چالش های متعدد در سفر به ارمنستان،گرجستان و ترکیه با خودروی شخصی
بنام خدای مهربانی ها
با سلام خدمت خوانندگان عزیز ، امیدوارم این سفرنامه راهنمای خوبی برای سفر شما باشد.
مقدمه
با تشکر از سایت محبوبی که به خاطر در اختیار گذاشتن تجربیات سفر داخلی و کشورهای مختلف که باعث میشه افراد مشتاق به سفر با آگاهی بیشتری به سفر بروند .
بعد از سفری که اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ با خودروی شخصی به ترکیه ،گرجستان و ارمنستان داشتیم ، سفری هم در مهر ماه به تایلند داشتیم.
قرار ما این بود سال ۱۳۹۶ هم همین سفرها رو تکرار کنیم اما با شرایط مالی که در این سال داشتیم فقط یکی از سفرها رو میتوانستیم انجام بدیم و پس از مشورت با دوستان ، برنامه برای سفر به تایلند در آبان یا آذر ماه را ریختیم .
اواسط ماه رمضان بود که یکی از دوستان به من زنگ زد که خودش به همراه دو نفر از دوستانش برنامه سفر به ترکیه و احتمالا گرجستان و ارمنستان در تاریخ ۳۰ خرداد داشته باشند و از من هم خواست در صورت امکان همراه آنها باشم.
من پس از مشورت با دوستان دیگر و از طرفی دوست داشتن امکانات و جاذبه های ترکیه ، تصمیم گرفتم با دوستان دیگر که برنامه تایلند داشتیم صحبت کنم و در صورت تایید آنها با دو خودرو این سفر رو انجام بدهیم. پس از اینکه دوستان به سفر ترکیه جواب مثبت دادند تعداد نفرات ما به شش نفر رسید و قرار بود با دو خودرو هر کدام سه نفر، این سفر رو انجام بدهیم .
مدت سفر ۲۴ روز بود از یک طرف زمان سفر زیاد بود و از طرفی دیگر برآورد هزینه سفر که حدود ۶ میلیون تومان برای هر نفر بود. (تعداد روز و تعداد شهر های کشورهای سفر رو در نظر بگیرید و مقایسه با یک تور تک مقصده و یک هفته ای نکنید )وقتی خواستیم تعداد نفرات رو به هفت یا هشت نفر برسانیم به هر کسی گفتیم به خاطر هزینه یا تعداد روز سفر جواب منفی میداد.
به تاریخ سفر که نزدیک شدیم یکی دیگر از دوستان از آمدن به سفر منصرف شد و تعداد ما به پنج نفر رسید و به هر کسی هم پیشنهاد سفر دادیم قبول نمیکردند .
پس از مشورت دوباره با دوستان که سفر با دو خودرو و پنج نفر اصلا از نظر اقتصادی به صرفه نیست و به دنبال این بودیم که یا یک نفر دیگر هم از سفر انصراف دهد که تعداد به چهار نفر برسد یا این سفر رو پنج نفر با یک خودرو بریم .
پس از بررسی امکان سفر با یک خودرو و پنج نفر به دلیل لاغر بودن یکی از دوستان که فشاری به دوستانی که صندلی عقب هستند نمیاد و بستن باربند بر روی خودرو و اینکه دلمان نمی آمد یکی از این پنج نفر رو از سفر حذف کنیم تصمیم نهایی ما سفر با یک خودرو و پنج نفر شد .
من طبق معمول برنامه ریزی تعداد روزهای سفر در کشورهای مختلف رو انجام دادم و لیستی از لوازم و وسایل مورد نیاز رو تهیه کردم و دوستان هم مبلغ هزینه سفر رو به حساب من واریز کردند.
من به همراه یکی از دوستان شروع به انجام دادن کارها کردیم. کارها بر اساس لیست تهیه شده توسط خودم و تجربه سفر سال قبل به همین سه کشور، از چک کردن کامل خودرو توسط مکانیک ، جلوبندی ، برقکاری ، تنظیم موتور و تعویض روغن شروع کردم .
چند روز قبل از سفر رله های فن ماشین سوخت که اونها رو تعویض کردم و سه رله یدک هم برای سفر خریدم . بعد ماشین رو به مکانیک نشون دادم و به دلیل سفت شدن سیم کلاچ اون رو تعویض کردم که در سفر پاره نشه و خودم مجبور به تعویض اون بشم بعد نوبت جلوبندی خودرو شد که پس از چک شدن ، سیبک کمک سمت راننده تعویض شد و در تنظیم موتور هم تعویض شمع ها ، سرویس دریچه گاز و استپر موتور انجام شد و ماشین آماده سفر شد .
سیم کلاچ یدک و لامپ های جلو و عقب و فیوز مربوط به سفر سال قبل داشتم واقدام به خرید وایر شمع یدک کردم. از اونجایی که شرایط لاستیکهای ماشینم خیلی برای یه سفر طولانی مدت خوب نبود رینگ و لاستیک رو با ماشین دوستم که همسفرمون بود بصورت موقت تعویض کردم که در طول سفر خدایی نکرده اتفاقی از لحاظ لاستیک پیش نیاد .
از اونجایی که آشپزی من خوبه و اکثر غذاها رو میسازم نزدیک تاریخ سفر اقدام به خرید برخی مواد غذایی برای سفر کردم.
باربند رو هم که مدل صندوقی ها بود از پسر داییم قرض گرفتم و اون رو روی ماشین وصل کردم .
مقداری دلار هم تهیه کردم بقیه دلار ها به دلیل نبود دلار و قیمت بالاتر دلار در شهر خودم ، به خرید سر مرز موکول کردم . یک مستر کارت هدیه پنجاه دلاری هم به قیمت ۲۶۰ هزار تومان خریدم که برای رزرو هتل یا خانه مشکلی نداشته باشیم .
