موزه الکساندر کازبگی

برای نهار به میدان اصلی شهر برگشتیم و به رستوران خوی (Khevi) رفتیم و در فضای بیرون رستوران نشستیم. منظره بسیار زیبایی از کوه های کازبگی رو به رو میز ما قرار داشت. فیله گوساله کباب شده سفارش دادیم و یک نوع کباب دیگه که مثل کباب کوبیده بود ولی کوچکتر و داخل کباب از سبزی معطر هم استفاده شده بود. کل هزینه نهار با دو تا نوشیدنی و یک بشقاب نان شد ۳۹ لاری.

نمای رستوران خوی از دور، عکس از سایت تریپ ادوایزر
نمای رستوران خوی از دور، عکس از سایت تریپ ادوایزر
فیله گوساله کباب شده
فیله گوساله کباب شده
کباب دیگر، مثل کباب کوبیده بود ولی کوچکتر و داخل کباب از سبزی معطر هم استفاده شده بود
کباب دیگر، مثل کباب کوبیده بود ولی کوچکتر و داخل کباب از سبزی معطر هم استفاده شده بود

بعد از نهار چون خیلی خسته بودیم تصمیم گرفتیم برگردیم تفلیس. داشتیم میرفتیم سمت مارشروتکاها که راننده ای که صبح ما رو از تفلیس آورده بود رو دیدیم و بهمون گفت که داره میره تفلیس و نفری ۱۰ لاری میگیره. چون مینی ون از مارشروتکا راحت تر هست و خلوت تر و قیمتشون هم الان یکی بود با همون راننده رفتیم. ۳ تا دختر چینی دیگه هم سوار شدن و راه افتادیم.

مناظر در مسیر برگشت
مناظر در مسیر برگشت
مناظر در مسیر برگشت
مناظر در مسیر برگشت

در راه برگشت اتفاق خاصی نیفتاد فقط راننده دوباره آنانوری توقف کرد و من تونستم برم و قلعه و کلیسا رو ببینم. دو تا بستنی کیم هم خریدیم که شد ۲ لاری. در نهایت نزدیک ساعت ۸ بود که رسیدیم ترمینال دیدوبه و سوار مترو شدیم، ایستگاه وارکتیلی پیاده شدیم و رفتیم هتل.

داخل کلیسای آنانوری، کلیسا خیلی تاریک بود و اجازه عکاسی با فلش نبود بنابراین کیفیت عکس ها خیلی خوب نیست
داخل کلیسای آنانوری، کلیسا خیلی تاریک بود و اجازه عکاسی با فلش نبود بنابراین کیفیت عکس ها خیلی خوب نیست
داخل کلیسای آنانوری، من این رو دیدم یاد Iron Throne در سریال Game of Thrones افتادم
داخل کلیسای آنانوری، من این رو دیدم یاد Iron Throne در سریال Game of Thrones افتادم

کمی استراحت کردیم و لباسامون رو عوض کردیم و تصمیم گرفتیم بریم خیابان روستاولی. برای رفتن به این خیابان باید با مترو به ایستگاه روستاولی میرفتیم. “خیابان روستاولی از میدان آزادی آغاز میشود و به طول ۱٫۵ کیلومتر تمامی ساختمان های رسمی موزه ها و در مابین آنها تعداد زیادی کافه و رستوران را در خود جای داده و خیابان اصلی شهر میباشد . از ساختمان های مهم در طول جاده میتوان به پارلمان گرجستان (Parliament of Georgia) ، کلیسای Kashveti ، موزه ملی گرجستان، ساختمان اپرا و باله تفلیس، تئاتر دولتی روستاولی، موزه روستاولی، آکادمی علوم گرجستان، موزه اشغال شوروی را نام برد .”

خیابان روستاولی
خیابان روستاولی
خیابان روستاولی
خیابان روستاولی
خیابان روستاولی
خیابان روستاولی

خیلی از برندهای معروف اروپایی توی این خیابان مغازه داشتند. فقط به این نکته توجه کنید که رستوران ها و مغازه های این خیابان مثل منطقه قدیمی تفلیس تا نیمه شب فعال نیستند و تقریبا از ساعت ۱۰ به بعد خیابان سوت و کوره.
کمی قدم زدیم و بعد تصمیم گرفتیم بریم مک دونالد و شام بخوریم. نزدیک ایستگاه مترو روستاولی مک دونالد یک شعبه داره. دو تا بیگ مک سفارش دادیم که با سیب زمینی و نوشابه بود. و بعد از شام هم دو تا بستنی شکلاتی گرفتیم (بستنی های مک دونالد واقعا خوشمزه هست). وقتی غذا تموم میشد باید خودمون میرفتیم و سینی رو در سطل آشغال خالی میکردیم و سینی خالی رو بالای سطل میذاشتیم. هزینه شام و بستنی جمعا شد ۳۰ لاری.

