همهی اون اتفاقات افتاد که من برسم به این نقطه که فلورین دستم رو بگیره و با هم بریم به یکی از بینظیرترین تجربههای زندگیم: زندگی با یکی از بدویترین قبایل نپال، قبلیهی تاروها. از اون هتلی که توش موندم تا محل زندگی تاروها چیزی حدود سه ساعت از بین جنگل راه …
بیشتر بخوانید »سفر به بردیا – قسمت دوم | کشور نپال
با بد شانسی و داستانی که تا رسیدن به بردیا سرم اومد مدام یه فکر روانم رو میخورد: «آخه آبت نبود، نونت نبود، بردیا رفتنت چی بود؟ الان راحت واسه خودت تو کاتماندو تو مهد تمدن نشسته بودیا. ببین چطور خودت رو آواره کردی» ور غرغروی خستهم بعد از بیست و هشت …
بیشتر بخوانید »سفر به بردیا – قسمت اول | کشور نپال
حتمن با دیدن تیتر این مطلب با خودت میگی: بردیا مگه اسم شخص نیست؟ حالا این دختره داره میگه اسم یه جایی تو دنیا بردیاست؟ درست شنیدی. بیاین امروز باهم بریم به یکی از وحشیترین و بینظیرترین مناطق دنیا! تو هاستل کاتماندو که بودم، هر تازه واردی از در میومد تو …
بیشتر بخوانید »