با توجه به سفر سال قبل، خودرو من پلاک ترانزیت رو داشت و برای کاپوتاژ خودرو که سال قبل بوشهر انجام داده بودم سختی کشیده بودم، کاپوتاژ خودرو رو برای سر مرز گذاشتم و با یکی از دفتر های آژانس مسافرتی در جلفا هماهنگ کردم و اون هم به ما گفت که حدود سه ساعت بیشتر طول نمیکشه منم برنامه کاپوتاژ رو همون برای جلفا گذاشتم .
برای سه نفرمون گواهینامه بین المللی تهیه کردم و پس از آن بیمه مسافرتی با پوشش هر نفر ۵۰۰۰۰ یورو برای هر نفر تهیه کردم و همه چیز برای انجام سفر آماده شده بود و منتظر بودیم روز سفر فرا برسد .
روز اول ۳۰ خرداد ۹۶
روز سفر فرا رسید و برنامه ما برای حرکت از بوشهر ساعت ۵ صبح بود.
من ساعت ۵ صبح دنبال دوستان دیگر رفتم و تا همه دوستان رو سوار کردم ساعت پنج و نیم شد و به سمت مرز حرکتمون رو شروع کردیم ساعت ۲۱ به خرمدره (نزدیک زنجان) رسیدیم استراحت کرده و شام خوردیم و ساعت ۲۲ دوباره حرکت کردیم .
روز دوم ۳۱ خرداد ۹۶
ساعت ۲ صبح بود که به بستان آباد رسیدیم و بدلیل خستگی گفتیم دو سه ساعتی بخوابیم و بعد دوباره به سمت جلفا حرکت کنیم.
ساعت ۵ بیدار شدیم و بسمت جلفا حرکت کردیم . در طول مسیر در شهر صوفیان توقف کرده صبحانه خوردیم . پس از آن به مسیر ادامه دادیم و ساعت ۰۸:۳۰ به جلفا رسیدیم و به دفتر آژانس مراجعه کردیم.
مدارک رو برای کاپوتاژ به آژانس دادیم و خودمون به سطح شهر برای خرید دلار رفتیم . از اونجایی که قیمت ها در شهر جلفا خوب بود مقداری لیر ترکیه ، مقداری درام ارمنستان و بقیه پولها رو هم دلار خریدیم .
به آژانس برگشتیم و مدارک کاپوتاژ و دفترچه مالکیت رو گرفتیم .
بعد به دفتر بیمه ایران رفتیم و خودرو رو بیمه سبز یکماهه برای قسمت ترکیه سفرمون کردیم .
ساعت ۱۲:۴۰ بسمت مرز نوردوز راه افتادیم و در مسیر مرز هم ، در سیه رود پلاک رو روی خودرو پرچ کردیم و ساعت ۱۳:۴۰ به مرز رسیدیم .
۵ کیومتری مرز نوردوز
دروازه ورودی مرز نوردوز
به سالن مرز رفتیم و عوارض خروج از کشور رو پرداخت کردیم و بعد از اون پاسپورت ها رو مهر خروج زدیم و دوستان از گیت مسافری رفتند. من به سمت خودرو برگشتم و به گیت خودرو گمرک رفتم و پس از چک کردن مدارک کاپوتاژ توسط مسئول گمرک و بازدید ارزیاب از خودرو، مهر خروج از کشور رو بر روی کاپوتاژ زد و به سمت گیت ماموران مرزبانی ایران رفتم در اونجا هم پس از چک کردن خودرو توسط مامور مرزبانی دوستان رو سوار کردم و از روی پل ارس رد شدیم و به قسمت ارمنستان رفتیم .
در اولین ورودی دوستان پیاده شدند و بسمت سالن مرزی ارمنستان رفتن من کنار مامور ارمنی ماندم که خودرو رو چک کرد.بعد از اون به سمت سالن رفتم و گذرنامه ام رو مهر ورود به ارمنستان زدم .
در سالن کارهای کاپوتاژ ورودی خودرو به ارمنستان رو باید انجام بدید که به ترتیب به شرح زیر می باشد:
۱٫اتاق شماره سه دفترچه مالکیت و گذرنامه رو میدهید و پس از ثبت یک برگ به شما میدهد. (البته خانمی که در اتاق شماره سه کار من رو انجام داد به من گفت بیام داخل اتاق پیش اون، وقتی داخل اتاق رفتم گفت ۵۰۰ درام به من بده منم احساس کردم که این پول رو برای خودش میخواد و قانونی نیست اما بهش دادم اگر قانونی بود از همون پنجره که مدارک رو دادم پول رو درخواست میکرد )
۲٫مراجعه به بانک و پرداخت ۲۰۰۰۰ درام به بانک
۳٫اتاق شماره پنج ثبت کاپوتاژ
۴٫اتاق شماره یک چک کردن نهایی کاپوتاژ
بعد از چهار مرحله فوق خودرو رو باید زیر دستگاه ایکس ری ببرید که من هم خودرو رو بردم و مامور بعد از انجام اسکن خودرو کلی غر زد که چرا ساکهای همراهانت توی خودرو هست باید ساک هاشون از گیت مسافری میبردن و به همین خاطر به مامورهای قسمت دیگه گفت این خودرو ساک ها داخلش بوده و توسط سگ مواد یاب اونو بگردند.
به گیت چک کردن خودرو رفتم و کلیه دربهای خودرو و صندوق عقب و کاپوت جلو خودرو رو باز کردم و کل خودرو توسط سگ موادیاب چک شد.
بعد از اون من بسمت پشت سالن رفتم و دوستانم رو سوار کرده به گیت خروجی رفتم و پس از چک کردن مدارک از گیت رد شده و وارد ارمنستان شدیم .
کنار گیت خروجی شما باید خودرو رو بیمه کنید و به تعداد روزهایی که اونجا هستید خودرو رو بیمه کنید. کمترین زمان بیمه هم ده روزه هست.من هم بیمه ۱۰ روزه برای خودرو گرفتم و پس از آن ساعت ۱۶:۴۰ به سمت ایروان حرکت کردیم .
به سوی ارمنستان
در مسیر ایروان Syunik
در مسیر ایروان ساعت ۱۸:۱۰ کنار یه منطقه خوش آب و هوا و دریاچه Spandarian Reservoir, Armenia که کنار Tsghuk هست ایستادیم و استراحتی کردیم و غذایی ساختیم و خوردیم .
منطقه خوش آب و هوای Spandarian Reservoir
پس از آن به سمت ایروان راه افتادیم که با وجود جاده فوق العاده افتضاح و پر از چاله یا برآمدگی از نوردوز تا ایروان و جاده کوهستانی مسیر ۳۷۵ کیلومتری رو حدود ۸ تا ۹ ساعت طول میده تا به ایروان برسید . من بار سوم بود به ارمنستان میرفتم و از قبل از وضع جاده اطلاع داشتم .
روز سوم ۱ تیر ۹۶
ایروان
خلاصه ما ساعت ۲ به ایروان رسیدیم در طول مسیر هم به دوستانی که در ارمنستان خانه اجاره میدادند تلفن زده بودم ولی اکثرا یا خانه ها پر بود یا مبلغ خیلی بالایی میگفتند ما هم گذاشتیم به میدان جمهوری برسیم و اونجا هم قیمت خونه رو بگیریم .
خانه ها نسبت به سال قبل قیمت بالایی میگفتن و از اونجایی که بد موقع هم بود نتونستم به دوستان دیگه در ارمنستان تلفن بزنم به همین خاطر و اینکه ساعتی تا صبح نمانده بود گفتیم امشب رو در کیسه خواب سر میکنیم و صبح به یکی دیگه از دوستان ارمنی زنگ میزنم و آدرس دفتر اجاره خانه که قبلا از اون خانه لوکس گرفته بودیم سوال کنم و از اون خانه رو اجاره کنیم.
ساعت نزدیک ۰۳:۳۰ شده بود یه مغازه شاورما فروشی باز بود هر نفر یه شاورمای ویژه گرفتیم و پس از اون به یک پارک که در نزدیکی اونجا بود رفتیم و سه نفر در کیسه خواب و دو نفر هم در ماشین خوابیدیم .
ساعت ۸ بیدار شده و به دوستم زنگ زدم و آدرس دفتر رو گرفتم به دفتر رفتیم و اونجا سه تا خانه لوکس تمیز، یکی دو خوابه سمت کاسکاد داشت و دو تای دیگه که یکی دو خوابه بود میدان ساخاروف(Sakharov) در خیابان نعلبدنیان کوچه ۵ و یکی دیگه تک خوابه همون محدوه که ما اون دو خوابه رو گرفتیم.
واحد ما طبقه ۸ بود و فاصله خانه تا میدان جمهوری ۱۰۰ متر بود. این واحدی که اجاره کردیم دو سال پیش هم یکی از واحد های طبقه ۱۰ آپارتمان بغلی اون رو اجاره کرده بودم . خانه در منطقه ای خوب و نوساز هستن با امکانات فول و حتی حوله و مسواک و خمیر دندان و شامپو و …..
خانه اجاره ای ما در ارمنستان
کمی در خانه استراحت کرده و دوش گرفتیم و پس از اون من مشغول آشپزی شده و ناهار درست کردم . ساعت ۱۶ ناهار رو خوردیم و خوابیدیم.
ساعت ۲۰ بیدار شده به کارهای شخصی پرداخته و حدود ساعت ۲۲ آماده رفتن به میدان جمهوری شدیم .قبل از رفتن به میدان جمهوری هم بسمت سالن اپرا رفتیم .
سالن اپرا در ایروان
به میدان جمهوری رسیدیم و فواره های آب که همراه با موزیک هست رو تماشا کردیم . پس از اون به سمت سالن اپرا رفتیم . به مسئول دفتر اجاره خانه هم زنگ زدم و برای فردا بهش گفتم یک ون ۷ نفره رو برای ما هماهنگ کنه چون ما تعدادمون پنج نفر بود با سواری نمیشد رفت .
برنامه هم بازدید از گارنی(Garni )، گغارد(Geghard) ، تله سیژ زاخکازور(Tsaghkadzor) و دریاچه سوان(Sevan) بود.
روز چهارم ۲ تیر ۹۶
ساعت ۴ به خانه آمدیم و خوابیدیم .
صبح ساعت ۹ بیدار شده و آماده شدیم که ساعت ۱۰ خودرو دنبال ما بیاد و طبق برنامه به نقاطی که میخواستیم بریم.
ساعت ۱۰ ون اومد و ما بسمت اولین نقطه که معبد گارنی بود رفتیم. معبد گارنی در روستای گارنی کشور ارمنستان، بیش از هرچیز یادآور معماری یونانی و رومی است. ساعت ۱۰:۳۰ تا تقریبا ۱۱:۱۵ در معبد گارنی بودیم.
معبد گارنی
نمای داخل معبد گارنی
کلیسای گغارد به معنی سرنیزه میباشد که در ۳۵ کیلومتری جنوبشرقی ایروان ساحل شرقی رودخانه آزاد در دره تاریخی گغارد(گغارت) قرار گرفته است. گغارت یک نوع نیزه است که یک پایه چوبی دارد ، بر سر آن یک آهن تیز تخت قرار گرفته این نیزه مربوط به زمانی است که حضرت مسیح را به صلیب کشیده بودند و با فرو کردن این نیزه در بدن ایشان میخواستند مطمئن باشند که حضرت مسیح جان سپرده است و به همین دلیل این نیزه برای مسیحیان مقدس شناخته شده و تاتوس اراکیال این نیزه را در اواسط قرن سیزدهم به ایری وانک نام قدیم گغارت میآورد و از آن پس به این نام معروف میگردد.
پس از آن بسمت کلیسای گغارد(گغارت) رفتیم. درون کلیسا هم چرخی زدیم و حتما از رودخانه و منظره پشت کلیسا هم دیدن کنید جای قشنگی هست . برای من و یکی از دوستانم تجدید خاطره بود و برای سه نفر از دوستانم که اولین سفرشون بود تازگی داشت .
کلیسای گغارد
داخل کلیسای گغارد
منظره پشت کلیسای گغارد
درون یکی از اتاقهای کلیسا آب از بالا درون یه حوضچه خیلی کوچک میریخت که کسانی که به این قسمت می اومدند از آب اینجا میخوردند و برخی ها هم درون اون حوضچه کوچک سکه میریختند ما هم سکه ای درون حوضچه انداختیم . درون سالن کلسیا هم شمع روشن میکردند و دعا میخواندند من و دوستان هم از شمع هایی که اونجا خاموش شده بودند روشن کردیم و از کلیسا بیرون اومدیم .
کنار کلیسا هم از نان شیرمال گردویی گرفته تا لواشک و غیره برای خرید هست که ما هم لواشکی خریدیم و سوار ون شده به سمت تله سیژ زاخکازور رفتیم .
محوطه بیرون گلیسا گغارد و فروش انواع لواشک و خوارکی ها
جاده خروجی کلیسای گغارد
زاخکازور شهر کوچکی است که بخاطر دره گلها و پیست اسکی زیبا و منحصر به فردش شهرت دارد.
ورودی تله سیژ زاخکازور
به تله سیژ رسیدیم و بلیط خریدیم و سوار تله سیژ شدیم واقعا هوا خوب بود و از طبیعت لذت میبردیم به بالای تله سیژ که رسیدیم پیاده شدیم.
در اینجا من با گوشی آهنگ گذاشته بودم و در حال رقص بودیم که یک توریست مرد و زن خارجی پیاده شدند یکی از دوستان من دست مرد رو گرفت و اون رو به جمع رقصمون اضافه کرد و چند دقیقه ای رو همراه با مرد رقصیدیم خانم اون مرد هم در حال دست زدن برای شوهرش بود. بعد از اون چرخی اطراف زدیم و پس از گرفتن عکس دوباره سوار تله سیژ شدیم و به پایین برگشتیم .
مناظر زیبا و سر سبز از درون تله سیژ زاخکازور
در طول مسیر به کلیسایی که در مسیر بود به نام kecharis رفتیم .
کلیسای kecharis در زاخکازور و نمای داخلی آن
سوار ون شده و به سمت دریاچه سوان رفتیم به دریاچه که رسیدیم سوار بر قایق تفریحی و در دریاچه سوان گشتی زدیم و صاحب قایق هم فقط یه آهنگ ایرانی داشت که اونم چند بار برای ما گذاشت بقیه آهنگ هاش ارمنی بود که چند آهنگ ارمنی هم گوش دادیم .
به ساحل برگشتیم و بعد از آن بسمت خانه برگشتیم و ساعت ۱۸ به خانه رسیدیم و استراحت کردیم .
دریاچه سوان
موج ایجاد شده توسط موتور قایق در دریاچه سوان
روز پنجم ۳ تیر ۹۶
صبح از خواب بیدار شده و صبحانه خوردیم و وسایل خودمون رو جمع کردیم و بعد از اون هم کل خانه رو مثل روز اول مرتب کردیم و به دفتر زنگ زدیم گفتیم ساعت ۱۲، نفر رو برای تحویل گرفتن خانه بفرستد.
راس ساعت ۱۲ یکی از مسئولین دفتر به همراه سه نفر که مسئول نظافت خانه بودند اومدند وقتی خانه رو اونجور تمیز مثل روز اول دیدند جا خوردند و شروع کردند به تشکر کردن از ما که بندرت کسی اینجور خانه رو مرتب تحویل میده. ما از اونها خداحافظی کرده و به سمت تفلیس در گرجستان راه افتادیم .قبل از رفتن به سمت میدان جمهوری آمدیم و عکس گرفتیم .
میدان جمهوری
به سوی گرجستان
مسافت از ایروان تا تفلیس هم تقریبا حدود ۲۹۰ کیلومتر هست.
برای رفتن از ایروان به تفلیس بهترین راه از سمت دریاچه سوان و دلیجان هست .
در طول مسیر به دریاچه سوان که رسیدیم گفتیم از این فرعی خاکی بسمت ساحل دریاچه بریم ، اینجا نمای بهتری برای عکس گرفتن داره اما چشمتون روز بد نبینه همین که نزدیک ساحل رسیدیم و پیاده شدیم یه عالمه پشه ریختن رو ما و بقیشون هم داخل خودرو رفتن سریع با دوستان سوار شدیم و از اون منطقه که پشه ها بودن دور شدیم و یه جا ایستادیم این پشه هایی که تعداشون داخل خودرو هم زیاد بود از خودرو بیرون کردیم.
پس از گرفتن عکس سوار شده و حرکت کردیم در طول مسیر به دلیجان که رسیدیم جنگلهای زیبا و سرسبزی داشت . آب و هوا هم بسیار خنک و لذت بخش بود .
جنگلهای دلیجان
کنار خیابان پارک کرده و مقداری پیاده در اطراف گشتیم و پس از خوردن خرما و ارده که بچه ها جان بگیرند سوار شده و بسمت مرز گرجستان حرکت کردیم در طول مسیر هم از زیبایی های آن لذت میبردیم .
ساعت ۲۱:۳۰ به مرز sadakhlo که مرز بین گرجستان و ارمنستان هست رسیدیم من با دیدن مرز تعجب کردم چون در سفر سال قبل اتاق مرزی و سالن و این چیزا خیلی قدیمی و درب و داغون بود اما الان هم قسمت ارمنستان هم گرجستان ساختمان و سالن جدید و شیکی زده بودند.
مرز ارمنستان و گرجستان sadakhlo
خودرو رو در قسمت ارمنستان پارک کرده مامور مرزی ارمنی اومد و گفت دوستانم داخل سالن برن و روی گذرنامه هاشون مهر خروج بزنند.
کارهایی که راننده باید در مرز خروجی ارمنستان به گرجستان انجام بده به شرح زیر می باشد :
۱٫ورود خودرو به جلو درب سالن گمرک
۲٫پیاده شدن راننده و رفتن به سالن همراه با کاپوتاژ ارمنی و دفترچه مالکیت خودرو و گذرنامه
۳٫برگشت به خودرو و چک کردن توسط مامور مرزی ارمنی (در اینجا مامور مرزی ارمنی به دوستم گفته بود که به راننده بگو هزار درام بده تا من بیخیال گشتن خودرو بشم و وقتی دوستم این موضوع رو به من گفت با کمال میل قبول کردم چون واقعا این همه وسیله داخل خودرو بخوای پیاده کنی بعد دوباره اونا رو بچینی سخت هست . درب صندوق عقب رو بالا زده و به مامور هزار درام دادیم و گفت مشکلی نداره بروید )
۴٫رد شدن از گیت خروجی ارمنستان و ورود به مرز گرجستان
۵٫همراهانتون رو سوار کنید به قسمت گرجستان که رسیدید دوباره همراهان پیاده شده و از گیت مسافری رد شوند
۵٫در قسمت گرجستان درون همون گیت مدارک خودرو چک میشه و مهر ورود به گرجستان بر روی گذرنامه راننده زده میشه .
۶٫در این قسمت بعد از گیت مامور مرزی گرجستان هست که من پیاده شدم و داشتن خودروها رو چک میکردن من پیش یکی از مامورها رفتم که بیاد خودرو رو چک کنه گفت ایرانی هستی گفتم آره گفت نیازی به چک کردن نیست .
پس از ورود به خاک گرجستان دوستانم رو سوار کرده و حدود ۵۰۰ متر از مرز رد شدیم سوپرمارکتی هست که ما برای تهیه سیم کارت کنار سوپرمارکت توقف کرده و داخل رفتیم و دو سیم کارت شرکت جئو سل هر کدام به قیمت ۵ لاری تهیه کردیم و یکی از سیم کارتها رو ۵ لاری و دیگری ۱۰ لاری شارژ کرده و بسته اینترنتی خریدیم .به خانمی که سال قبل از اون خانه اجاره کرده بودیم زنگ زدیم که در دسترس نبود.
ساعت ۲۲:۳۰ شده بود ما به سرعت به سمت تفلیس حرکت کردیم و از مرز sadakhlo تا تفلیس ۷۰ کیلومتر میباشد که ما ساعت ۲۳:۵۰ به تفلیس رسیدیم .
روز ششم ۴ تیر ۹۶
تفلیس
به سمت خانه ای که پارسال اجاره کرده بودیم رفتیم . چون کنار اون سوپرمارکت یک خانمی بود که سال قبل هم از طریق همین خانم با اون صاحبخانه آشنا شده بودیم .وقتی داخل سوپرمارکت رفتیم خانمه ما رو شناخت ولی گفت اون خانه الان پر هست و یکی الان سراغ داره چند تا خانه پایین تر از خودش هست .
ما هم برای دیدن خانه با صاحبخانه که یه پیرمرد گرجی بود رفتیم خانه رو دیدیم و خیلی خوب نبود و ما پس از مشورت با هم گفتیم بریم چند تا هتل رو نگاه کنیم اگه پسند نکردیم چون بد موقع هم بود برگردیم و همون خانه پیرمرد رو بگیریم .
پس از اینکه حدود ۶ جا رو رفتیم دیدیم خیلی تمیز نبودند یا قیمت بالایی داشتند به همون جا برگشتیم و از پیرمرد خانه رو برای دو شب به قیمت ۱۶۰ لاری اجاره کردیم .
یکی دوساعتی بیدار بودیم و دوش گرفتیم و کارهای شخصی رو انجام دادیم و پس از آن خوابیدیم .
صبح بیدار شدیم و صبحانه خورده آماده رفتن بیرون شدیم .
برنامه هم بازدید حمام سولفور، قلعه (Narikala ) ، کلیسای( Sameba) و پل صلح ((peace bridge
به کنار حمام آمدیم و از اونجایی که خانه اجاره ای ما تا حمام راهی نبود و فقط سه دقیقه فاصله داشت تا حمام پیاده آمدیم کمی اطراف حمام گشتیم ولی داخل نرفتیم .
برنامه بعدی ما قلعه بود و از اونجایی که من و دوستم سال قبل این قلعه و مجسمه مادر رو رفته بودیم و دوستان هم خیلی تمایلی به دیدن قلعه نشان ندادند از بازدید این مکان صرف نظر کردیم.
تله کابین و نمایی دور از قلعه Narikala
بعد به کلسیای سامبا که کلیسای زیبایی هست رفتیم . مجموعه ای از تابلو ها و مجسمه های زیبایی درون کلیسا وجود داره که دیدن اونا خالی از لطف نیست .
کلیسا sameba
بعد از گردش اطرف کلیسا و محوطه آن که جای با صفایی هست به سمت پل صلح و پارک کنار آن رفتیم .
پل صلح
پارک rike
به رودخانه متکواری و نقطه ای که پل صلح روی آن قرار دارد رفتیم و کمی درون پارک کنار پل نشسته و پس از آن از روی پل رد شده و بسمت خانه آمدیم .
نمای پل صلح و رودخانه متکواری
بعد از صرف ناهار برنامه رو برای چرخیدن درون خیابان های شهر ،میدان آزادی (freedom square)،دریاچه لاک پشت ها (turtle lake) گذاشتیم.
اولین مکان میدان آزادی بود به آنجا رفتیم و ماشین رو پارک کرده و بعد از عکس گرفتن به سمت دریاچه لاک پشت ها رفتیم جایی در دل کوه هست که هوای مطبوع و لذت بخشی داشت رسیدیم . پس از رسیدن به دریاچه که اطراف اون چندین کافه وجود داره و قایق های دونفره هم برای قایق سواری هست . مقداری کنار دریاچه نشستیم و از منظره و هوایی که داشت لذت بردیم .
مسیر منتهی به میدان آزادی
میدان آزادی و اطراف آن
دریاچه لاک پشت ها
دوباره سوار ماشین شده و به مرکز شهر اومدیم و به گشتن خیابان های شهر پرداختیم و اواخر شب به خانه برگشتیم .
کاخ ریاست جمهوری گرجستان
Narikala در شب
روز هفتم ۵ تیر ۹۶
ساعت ۱۰ از خواب بیدار شده و وسایل خودمان رو جمع کردم خانه هم مثل روز اول مرتب کردیم و به صاحبخانه زنگ زدیم که بیاد خانه رو تحویل بگیره که اون گفت بیرون هست و الان نزدیک خونه نیست و نیازی به چک کردن خانه نیست، شما کلید رو به همون سوپرمارکت نزدیک خانه تحویل بدهید و بروید . ما هم کلید رو به سوپرمارکت تحویل دادیم و از خانم فروشنده که پیرزنی فوق العاده با ادب و شخصیت بود خداحافظی کرده و آماده حرکت به سمت باتومی شدیم .
به سوی باتومی
مسافت از تفلیس تا باتومی ۴۰۰ کیلومتر هست .
ما ساعت ۱۲ به سمت باتومی راه افتادیم اوایل راه تقریبا جاده کوهستانی و سر سبز هست هوا هم نیمه ابری بود و ما از طبیعت سر سبز گرجستان نهایت استفاده رو میبردیم و در طول مسیر به سمت باتومی در چندین نقطه ایستادیم و چای و قهوه ای نوشیدیم و دوباره مسیر رو ادامه دادیم .
مسیر تفلیس به باتومی
کیفیت آسفالت جاده هم تقریبا خوب بود.
ساعت ۱۵ بود به خانمی که پارسال از اون خانه در باتومی اجاره کرده بودیم زنگ زدیم که تلفن اون در دسترس نبود یکساعت بعد از طریق تلگرام بهش پیام دادیم که گفت الان خونه خالی برای یک روز نداره .
به دوستان گفتم مشکلی نیست و به همون برج orbi که پارسال از اون خانم اجاره کرده بودیم میرویم و اونجا چندین برج وجود داره که خانه اجاره میدهند از همان جا کرایه میکنیم .
ساعت ۱۸ به باتومی رسیدیم به برج orbi رفتیم و نسبت به پارسال که طبقه همکف برج ۲۶ طبقه در حال تکمیل بود ، امسال اون رو کامل کرده بودند حتی رسپشن برای اجاره واحد ها گذاشته بودند تنها دو واحد خالی داشت ، یک خوابه و دوخوابه .
ما واحد دوخوابه رو برای یک شب به قیمت ۱۶۰ لاری اجاره کردیم.
خانه اجاره ای ما در باتومی
نمایی از برج orbi که ما یکی از واحد های طبقه ۴ رو اجاره کرده بودیم
قیمت اجاره واحد ها در برج orbi
برخلاف پارسال که طبقه ۲۱ برج بودیم امسال طبقه ۴ بودیم .
ساختمان زیبای کنار برج orbi
نمایی از شهر باتومی
وسایل رو بالا بردیم بعد از اون من به همراه یکی از دوستان به هاپیر مارکتی که پشت برج هست رفتیم و مواد غذایی مورد نیازمون رو خریدیم به خانه برگشتیم و از اونجایی که خیلی گشنه بودیم مشغول ساختن سوسیس برای شام شدیم . شام رو خوردیم و کمی استراحت کردیم .
شب رو با ماشین درون شهر رفتیم و آخر شب به خانه برگشتیم .
روز هشتم ۶ تیر ۹۶
صبح ساعت ۰۹:۳۰ بیدار شده صبحانه خوردیم و من مشغول ساخت سالاد الویه برای ناهار که قرار بود در طول مسیرمون به ترکیه بخوریم شدم .
بعد از اون به جمع کردن وسایل پرداختیم ، وسایل که جمع کردیم خانه رو هم طبق معمول تمیز کردیم .
ساعت ۱۲ واحد رو تخلیه کردیم و به رسپشن کلید کارتی درب اتاق رو تحویل دادیم و پس از چک کردن و تایید رسپشن که مشکلی وجود نداره برج رو ترک کرده و وسایل رو درون ماشین چیدیم به سمت نقاطی که قرار بود ببینیم رفتیم .
نقاط مورد نظر ما به ترتیب برج piazza ساعت , میدان اروپا , Batumi lunapark (درون این لوناپارک باتومی تندیس عشق علی و نینو و برج الفبا و فانوس دریایی و …. وجود داره )، ali and nino ، alphabet tower و ساحل باتومی بود .
به برج ساعت piazza رفتیم که کافه هایی درون اون وجود داره و کمی در خیابان های نزدیک برج ساعت پیاده روی کردیم .
برج ساعت piazza
بعد به سمت میدان اروپا رفتیم درون میدان ، فواره آبی که روی زمین وجود داشت کمی با اون دوستان رو خیس کردیم به سمت ماشین برگشتیم به سمت لوناپارک رفتیم.
میدان اروپا
ماشین رو در پارکینگ ساحلی لوناپارک گذاشتیم و پیاده به سمت تندیس علی و نینو رفتیم.
تندیس علی و نینو
بعد از اون به سمت برج الفبا و در آخر به سمت ساحل رفتیم که فوق العاده شلوغ بود و همه در حال شنا کردن یا حمام آفتاب گرفتن بودند و دوستان هم تمایل داشتند که شنا کنیم ولی چون میخواستیم به سمت ترکیه بریم از شنا کردن صرف نظر کردیم .
برج الفبا و فانوس دریایی
فانوس دریایی و برج الفبا و نمایی از لونا پارک
مجسمه زن و مرد در لونا پارک
ساحل باتومی و قایق تفریحی
به سمت ترکیه
ساعت ۱۵ به سمت مرز( sarpi) سارپی رفتیم . نزدیک مرز ایستادیم و ناهار رو که سالاد الویه آماده کرده بودیم خوردیم و بعد از اون به مرز رفتیم . ساعت ۱۶ بود به مرز رسیدیم .
مرز سارپی (گرجستان به ترکیه )
کارهایی که راننده باید در مرز خروجی گرجستان به ترکیه انجام بده به شرح زیر می باشد :
۱٫مسافر ها پیاده میشوند و از گیت مسافری رد میشوند
۲٫راننده به همراه خودرو از گیت خودرویی وارد میشود
۳٫مدارک خودرو و پاسپورت توسط مامور مرزی گرجستان چک میشه و مهر خروج در گذرنامه راننده زده میشه و از قسمت گرجستان به ترکیه میروید
۴٫اولین گیت خودرو ترکیه بدون توقف رد میکنید به گیت دوم میروید
۵٫گیت دوم مدارک خودرو (دفترچه مالکیت و بیمه ) و گذرنامه شما چک میشود و مهر ورود روی گذرنامه شما خورده میشه . (در صورتی که از قبل در ایران بیمه سبز برای ترکیه تهیه نکردید کنار گیت دوم یه اتاقک برای بیمه خودرو وجود داره که قیمت بیمه آن برای سواری ۲۲۰ لیر می باشد )
۶٫ورود به ترکیه
اولین چالش ما در این جا رقم خورد . من گیت دوم که مدارک رو دادم به من گفتن برای ثبت بیمه ماشین رو پارک کن به اتاقک روبرو برو . منم ماشین رو پارک کردم مدارک رو کامل به اون مامور مرزی که در اتاق بود دادم و پس از چند از دقیقه دیدم خبری از تایید مدارک نیست و به مامور گفتم مشکلی وجود داره که اونم گفت نه مشکلی نیست وهمون بیرون یک صندلی بود گفت یه خورده کار داره فعلا اینجا رو صندلی بشین تا صدات کنم تقریبا ۲۰ دقیقه گذشت و خبری نشد . در صورتی که تمام ماشین های دیگه از ایرانی و غیره به راحتی مدارک رو ثبت میکردن و رد میشدند . دیدم یه مامور با سگ مواد یاب به سمت من اومد و اون مامور مرزی که داخل اتاق بود به من گفت با این مامور همکاری کن تا ماشین رو چک کنه . منم به همراه مامور و سگ موادیاب به سمت ماشین رفتم و مامور گفت کل وسایل رو بیرون بیار هم صندوق هم باربند با فاصله از هم روی زمین پشت ماشین بچین . منم همین کار رو کردم سگ هم کل وسایل رو بو کرد و بعد از اون داخل ماشین رفت و توی ماشین و دور تا دور ماشین هم کامل بو کرد و کار گشتن توسط سگ تمام شد بعد من به سمت مامور رفتم گفتم اگه چک کردن تمام شد مدارک من رو بده تا برم دیدم بازم گفت چند لحظه صبر کن . بعد دیدم نه انگار خبری از دادن مدارک نیست .یک خانواده گرجستانی که با ون شخصیشون بودند یک پیرمرد و پیرزن به همراه پسر ۲۰ ساله شون اونا هم مثل من ماشینشون رو گشتند در صورتی که هیچ وسلیه ای حتی یه ساک هم درون ماشینشون نبود .ماموری که با سگ ماشین رو چک کرده بود گفت خودت تنهایی یا همراه داری گفتم آره دوستام هستن که از گیت مسافری رفتند گفت کاری به اونا نداشته من با ماشین جلو میرم تو و اون خانواده گرجستانی پشت سر من بیاید و هیچ جا هم توقف نکن .مامور با ماشین جلو میرفت من هم به همراه خانواده گرجستانی پشت سر اون در حال حرکت بودیم .دوستام رو دیدم که بیرون مرز ایستادن به اونا از قبل تلفن زده بودم که این جریان داخل مرز ترکیه اتفاق افتاده و من قراره با این ماموره برم .حدود ۲۰ کیلومتری رو رفتیم تا به شهر هوپا hopa رسیدیم و من حدس زده بودم که داره ما رو میبره تا ماشین رو زیر دستگاه ایکس ری ببره .وارد محوطه پلیس و بندری شهر هوپا شدیم . مامور مدارک من و خانواده گرجستانی رو به مامورین اونجا داد و رفت .مامور مسئول ایکس ری مدارک هر دو ماشین رو در سیستم ثبت کرد. بعد ماشین گرجستانی زیر دستگاه اسکن شد و مدارک رو پس از اون بهش تحویل دادند و برگه خروج از محوطه پلیس و بندری رو دادند .قبل از اینکه من ماشین رو زیر دستگاه ببرم گفت اگه ساک داری از توی ماشین بیرون بیار و پشت ماشین بذار منم پنج تا ساک رو پشت ماشین گذاشتم .ماشین رو زیر دستگاه ایکس ری چک کرد و پس از اون مدارک رو به همراه برگ خروج به من داد گفت مشکلی نیست و میتونی بری .منم به گیت خروجی رفتم و برگ خروج رو تحویل دادم که مامور درب خروج از من پرسید از کجا اومدم گفتم ایران بعد گفت چرا ماشین پژو ۴۰۵ توی ایران زیاده گفتم نسبت به قیمتی که داره مردم بیشتر میتوانند این ماشین رو بخرند . بعدش اون مامور گفت سفر خوبی داشته باشی منم از اون خداحافظی کردم و به سمت مرز سارپی برگشتم تا دوستانم رو سوار کنم .
تخلیه کل وسایل داخل خودرو در مرز سارپی گرجستان و ترکیه
پسر گرجستانی و گذاشتن خودرو زیر دستگاه اسکن ایکس ری در شهر هوپا
گذاشتن خودرو من زیر دستگاه اسکن ایکس ری
برگ ترخیص خودرو بعد از اسکن ایکس ری
در زمانی که من درگیر این کارها بودم دوستانم در کنار مرز یه گروه موسیقی رو دیده بودند که در حال نواختن ساز و خواندن بودند.
حدود سه ساعت درگیر کارهای مرزی بودم و ساعت ۱۹ به سمت مرز برگشتم و ساعت ۱۹:۳۰ دوستان رو سوار کرده و به سمت اوزون گل (Uzungöl) حرکت کردیم .
از سال قبل سیم کارت ترکیه رو داشتیم ولی چون سیم کارت وقتی ۶ ماه کارکرد نداشته باشه غیر فعال میشه نتوانستیم از سیم کارت سال قبل خودمون استفاده کنیم . با تاخیری که سر مرز برای ما پیش اومد برنامه های ما تا حدودی بهم ریخت و برای خرید سیم کارت به شهر ریزه رفتیم که وقتی به دفاتر فروش سیم کارت رفتیم دیدیم که تعطیل هستند از مغازه های موبایل فروشی هم که سوال کردیم گفتند ما فروش سیم کارت نداریم و فقط از مراکز فروش سیم کارت باید بخرید که الانم چون ساعت کاریشون تموم شده تعطیل هست و فردا صبح باز شد بخرید .
دوباره راه افتادیم و بسمت دریاچه حرکت کردیم . جاده اوزون گل کوهستانی و هوای بسیار خوبی دارد و ما از هوای خنک لذت میبردیم .
از اونجایی که عربهای خلیج فارس خیلی به این دریاچه سفر میکنند اکثر تابلو ها از تابلوهای راهنمای نقاط گرفته تا تبلیغات فروش مغازه ها به زبان عربی هم نوشته شده است .تابلو ها به سه زبان ترکی ،انگلیسی و عربی هست .
ساعت ۲۲ شده بود که به دریاچه رسیدیم و برای گرفتن آپارتمان به هتل آپارتمان های اونجا مراجعه کردیم .
اوزون گل
چندین آپارتمان رو سوال کردیم که برای یک شب قیمتی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ لیر می گفتند و از اونجایی که سال قبل ما یه هتل تمیز و خوب رو شبی ۱۵۰ لیر گرفته بودیم کمی جلو تر رفتیم و یک جای خوب و تمیز رو پیدا کردیم که یه واحد دوخوابه رو به قیمت ۲۸۰ لیر می گفت و قیمت سوییت تک خوابه رو ۲۰۰ لیر میگفت . ما با چونه زدن با مسئول اونجا قیمت نهایی دو خوابه رو ۲۲۰ لیر و قیمت سوییت تک خواب رو ۱۶۰ لیر کردیم و در نهایت با مشورت با دوستان همون سوییت تک خواب رو گرفتیم .
مسئول اجاره اسمش علاءدین بود و میگفت اصلیتش کرد(ترکیه) هست و فارسی رو تقریبا راحت حرف میزد .
کمی با اون حرف زدیم و بعدش به سوپرمارکت رفته و وسایل رو برای شام تهیه کردیم و مقداری میوه خریده به سوییت مان برگشتیم .
هوا تقریبا سرد بود ما محوطه بیرون سوییت نشستیم تا شام آماده بشه . شام که آماده شد خوردیم و خوابیدیم .
نمایی از سوییت اجاره ای ما در اوزون گل
داخل سوییت اوزون گل
اینم گربه بازیگوشی که تا در سوییت باز گذاشته بودیم اومد داخل و خودشو برای ما لوس میکرد
روز نهم ۷ تیر ۹۶
صبح ساعت ۹ بیدار شدیم و بعد از خوردن صبحانه بیرون رفتیم و برخی نقاط دریاچه رو گشتیم و عکس گرفتیم .
منظره بکر از اوزون گل
اوزون گل
جنگل زیبای اوزون گل
یکی از تفریحات اوزون گل
بعد از اون به سوییت برگشتیم تا وسایل مون رو جمع کنیم ولی هم خودم هم دوستان دوست داشتیم یک شب دیگر هم در اوزون گل می ماندیم اما وقتی مشورت کردیم و گفتیم باعث میشه برای بقیه سفر ما در ترکیه کم بیاریم و تصمیم نهایی رفتن شد .
ساعت ۱۲ سوییت رو تحویل دادیم و به جاده کوهستانی بالای دریاچه رفتیم و کمی کنار آبشارها نشستیم بعد از اون به سمت مقصد بعدی که کاپادوکیا بود حرکت کردیم .
جاده از شهر های Trabzon ،giresun ،ordu و unye کفی و اکثرا اتوبان و کیفیت جاده عالی هست و بعد از اون باید بسمت جنوب ترکیه میرفتیم جاده از شهر unye تا کاپادوکیا کیفیت جاده برخلاف جاده های اصلی خیلی خوب نبود .
پرچم ایران و ترکیه روی داشبورد خودرومان
در طول مسیر در یک پمپ بنزین توقف کردیم هم بنزین زدیم هم طبق معمول کل سفر هر جا که در پمپ بنزین توقف میکردیم دوستان میگفتن بستنی بخریم بعد از خرید بستنی و زدن بنزین راه افتادیم هوا هم تاریک شده بود و نرسیده به شهر tokat جاده مه شدید شد و دید در حد دو متر بود به همین خاطر سرعت حرکت ما در جاده پایین اومد .
کارواش خودرو توسط خودمان
ساعت ۲۱ بود دوستان هم خسته بودند و میگفتن که یه جا پیدا کنیم که بشه خوابید .
اگر راه رو ادامه میدادیم ساعت ۲ صبح به کاپادوکیا میرسیدیم ولی خیلی خسته بودیم و گفتیم به شهر tokat رسیدیم همون جا میخوابیم . ساعت ۲۲:۳۰ از شهر tokat رد شده و در کنار یکی از پمپ بنزین ها پارکی بود همان جا رو برای خواب انتخاب کردیم .
حصیر رو پهن کردیم و کیسه خواب ها رو بیرون آوردیم . بعد از اون مشغول ساختن شام شدیم و شام آماده شد خوردیم و از شدت خستگی سریع خوابمون برد .
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
باتشکر
نویسنده : امین خمیس زاده
منبع:لست سکند