بیگ مک و سیب زمینی و نوشابه
بیگ مک و سیب زمینی و نوشابه
بستنی شکلاتی مک دونالد
بستنی شکلاتی مک دونالد

مترو تفلیس از ساعت ۶ صبح تا ساعت ۱۲ شب باز هست. ساعت ۵ دقیقه به ۱۲ بود پس سریع سوار مترو شدیم و برگشتیم هتل. چون خیلی خسته بودیم و فردا هم باید زود بیدار میشیدیم، خوابیدیم.

روز سوم:
منطقه دیگه ای که من در تحقیقاتم بهش رسیده بودم و دوس داشتم ببینم منطقه کاختی (Kakheti) در شرق کشور گرجستان بود. من دوست داشتم سه شهر تلاوی(Telavi) که مرکز استان کاختی هست، سیقناقی یا سیگناگی (Sighnaghi/Signagi) و کوارلی (Kvareli) رو ببینم. میدونستم که بدون ماشین نمیشه به همه اینجاها رفت و باید ماشین کرایه کرد و یا به رفتن به یکی ازین شهرها بسنده کرد. از خانمی که مسئول تور هتل بود خواستم که قیمت برامون بگیره برای راننده و ماشین برای رفتن به این سه تا شهر که قیمت داد ۲۸۰ لاری. باز هم من گفتم متاسفانه زیاده و اونم توضیح داد که مسافت زیاده و این سه تا شهر هم در یک خط صاف قرار ندارند و بدون ماشین نمیتونید برید خودتون. من با دوستم صحبت کردم و تصمیم گرفتیم با مارشروتکا بریم سیقناقی و اگر وقت داشتیم و ماشین پیدا کردیم از سیقناقی بریم تلاوی و بعد برگردیم تفلیس.

تصویری از منطقه کاختی، عکس از اینترنت
تصویری از منطقه کاختی، عکس از اینترنت
باغ های انگور منطقه کاختی، عکس از اینترنت
باغ های انگور منطقه کاختی، عکس از اینترنت

برای رفتن از تفلیس به سیقناقی باید به ترمینال نزدیک ایستگاه مترو سمگوری (Samgori) برید (که ایستگاه بعد از وارکتیلی بود) و ازونجا میتونید با مارشروتکا با ۶ لاری به سیقناقی برید. برخلاف ایستگاه دیدوبه که راننده و ماشین های زیادی غیر از مارشروتکاها بودن و راننده ها هم اکثرا دست و پا شکسته انگلیسی صحبت میکردند، ایستگاه سمگوری خیلی کوچیک بود و هیچ راننده ای هم انگلیسی صحبت نمیکرد. مارشروتکایی که داشت حرکت میکرد خیلی قدیمی و داغون بود و پر از آدم. راننده بین صندلی های ماشین یک سری صندلی هم خودش اضافه کرده بود و همه جای ماشین آدم بود. من و دوستم برای اینکه له نشیم و هوا برای تنفس هم داشته باشیم تصمیم گرفتیم که پول صندلی اضافه شده مابینمون رو هم پرداخت کنیم تا راننده کسی رو سوار نکنه دیگه. فهموندن این قضیه هم خودش مصیبتی بود چون کسایی که انگلیسی حرف میزدن و حرف مارو میفهمیدن گرجی بلد نبودن، و گرجی ها هم هیچ کدوم انگلیسی بلد نبوند. آخر سر یک پسر روس دست و پا شکسته به راننده فهموند که ما هزینه سه نفر رو حساب میکنیم.
بالاخره راننده حرکت کرد، از تفلیس تا سیقناقی تقریبا ۱ ساعت و نیم راه بود. جاده زیبایی داشت ولی به قشنگی جاده کازبگی نبود و اکثرا زمین های کشاورزی و باغ های انگور اطراف جاده دیده میشد.

