اردن ، عجلون ، قلعۀ صلاح الدین ایوبی – ژوئن ۲۰۰۶

اردن ، عجلون ، قلعۀ صلاح الدین ایوبی – ژوئن ۲۰۰۶

شهر عجلون (Ajloun) شمال اردن و به فاصلۀ ۷۳ کیلومتری از شهر امان واقع شده است. مینی بوس ساعت ۹ صبح از میدان عبدلی به سمت این شهر حرکت کرد و حدود ۱۱ صبح به عجلون رسیدیم. دو طرف جاده پر بود از باغ های زیتون و تپه های سرسبز که در کشوری عربی و بیابانی کمتر دیده می شود.

 قلعۀ صلاح الدین ایوبی
قلعۀ صلاح الدین ایوبی

شهر عجلون به خودی خود چیز خاصی ندارد اما یکی از مهمترین جاذبه های توریستی اردن – قلعۀ صلاح الدین ایوبی – روی تپه ای مشرف به این شهر بنا شده است. این قلعه بین سالهای ۱۱۸۴ تا ۱۱۸۵ میلادی توسط برادرزادۀ صلاح الدین ایوبی – از فرماندهان بزرگ ارتش مسلمانان در جنگ های صلیبی – ساخته شد و سالها مورد استفاده قرار گرفته است.

این قلعه روی بلندترین تپه ساخته شده و موقعیت آن به گونه ای است که تا فواصل بسیار دور اطراف آن به خوبی دیده می شود: سمت غرب بحرالمیت، ساحل رود اردن، درۀ اردن و دریای گالیله.

به خاطر همین موقعیت مناسب بود که مسیحیان هیچگاه موفق به فتح آن نشدند و این قلعه در تمام سالهای جنگ های صلیبی به عنوان قلعه ای شکست ناپذیر باقی ماند.

از داخل شهر به وسیلۀ تاکسی به قلعه رسیدم. روی اینترنت خوانده بودم که ورود به قلعه رایگان است اما ظاهرا آن اطلاعات به روز نبود، چون از تمام بازدیدکنندگان ۵ دینار (حدود ۶۵۰۰ تومان) ورودی دریافت می کردند.

دور تا دور قلعه خندقی عریض و بسیار عمیق حفر شده بود که مطمئنا در آن زمان پر از آب بوده است که رسیدن به قلعه را غیرممکن می کرد. ورود به قلعه از طریق یک پل چوبی صورت می گرفت. داخل قلعه را به زیبایی نورپردازی کرده بودند. داخل قلعه تشکیل شده است از سالن های بزرگ، راهروهای عریض، راه پله های سنگی (برای رسیدن به طبقات بالاتر) و یک موزۀ کوچک از اشیاء بدست آمده در شهر عجلون.

از طریق پله های سنگی به طبقۀ سوم و به برج دیده بانی قلعه رفتم. عجب منظره ای! وسعت دید نامحدود و فاصلۀ دید تنها به قدرت چشم انسان بستگی دارد. از بالای برج بحرالمیت به خوبی دیده می شد.

دور تا دور قلعه پنجره های کوچکی قرار داشت که برای پرتاب تیر مورد استفاده قرار می گرفت. بخشی از سقف فرو ریخته بود که در حال بازسازی آن بودند اما در مجموع ساختمان قلعه (که نمایانگر معماری اسلامی است) سالم مانده است.

هنگام خروج از قلعه تابلویی دیدم که نشان می داد آرامگاه خضر پیامبر در همان حوالی است. پیاده به سمت آن حرکت کردم ولی با دیدن تابلوی بعدی از رفتن به آنجا پشیمان شدم: ۷ کیلومتر، آنهم پیاده روی روی تپه ای خاکی ساعت ۳ بعد از ظهر!

پیاده به عجلون برگشتم و با مینی بوس به امان.

 

نوشته شده توسط : وبلاگ سفرنامه حسام

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *