خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز چهارم-بخش دوم و روز پنجم و ششم- فاماگوستا(قاضی مافوشا)- سالامیس

خاطرات سفر به آسیا

 

شنبه ۱۳۹۶/۰۲/۲۳

از اونجایکه عصر تا زمان بلیط برگشتمون به گیرنه هنوز ۳ ساعتی باقی مونده بود، سرانجام دل به دریا زدیم و گفتیم جهنم پول، و این شد که تصمیم گرفتیم تا خرابه های شهر تاریخی سالامیس هم بریم و اینجا بود که وارد مذاکره با راننده تاکسی ای شدیم که جلوی سردر اصلی قلعه پارک کرده بود!

راننده نسبتا مسن تاکسی که یکم هم گوشت تلخ بود، اولش خیلی منعطف نشون نداد و نهایتا به زحمت چونه زنی و اینکه حدود نیم ساعت بیشتر اونجا نمی مونیم با رقم ۵۵ لیر برای رفت و برگشت تا خارج شهر به توافق رسیدیم. هرچند ابشون می گفت نیم ساعت نمیشه و حداقل یکساعت اونجا باید بگردید!

در شمال شهر فاماگوسا از خرابه های مدفون شده زیر خاک، امروز بقایای شهری رومی شه دید که قدمت اولیه اون به حدود ۱۱۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بر می گرده. شهری با ساختار رومی و سکه هایی که قدمت اونها به ۴ تا ۶ قرن قبل از میلاد مسیح می رسه. هرچند گفته می شه این شهر تاریخی در طول عمر خودش پذیرای امپراتوری های زیادی از آسوری ها، مصر و حتی ایران ها رو تجربه کرده اما اونچیزی که الان به چشم می یاد بیشتر ساخته دست رومی هاست که پس از خرابی های زلزله قرن های اول و چهارم میلادی دوباره توسط کنستانتین دوم بنا نهاده شده!

http://s8.picofile.com/file/8293599884/20160320_144541.jpg

با این مقدمه اتومبیل ما از جاده های خلوت خارج از شهر به سمت این شهر تاریخی پیش می رفت و کمتر از ۲۰ دقیقه بعد در بیشه زارهای کنار ساحل دریا، بدون وجود مرز یا دیواری که این منطقه رو جدا کنه وارد محوطه این شهر کهن شدیم.

با توقف ماشین جلوی اتاق نگهبانی یکیمون به همراه راننده پیاده شد و تنها مسئول مربوطه بدون اونکه حساب سرنشینان داخل ماشین رو داشته باشه پرسید چندتا بلیط می خواین؟ و جالب اونکه تا آخر کار هم کسی بلیط های نه چند ارزون خریداری شده رو چک نکرد!

با ترک ماشین وقتی به راننده گفتیم کمتر از ۴۰ دقیقه دیگه برمی گردیم اخمش رفت تو هم و گفت زودتر بیاین تا بریم و بعد هم در کافه تریای اونجا نشست و بساط چای رو جور کرد.

محوطه شهر قدیمی بر روی نقشه به سه بخش اصلی تقسیم شده بود. بخش اول سالن های اصلی، معبد زئوس و بناهای قدیمی که البته وقتی وارد شدید به جز بقایای اندکی از سرستون های اون چیز زیادی قایل مشاهده نیست.

http://s8.picofile.com/file/8293598534/272.jpg

با این حال در نقشه حسابی رنگ و لعاب دادن و از بخش های مختلفی مثل استخر، اتاق خنک، حمام و … هم نام بردند که البته عملا چیزی قابل مشاهده نیست!

http://s9.picofile.com/file/8293598692/295.jpg

بیشتر یکسری ستون که احتمالا سقف تالار اصلی قصر رو تحمل می کرده!

http://s8.picofile.com/file/8293600068/20160320_150431.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293598676/294.jpg

در سالن اصلی هنوز بخش هایی از رنگ و لعاب کف پوش سالن های اصلی هم به زحمت قابل تشخیص دادنه!

http://s9.picofile.com/file/8293598634/290.jpg

موزائیک هایی که زمانی رنگ و لعابی تحسین برانگیز داشته!

http://s9.picofile.com/file/8293599918/20160320_145035.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293600092/20160320_151251.jpg

اما اوج اون را باید اندک مجسمه های باقیمونده و در واقع گل سرسبد مجسمه ها یعنی مجسمه بی سر خوش تراش الهه ای دونست که تقریبا تمام تبلیغات این بنای تاریخی به چشم می خوره!

http://s9.picofile.com/file/8293598568/284.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293599950/20160320_145218.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293598542/277.jpg

والبته مجسمه های بی سر سنت هلن که تخریب سرش رو به مسیحیان افراطی نسبت می دن!

http://s9.picofile.com/file/8293600018/20160320_145629.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293600026/20160320_145642.jpg

در هر حال دیگه چیز زیادی برای دیدن وجود نداشت که بخواد به چشم بیاد. یعنی اگر هم هست بی پولی قبرسی ها هنوز اونا رو از زیر خاک خارج نکرده!

http://s8.picofile.com/file/8293598584/288.jpg

هرچند در اینجا از آثار بجا مانده از فاضلاب قصر هم نگذشته بودند!

http://s9.picofile.com/file/8293598700/296.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293599934/20160320_145133.jpg

http://s8.picofile.com/file/8293599976/20160320_145426.jpg

با همه این ها طبیعت زیبای بهاری جلوی ویژه به دورنمای خرابه های قصر داده که به خوبی خودنمایی می کنه!

در بخش مرکزی از آمفی تئاتر یاد شده که اونم در عمل زیاد به چشم نمی یاد!

اما در بخش سوم که مکان تئاتر یا همون سکوهای معروف رومی است، می شد به خوبی گذشته پر رمز و راز اون رو تجسم کرد.

http://s9.picofile.com/file/8293598768/304.jpg

http://s8.picofile.com/file/8293598742/297.jpg

بر روی سکوی سیاست، هنوز بقایای ضربات تبرهای سنگین به خوبی به چشم می اومد.

http://s9.picofile.com/file/8293598784/308.jpg

برای لحظاتی هم که شده محوطه رو پر از هیاهوی اون زمان تصور می کنیم هرچند که در این لحظه جز ما بازدید کننده ای رو داخلش نمی بینیم!

http://s9.picofile.com/file/8293598750/301.jpg

جالب اونکه در کل محوطه هیچ اثری از مراقبین و نگهبانان این اثر تاریخی به چشم نمی خوره که شاید برای این تک و توک بازدید کننده هم چندان اقتصادی نباشه!

دقایقی بعد دیگه چیزی نمونده بود که بخوایم ببینیمش و راننده هم که دید ما کمتر از نیم ساعت کارمون طول کشید با لبخندی از رضایت استقبالمون کرد.

http://s9.picofile.com/file/8293600042/20160320_145819.jpg

ساعتی بعد با بازگشت به داخل محدوده شهر قدیمی و ترک راننده، از اونجا که هنوز ساعتی وقت داشتیم این بار به سمت بالای دیوارهای قلعه حرکت کردیم.

http://s9.picofile.com/file/8293598850/315.jpg

زیباترین چشم انداز از دریا و شهر رو می شد در نمایی از بالا مشاهده کرد و در این بین دیوارهای مرتفع شهر بیشتر از پیش بر عظمت و تسخیر ناپذیری این دژ مستحکم صحه می گذاشت.

http://s8.picofile.com/file/8293600100/20160320_161451.jpg

از دور استادیوم کوچک شهر که حالا مملو از تماشاگران مشتاق شده خودنمایی می کنه!

http://s9.picofile.com/file/8293598876/317.jpg

هرچند بازهم باید کردیت اصلی رو به کلیسا یا همون مسجد جامع لاله مصطفی پاشا داد که از دور بسیار استوار به چشم می یاد.

http://s8.picofile.com/file/8293598918/320.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293598868/316.jpg

حالا دیگه چیز زیادی از این شهر توریستی زیبا باقی نمونده بود که بخوایم ببینیم. به جز سواحل زیبای ماسه ای طلایی رنگش که البته در این فصل سال با سردی نسبی هوا طرفدار زیادی هم نداشت و ماهم فرصتی برای دیدن نداشتیم.

http://s8.picofile.com/file/8293600168/20160320_162030.jpg

اما بازم گوشه و کنار شهر ما رو به سمت خودش می خواند!

http://s8.picofile.com/file/8293598834/313.jpg

http://s8.picofile.com/file/8293598818/309.jpg

عصر که زمان بازگشت رسیده بود، با خروج از در اصلی قلعه که صبح هم از همونجا وارد شده بودیم می بایست تا ترمینال اتوبوس می رفتیم. در داخل میدون شباهت خیابون های منقطع به هم کمی موجب تردیدمون در انتخاب مسیر شد و از کار افتادن GPS موبایل خدابیامرزمون هم بیشتر شکمون انداخت! و همین بهانه ای شد برای پرسش از زوج جوونی که در خیابون دیدیم و با پیشنهاد سخاوتنمدانشون نه فقط خیابون رو نشون دادند بلکه پیشنهاد کردند چون هم مسیر ما هستند تا اونجا با ما همسفر بشن.

سر صحبت که باز شد فهمیدیم پسر جوون اهل باکو است و اینجا برای تحصیل اومده. از قرار شهر فاماگوستا هم در زمره شهرهای دانشجویی قبرس محسوب میشه که عملا میزبان هزاران دانشجو از کشورهای اطرافه.

ساعتی بعد خسته از گشت روزانه سوار بر مینی بوس به سمت گیرنه پیش می ریم و اینجا دیگه در نزدیکی شهر جلوی فروشگاه زنجیره ای لمار با صدا کردن راننده پیاده می شیم. کلا این سیستم مینی بوس هاشون خیلی برای فرهنگ ما آشنا است و مثل قدیم های تهرون و شاید شهرستون های امروزی مردم سر جاده وای می ایستن و با علامت دست سوار می شن و … !

http://s9.picofile.com/file/8293598976/20160318_185228.jpg

http://s9.picofile.com/file/8293598934/20160318_134314.jpg

فروشگاه چیز زیادی برای خرید نداره. همون کالاهای ترک با قیمت های کمی بالاتر!

http://s9.picofile.com/file/8293598968/20160318_180202.jpg

کلا این کشور اقتصاد قوی نداره و کل درآمدشون جدا از کشاورزی که تاحدودی بخشی از نیاز مردم همونجا رو تامین می کنه بر پایه دانشجویان خارجی، توریسم و البته مقوله ای به نام کازینو است! که این آخری خودش بهانه بزرگی است برای کسب درآمدهای سرشار از توریست های بی نوا!

شب که به هتل بر می گردیم یکی از مشتری های پر و پا قرص این کازینو رو در لابی می بینیم. دختری جوون که از ایران مسافر تورمون شده و کل امروز و دیروز رو در کازینو حضور داشته و تاحالا حدود ۲۰۰ لیر برده! مبلغی که شاید برای دون پاچیدن برای جذب مشتری به اندازه کافی جذاب باشه!

الناز تعریف می کنه که داخل این کازینو ها اونقدر جذاب است که آدم دلش نمی خواد پاش رو بیرون بزاره. انواع خوراکی و نوشیدنی و حتی نهار و شام متنوع و پر پی و پیمون که همگی رایگان سرو می شه تا انگیزه خروج رو برای مشتری فراهم نکنن!

یاد کارتون پینوکیو می افتیم. اون شهربازی معروف که آخر کار همه رو تبدیل به درازگوش می کرد! و همیشه این صاحب کازینو ها هستند که روز به روز ثروتشون اضافه می شه!

http://s8.picofile.com/file/8293599042/20160319_193258.jpg

خاطرات سفر (شیما و علی) – خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز پنجم- نیکوزیا(لفکوشا)-پایتختی دوپاره ای! (قبرس۶)

دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۵

خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز پنجم- نیکوزیا(لفکوشا)-پایتختی دوپاره ای! (قبرس۶)

صبح پنجمین روز سفر، عزممون رو برای دیدن پایتخت دوپاره قبرسی ها جزم کردیم. شهری که بعد از برداشتن دیوار برلین اکنون تنها پایتخت دوپاره جهان به حساب می یاد. هرچند که هنوز به جز ترکیه هیچ کشوری این نظام دو کشوری رو رسما نپذیرفته!

بازم صبح ترجیح دادیم که با ون رایگان هتل تا مرکز شهر بریم، چرا که ایستگاه مینی بوس ها یا به عبارت خودشون دولموش های نیکوزیا که البته در اصطلاح محلی لفکوشا نامیده می شه درست در همون پارکینگ ایستگاه هتل قرار داشت.

برخلاف فاماگوستا دیگه نیازی به خرید بلیط نبود و دلموش ها پشت سرهم وایساده بودن و مسافران هم با صف یکی یکی سوار می شدن.

http://s8.picofile.com/file/8296766742/377.jpg

در این سفر روزانه یکی از همسفرامون با نام الناز هم ما رو همراهی می کرد. همون دختر تنهای ظاهرا خوش شانس کازینوها! کمتر از نیم ساعت بعد عملا وارد لفکوشا شده بودیم. شهری که در بدو ورود از زرق و برق بیشتری نسبت به سایر شهرهای قبرس برخوردار بود.

با این حال دوری از دریا به نظر می رسید که کمتر برای این شهر کاربرد توریستی رو تعریف کرده باشه.

http://s9.picofile.com/file/8296766718/369.jpg

منطقه شهر قدیمی یا همون Old Town کار رو برای گردشگران این شهر راحت کرده. دیگه دلیلی نداره بخواین کل شهر رو زیر و رو کنین. همون بخش محصور شده منطقه قدیمی تازه اونم نصفش که تو بخش قبرس شمالیه همه چیز رو در برداره! هرچند بعد که واردش می شین در هزار توی کوچه پس کوچه هاش هم به راحتی نمیشه مسیر رو پیدا کرد.

قبل از ورود به منطقه قدیمی از دروازه اصلی قدیمی شهر که در شمال شهر  به یادگار مونده از قرن شانزدهم میلادی است و اصطلاحا دروازه گیرنه نامیده می شه مجسمه آتاتورک که همون اول کار خودی نشون می ده!

http://s9.picofile.com/file/8296766434/321.jpg

با عبور از دروازه میشه دفتر راهنمای گردشگران رو درست وسط دروازه پیدا کرد.

http://s9.picofile.com/file/8296766468/324.jpg

با این حال راهنماهای قبرسی با اینکه تسلط کاملی بر زبان دارن اما حوصله توضیح اضافه رو ندارن و معمولا با همون دادن نقشه و توضیح اینکه همه چیز داخل اون علامتگذاری شد سر و ته ماجرا رو هم می یارن!

بر اساس اطلاعات موجود قدمت این منطقه قدیمی که به شکل فعلی قابل مشاهده است به اواسط قرن شانزدهم میلادی  می رسه و بازهم در این آبادانی معماران ونیزی هم نقش قابل توجهی داشتند.

دیوارهای آجری شهر قدیمی در مسافت های مشخص به صورت مثلثی بیرون زده و این روند تا مرز فرضی قبرس شمالی و جنوبی ادامه داره و بخشی از شهر قدیمی هم در اختیار همسایگان نه چندان دوست کنونی است!

مسیر اصلی رو در پیش می گیریم و اولین جایی که نمایان می شه موزه صوفیان مولوی است. گردشی کوتاه در حیاط موزه و دیدن کتیبه های به جا مانده با آثار فرهنگی مشترک همراه می شه.

http://s8.picofile.com/file/8296767068/20160321_115226.jpg

http://s9.picofile.com/file/8296767076/20160321_115439.jpg

با ادامه دادن مسیر بنای به یادگار مانده از دوران استعمار انگلیسی ها در اوایل قرن بیستم(۱۹۰۱) در قالب دادگاه قضایی با همون معماری انگلیسی رخ می نمایاند.

http://s9.picofile.com/file/8296766484/334.jpg

در کنار این بنا و در وسط مسیر ستون ونتیان(Venetian)قرار داره.

http://s8.picofile.com/file/8296766476/331.jpg

کمی دورتر حمام سنتی شهر با نام بیوک حمام قرار داره که نکته جالب اون برنامه زمانبندی برای استفاده خانم ها و آقایان به صورت مجزا و در ساعات مشخص هم سانس مختلط دارد.

http://s8.picofile.com/file/8296766518/337.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296767084/20160321_121420.jpg

کوچه پس کوچه های منطقه قدیمی شهر با اینکه بافتی ناهمگون از سنت و مدرنتیته رو به بدترین وجهش ترکیب کردن با این حال بازهم این سنگ فرش های سنتی پر شده از قدم های گردشگران اروپایی که بیشترشون از همین منطقه وارد قبرس شمالی می شن.

http://s8.picofile.com/file/8296766534/340.jpg

این مرز نانوشته شده در هیچ یک از نقشه های رسمی دنیا در انتهای همین خیابان کم عرض قرار گرفته که وقتی به آنجا می رسید کیوسک مرزبانی تمیز و مرتبی قرار گرفته است.

http://s8.picofile.com/file/8296766576/346.jpg

و گردشگران اروپایی رو می بینی که پای پیاده به راحتی از کیوسک چندمتر آنطرف تر خیابون عبور می کنن و وارد این بخش از شهر می شن.

http://s8.picofile.com/file/8296766542/341.jpg

گلدان ها و نیمکت هایی وسط مسیر قرار دارند اما از سیم خاردار و نگهبان مسلسل به دست خبری نیست. ظاهرا ما هم می توانیم از مرزیانی شمالی ها بگذریم اما بعید است مرزیان جنوبی ها نه فقط الان بلکه حتی سالها بعد با وجود مهر ورود شمالی ها به ما امکان ورود بدهند.

دست از پا درازتر از مرز مشترک بر می گردیم. بیچاره خونه هایی که در این حدفاصل قرار گرفتن. ۳۰ ساله دستشون به هیچ چیز نمی رسه! حتی می گن خونه هایی تو این مرز قرار گرفتن که نصفشون اینور افتاده و نصف دیگه اون طرف. فرضا طرف دسترسی نداشته تو این سه دهه بره ماشینش رو ورداره بیار این طرف!

http://s8.picofile.com/file/8296766568/345.jpg

با بازگشت از لب مرز وارد کارونسرای قدیمی بیوک خان( Buyuk Khan) به یادگار مونده از قرن شانزدهم میلادی می شیم.

http://s9.picofile.com/file/8296766592/347.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766600/348.jpg

کاروانسرایی با همون سبک معروف شرقی و بنایی گنبدی شکل در مرکز و پله کانی در دو طرف که امکان دسترسی به طبقه دوم  رو فراهم می کنه.

http://s8.picofile.com/file/8296766668/356.jpg

http://s9.picofile.com/file/8296767092/20160321_124554.jpg

گردشگران هم دورتا دور گنبد کاروانسرا را طواف می دهند تا هیچ بخشی از نگاه دوربینشان از قلم نیافتد!

http://s8.picofile.com/file/8296766618/350.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766626/354.jpg

البته حالا دیگه حجره های طبقه دوم با تغییر کاربری، فروشگاههای صنایع دستی شدن تا هرچه بیشتر گردشگران رو جذب کنند.

http://s9.picofile.com/file/8296766676/362.jpg

محصولاتی چون انواع مربا، صابون های دست ساز و گل های مصنوعی و سایر صنایع دستی که عمدتا ساخت ترکیه هستند.

http://s8.picofile.com/file/8296767100/20160321_131404.jpg

http://s9.picofile.com/file/8296767118/20160321_131414.jpg

http://s9.picofile.com/file/8296766650/355.jpg

با خروج از کاروانسرا در دل کوچه پس کوچه های شهر قدیمی فرو می ریم. چندتا آثار باستانی علامتگذاری شده نیم بند مثل کلیسای ارمنی ها، مسجد حیدر پاشا(کلیسای کاترین) و مسجدآرباهمت، موزه اصلی شهر و .. خیلی سلیقمون رو جذب نمی کنه.

http://s9.picofile.com/file/8296767142/20160321_140306.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766892/394.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766984/406.jpg

تا اینکه می رسیم به مسجد سلیمیه. مسجدی که بازهم با تغییر کاربری از کلیسای سنت سوفیه که به یادگار از دوران لوزئیان ها (Lusignan) در قرن سیزدهم میلادی به سبک گوتیک بنا شده بود و روزگاری بزرگترین کلیسای کل جزیره قبرس بود حالا دیگه تموم و کمال با اضافه شدن دو تا مناره یه مسجد بزرگ و زیبا شده!

http://s9.picofile.com/file/8296766726/375.jpg

http://s9.picofile.com/file/8296766768/381.jpg

مناره های بلند به سبک مساجد ترکی با طاق های خوش نقش و نگار ظاهری نسبتا آبرومند به مسجد اصلی پایتخت قبرسی ها داده.

http://s8.picofile.com/file/8296766784/384.jpg

برای دقایقی کوتاه هم که شده در داخل مسجد استراحت می کنیم و زیرچشمی معماری ساده داخلی اون رو که بیشتر به سبک فرانسوی ها است بررسی می کنیم.

http://s9.picofile.com/file/8296767168/20160321_140659.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296767176/20160321_140746.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766792/387.jpg

با این حال حس و حال داخل مسجد آرامش خاصی رو تداعی می کنه.

http://s9.picofile.com/file/8296767150/20160321_140405.jpg

عقربه های ساعت یادآوری می کند که باید از مسجد وداع کنیم.

http://s8.picofile.com/file/8296766826/390.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766884/393.jpg

در کوچه کناری فروشگاه بزرگی از صنایع دستی حراج زده، به بهانه خرید چند کوسن ترک، مدل های مختلف رو بررسی می کنیم. انتخاب مشکل است و همین موجب برخورد نه چندان مشتری مدارنه خانوم فروشنده می شود.

http://s8.picofile.com/file/8296766850/391.jpg

در کوچه پس کوچه های محدوده قدیمی پیش می رویم و رسما گم می شیم. و متاسفانه از موبایل شکستمون نمی شه انتظار GPS داشت!

http://s9.picofile.com/file/8296766968/404.jpg

البته گه گداری با دیدن چند اثر آشنا بر روی نقشه مسیر رو جهت یابی می کنیم اما کوچه های تنگ و باریک نظم و نسق درستی ندارند!

http://s8.picofile.com/file/8296766934/396.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296766992/407.jpg

http://s8.picofile.com/file/8296767026/409.jpg

ناخودآگاه خود را داخل مدرسه ای می بینیم که کودکان مشغول بازی فوتبال هستند. جلو می رویم و اینجا ترکی الناز به کارمان می یاد و معلم ورزش محبت می کنه و یکی از بچه ها رو از وسط بازی بیرون می کشه و می گه اینارو ببر و راه رو نشونشون بده! پسره اول قر می زنه اما بعد می پرسه بعدش می تونم برم خونه که معلم جواب مثبت می ده.

http://s8.picofile.com/file/8296767042/410.jpg

خیابون اول رو که رد می کنیم پسر زرنگ بادیدن یکی از دوستان ماموریت رو به او محول می کنه و خودش جیم می زنه!

اما پسر دومی فوق العاده مهجوبه! وقتی الناز بهش چیبس تعارف می کنه می گه چون نمک ضرر داره نمی خوره!

http://s9.picofile.com/file/8296767018/408.jpg

عصر دیگه هنگام برگشت فرارسیده. این بار پیدا کردن مینی بوس گیرنه که درست همون جلوی دروازه منطقه قدیمی شهر ایستگاه داره کار سختی نیست!

در طول مسیر با خونواده ایرونی دیگه ای همکلام می شیم. طفلکی ها وقتی قیمت تور ما رو می شنون سرشون سوت می کشه! اونا نفری ۴٫۵ میلیون پول دادن. ما برای دلداری گفتیم درعوض هتلتون ۵ ستاره است اما بعد که فهمیدن تو هتل ما ورود بچه های زیر ۱۲ سال ممنوعه گفتن به خدا ما حاضر بودیم همین پول رو بدیم و تو هتل شما اقامت کنیم. نمی دونین این جماعت ایرونی های تازه به دوران رسیده که هر کدوم هم بچه های لوس و ننرشون رو همراه دارن چه محیط سرسام آوری رو تو هتل براشون درست کردن!

http://s8.picofile.com/file/8296794276/20160319_193219.jpg

غروب خسته و کوفته به هتل برگشتیم و البته در صف انتظار مینی بوس زوج مسن انگلیسی که روز اول آشنا شده بودیم رو دیدیم و اینجا بود که از فرصت استفاده کردیم و ازش در مورد پارک حفاظت شده خرهای معروف قبرسی پرسیدیم. اونم اول سعی کرد رو نقشه خودمون جاش رو نشون بده  اما نقشمون کوچیک بود و اما بعد از یکی دو ساعت دیدیم خانوم مهربون اومده دم اتاقمون تو هتل و برامون یه نقشه کامل آورده تا مکان پارک رو نشون بده. در نزدیکی این منطقه حفاظت شده، چشم انداز بسیار زیبایی هم از مدیترانه با ماسه های طلایی اش وجود داره که ایسکله می نامندش. از دیدنی های این منطقه لاک پشت های خاص این منطقه است. با این حال وقتی فهمیدیم ین مناطق عمدتا چون مسکونی نیست، و تردد وسایل نقلیه عمومی خیلی محدوده و به همین خاطر نمی ارزید با تاکسی اون همه راه رو بکوبیم بریم اونجا که فقط خر ببینیم!

خاطرات سفر (شیما و علی) – خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز ششم- صومعه بلاپایس-دژ گیرنه! (قبرس۷)

جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰

خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز ششم- صومعه بلاپایس-دژ گیرنه! (قبرس۷)

صبح روز بعد صبحونه رو زودتر خوردیم و با اعتماد به GPS موبایل شکستمون که دوباره راه افتاده بود به سمت بالای جدید مسیر شیب دار خیابون هتل رو ادامه دادیم. بر اساس اطلاعات Maps.Me از هتل تا صومعه معروف بلاپایس حدود ۲۰ دقیقه فاصله داشت. بیخود نبود که نام هتلمون رو بلاپایس گذاشته بودن!

http://s9.picofile.com/file/8300390176/20160322_082040.jpg

در طول مسیر از کنار ویلاهای خوش ساخت پولدارهای قبرسی عبور می کردیم و گه گاه صدای پارس سگاشون دلمون رو می لرزوند که نکنه در باز باشه بیان سراغمون!

http://s8.picofile.com/file/8300390134/20160322_082033.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300390150/20160322_082037.jpg

در طول راه، زیبایی های ساحل دریای مدیترانه با اوج گرفتن از زمین و بالا رفتن در دل کوه بیشتر نمایان می شد. با این حال گرمی هوا یکم عرقمون رو درآورد اما همون ۲۰ دقیقه بعد دهکده زیبای سنتی بلاپایس در کنار صومعه کوچکش آشکار شد.

http://s9.picofile.com/file/8300390218/20160322_084547.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300389392/424.jpg

اما قبل از اون بیشتر مناطق اطراف بالای کوه به منطقه نظامی تبدیل شده بود.

همون خیابون های سنگ فرش شده دوست داشتنی و خونه های ساخته شده از سنگ با تزئینات و گلکاری های زیباشون حسابی آدمو سورپرایز می کرد.

http://s9.picofile.com/file/8300389534/471.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300389376/419.jpg

سبکی نه چندان غریبه و مشابه با روستاهای دوست داشتنی اروپا.

http://s8.picofile.com/file/8300389568/472.jpg

همه چیز انگار حکایت از عصرهای پر جنبش و شور این تفریگاه خوش منظره رو داشت.

http://s8.picofile.com/file/8300389484/462.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300389400/428.jpg

قدمت صومعه تاریخی بلاپایس که اکنون تنها بقایایی از اون به جا مونده به قرن ۱۴ میلادی بر می گرده.

http://s9.picofile.com/file/8300390342/20160322_090536.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300390284/20160322_085957.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300389518/469.jpg

اما از شما چه پنهون بیشتر از اونکه صومعه به دلمون بچسبه، فضای رمانتیک و ویوی مناظر اطرافش دلمون رو برد.

http://s8.picofile.com/file/8300390234/20160322_085919.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300390226/20160322_085106.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300389426/447.jpg

به خصوص رستوران کنار صومعه با محوطه گلکاری شده زیباش و طراحی میزهای مخصوصش که بالکن اش بهترین منظره رو از کوه و سواحل دریای مدیترانه در یک کادر فراهم می کرد.

http://s8.picofile.com/file/8300390418/20160322_091236.jpg

با همه این ها فضای گلکاری شده محوطه داخل صومعه هم بسیار زیبا و دیدنی بود.

http://s9.picofile.com/file/8300390200/20160322_083442.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300390384/20160322_091036.jpg

ساعتی بعد برای رسیدن به سرویس رایگان هتل تا مرکز شهر به ناچار باید از این محیط زیبا دل می کندیم.

http://s8.picofile.com/file/8300389576/474.jpg

اما بازهم در مسیر برگشت نمی شد از تماشای همزیستی مسالمت آمیز سبک زندگی سنتی و تحولات مدرن اون به سادگی گذشت.

http://s8.picofile.com/file/8300390434/20160322_094209.jpg

با همراهی سرویس هتل تا شهر گیرنه، قبل از ظهر به شهر گیرنه رسیدیم و این بار می بایست قلعه قدیمی شهر رو که به یادگار مونده از دوران بیزانس است می دیدیم.

http://s9.picofile.com/file/8300390084/20160318_130953.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300390100/20160318_131425.jpg

وارد بندرگاه قدیمی گیرنه که می شید، عظمت دژ و باروی بلند قلعه حسابی آدمو رو می گیره!

http://s9.picofile.com/file/8300389342/055.jpg

یجورایی از بیرون ابهت این قلعه قدیمی بیشتر به چشم می یاد.

http://s9.picofile.com/file/8300389726/536.jpg

به خصوص وقتی کنار دستش چشم انداز زیبای دریا رو هم اضافه کنید.

http://s9.picofile.com/file/8300390484/20160322_112550.jpg

با خرید بلیط ورودی که البته با کارت دانشجویی بین المللی نیم بها بود، از دروازه اصلی قلعه وارد محوطه اصلی شدیم. هرچند بازم کسی بلیط رو چک نمی کرد!

بروشور راهنمای قلعه ساخت اون رو به قرن هفتم میلادی و دورانی که حکومت بیزانس در  گیر و دار جنگ مقابل اعراب مسلمون بود عنوان می کرد.

با این حال این دژ مستحکم در قرن ۱۳ میلادی بازهم توسط لوزئیان ها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. یک قرن بعد قلعه در جنگ تقریبا تخریب شد تا اونکه از سال ۱۴۸۹ تا ۱۵۷۰ میلادی دوباره بازسازی شد.

http://s9.picofile.com/file/8300389650/525.jpg

از اوایل قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم این قلعه به عنوان زندان تغییر کاربری پیدا کرد تا نهایت با استقلال قبرسی ها به عنوان آثار تاریخی ثبت شد.

http://s9.picofile.com/file/8300389700/532.jpg

با این مقدمه مسیر شیبدار سنگ فرش شده قلعه رو تا رسیدن به برج و باروی بالای قلعه دنبال کردیم. اما قبل از اون بیشتر اتاق های تنگ و تاریک میانی با طاق هایی هنرمندانه بیشتر جلب توجه می کرد.

http://s8.picofile.com/file/8300389600/485.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300389626/491.jpg

هرچند بازهم همون درد همیشگی محدودیت بودجه از گوشه و کنار تخریب شده قلعه به خوبی نمایان بود.

به دیوارهای فوقانی قلعه که می رسین تازه زیبایی های محیط اطراف جلوه گر می شه.

http://s9.picofile.com/file/8300389634/510.jpg

نمایی زیبا از بندرگاه هلالی شکل با کشتی های تفریحی لنگر انداخته در کنار ساحل در شمال از یکسو … !

http://s8.picofile.com/file/8300390534/20160322_113130.jpg

و از سوی دیگه درجنوب کوهای سر سبز بش پارماک معروف قبرسی ها که مانند سدی استوار خودنمایی می کنه.

http://s9.picofile.com/file/8300390492/20160322_113124.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300389818/555.jpg

دورتادور برج و باروهای این دژ مستحکم رو در مساحت مستطیلی شکلش دور می زنیم و هرچی جلوتر می رویم نماهای زیباتری از ساحل و بندرگاه و کوه و شهر نمایان می شه.

http://s8.picofile.com/file/8300389684/529.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300390576/20160322_122734.jpg

چه گذشته پر شوری داشتن این بندرگاه زیبا و دژ مستحکمش!

http://s9.picofile.com/file/8300389676/528.jpg

بی اغراق یکی دوساعتی رو محو تماشای زیبایی های اطراف قلعه می شیم.

http://s9.picofile.com/file/8300389776/546.jpg

از بالا به پایین ابهت قلعه بیشتر جلوه گر میشه!

http://s8.picofile.com/file/8300389750/541.jpg

در آخر کار پله ها رو پایین می یایم و وارد محوطه داخلی قلعه می شیم. فضایی تا حدودی سرسبز و درختکاری شده.

http://s9.picofile.com/file/8300390542/20160322_114950.jpg

http://s8.picofile.com/file/8300390568/20160322_115056.jpg

بناهای داخلی هم برای جذب گردشگران خارجی با جمع آوری آثار قدیمی حکم موزه رو پیدا کردن.

http://s9.picofile.com/file/8300389884/565.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300390050/572.jpg

http://s9.picofile.com/file/8300390034/569.jpg

اما نقطه اوج شون بقایای یه کشتی باری یونانی به جا مونده از قرن چهارم میلادی است.

سالامیس

http://s8.picofile.com/file/8300389842/560.jpg

و البته تلاش هایی برای به تصویر کشیدن فرهنگ مردم این سرزمین.

سالامیس

عصر برنامه بازدید از این دژ قدیمی هم به پایان رسید و حالا دیگه با اینکه چندان گشنه هم نبودیم به بهانه کوفته های خوشمزه ترکی تا رستوران جلوی هایپر مارکت مرکز شهر پیش رفتیم.

بازهم نیم نگاهی به چشم انداز ساحلی زیبا و بعد هم گورستان محقر به جا مانده از گذشته قبرسی ها!

غروب تا قبل از اومدن آخرین سرویس ون هتل، بازهم خیابون های اطراف بخش مرکزی شهر و سواحل زیبای اون رو در نزدیکی سن مرکز نمایش روباز ساحلی پشت سر گذاشتیم.

http://s9.picofile.com/file/8300390126/20160319_181837.jpg

نوشته شده توسط شیما و علی در ۱۰:۴۵ ب.ظ
منبع وبلاگ شیما وعلی

کلمات کلیدی:سالامیس,شهر سالامیس,سفرنامه سالامیس,سفربه سالامیس,سالامیس آسیا

حتما ببینید

http://s2.picofile.com/file/8285361284/20160319_170755.jpg

خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز سوم و چهارم- تپه باشی(قبرس۳-۴)

خاطرات سفر به آسیا(۲۰۱۶)–روز سوم و چهارم- تپه باشی(قبرس۳-۴)   شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۳۰ با طلوع آفتاب …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *