سفرنامه یزد
اواخر مرداد ماه امسال فرصتی دست داد که بعد از چند سال ، دوباره به شهر یزد سفر کنیم . البته این بار اتفاق مهمی برای یزد ، اولین شهر خشتی جهان ، افتاده بود و آن اینکه ثبت جهانی یونسکو شده بود .
مختصری درمورد تاریخچه یزد :
بافت تاریخی شهر به عنوان یک اثر در تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۱۷ بهدلیل وسعت، یکپارچگی و حفظ اصالت تاریخی، استفاده از مصالح بومی و مصرف کمترین انرژی در تولید بناهای خشتی و هماهنگی کامل با اقلیم سخت و خشن کویری در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید . با ثبت شهر یزد در فهرست میراث جهانی، تعداد آثار ثبت شده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ۲۲ رسید.
سال گذشته هم کویر لوت و قنات های ایرانی در میراث جهانی ثبت شده بودند .
«یزد» واژه ای باستانی است که ریشه در «یشت» یا «یزت» و« یسن» به معنای ستایش، نیایش، پرستش، ایزد دارد. به اعتقاد تعدادی از تاریخ نویسان ، در دوره ساسانیان، به فرمان یزد گرد اول در این محل، شهری به نام «یزدان گرد» بنا شده . نام یزد از همین عنوان گرفته شده وبه معنای مقدس، فرخنده و درخور آفرین است.
مورّخان یونانی، شهر کهن وباستانی را «ایساتیس» خوانده اند که احتمالاً بعد از ایجاد شهر کهن «کثه » پدید آمده است. پس از ظهور اسلام و گرایش مردم ایران به این آیین، به یزد لقب «دارالعباده» داده شد. به یزد «شهر بادگیرها»، «عروس کویر» و «شهر دوچرخهها» هم می گویند. یزد را یکی از امن ترین شهر های تاریخی هم می دانند چون تا حد زیادی از آسیب جنگ ها و بلایای طبیعی در این همه سال در امان بوده !
ما قصد اقامت در یکی از هتل های سنتی یزد مثل هتل داد ، مشیرالممالک ، مهر ، ملک التجار و … را داشتیم که تقریبا همه ی این هتل ها در آن تاریخ تخفیف خورده بودند . ما هتل سنتی مهر را انتخاب کردیم که در خیابان قیام و نزدیک به میدان امیرچخماق و بافت قدیمی شهر قرار داشت . قیمت هر اتاق دو تخته با تخفیف ۴۰ درصد شبی ۱۸۰ هزار تومان بود و ما از طریق سایت اقامت ۲۴ هتل را برای دو شب رزرو کردیم .
ساعت ۷ صبح از تهران حرکت کردیم درحالیکه خودمان را برای طی کردن مسیر ۷۰۰ کیلومتری تا یزد آماده کرده بودیم ! مسیر ما تهران-قم-کاشان-اردستان-یزد بود . خوشبختانه استراحتگاه ها و رستوران های زیادی در بین مسیر ایجاد شده که از نظر کیفیت اصلا قابل مقایسه با شرایط گذشته نیست . یکی از جدیدترین این استراحتگاه ها که در ۶ کیلومتری قم قرار گرفته ، مجتمع مهر و ماه است که شامل چند فروشگاه بزرگ و رستوران و … می شود .
از کاشان به بعد استراحتگاه ها کمتر می شود و مسیر هم که فقط یک بیابان لم یزرع هست و بس .
بالاخره حدود ساعت ۲ ظهر به یزد رسیدیم و می دانستیم یکی از رستوران های خوب یزد به اسم تالار در نزدیکی دروازه قرآن و ورودی یزد قرار دارد که مستقیم به آنجا رفتیم . رستوران بزرگ و خوبی بود و غذاها عالی بودند .
قیمت ها خیلی مناسب بود و برای دو نفر حدود ۴۰ تومان شد و جالب اینکه در بعضی قیمت ها حتی ۲۰۰ یا ۳۰۰ تا تک تومنی هم قید شده بود مثل : ۱۶۳۰۰ تومان !
بعد به سمت هتل راه افتادیم و اتاق را تحویل گرفتیم که یک اتاق خیلی دنج و تمیز با دکوراسیون سنتی بود . رفتار پرسنل هتل عالی و دوستانه بود . چند دقیقه ای روی تخت ها و در محیط خنک حیاط استراحت کردیم . یک سماور بزرگ و چای هل و دارچین همیشه گوشه حیاط آماده بود و می توانستیم برای خودمان چای بریزیم . هتل نسبتا خلوت بود و به جز ما دو سه خانواده ی دیگر در هتل اقامت داشتند که همگی توریست های خارجی بودند. هتل واقعا آرامش بخش و بی نهایت تمیز بود به طوری که ما تا روز آخر حتی ذره ای گرد و خاک هم در حیاط ندیدیم .
بنای هتل مربوط به زمان قاجار است و ۲۵۰ سال پیش دست خانواده ای از تاجران قدیمی طلا و جواهرات یزد به نام زرگر یزدی بوده که در سال ۱۳۸۴ با بازسازی کامل تبدیل به هتل شده است و طبق گفته ی سایت هتل ، این هتل به عنوان اولین و تنها هتل ایرانی است که موفق به کسب جایزه افتخار از سوی سازمان جهانی یونسکو شده است.
خلاصه بعد از استراحتی کوتاه به سمت اولین مقصد مورد نظرمان یعنی موزه ی آب یا خانه ی کلاهدوزها به راه افتادیم که دورمیدان امیرچخماق بود و پیاده حدود ۱۰ دقیقه با هتل فاصله داشت . ساعات بازدید هر روز از ساعت ۸ تا ۱۹ و قیمت بلیط ۳ هزار تومان است.
خانه ی کلاهدوزها در سال ۱۲۶۶ شمسی ساخته شد و محل عبور چند قنات بوده . هنوز هم قنات دو هزار ساله ی زارچ از اینجا رد می شود . سال ۱۳۷۹ اینجا تبدیل به موزه آب می شود که اشیاء تاریخی مرتبط با کندن کاریز و اندازه گیری آب و آسیاب بادی و … در اینجا نگهداری می شود .
قنات زارچ طولانی ترین قنات ایران و جهان است که قدمت آن را چیزی بین ۲ تا ۳ هزار سال تخمین می زنند. مبدا این قنات حوالی روستای فهرج یزد است و طول آن در مجموع حدود ۹۰ کیلومتر است . این قنات به همراه ده قنات دیگر ایران در سال ۲۰۱۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شدند .
لباس سفیدی که اغلب مقنی ها می پوشیدند ، هم به دلیل دیدن همدیگر در تاریکی زیر خروارها خاک بوده و هم به نوعی کفن سفیدشان!
این آسیاب آبی قدیمی هم با نیروی حاصل از آب قنات ، گندم ها را آرد می کرده .
بعد از دیدن موزه آب ، به سمت باغ دولت آباد راه افتادیم . البته قبل از آن حتما باید یک فالوده یزدی هم می خوردیم که جزء جدایی ناپذیر تابستان های یزد است ! یکی از معروف ترین فالوده فروشی های یزد ، شیرحسین است و ما یک فالوده خیلی خوشمزه و خنک آنجا خوردیم و بعد باغ رفتیم .
خیلی راحت از بلوار دولت آباد ، باغ را پیدا کردیم و با تهیه بلیط ۳ هزار تومانی وارد هشتی کوچک ورودی شدیم و بعد به حیاط اصلی باغ رفتیم که با وجود آب پاش ها فضای خنک و مطبوعی پیدا کرده بود .
باغ دولت آباد در دوره افشاریه و حدود ۲۶۰ سال پیش توسط محمد تقی خان بافقی معروف به خان بزرگ ساخته شد. خان ابتدا قناتی به طول ۶۵ کیلومتر برای رساندن آب از مهریز به یزد ایجاد کرد و بعد مجموعه حکومتی خود را در این محل بنا کرد و این رمز باغ های خوش آب و رنگ و سرسبز ایرانی در دل کویر است . این باغ مدتی هم محل اقامت کریم خان یزد و بسیاری از شاهزاده های قاجاری بوده .
این باغ هم مثل سایز باغ های ایرانی دارای قسمت بیرونی ، اندرونی ، هشتی ، شاه نشین و … هست و همچنین یکی از باغ های ایرانی ثبت شده در میراث جهانی یونسکوست . قسمت هشتی زیباترین قسمت این مجموعه است که در یکی از اتاق های آن ، بلندترین بادگیر جهان به ارتفاع ۳۳ متر قرار دارد. زیر بادگیر همیشه حوض پرآبی هم قرار دارد که باعث می شود هوای خنک مثل کولر جریان داشته باشد . برای ما باورش سخت بود در گرمای مرداد ماه همچین باد خنکی از بادگیر احساس کنیم .
متاسفانه کشور امارات در تلاش است که بادگیر را به اسم خودش در یونسکو ثبت کند و در خیلی از بناهای توریستی دبی مثل مدینه جمیرا هم بادگیر ساخته شده .
این عکس از زیر بادگیر گرفته شده :
تا غروب مشغول گشتن در باغ بودیم و برای شام به دعوت اقواممان به یکی دیگر از عمارت های قدیمی که الان تبدیل به رستوران شده رفتیم : باغ صدری شهر تفت در ۱۰ کیلومتری یزد که در دوران زندیه ساخته شده .به این باغ ، باغ نمیر هم می گویند چون زمانی ارباب نمیر تفتی، که یکی از زرتشتیان معروف یزد بوده ، در این باغ زندگی می کرده .
این باغ واقعا زیبا و سرسبز و خیلی خنک بود . یک عمارت و بادگیر و مثل همیشه یک حوض خیلی بزرگ و زیبای ۵۰۰ متری با ۹۵ فواره ی کوچک مشخصه ی باغ های ایرانی . غذاها هم شامل غذاهای ایرانی و فرنگی می شد و در کل تجربه ای عالی بود .
موقع برگشت حدود ۱۵ دقیقه دیگر به سمت خارج تفت رفتیم تا عقاب کوه را ببینیم که می گفتند نورپردازی شده و در شب هم قابل دیدن است . وقتی رسیدیم ظاهرا نورها خاموش بود و با اینکه نور برای عکاسی کافی نبود ، می شد کوه را کاملا دید . یک عقاب غول پیکر ترسناک که خیلی هم به ما نزدیک بود ! عکس زیر را از اینترنت برداشته ام .
روز دوم :
صبح زود با سر و صدای حیاط و افرادی که مشغول صبحانه خوردن بودند بیدار شدیم . اینکه به جای هتل های همیشگی ، در یک خانه ی اربابی از خواب بیدار شدیم و صبحانه در حیاط منتظرمان بود حس خوبی داشت ! صبحانه هم نسبتا خوب بود .
بعد از صبحانه به پشت بام هتل رفتیم که دید خوبی به شهر داشت و کمی از آن بالا شهر را تماشا کردیم . دیدن بادگیر ها و گنبدها و اینکه هیچ ساختمان بلندی نمای بافت سنتی شهر را خراب نکرده بود ، لذت بخش بود .
بعد شروع کردیم به پیاده روی به سمت بافت سنتی فهادان و اولین مقصدمان که مسجد جامع بود . ریشه کلمه فهادان از فهد است که به فرد عالم و سرشناس اطلاق میشود از آنجاییکه اکثر علما و تجار سرشناس شهر در این محله ساکن بوده اند این محله به فهادان معروف شده. کوچه های تنگ و دیوارهای بلند باعث میشد کوچه ها سایه و خنک باشند .
اینجا یک بازار قدیمی ولی بازسازی شده بود که البته در آن ساعت هنوز تعطیل بود .
در بیشتر کوچه ها سرداب هایی مثل عکس زیر دیده میشد که همگی به همان قنات زارچ می رسیدند .
بعد از حدود ۱۵ دقیقه پیاده روی به میدان امام خمینی و مسجد جامع رسیدیم .
مسجد جامع یزد یکی از قدیمی ترین و منحصربه فردترین بناهای تاریخی یزد است که قدمتش به بیشتر از ۷۰۰ سال پیش برمیگردد ولی بنای فعلی مسجد طبق کتیبه ها در زمان تیموریان ساخته شده . ( روی کتیبه سردر ، اسم شاهرخ تیموری و سال ۸۶۱ هری قمری نوشته شده ) مناره های مسجد با ارتفاع ۵۲ متر هم در زمان صفویه به مسجد اضافه شده اند که یکی از مناره ها دو راه پله دارد . طبق بعضی از داستان های قدیمی ، این دو منار توسط یک استاد و شاگردش ساخته شده . استاد فقط یک راه پله در مناره ی خودش می سازد ولی وقتی میبیند شاگرد دو پلکان که هیچ برخوردی هم با نداشته اند ساخته ، طاقت نمی آورد و خودش را از همان بالا پرت می کند ! این مناره ها بلندترین مناره ها بین مساجد تاریخی هستند .
نکته جالب ، بزرگ بودن بیش از اندازه ی در ورودی است طوریکه حتی کلون در از قد ما بالاتر بود . سردر زیبای مسجد هم ۲۴ متر ارتفاع دارد . تمام مسجد از سردر تا محراب اصلی پر بود از کاشی کاری ها و مقرنس و گچبری های زیبا . البته فقط قسمت محراب اصلی برای بازدید بود و گوشه کناره های مسجد کمی بی سلیقه و نامرتب بود که می شد کمی مدیریت شود .
مسجد ، دو شبستان داشت ، یکی رای تابستان و یکی برای زمستان . و اما در قسمتی از حیاط ، آب انبار قرار داشت که بین همه ی آب انبارهایی که در یزد دیدیم ، عمیق ترین بود . با هر سختی بود کل پله ها را رفتیم پایین و برگشتیم . روی تابلو نوشته شده بود پایین آب انبار ۱۰-۱۲ درجه با بالا اختلاف دما دارد که کاملا هم مشهود بود . البته پایین همه ی آب انبارها شبیه هم است و فقط یه حوض و راه آب هست .
از در عقب مسجد خارج شدیم و به پیاده روی ادامه دادیم و از سکوت محض لذت بردیم . نکته جالب بافت تاریخی این بود که هنوز اغلب این خانه ها مسکونیست و به اصطلاح زندگی جریان دارد … ( البته نه سر ظهر یک روز تابستانی ! )
بعد از چند دقیقه ، به بقعه دوازده امام رسیدیم . این بنا ظاهرا قدیمی ترین بنای یزد و مربوط به دوران سلجوقی ( حدود هزار سال پیش ) است . بدنه گنبد یک ۴ ضلعی است که به ۸ ضلعی تبدیل میشود و گنبد روی ۸ ضلعی قرار دارد. البته نمیشد داخل شد .
کنار این بقعه زندان اسکندر قرار داشت . با گوگل مپ خیلی راحت می شد همه جا را پیدا کرد ولی روی اکثر دیوارها هم جهت جاهای دیدنی مشخص شده بود . ورودی اینجا ۲۵۰۰ تومان بود .
زندان اسکندر ، در اصل مدرسه ضیائیه و بنایی هست که ۸ قرن پیش ساخته شده و به همین دلیلی شباهتی هم به زندان ندارد . طبق بعضی از گفته ها ، زمانی اسکندر مقدونی از اینجا به عنوان زندان استفاده می کرده . ولی خب توریست ها لابد به امید دیدن یک زندان مخوف که اینجا کوچکترین شباهتی به آن نداشت به دیدن اینجا می آیند و لابد به همین دلیل هم ما غرغرهای چند توریست خارجی را شنیدیم که می گفتند چه راحت می شه یک اسم برای جایی انتخاب کرد و ازش پول درآورد !
اما به هرحال دیدن بنا هم خالی از لطف نبود به خصوص گنبد بزرگ و خشتی ۱۸ متری آن. قسمت های داخلی گنبد زمانی با گچبری های آبی تزئین شده بود ولی بعد از ۸ قرن چیز زیادی از آن باقی نمانده .
یک قسمت از حیاط هم سنگ نگاره هایی قرار داشت که نوشته بودند متعلق به کوه ارنان یزد و بیشتر از ۲ هزار سال پیش است .
قسمت های داخلی هم تبدیل به فروشگاه های سنتی شده بودند . سرداب و آب انبار و بادگیر هم که جزء جدانشدنی همه ی بناهای یزد هستند.
مقصد بعدی ، خانه لاری ها بود . در بین راه از بازارهای سنتی عبور کردیم . همچنین یک خانه ی نساجی سنتی که در آنجا مشغول ترمه بافی و نساجی بودند .
خانه ی لاری ها که در زمان قاجار ساخته شده ، با قدمت ۱۵۰ سال نمونه ی کامل یک عمارت سنتی و البته اعیانی یزدیست که شامل قسمت های اندرونی و بیرونی و شاه نشین و تابستان نشین ( با یک بادگیر که هنوز کار می کرد ) می شد و جمعا ۱۷۰۰ متر زیربنا دارد . این عمارت حدود ۲۰ اتاق داشت که در بیشتر آنها بسته بود .
در مسیر به آسیاب آبی کوشک نو رسیدیم که اصلا چیزی در موردش نمی دانستیم ولی دیدنش واقعا ارزش داشت . در بروشور راهنمای آن نوشته شده بود که این آسیاب در عمق ۲۲ متری زمین و در محل تقاطع سه قنات زارچ ،صدری و اله آباد قرار داشته و ۷ نورگیر و تهویه دارد . راهروهای طولانی این قنات مربوط به دوران قبل اسلام هست و طول مسیر ۹۰ متر و حدود ۸۵ پله دارد و در تابستان ۱۵ درجه خنک تر از بیرون است . اسب ها هم می توانستند داخل این آسیاب عبور کنند؛ احتمالا برای حمل کیسه های آرد . یکی از نورگیرها پله های تنگ و طولانی به بالا داشت و وقتی از آن بالا رفتیم به خیابان رسیدیم .
در کوچه پس کوچه های فهادان هنوز هم می شد گشت ولی ما خیلی خسته بودیم و وقتی اولین خیابان را پیدا کردیم یک تاکسی برای حمام خان گرفتیم .
این حمام که در مجموعه بازار خان قرار گرفته را محمد تقی خان بافقی حاکم یزد حدودا ۲۰۰ سال پیش ساخته که الان تبدیل به رستوران سنتی شده و شباهت زیادی به حمام ندارد . بلیط اینجا ۳ هزار تومان بود که شامل یه نوشیدنی خنک عرقیجات هم می شد . در آن ساعت ظهر ، حمام خلوت و بی رونق بود ولی وقتی در سکوت نوشیدنی هایمان را مزمزه می کردیم می شد تصور کرد وقتی اینجا هنوز حمام بوده چه بروبیایی داشته .
بعد از حمام ، گشتی هم در بازار خان زدیم .
بعد دوباره به خیابان برگشتیم و این بار با تاکسی به سمت آب انبار شش بادگیر رفتیم . این آب انبار ۱۸۰ سال پیش در دوران قاجار ساخته شده و گنجایش ۲۰۰۰ متر مکعب را داشته و ان شش بادگیر حسابی آب را خنک نگه می داشتند . وقتی رسیدیم متوجه شدیم این آب انبار به حسینیه تبدیل شده و تمام درها بسته بود . از یکی از اهالی سوال کردیم و گفت فقط عید نوروز برای بازدید عموم باز می شود . حیف شد چون دیدن همچین مخزن بزرگی برایمان جالب بود . نکته ی تاسف باری که در مورد اینجا خواندیم این بود که دو راه پله برای برداشتن آب ساخته بودند : یکی برای مسلمانان و یکی برای زرتشتیان !
ساعت تقریبا ۳ بود و ما خسته و گرسنه بودیم . از روی نقشه دیدیم که خیلی به هتل داد نزدیکیم و چون رستوران خوبی آن سمت نمی شناختیم تصمیم گرفتیم در رستوران هتل ناهار بخوریم .
بنای این هتل مربوط به سال ۱۳۰۷ می شود و الان یکی از بهترین هتل های یزد با ۶۰ اتاق است . فضای اینجا خیلی قشنگ بود ولی هتل مهر دنج تر و خودمانی تر بود . برای ناهار هم ته چین و قیمه یزدی سفارش دادیم که فرق آن با قیمه معمولی لپه های درشت تر و ادویه های خاص بود . در کل رستوران خوب با قیمت مناسبی بود. ( حدود ۵۰ تومان )
بعد ناهار دوباره به سمت میدان امیر چخماق برگشتیم . تاریخچه این میدان به دوران تیموری برمی گردد زمانیکه امیرجلال الدین چخماق ، یکی از سرداران شاهرخ تیموری در قرن ۸ ، در دورانی که حاکم یزد بود، مجموعهای شامل تکیه ، میدان، حمام عمومی،کاروانسرا ، خانقاه ، قناتخانه و چاه آب سرد را ساخت . یکی دیگر از بخشهای دیدنی این میدان، نخل بزرگ آن است که به نخل حیدری ها هم معروف است که پیشینه آن به ۴۵۰ سال پیش و دوره صفویه می رسد. در مراسم مفصل تاسوعا و عاشورا که در یزد برگزار می شود این نخل ۸ متری توسط ۱۵۰ نفر بلند می شود .
در ضلع غربی میدان ، آب انبار و زورخانه ای وجود داشت که ما خیلی سریع دوری هم در آنجا زدیم ! در این زورخانه هنوز هم طبق ساعت های خاصی که نوشته شده بود برنامه اجرا می شد و خوشبختانه می شد وارد طبقه پایین شد و از دریچه ها داخل آب انبار را تماشا کرد که البته عکس ها اصلا نمی توانند بزرگی و عجیب بودن آب انبار را نشان بدهند. اینکه چند صد سال پیش چطور همچین آب انبارهایی ساخته شده و استفاده می شد خیلی عجیب است . اینجا هم بلیط ورودی ۲ هزار تومان بود .
برای حسن ختام امروز هم به سراغ معروف ترین شیرینی فروشی یزد یعنی حاج خلیفه رهبر رفتیم که کنار میدان امیرچخماق قرار داشت . یزد است و قطاب و باقلوایش ! این شیرینی فروشی ۱۰۰ سال پیش تاسیس شده و نسل اندر نسل چرخیده تا به اینجا رسیده . نکته جالب این بود که چون نوع شیرینی ها و بسته بندی ها از قبل مشخص است ، برای راحت تر گرفتن سفارش ها ، کاغذهای جدول بندی شده ای آماده کرده بودند و فقط لازم بود تعداد مورد نیاز از هر شیرینی را جلویش بنویسیم که در ایام شلوغی خیلی به کار می آید . در ایام تعطیلات گاهی صف این شیرینی فروشی تا دو سه ساعت هم طول می کشد !
یزد پر است از شیرینی فروشی هایی که عنوان حاج خلیفه دارند ولی حاج خلیفه رهبر اصلی به جز اینجا فقط دو شعبه دیگر در بلوار جمهوری و صفائیه دارد .
خلاصه با کلی شیرینی راه ده دقیقه ای تا هتل را پیاده از میان بازار طی کردیم و وقتی رسیدیم هم چای داغ روی سماور منتظر ما و شیرینی ها بود !
روز سوم:
بعد از صبحانه وسایل را جمع کردیم تا بعد از دیدن یکی دو جای باقی مانده به تهران برگردیم . اول سری به هتل لب خندق که کنار هتلمان بود زدیم و خواستیم که نگاهی به حیاط بندازیم که با خوشرویی قبول کردند . اینجا هم قشنگ بود ولی خیلی کوچکتر و خودمانی تر از هتل مهر .
بعد به سمت آتشکده در خیابان کاشانی رفتیم . بلیط ورودی ۳ هزار تومان بود و ساعات بازدید هم طبق عکس زیر .
آتشکده یزد ( یا آتشکده بهرام یا آتشکده ورهام ) ساختمانی ساده و بی آلایش( که از خصوصیت همه آتشکده هاست ) در میان باغی از درختان کاج و روبه روی حوض بیضی شکلی قرار گرفته . این ساختمان در سال ۱۳۱۳ با سرمایه اهدایی انجمن پارسیان هند ساخته شده و ستون ها و کاشی کاری ها کار اصفهان است . روی سردر علامت فروهر و جمله پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک حکاکی شده .
در آیین باستانی آریایی ، فروهر همان روح است با این تفاوت که برخلاف روان ، همیشه پاک باقی می ماند . به عقیده ی آریاییان، فروهرها هر سال در ماه فروردین به زمین می آمدند و برکات آسمانی با خود می آوردند و روز سیزدهم فروردین دوباره به آسمان برمیگشتند، پس آریایی ها شب آخرین چهارشنبه ی سال را به بالای تپه ها رفته و با روشن کردن آتش مراسم باشکوهی را برگذار میکردند و به استقبال فروهرها میرفتند و سپس در روز سیزدهم فروردین برای بدرقه ی فروهرها به دشتها رفته و جشن میگرفتند .
و اما مهم ترین قسمت ، آتشی که درون این آتشکده میسوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن ماندهاست.
این آتش ابتدا از آتشکده کاریان به عقدای یزد آورده شد و نزدیک به ۷۰۰ سال در آنجا روشن نگه داشته شد و سپس در سال ۵۲۲ از عقدا به اردکان برده شد و نزدیک به ۳۰۰ سال نیز در اردکان یزد بود و سرانجام از اردکان به یزد برده شد.
ماجرای کاملتر آن به این شرح است : در زمان فرمانروایی ساسانیان در ایران، سه آتش پر ارج و پر شکوه به دلیل قدمت دیرینه شان، از شأن و شهرت بیشتری برخوردار بودند و به همین دلیل آن ها را «آتش وَرهُرام» یعنی «آتش پیروزی» نام نهاده بودند. یکی از آتشکده هایی که آتش ورهرام در آن نگهداری میشد، آتشکده «آذرفرنبغ» نام داشت و در شهر کاریان فارس قرار داشت. آتش آتشکده کاریان را در سده دهم میلادی برای رهانیدن از یورش بیگانگان به یزد آوردند و در آتشکده بزرگ شهر برافروختند. این آتشکده در حدود سال ۵۱۳ هجری قمری تخریب شد و زرتشتیان آتش مقدس خود را برداشته و در غاری در کوه «اِشکَفت یزدان» (بین عقدا و پارس بانو) پناه دادند. آتش ورهرام ۳۰ سال در آن غار پنهان بود سپس آن را به مدت ۲۰۰ سال در روستاهای زرتشتی نشین اطراف یزد جابجا کردند تا مورد دست درازی متجاوزان قرار نگیرد. در سال ۷۵۰ هجری قمری، روستایی به نام ترک آباد در نزدیکی اردکان بنا شد و بیشتر زرتشتیان یزد و به ویژه موبدان، به آنجا کوچ کردند. در آن زمان آتش مقدس نیز به ترک آباد انتقال یافت و ۳۰۰ سال در آنجا نگهداری گردید. در این سال همزمان با آغاز گسیختگی شیرازه جامعه زرتشتیان در ترک آباد، آتش مقدس از آنجا دوباره به شریف آباد برده شد و در حدود سال ۱۱۸۹ هجری قمری مجدداً به یزد بازگردانده شد و در محله دستوران یزد (کوی موبدان) در خانه کوچکی پنهانی نگهداری گردید تا این که رضاه شاه پهلوی رسماً مجوز ساخت این آتشکده را صادر کرد تا زرتشتیان هم بتوانند عبادتگاهی در شأن خود داشته باشند.
آتش در یک ظرف برنزی نگه داشته می شود و بازدید کننده ها فقط از پشت شیشه می توانستند آتش را تماشا کنند . در این قسمت جز آتش چیز خاصی وجود نداشت و ما به ساختمان کناری رفتیم . در این قسمت بروشورهای بزرگی در مورد آیین زرتشتی و مراسمات و فلسفه نوروز و اسامی روزهای ماه و … نوشته شده بود که خواندنش خالی از لطف نبود . اما نکته ی منفی این بود که تقریبا حتی یکی از آنها هم ترجمه انگلیسی نداشت ، با توجه به اینکه سهم توریست های خارجی یزد به شدت رو به افزایش است .
با دیدن دو گروه بزرگ توریست که در حال وارد شدن به آتشکده بودند خوشحال شدیم که یک تور لیدر همراهشان بود و ظاهرا داشت حتی کامل تر از بروشورها ، همه چیز را توضیح می داد .
در طبقه پایین موزه ای بود از عکس های مربوط به سال های اخیر و مراسم زرتشتیان مثل جشن سده و مهرگان و ….
همچنین سردابی هم وجود داشت ولی این سرداب به آب انبار و قنات ختم نمی شود بلکه محلی برای نیایش دسته جمعی زرتشتیان است .
بعد از آتشکده ، تصمیم گرفتیم در زمان باقی مانده ، موزه آینه که در همان خیابان قرار داشت را هم ببینیم . بلیط اینجا ۲۵۰۰ تومان بود . این موزه یک عمارت در باغ ۸۰۰۰ متری بود که در سال ۱۳۲۰ ساخته شده و یک سری وسایل دوران قاجار مثل آینه و تفنگ و وسایل مربوط به نور و روشنایی در آن نگهداری می شود .
اما قسمت جالب موزه ، اشیایی بود که در تپه های جیرفت کشف شده و مربوط به ۴ هزار سال پیش است .
سفر ما کوتاه بود ولی اگر چند روز دیگر فرصت داشتیم به این مکان ها هم حتما سر می زدیم :
سرو ۴ هزار ساله ابرکوه ( که بعضی روایات عمر آن را ۲۵۰۰ سال تخمین می زنند. ) سومین درخت پیر جهان است که ارتفاع آن ۲۸ متر و محیط تنه ی آن ۱۱ متر است . برخی از افسانهها، کاشتن آنرا به زرتشت نسبت میدهند و برخی هم به پسر نوح . مارکوپولو هم در سفرنامه ش از این درخت یاد کرده .
دخمه زرتشتیان ( دخمه خاموشان ) : دخمه محلی برای قرار دادن مرده ها بوده تا گوشتشان توسط پرنده ها خورده شود و فقط استخوان ها باقی بماند . این رسم زرتشتیان که تا ۴۰ سال پیش هم انجام می شده برای جلوگیری از آلوده شدن خاک ( که عنصری مقدس شمرده می شد ) بوده .
زیارتگاه چک چک ( پیر سبز ): در میان کوه های شهرستان اردکان قرار دارد و مراسم باستانی مثل جشن مهرگان در اینجا برگزار می شود .
نزدیک ظهر بود و ما با یزد خداحافظی کردیم و به سمت تهران راه افتادیم و سفر کوتاه ولی خاطره انگیزمان به اتمام رسید . هزینه ما در کل حدود ۷۰۰ هزار تومان شد و حسی که به یزد داشتیم ( نسبت به چند سال گذشته ) این بود که فضای شهر خیلی توریستی تر و آزادتر شده بود و تعداد گردشگران خارجی خیلی زیادتر شده بود و از نظر پوششی کاملا راحت بودند . بافت تاریخی خیلی مرتب تر و در بیشتر جاها مرمت شده بود که احتمالا در سال های آینده به دلیل ثبت شدن یونسکو ، اوضاع یزد خیلی بهتر از قبل هم خواهد شد . مهمان نوازی یزدی ها مثل همیشه عالی بود و تمام برخوردهایی که با ما شد از راننده تاکسی گرفته تا بلیط فروش ها خیلی خوب بود و حتی بعضی جاها دیدیم که با توریست ها انگیسی صحبت می کردند .
به امید اینکه درامد گردشگری همه ی شهرهای ایران از جمله یزد ، روز به روز بیشتر شود .
منبع : سایت لست سکند