چشمه مرتضی علی
حمام افسانه ای
بعد از ظهر حول و حوش ساعت ۳ بعداز ظهر راه افتادیم با کمک آقای تقوی به سمت چشمه مرتضی علی در ۲۷ کیلومتری شهر طبس و نزدیکی روستای خرو.راستش هیچ تابلوی مشخصی برای یافتن مسیر وجود نداشت و اگر آقای تقوی راهنمای ما نبود به راحتی نمیتوانستیم به مسیر دسترسی پیدا کنیم.وقتی برای خوردن نهار نداشتیم. آقای تقوی نگران بدی هوا،بارندگی و تاریکی بود و مدام اصرار به سرعت عمل داشت. حق با او بود پس سریع چند لقمه ساندویچ خورده و راه افتادیم.آقای تقوی معتقد بود برنامه های امروز ما کار حداقل ۲ روز سفر بود که ما به خاطر کمبود وقت آن را فشرده در یک روز انجام دادیم.بدنهایمان خسته و کوفته،هوا سرد و بارانی و غروب آفتاب نزدیک بود.دلمان غذایی گرم و پیاله ای چای میخواست که وقت نداشتیم انجامش دهیم.راه افتادیم در مسیر چشمه مرتضی علی….
چشمه مرتضی علی یک مسیر ۵ کیلومتری پیاده روی ای در دل کوهستان و لابلای صخره ها و سنگها و در مسیر رودخانه ای پر آب است که بنا به فصل شدت آب آن متغیر خواهد بود.تصور ابتدایی ما از این پیاده روی این بود که قرار است با پا بر سنگها گذاشتن بدون خیس شدن از عرض رود بگذریم.پس همان ابتدا با دست، پاچه ها را بالا میگرفتیم و از روی تخته سنگها میگذشتیم.آقای تقوی میخندید و میگفت این تازه اول راه است ها…خودتان را آماده کنید که باید به آب بزنید…..و محمد امین با آن شلوار سفید پلوخوری فکر میکرد با بالا زدن پاچه ها میتواند از خیس شدن آنها جلوگیری کند.
کم کم ازتفاع آب بالا میگرفت.عبور از میان صخره های خزه بسته و خیس دشوار میشد.گاهی پایمان میلغزید و درون آب چپه میشدیم.هوا پاییزی و به شدت گرفته بود.هیچ کس جز ما در اینجا نبود و این به ما فرصت لذت بردن میداد.لذت در سکوت راه رفتن در تن آب و لمس سختی کوهستان زیر سایه تن صخره ها.کیف این پیاده روی به همین تنهایی آن بود.
در ادامه با سفرنامه خراسان جنوبی به نویسندگی سمیرا منفرد با نگارشی خوب از سایت سفرنامه همراه باشید.
در طول این مسیر دیواره های بلند کوه همراهیمان میکرد که روی بدنه آنها خانه های دستکند گبری توجه ما را جلب میساخت. از زمان ساسانی عده ای در اینجا در دل این کوهستان مخفی و آرام ،لابلای رد آب و سکوت دره داخل دیواره هایی صعب العبور برای خود ماوا میگزیدند.خودم را در آن دوران حس میکنم و میندیشم به ارواحی که پشت سر ما در آب همراهیمان میکنند.صدای پای آب با صدای پای وجود اثیری آنها در هم میامیزد و مرا جادو میکند.
این خانه های گبری مقطعی از کانالی هستند که پشت آنها اطاقهای دستکند قرار دارد ولی بی وسایل کوهنوردی امکان درنوردیدن آنها ناممکن است.از این کانال ۱۵۰۰ سال است که آبی گوارا میخرامد و راه باز میکند.سرچشمه این آب چشمه های جوشانی در دل حفره های سنگی است که بزرگترین آنها به چشمه مرتضی علی معروف است و پس از ۳۵ دقیقه راه رفتن به آن خواهیم رسید.
حمام مرتضی علی
محلی ها اینجا را “حمام مرتضی علی” هم مینامند و معتقدند که حضرت علی وقتی از اینجا میگذشت ملائکه به دستور خدا این چشمه معجزه آسا را برای استحمام تن مبارکش ساختند….باورهای محلی زیباست چه واقعی و یا تخیلی دوست دارم باورش کنم.
میدانید چرا این چشمه این چنین معجزه و متبرک مینماید؟اگر به قیافه نازلی توجه کنید شاید بتوانید حدس بزنید.یک سوی آب سرد_سرد و سویی دیگر گرم _ گرم است و هر دو آب دوستانه و آرام از کنار هم میگذرند بی آنکه به هم کاری داشته باشند.شما میتوانید در این سوی رود راه بروید در حالیکه یک پای شما در آب سرد قرار گرفته و پای دیگر در آب گرم.
*دلیل این اتفاق آن است که آب گرم چشمه از دیواره سمت راست به داخل رودخانه می ریزد و همین، اختلاف دمایی را در چشمه ایجاد می کند که گاهی به ۱۰درجه هم می رسد! غلظت بیشتر آب گرم و تفاوت ساختاری آن با آب سرد جاری در کف رودخانه باعث میشود که این آب ها تا مسافت حدود سیصد متری بستر رودخانه هم پیش بروند در حالی که به طور کامل با هم مخلوط نشده اند و در بستر رودخانه قابل تفکیک هستند! به این ترتیب می بینید که در یک طرف رودخانه آب سرد و در طرف دیگر آب گرم جریان دارد……
طاق شاه عباسی
اما شاید دیدنی ترین بخش این گردش طبیعی دیدن طاق شاه عباسی است که حکم سدی بر رودخانه را داشته و قرنهاست در انتهای این محل آرام بر دهانه ای تنگ دره ای زیبا غنوده است.از دو طرف شیارهای آب بر تن دره سرازیند و با وزش باد نسیمی مطبوع را ایجاد میکنند.اینجا جایی شبیه تکه قصه ای از افسانه های وهم انگیز است وقتی اینچنین در دل غروب سایه آجری سنگینی بر ما میندازد.طاق شاه عباسی ۷۰۰ سال است که دست راست کوه را بر دست چپ آن گذاشته و تاجی بر کوه نهاده است.
در قسمت پایین این طاق بند ،طاقی آجری قرار گرفته به بلندی ۱۷ متر که با بخش بالایی طاق به ارتفاع ۳۰ متر میرسد.تصور کنید با امکانات آن دوران چطور و با په معماری دقیقی این طاق آبی زده شده که پس از گذشت ۷ قرن هنوز سرپا بالای رود قرار گرفته است.
روی بخشی از بدنه طاق نقوش بز کوهی ایرانی دیده میشود.بزهایی که هزاره هاست نماد درخواست فراوانی آبند و زایندگی رود.گرچه قدمت این بنا به صفویه برمیگردد اما عده ای معتقدند که در خاطره های جمعی قوم ایران زمین بز کوهی هم نماد برکت آب است و هم نمادی از فرشتگان نگهبان آب که بر دیواره های طاق برای افزایش و فراوانی نعمت دعا می کنند….!
هوا کاملا تاریک میشود وقتی پا از چشمه بیرون میگذاریم.بخشی از مسیر را به کمک آقای تقوی پیدا میکنیم او به ما میگوید که هوا خراب است و اگر من فریاد کشیدم باید سریع فرار کنید که شاید سیلی بی امان به میان دره سرازیر شود…
وقتی به پشت سر مینگریم انگار دیوی سیاه ما را دنبال کرده است. ترس برمان میدارد و فکر میکنیم کسی دارد ما را با چشم هایی رازآلود میپاید. شما یادتان باشد که هیچ وقت چشمه را به تنهایی در شب طی نکنید کسی چه میداند شاید یکهو دیو سیاه قصه ها از پشت کوه دستش را دراز کند و یک لقمه خامتان کند.از ما گفتن بود ها…
**برخی اطلاعات از سایت دانشنامه طبس گرفته شده است.
امیدواریم از مطالعه این مطلب در سایت سفرنامه لذت برده باشید و نظر خود را در خصوص این مطلب بیان فرمایید.
باتشکر
آبان 92
منبع:وبلاگ بیا تا برویم