سفرنامه کوبا قسمت ششم
شاعر انقلاب
کلاه های چریکی
آقا ما عاشق این کلاه های چریکی شدیم.آنقدر زیاد که در بازار محلی هاوانا که مرکز گردهمایی هنرمندان محلی و فروش کالاهای دستی آنها بود بالاخره وسوسه گشته و یکی از آنها را خریدیم.
و بعد با دخترک فروشنده دوست شدیم.آنقدر دوست که از زمین و زمان با هم گپ و گفتگو کردیم.او از اقای احمدی نژاد میپرسید و ما از آقای کاسترو.او دست بر قلب جواب میداد و البته ما هم…!.دخترک عاشق شال سر ما شده بود و برایش تعجب داشت که چطور روی سر ما بند میشود.وقتی آن را سرش گذاشتم او هم کلاهش را به نشانه دوستی بر سرم قرار داد.هردو هفت پیروزی گرفتیم و حیف که در این لحظه شال دیگری همراه نداشتم.وگرنه دلم میخواست به یادگار شال زرد رنگ را به دخترک رنگین پوستی هدیه دهم که عاشق حجاب ما گشته بود!
در ادامه با سفرنامه کوبا به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.
مرکز فروش صنایع هنری هاوانا Centro Cultural Antigues
اینجا را Centro Cultural Antigues مینامند.به زبان راحت تر مرکز فروش صنایع هنری. جای مناسبی است برای خریدن سوقات و اجناس یادگاری کوبایی.تنها چیزی که پیشنهاد خریدش را میدهم همین انواع نقاشیهای انقلابی خوش رنگ و لعاب- مجسمه های گچی رنگارنگ،پلاک خودروهای دست ساز،ماشینهای مینیاتوری کوبایی،مجسمه ها و سردیسهای چه گوارا و .. است.
قیمتها بد نیست.میشود برای دوستانتان سوقاتیهای جذابی ببرید.خصوصا اگر آنها اهل حال و هوای چریکی کوبایی باشند با کلاه های کج و تی شرتهای نقش چه گوارا حسابی میشود آنها را هیجانی کرد.متاسفانه نمیشود این را کتمان کرد که از تصاویر این چریک انقلابی در تجارت و سرمایه گذاری دارد استفاده میشود و خدا میداند روزی چند هزار دلار سر همین تصاویر جابجا میگردد.دختر چه گوارا چندی پیش به دادگاه شکایت کرد که از تصاویر پدرش در دنیای سرمایه داری دارد به شدت سوء استفاده میگردد.دنیایی که با آرمانهای “چه “کاملا تفاوت دارد.اما شما بگویید میشود کاری کرد؟ صد البته نه!
میدان انقلاب هاوانا Plaza de la Revolucion
بعد از خرید و سرخوشی آن به بخش دیگری از هاوانا سرازیر شدیم.؛Plaza de la Revolucion . اینجا را میدان انقلاب هم مینامند.جاییکه با تصاویر بزرگی از قهرمانان انقلاب کوبابر دیوارهای ساختمانهایی مشرف بر میدان پوشیده شده .میدانی از دوره باتیستا که شهرتش را از ۱۹۵۹ و پیروزی انقلاب به بعد بدست آورد.
مجسمه خوزه مارتی
درست زیر پای مجسمه “خوزه مارتی” در سال ۱۹۶۱ فیدل کاسترو؛رهبر کاریزماتیک انقلابیون کوبا در حضور یک میلیون طرفدار سینه چاک ایستاد و سخنرانی پرشور و معروف خود را به جا آورد…
سخنرانیهایی که در تاریخ رکوردی از طولانی بودن ۷الی ۹ساعته بی امان را زده است.سخنرانیهای مردی کاریزماتیک که در تمام مدت سخنرانی جمعیت بی شماری از خیل عاشقانش را در این میدان و اطراف آن گرد میاورده .مردمی مشتاق که ساعتها زیر آفتاب هاوانا مینشستند و به کلمات جادویی رهبر عزیزشان گوش میدادند.
اصلا گویا فیدل یدی طولا دارد در سخنرانیهای بی امان.این یکی از صدها توانایی منحصر به فرد این رهبر محبوب است و یکی از پارامترهایی که هوادارانش را مشتاق پای کلمات آتشینش مینشاند…
اما این مجسمه و این بنای یادبود متعلق به شاعر انقلاب کوبا و مرد کلمه و قلم “خوزه مارتی” است.اینجا را Memorial Jose Marti مینامند. که در سال ۱۹۵۳ و به مناسبت صدمین سالگرد شاعر بزرگ کوبا ساخته شد.ساخت بنا اما ۵ سال به طول انجامید و شامل برجی به ارتفاع ۱۰۹متر گشت که زیر سایه آن مجسمه خوزه مارتی قرار گرفت.با آن چهره فکور و چشمانی جدی و ابروانی گره خورده.
بنای خاکستری موزه خوزه مارتی خود روی تپه ای ۳۰ متری واقع شده که با آسانسوری این امکان داده میشود تا به بالای برج رفته و یک دید پانورامیک از کل شهر هاوانا داشته باشیم.اما مهمترین نقطه جاییست که درست زیر پای ما کاخ و محل زندگی فیدل کاسترو قرار میگیرد.
همان طور که در عکس مشاهده میکنید.باورش سخت است که احساس کنیم کاسترو در همین چند متری ما آن پایین دارد نفس میکشد.یکهو آدم هیجانی میشود که کاش میشد او را از نزدیک دید و اینکه از نظر امنیتی چقدر به نظر سهل الوصول میرسد.راهنمای محلی توضیح میدهد که تاکنون فیدل از دام ده ها ترور جان سالم به در برده است و چه راه هایی را تاکنون کشور آمریکا ازموده تا او را به دام بیندازد.جالب ترین آنها استفاده از یک هنرپیشه خوشگل آمریکایی در به دام انداختن قلب کاسترو بود که کاملا بی نتیجه ماند و نقشه معکوس شد یعنی از آن به بعد این هنرپیشه بود که جزو عشاق سینه چاک کاسترو درآمد.
طبقات پایین تر بنا به موزه ای تبدیل شده برای سیر زندگی و تماشای آثار خوزه مارتی. انواع پرتره ها-عکسها-دست نوشته ها-یادگاریها…از ابتدای زندگی تا مرگ و حتی پس از مرگ مارتی…
اما خوزه مارتی کیست؟
خوزه مارتی شخصیت مهم در ادبیات آمریکای لاتین و رهبر جنبش استقلال کوبا در مبارزه با امپراطوری اسپانیا است که مردم کوبا او را قهرمان ملی خود مینامند.
در ۱۸۵۳ به دنیا آمد و در ۱۸۹۵ در ۴۲ سالگی کشته شد. خوزه مارتی شاعر، مقاله نویس، روزنامه نگار، مترجم، استاد، ناشر، فیلسوف، انقلابی و نظریه پرداز سیاسی بود.
با این که پدر و مادرش مهاجر اسپانیایی بودند، اعلام کرد که در برابر تجاوز اسپانیاییها باید ایستاد و با آنها مبارزه کرد.وقتی در ۱۶ سالگی و در نخستین مقاله خود از مردم کوبا خواست که زنجیر استعمار را پاره کنند. دستگیرش نمودند. از زندان برای مادرش نوشت: مادر گریه نکن…گل از میان خارها سر میکشد…
بارها زندانی-شکنجه و تبعید شد.اما توانست در تبعیدگاهش به دانشگاه برود و حقوق سیاسی تحصیل کند. وی به دعوت روشنفکران فرانسه به پاریس رفت و سپس به مکزیک و گواتمالا…. بعدها به طور محرمانه به کوبا بازگشت و چون حکومت اسپانیایی کوبا متوجه ورود او به آنجا شد، به ایالات متحده گریخت و مقیم نیویورک شد. در ایالات متحده انجمن کوبایی تبارهای آن کشور را تشکیل داد و آنان را تشویق به مبارزه با استعمارگران و آزاد ساختن کوبا کرد.
خوزه مارتی میگفت: «آرزو دارم سرنوشتم را با سرنوشت فقرای این کرهٔ خاکی گره بزنم…
سرانجام خوزه مانیفست استقلال کوبا را منتشر ساخت. در این مانیفست به کوباییان یادآور شد که باید خودشان قیام کنند و به استعمار پایان دهند و روی کمک خارجی نباید حساب کنند و نباید از یک دولت خارجی و ازجمله ایالات متحده که آمادگی دادن چنین کمکی را دارد بخواهند که کمک کند. با این عمل، از دست یک خارجی رها نشده به دام دیگری میافتند.
سرانجام نیز در ۱۸۹۵ و در جریان نبرد با نیروهای اسپانیایی کشته شد.اما مرگ او مبارزه را پایان نداد. چند سال بعد جنگ ایالات متحده و اسپانیا روی داد و اسپانیا که شکست خورده بود از پورتوریکو، فیلیپین و گوام و کوبا خارج گردید و کوبا چندی بعد از قید بیگانگان آزاد شد.
امروزه خوزه مارتی را قهرمان ملی کوبا و الهام دهنده جریان انقلاب میدانند.
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
باتشکر
فروردین 92
منبع:وبلاگ بیا تا برویم