جاده تفلیس به سیقناقی
جاده تفلیس به سیقناقی
جاده تفلیس به سیقناقی
جاده تفلیس به سیقناقی

بعد حدود ۱ ساعت و نیم ما رسیدیم به سیقناقی و راننده ما رو در میدان اصلی شهر پیاده کرد. در میدان اصلی شهر آدمایی هستن که پیشنهاد اقامت و یا کرایه موتور چهار چرخه برای گشتن شهر میدن. شهر سیقناقی بسیار زیباست و شما رو یاد تصاویری که از شهرهای کوچک ایتالیا دیدید میندازه. اکثر کوچه ها سنگ فرشن و اکثر خونه ها شیروانی های قرمز رنگ دارند. ما موتور کرایه نکردیم چون دوست داشتیم پیاده کوچه ها و خیابان ها رو بگردیم و موتورها به نظرم چهره شهر رو خراب کرده بودند و باعث آلودگی صوتی زیادی شده بودند و با شهر کوچک و آرامی مثل سیقناقی تناسبی نداشتند.

میدان اصلی سیقناقی
میدان اصلی سیقناقی
فکر کنم این ساختمون شهرداری بود
فکر کنم این ساختمون شهرداری بود

شهر خیلی کوچک هست و میتونید پیاده بگردید، سیقناقی به شهر عشق در گرجستان معروف هست. دلیلش هم اینه که یک کلیسا در این شهر هست که ۲۴ ساعت روز و ۷ روز هفته مجوز ازدواج صادر میکنه و زوج ها میتونند در کلیسای این شهر ازدواج کنند.

این هم عروسی
این هم عروسی
نمایی از شهر سیقناقی
نمایی از شهر سیقناقی
دمپایی های بامزه نمدی که برای فروش بود
دمپایی های بامزه نمدی که برای فروش بود
یکی از کوچه های سیقناقی
یکی از کوچه های سیقناقی

کمی در شهر گشتیم و عکس گرفتیم. برای نهار به یک رستوران به اسم Okro’s رفتیم که سه طبقه بود که در طبقه آخرش یک تراس کوچک با منظره ای فوق العاده ای از شهر سیقناقی داشت. برای نهار دو تا غذا سفارش دادیم که اسماشون رو نمیدونم. یکی از غذاها فیله گوساله بود همراه با سبزیجات و فلفل دلمه ای و غذای دیگر مرغ گریل شده بود. گرجستان یک غذای خاص داره که از لوبیا، سبزیجات معطر و پیاز درست میشه و توی کوزه های گلی پخته و سرو میشه به اسم لوبیو. ما یک لوبیو هم سفارش دادیم. غذاها فوق العاده خوشمزه بودند و حجم زیادی هم داشتند. هزینه نهار با نوشیدنی و سبد نان جمعا شد ۶۵ لاری.

ورودی رستوران
ورودی رستوران
طبقه دوم رستوران
طبقه دوم رستوران
غذاهایی که ما سفارش دادیم
غذاهایی که ما سفارش دادیم
لوبیو، عکس از اینترنت
لوبیو، عکس از اینترنت

پیشنهاد میکنم اگر به این شهر رفتید حتما توی این رستوران غذا بخورید و حتما توی تراس میز بگیرید.

نمای شهر از تراس رستوران
نمای شهر از تراس رستوران
نمای شهر از تراس رستوران
نمای شهر از تراس رستوران

بعد از نهار برگشتیم به میدان اصلی شهر و پرسیدیم که مارشروتکا کی حرکت میکنه که گفتن ساعت ۶ و باید از الان بلیط بگیرید. بلیط خریدیم و تا ساعت ۶ کمی در شهر گشتیم و ساعت ۶ سوار شدیم تا به تفلیس برگردیم.
شب قصد داشتیم به میدان شاردن بریم. از هتل اومدیم بیرون و دیدیم که به شدت داره بارون میاد. تو حیاط هتل نشستیم و قهوه خوردیم تا بارون کمتر شد. چون خیلی خسته بودیم تصمیم گرفتیم با تاکسی بریم که قبول کرد با ۷ لاری ما رو ببره. به میدان شاردن رفتیم کمی پیاده روی کردیم. به یک کافه رفتیم ولی چون گرسنه نبودیم خیلی دو تا نوشیدنی و سیب زمینی سرخ شده سفارش دادیم که شد ۴۹ لاری. نکته جالب این که ۲ لاری بابت سس همراه با سیب زمینی شارژ شده بودیم. بعد از کافه چون خیلی خسته بودیم با تاکسی (۷ لاری) به هتل برگشتیم و خوابیدیم.

شب های تفلیس
شب های تفلیس
شب های تفلیس
شب های تفلیس
شب های تفلیس
شب های تفلیس
میدان شاردن
میدان شاردن

روز چهارم:
روز آخر بود و ما عصر پرواز برگشت داشتیم تصمیم گرفتیم به تبیلیسی مال (Tbilisi Mall) که بهش میگفتن کاره فور (Carrefour) (شاید صاحب مال شرکت Carrefour هست) بریم و بعد از اون اگر وقت داشتیم به شهر قدیمی تفلیس بریم و از جاهایی مثل مجسمه مادر یا باغ گیاه شناسی و کلیساها که همه در سفر به تفلیس از اونا دیدن میکنند، بازدید کنیم که متاسفانه وقت نشد.
تبیلیسی مال تقریبا خارج از شهره، برای رسیدن بهش میتونید به ایستگاه مترو دیدوبه برید و از اونجا با تاکسی یا اتوبوس به مرکز خرید برید که ما با تاکسی و با ۵ لاری به مال رفتیم.
تبیلیسی مال مرکز خرید بزرگی هست که خیلی از برندهای محبوب در این مرکز فروشگاه دارند. اکثر برندهای اسپانیایی و ایتالیایی و ترکیه ای تو خود ایران هم نمایندگی دارند و قیمت ها تقریبا مشابه ایران هست ولی محصولات به روز تری دارند و معمولا همه نیوکالکشن ها رو میتونید ببینید. یک سری برند آمریکایی هم هستند که تو ایران نمیبینید و توی این مرکز فروشگاه دارند که خب میتونید خرید کنید ازشون. البته همه این برندها در خیابان روستاولی هم کم و بیش شعبه دارند. من فکر میکردم تفلیس فقط همین یک مرکز خرید رو داره ولی بعدا از خانومی ایرانی توی هتل شنیدم که مرکز خرید ایست پوینت (East Point) هم هست که اتفاقا به هتل ما خیلی نزدیک بوده و ما نمیدونستیم.
در مرکز خرید کمی گشتیم و خرید کردیم، طبقه همکف یک هایپر مارکت بزرگ داره که قیمتای خوبی داشت و ما هم مقداری شکلات سوغاتی خریدیم. طبقه آخر مال فودکورت هست که چند تا رستوران بیشتر نداره، ما پیتزا دو نفره گرفتیم و سیب زمینی سرخ شده وقتی غذا آماده شد دیدیم روی پیتزا هم یه عالمه سیب زمینی ریختن. هزینه نهار با دو تا نوشابه شد ۱۸ لاری.

پیتزا دو نفره
پیتزا دو نفره

بعد از نهار به هتل برگشتیم وسایلمون رو جمع کردیم و توی حیاط منتظر اتوبوس تور شدیم که به فرودگاه بریم.
در کل سفر خیلی خوبی بود برای من و خیلی بهم خوش گذشت فقط مدتش کم بود. پیشنهاد میکنم اگر قصد سفر به گرجستان دارید حداقل یک هفته وقت بذارید و اینکه فقط بلیط رفت و برگشت بگیرید و نه تور با هتل. ما چون هتلمون در تفلیس بود زمان زیادی رو صرف رفت و آمد کردیم. میتونید یک شب تفلیس باشید و از تفلیس به شهرهایی که دوست دارید برید و شب هم همونجا اقامت کنید. پیدا کردن هتل، هاستل یا خانه های اجاره ای در گرجستان کار سختی نیست. چون گرجستان کشور کوچکی هست میتونید توی یک هفته جاهای زیادی رو ببینید. من خودم باتومی نرفتم ولی دریا داره و میتونید دو روز آخر سفر هم به باتومی اختصاص بدید که در این صورت پرواز برگشت باید از باتومی باشه. شهرهایی هم هستن مثل بورجومی که رودخانه نزدیکشون هست و میتونید برید تور رفتینگ ولی باید فصلش باشه. اگر هم با ماشین شخصی بتونید برید که خیلی بهتره ولی گرجستان جاده های با کیفیتی از لحاظ آسفالت نداره و قیمت بنزین هم زیاد هست. در کل اگر کمی ماجراجو باشید و بلد باشید گلیم خودتون رو از آب بکشید سفر خیلی خوبی خواهد شد.
خلاصه این که هر جا خواستید سفر کنید قبلش حتما تحقیق کنید و به حرف بقیه و لیدارای ایرانی خیلی تکیه نکنید. از سایت هایی مثل لونلی پلنت، تریپ ادوایزر و برای سفر گرجستان از سایت های دیگری مثل http://georgiastartshere.com و www.exploregeorgia.org می تونید استفاده کنید و سفر خوبی رو برنامه ریزی کنید.
در آخر هم امیدوارم که سفرنامه من برای شما دوستان مفید بوده باشه.

نویسنده : مریم رحیمی

منبع:لست سکند

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *