هلند ، روتردام ، خیابان های شهر ، خانه ها مکعبی ، بازار روز – ۲۷ ژانویۀ ۲۰۱۵

هلند ، روتردام ، خیابان های شهر ، خانه ها مکعبی ، بازار روز – ۲۷ ژانویۀ ۲۰۱۵

قبل از هر چیز باید بگم که سفر من به هلند به دلیل دعوت به فستیوال فیلم
روتردام بود و به همین دلیل بیشتر وقت من در کاخ جشنواره به اسم
De
Doelen
می گذشت. فیلم ها در
چندین سالن نمایش داده میشد و برنامه ها انقدر متنوع و جذاب بود که انتخاب رو
دشوار می کرد. من هر روز حدود ۵ تا ۷ فیلم کوتاه و بلند و مستند می دیدم و سعی می
کردم در کنارش هر روز یک وقتی رو هم برای گشتن در شهر کنار بذارم.

روتردام شهر خیلی بزرگی نیست و خوشبختانه تقریباً تمام دیدنی هاش در مرکز شهر
واقع شده. مرکز شهر یعنی دقیقاً جایی که ایستگاه مرکزی قطار واقع شده. ایستگاه
حدود ۳ دقیقه پیاده با کاخ جشنواره و ۱۵ دقیقه پیاده با هتل من فاصله داشت. به
همین دلیل تونستم در کنار استفاده از برنامه های جشنواره، سری به دیدنی های مهم
شهر بزنم.

از طرف دیگه، روتردام سیستم حمل و نقل عمومی فوق العاده خوبی داره. بیشتر مردم
از دوچرخه استفاده می کنن و مترو و تراموا هم به بهترین شکل ممکن سرویس می دن. به
همین دلیل تعداد ماشین های توی خیابون خیلی کمه و بیشتر از ماشین، دوچرخه وجود
داره. هوای شهر فوق العاده تمیزه و برخلاف تصوری که من از هوای این وقت سال
روتردام داشتم، تقریباً تمام روزهایی که اونجا بودم هوا آفتابی بود.

نقشۀ شهر رو قبلاً از اینترنت گرفته بودم و روی موبایل داشتم. البته نقشه های
چاپی رایگان در ایستگاه قطار هم وجود داشت و موقع ورود به هتل هم یک نقشه بهم
دادن. (به عنوان یک توصیۀ کلی، اگر موبایل شما امکان نمایش عکس و
pdf رو داره، بهتره از نقشۀ موجود روی
گوشی استفاده کنین. چون باز کردن نقشۀ چاپی وسط خیابون و گشتن دنبال آدرس کاملاً
نشون می ده که شما توریست هستین و با اینکار مورد توجه کلاهبردارها و خلافکارها
قرار می گیرین)

خیابان Coolsingel
که از نزدیکی ایستگاه مرکزی به سمت جنوب امتداد داره، یکی از زیباترین خیابان های
روتردام هست که دو طرفش پر از فروشگاه و رستورانه. خیابان معروف
Lijnbaan (که به شکل walking street هست و تمام مارک های معروف شعبه
دارن) از همینجا شروع میشه. چون قصد خرید نداشتم به سرعت از این خیابون گذشتم و به
سمت خیابون
Blaak
رفتم که کمی پایین تر قرار داره.

در تقاطع خیابون Blaak
به سمت شرق رفتم و بعد از حدود ۱۰ دقیقه پیاده روی به میدونی رسیدم که یک طرفش
خونه های مکعبی معروف قرار دارن.

این خونه ها واقعاً شگفت انگیز هستن و توسط یکی از معماران معروف هلندی طوری
طراحی شدن که از بیرون تعدادی مکعب تو در تو به نظر می رسن. این خونه ها مسکونی
هستن و آدم هایی توشون زندگی می کنن. اما اگر مایل باشین می تونین زنگ بزنین و
ازشون خواهش کنین که نگاهی به توی خونه بندازین. اونجا نگهبانی هست که شما رو
راهنمایی می کنه زنگ کدوم خونه رو بزنین. صاحبخونه ممکنه از شما مبلغی بابت ورود
درخواست کنه که می تونین باهاش توافق کنین (راه دیگۀ رسیدن به این خونه ها استفاده
از مترو و پیاده شدن در ایستگاه
Blaak
هست).

سمت دیگۀ میدون، درست روبروی خونه های مکعبی، بازار روز عظیمی وجود داره که
بزرگترین بازار روز سرپوشیدۀ دنیاست. جدای از معماری فوق العاده زیبای این بازار،
تماشای غرفه هاش تجربۀ فراموش نشدنی و لذت بخشیه. اغلب غرفه ها گوشت، ماهی، شیرینی
جات، نان، انواع پنیر و… رو دارن و تعداد زیادی کافه و رستوران هم داخلش قرار
داره. پله برقی اول شما رو به یه سوپرمارکت خیلی بزرگ می بره که قیمت اجناسش نسبت
به بیرون خیلی پایین تره. حدود یک ساعت داخل این بازار بودم تا بالاخره رضایت دادم
بیام بیرون!

سمت دیگۀ همین میدون بازار دست فروش ها قرار داره که فقط در روزهای آفتابی
برپا میشه و خیلی شبیه بازار روزهای شهرهای شمالی خودمونه. غرفه ها در چهار ردیف
بسیار منظم و مرتب کنار هم قرار گرفته بودن و همه جور جنسی توش پیدا میشد. از لباس
و کیف و کفش گرفته تا مواد خوراکی و وسایل الکترونیکی و حتی عتیقه. قیمت ها خیلی
پایین تر از قیمت فروشگاه بود و از جنس چینی و استوک هم خبری نبود. این بازار برای
خرید خیلی مناسبه فقط یادتون باشه اگر چیزی دیدین که خوشتون اومد همون موقع بخرین.
چون هیچ معلوم نیست موقع برگشت از اون جنس باقی مونده باشه!

یک walking street
عریض به اسم Nieuwstraat
درست کنار بازار سرپوشیده قرار داشت که من بیشتر به خاطر دیدن
کلیسای زیبایی که اونجا بود واردش شدم. در روتردام کلیساهای متعددی هست که هر کدوم
معماری و زیبایی خاص خودشونو دارن.

دو طرف این خیابون عریض و طویل تا انتها پر از فروشگاه، سوپرمارکت، رستوران و
فست فود هست که قیمت های مناسبی هم دارن و میشه ساعت ها قدم زد و تماشا کرد و
سوغاتی خرید.

یک موزۀ بزرگ و معروف در روتردام قرار داره که آثار نقاشان معروف هلندی رو به
نمایش گذاشته. این موزه هم در مرکز شهر و به فاصلۀ چند دقیقه پیاده روی از هتل
قرار داشت اما از اونجایی که در این شهر وقت آزاد زیادی نداشتم و به موزۀ تخصصی
نقاشی هم زیاد علاقمند نبودم، از دیدنش صرفنظر کردم.

چون باید برای حضور در یک برنامه خودم رو به کاخ جشنواره می رسوندم، گشت امروز
رو تموم کردم و به
De Doelen
رفتم. تا ۱۱ شب اونجا بودم و آخر شب به هتل برگشتم.

 

نوشته شده توسط : وبلاگ سفرنامه حسام

حتما ببینید

سفرنامه هند

سفر معنوی هندوستان

سفر معنوی هندوستان     قسمت اول (سفر به درون یا بیرون!) تا جایی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *