هلند ، روتردام ، آنسوی پل اراسموس – ۲۸ ژانویۀ ۲۰۱۵
رودخانۀ Nieuwe Maas آنقدر عریض است که وسط آن چند جزیره و شبه جزیره واقع شده. در قرن 18 و 19 میلادی این رودخانه محل تردد کشتی های باری و تجاری بی شماری بوده که همین موضوع روتردام را به شهری مهم تبدیل کرده بود. بمباران روتردام در سال های پایانی جنگ جهانی دوم، از این شهر ویرانه ای بر جای گذاشت. اما بازسازی شهر به سرعت صورت گرفت و روتردام با معماری و ساختاری جدید و مدرن دوباره به یکی از شهرهای مهم اروپا تبدیل شد.
برای من جالب بود که بدانم آنسوی پل Erasmus (که نماد شهر روتردام هم هست) چه خبر است. نمایش فیلم Timbaktu (یکی از کاندیداهای اسکار) در سالن Lantaren Venster بهانۀ خوبی بود برای رفتن به آن طرف رودخانه.
هوا از صبح تیره و تار بود و چون فیلم ساعت 10 صبح به نمایش در می آمد، مجبور بودم زودتر از هتل بیرون بیایم. به محض ورود به خیابان هوای سردی با صورتم برخورد کرد که بسیار سردتر از چیزی بود که انتظارش را داشتم.
از آنجا که هتل من در ساحل شمالی رودخانه واقع شده بود، تنها می بایست از روی پل عبور می کردم تا به سال نمایش برسم. از پله های تعبیه شده برای عابر پیاده بالا رفتم و روی پل رسیدم. مردم شهر با دوچرخه و ماشین به سمت محل کارشان می رفتند و من هم کنارشان حرکت می کردم. وقتی که به میانه های پل (یعنی درست وسط رودخانه) رسیدم، چنان باد سردی می وزید که احساس کردم داخل بینی و گوشم به طور کامل یخ زده و منجمد شده!
با سریع ترین حالت ممکن مسیر را طی کردم تا به آن طرف پل رسیدم. آن طرف، اوضاع کمی بهتر بود. حداقل از باد منجمد قطبی خبری نبود!
جزیره از تنها دو خیابان موازی هم تشکیل شده شود که تعداد زیادی ساختمان اداری دو طرفش وجود داشت. معماری ساختمان ها بسیار جالب بود و هر کدام به یک شکل طراحی شده بودند.
خیلی راحت سینمای نمایش دهنده را پیدا کردم و واردش شدم. سالنی انتظاری گرم و راحت، با پنجره های سرتاسری به سمت رودخانه. در حالیکه روی یکی از صندلی های سالن نشسته بودم و منتظر بودم قهوه ام آماده شود، به بیرون و به کسانی نگاه کردم که خیلی عادی در حال دویدن و ورزش کردن در امتداد رودخانه بودند. انگار این باد سرد هیچ اثری بر آنها نداشت!
شایعاتی شنیده بودم مبنی بر کنسل شدن نمایش این فیلم. دلیل آن هم لغو نمایش فیلم در بلژیک به دلیل تهدیدهای بوکوحرام بود. اما ظاهراً این تهدید به هلند نرسیده بود و همه چیز سر جای خودش بود. کارگردان و بازیگران وارد سالن شدند و فیلم سر ساعت به نمایش درآمد. یکی دیگر از فیلم های مهم و بسیار خوب امروز، فیلم Tourist بود که البته آن را قبلاً دیده بودم. عوامل این فیلم هم در سالن سینما حضور داشتند.
پشت سر هم سه فیلم در همین سالن تماشا کردم. ناهار خوردم و برای شرکت در برنامه های دیگر، به سمت سالن اصلی جشنواره رفتم. بیرون که آمدم هوا کمی بهتر شده بود و از آن باد سرد صبحگاهی خبری نبود.
بیشتر وقتم را در سالن های سینما و صحبت با کارگردان های کشورهای دیگر گذراندم تا حدود 11 شب کمی خرید کردم و به هتل برگشتم.
یکی از مزیت های این هتل داشتن WiFi رایگان در تمام اتاق ها و راهروها بود. به شکلی که به محض ورود به هتل ارتباط اینترنت من برقرار می شد و می توانستم با سرعت عالی هر چقدر که می خواهم از اینترنت بدون فیل تر استفاده کنم. البته در تمام سالن های جشنواره هم اینترنت رایگان وجود داشت، اما اینترنت در اتاق چیز دیگری است!