مصر
من و همسرم تصمیم داشتیم در تعطیلات ۱۴ و ۱۵ خرداد ماه سال ۹۲ یک سفر خارجی برویم چند کشور مدنظرمان بود، یک روز همسرم به خانه آمد و گفت در روزنامه نوشته شده که راه مصر باز شده و آژانس های مسافرتی تور مصر برگزار کردند و با توجه به این که بعد از گذشت ۳۰ سال این شرایط فراهم شده است و معلوم نیست تا چند وقت دیگر امکان رفتن به مصر باشد گزینه بسیار خوبی است و بهتر است از این فرصت استفاده کنیم .از فردای آن روز من پیگیر تور مصر شدم و با آژانسی که برگزار کننده تور مصر بود تماس گرفتم و در خصوص شرایط سفر از آنها پرسیدم بالاخره بعد از کمی تحقیق تصمیم گرفتیم که راهی مصر شویم .
تور مصر یک تور بسیار خاص بود و با توجه به شرایطی که مصر داشت سفر به مصر با تمام سفرهای قبلی که ما رفته بودیم تفاوت داشت؛ آژانسی که ما تور را از آن تهیه کردیم نیز تا حدودی در خصوص اوضاع مصر و شرایط سفر ما را مطلع کرد. کلا دو آژانس برگزار کننده این تور بودند و حدودا ۱۳۰ نفر قرار بود در تاریخ ۱۰ خرداد ماه به مصر بروند. درواقع ما دومین گروه مسافر به مصر بعد از ۳۰ سال بودیم. گروه اول در فروردین ماه امسال عازم مصر شده بودند.
مدیرعامل آژانسی که ما تور را از آن تهیه کردیم، خانمی بود که توانسته بود بعد از ۳۰ سال دوباره این شرایط را فراهم کند. تور مصر ۷ شب و ۸ روز بود که شامل چهار شب کشتی کروز ۵ ستاره (ms excellence) و دیدار از شهرهای اسوان و لوکسور، دو شب اقامت در شهر توریستی هورگاداهتل « Stella makadi 5*» و یک شب اقامت در هتل« Holiday inn 5*» قاهره .
تور مصر نفری ۱۹۲۰ دلار بود که با احتساب دلار ۳۶۰۰ تومان آن زمان تقریبا نفری ۷میلیون تومان . واحد پول مصر پوند مصری بود که آن زمان هر پوند مصری تقریبا ۵۰۰ تومان بود . با این پول، خیلی تورهای دیگر می توانستیم برویم ولی واقعا یکی از آرزوهای من و همسرم رفتن به مصر و دیدن اهرام ثلاثه بود . یک روز قبل سفر ، آژانس یک جلسه معارفه بین مسافران و لیدرتور ترتیب داده بود ولی متأسفانه خودتان بهتر می دانید که همیشه قبل از سفر ، به خصوص سفرهای خارجی کار برای انجام دادن بسیار است ، در نتیجه من هم به دلیل کارهای زیادی که داشتم موفق به شرکت در این جلسه نشدم. پروازمان ساعت ۸ صبح روز دهم خرداد ماه با پرواز مصری «Memphis » بود.
وقتی به فرودگاه رسیدیم با انبوه جمعیت مواجه شدیم؛ فرودگاه به قدری شلوغ بود که فکر می کردی در ترمینالهای داخلی و یا حتی متروی تهران هستی. قسمت تحویل بار صف بسیار طولانی بود که ما تقریبا جزء آخرین نفرات بودیم . بعد از تحویل بار نوبت به صف های خیلی طولانی «Gate pass » رسید که واقعا فاجعه بود . مردم دقیقا مثل ایستگاه های مترو که برای سوار شدن هجوم می برند، پشت گیت همدیگر را هول می دادند تا رد شوند بعضی ها داشتند از پروازشان جا می ماندند. من هم متأسفانه حواله ارزی داشتم و می خواستم دلارمان را از بانک فرودگاه بگیرم ؛ وقتی به باجه رسیدم با صحنه بدتری مواجه شدم.مردم شدیدا همدیگر را هول می دادند اگر می خواستم دلارمان را بگیرم واقعا از پرواز جا می ماندیم .
متأسفانه فقط دو نفر برای رسیدگی به کار مردم در باجه بودند و این سرعت کار را بسیار پایین آورده بود در همان اثنی یکدفعه یک نفر با صدای بلند گفت که در سفرهای بعدی تا پایان سال می توانید ارز خود را بگیرید و یا حتی می توانید مبلغی که به بانک پرداخت کردید را پس بگیرید . من با شنیدن این حرف منصرف شدم و به اتفاق همسرم به سالن ترانزیت رفتیم در آنجا کمی نشستیم تا اجازه ورود داده شود در آن تایم فرصت داشتیم تا ببینیم با چه کسانی همسفر شده ایم. متأسفانه یا خوشبختانه ما تقریبا جوان ترین فرد گروه بودیم .غیر از ما دو زوج جوان دیگربودند که یکی از آنها از هنرپیشگان معروف سریال های تلوزیونی به اتفاق همسرشان که در تمام طول سفر همراهمان بودند ، چند آقای مجرد ، تعدادی خانواده به همراه کودکانشان و بقیه اکثرا بالای ۵۰ سال بودند، بالاخره سوار هواپیما شدیم ، هواپیمای مصری، ام دی بود. یکی از نکات جالب این سفر این بود که ما در هواپیما شماره صندلی نداشتیم و هر کسی هر جا دوست داشت می نشست.
ساعت ۹ صبح از فرودگاه امام پرواز کردیم و ۳۰:۱۰ صبح به وقت مصر(معادل ۱ظهر به وقت تهران) در فرودگاه اسوان به زمین نشستیم ( ساعت مصر دو ساعت و نیم از ایران عقب تر بود) .پرواز نسبتا راحتی داشتیم ، دمای هوای مصر طبق گفته خلبان پرواز بالای ۴۰ درجه بود. فرودگاه اسوان بسیار کوچک و ابتدایی بود ، می توان گفت شبیه کوچکترین فرودگاههای ایران با کمترین امکانات ممکن.
یکی دیگر از نکات جالب تور این بود که در فرودگاه همان ابتدا پاسپورت هایمان را گرفتند. بعد از خارج شدن از فرودگاه سوار اتوبوس های توریستی کولردار شدیم و به سمت سد اسوان حرکت کردیم که از همان ابتدا چند ماشین پلیس در تمام طول مسیر ما را اسکورت می کردند. این موضوع برایمان جالب و تعجب آور بود.غیر از تورلیدری که از تهران همراه ما بود یک مرد و دو خانم بومی آنجا نیز ما را همراهی می کردند. اولین جایی که رفتیم سد اسوان بود،وقتی که از اتوبوس پیاده شدیم هوا بسیار گرم و سوزان بود وتحمل ان بسیاردشوار. ورودی سد اسوان ۳۰ پوند بود
سد اسوان دومین سد بزرگ دنیاست، عرض این سد بیش از۳.۶ کیلومتر و ارتفاع آن ۱۱۱ متر و قطر آن در قسمت تاج ۴۰ متر است. این سد را پادشاه عبدالناصر با کمک مالی شوروی سابق ساخته است ؛ هزینه ساخت این سد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۶۰ بوده است. علت اصلی ساخت این سد جلوگیری از طغیان های رود نیل است. دریاچه پشت سد، دریاچه ناصر است که بزرگترین دریاچه سدی دنیاست. سد اسوان آغاز رود نیل در کشور مصر است.
بعد از بازدید از سد به فروشگاه پاپیروس رفتیم در آنجا طرز تهیه کاغذ از گل پاپیروس را نشانمان دادند.در این فروشگاه تابلوهای بسیار زیادی از کاغذ پاپیروس به نمایش گذاشته شده بود و برای فروش هم بودند ولی قیمت ها بالا بود .
بعد از آنجا به دیدن ستون های ناقص (Unfinished Obelisk) که از سنگ های گرانیت بود رفتیم.ورودی آنجا نفری ۳۰ پوند بود.
معبد به این شکل بود که باید یک مسیر سربالایی تندی را می رفتیم که به دلیل گرمای بسیار وحشتناک من و همسرم یک گوشه معبد ایستادیم و بالا نرفتیم.تا آن ساعت من چیزی که از شهر دستگیرم شد یک شهر عقب افتاده و کثیف بود.بعد از آنجا به سمت کشتی کروز رفتیم .کارکنان کشتی با حوله های مرطوب و ضدعفونی شده گرم و شربت از ما استقبال کردند که ای کاش به دلیل گرمای زیاد هوا حوله ها خنک بودند.
کروز، آن کشتی که از قبل به ما وعده داده بودند ،نبود.کشتی نسبتا کوچکی بود با امکانات کم واصلا شباهتی به کروز ۵ ستاره نداشت .این کشتی فقط مختص مسافران آژانسی بود که تورازانها خریده بودیم و کشتی کناری مختص مسافران آژانس ایرانی دیگر.اتاقمان بسیار ساده بود و خیلی از وسایل و لوازمی که معمولا در اتاقهای ۵ ستاره وجود دارد را نداشت .کاناپه و وان حمام اتاقمان کثیف بود و ما همان موقع از مدیر کشتی خواستیم که آنها را تمیز کند . آنها نیز سریعا رسیدگی کردند.یک نکته جالب اینکه Safe box اتاقمان کاملا قابل حمل بود.
با دیدن کشتی و اتاقمان و همان چند ساعت اولیه گشت شهری احساس خیلی بدی داشتم طوری که به همسرم گفتم پولمان را هدر دادیم و ای کاش جای دیگری رفته بودیم.همسرم نیز همین احساس را داشت ولی سعی می کرد من را آرام کند. بعد از کمی استراحت در اتاق برای صرف ناهار به رستوران کشتی رفتیم، چندین نوع غذا، دسر و آب معدنی و نوشابه موجود بود اما طعم اکثر غذاهایشان با ما سازگار نبود؛ میوه ها و دسرهایشان خیلی بهتر بود.صبحانه ،نهار و شام در کشتی به عهده تور بود ولی برای هرنوع نوشابه و آبمیوه باید هزینه جداگانه پرداخت می کردیم.آن روز در کشتی استراحت کردیم و از قسمت های مختلف کشتی بازدید کردیم
کشتی ۳ طبقه داشت در طبقه همکف ورودی دو سه مغازه و اتاق مدیریت قرار داشت در زیرزمین کشتی یک سالن ورزشی بسیار کوچک و سرویس های بهداشتی بود. در طبقه اول، رستوران و یک سری از اتاق ها بود در طبقه دوم نیز یک کافه کوچک و بقیه اتاق ها بود. روی عرشه کشتی هم استخر،جکوزی و تخت های مخصوص آفتاب گرفتن و یک بار کوچک وجود داشت. از داخل کشتی تنها یک ساختمان معمولی دیده می شد که طبقه بالای آن یک قهوه خانه داشت.من شب اول به دلیل خستگی خیلی زیاد استراحت کردم وهمسرم به آن قهوه خانه رفت.
صبح روز بعد، برنامه تور گشت با قایق های بادبانی بود که من و همسرم نرفتیم و در کشتی ماندیم و از استخر عرشه که واقعا بهترین بخش کشتی بود، نهایت استفاده را کردیم تا بقیه گروه به کشتی بازگشتند.در آنجا احساس کردم سفرمان تازه آغاز شده است.
بعد از بازگشت به اتاقمان، متوجه شدم که ۱۰۰ دلار ازپول های داخل safe box کم شده است قضیه را با همسرم در میان گذاشتم و قرار شد به لیدر اطلاع دهد.بعد از بازگشت گروه کشتی حرکت خود را آغاز کرد. با وجود اینکه من در بسیاری از سفرهای زمینی حالم بد می شود متوجه حرکت کشتی در آن لحظه نشدم. رود نیل طولانی ترین رود دنیاست و از کشورهای اوگاندا ، سودان و مصر می گذرد طول آن ۶۶۷۱ کیلومتر است و در واقع رگ حیاتی کشور مصر به شمار می رود. وقتی متوجه شدم کشتی حرکت خود را آغاز کرده است خودم را سریعا به عرشه رساندم ؛ ایستادن در عرشه زیر آفتاب در آن هوای گرم واقعا طاقت فرسا بود. ولی منظره رود نیل وزمین های مجاور آن بقدری زیبا و دیدنی بودوتلألو آفتاب در آن چشم را نوازش می داد که دوست داشتم ساعت ها به تماشای آن بایستم.
کشتی پس از ۳ تا ۴ ساعت حرکت، در کومومبو توقف کرد. وقتی از کشتی پیاده شدیم انواع دست فروش های مصری که اجناس مختلفی می فروختند به سراغمان آمدند و اصرار به خرید ما داشتند.در آنجا متوجه شدیم که چانه زدن در کشور مصر بسیار رواج دارد. کومومبو در این سفر اولین جایی بود که انواع توریست ها از جمله اروپایی ها را می دیدیم که برای تماشای معبد کومومبو آمده بودند.این معبد مربوط به ۱۴۵ تا ۱۸۰ سال قبل از میلاد مسیح است
در کنار این معبد، ساختمانی بود که در آنجا تمساح های زیادی را مومیایی کرده بودند (در کشور مصر تمساح حیوان مقدسی است)
ورودی این معبد نفری ۳۰ پوند بود
در نزدیکی معبد یک رستوران روباز بود که پنکه های آبی جالبی داشت بطوریکه آب را در هوا به حالت پودری پخش می کرد ودر آن هوای گرم بسیار لذت بخش بود. من و همسرم به اتفاق دوستانمان برای خوردن بستنی به آنجا رفتیم.برای رفتن با تمام لیدرهایمان هماهنگ کردیم ولی با این وجود خیلی زود به سراغمان آمدند و گفتند باید سریع سوار کشتی شویم و حرکت کنیم. در واقع به خاطر نبود امنیت کافی اجازه نمی دادند تنهایی جایی برویم.
غروب مشغول صحبت کردن با دوستان عزیزمان روی عرشه کشتی بودیم که یکدفعه سرو صدای زیادی توجه ما را به خود جلب کرد به ادفو رسیده بودیم سروصدا مربوط به ماشین های زیادی بود که با زدن بوق های ممتد پشت ماشین عروس در خیابان لابلای کالسکه ها ویراژ می دادند و هر لحظه احتمال برخورد با کالسکه می رفت.انگار رسمشان این بود که تمام ماشین های عروس به آن خیابان می آمدند و دور می زدند.آن شب من و همسرم به اتفاق دوستانمان از کشتی پیاده شدیم تا چرخی در خیابان ها و کوچه های ادفو بزنیم (البته هربار برای پیاده شدن ازکشتی باید اجازه می گرفتیم ).همگی واقعا حیرت زده بودیم، خیابان ها و کوچه های بسیار کثیف و عقب افتاده با ماشین های بسیار قدیمی که حتی یک سوپرمارکت و مغازه شیک هم دیده نمی شد.ما مجبور شدیم تنقلات مورد نظرمان را از یک بقالی بسیار ساده و کوچک بخریم .بعد از کمی گشت زدن به کشتی برگشتیم.
صبح روز بعد ساعت۳۰:۵ برای دیدن معبد ادفو رفتیم به دلیل گرمای بسیار زیاد هوا تمام گشت ها را صبح زود می رفتیم ، کالسکه های زیادی جلوی کشتی آماده بودندتا ما را به معبد ببرند هر چهار نفر سوار یک کالسکه شدیم و به سمت معبد راه افتادیم تجربه جالبی بود.
معبد ادفو در دوره یونانی حدودا ۲۰۰ سال قبل از میلاد برای پادشاه هوروس که لقب ایزد عقاب نما داشت ساخته شده است. ورودی این معبد ۵۰ پوند بود.
بعد از ادفو به سمت شهر لکسور حرکت کردیم
این شهر دارای چهار معبد بزرگ کارناک، لکسور، دره پادشاهان و هاچپسوت است ؛ از کشتی پیاده شدیم و با اتوبوس های کولردار نخست به بازدید معبد کارناک رفتیم این معبد حدودا ۳۲۰۰ سال پیش ساخته شده است .ورودی این معبد ۶۵ پوند بود ، هوا بسیار گرم بود طوری که به سختی معبد را بازدید کردیم
سپس به دیدن معبد لوکسور رفتیم این معبد بیش از ۴۰۰۰ سال پیش توسط دو تن از مشهورترین فراعنه به نام های آمن هوتب سوم و رامسس بزرگ برای آمون خدای خدایان ساخته شده بود. وقتی به معبد لوکسور رسیدیم هوا کم کم روبه تاریکی می رفت و چراغ های معبد را که در جاهای مختلف آن بود، روشن کرده بودند که بسیار معبد را زیبا کرده بود.ورودی این معبد ۵۰ پوند بود.
از آنجا به سمت کارگاه عطرسازی که انواع عطرهای مصری داشت رفتیم و چگونگی تولید عطرهای مختلف را به ما توضیح دادند امکان خرید هم بود. در آنجا یکدفعه حالم بد شد و دیگر توان نشستن روی صندلی هم نداشتم ، به داخل اتوبوس برگشتم و روی صندلی عقب دراز کشیدم .با وجودی که ما روزی چندین لیوان آب به همراه لیمو ترش تازه می خوردیم، ولی بازهم گرما زده شدم بعد از حدود نیم ساعت بهتر شدم و به کشتی بازگشتیم.
شب به قصد دیدن بازار لوکسور از کشتی خارج شدیم طبق گفته دیگران بازار خیلی نزدیک بود و پیاده هم می شد به آنجا رفت. در حال رفتن بودیم که مردی آمد و گفت: آشپز کشتی است و قصد دارد از بازار مواد غذایی بخرد و چون راه بلد بود خواست ما نیز با او برویم ، ما را سوار کالسکه کرد و گفت که با کالسکه زودتر می رسیم چون بازار اصلی کمی دور است ولی هر چه می رفتیم نمی رسیدیم تا این که ما را به یک مغازه بزرگ برد که انواع پوشاک و تزیینات مصری داشت البته منظور از پوشاک ، پوشاک برند و شیکی که در فروشگاه های کشورهای مختلف می بینید نیست، چیزی شبیه پوشاکی که در مغازه های بسیار ساده و ابتدایی شهرهای کوچک ایران می بینیم. آن شب کلی از آن مغازه مجسمه و سایر وسیله های تزیینی خریدیم ، البته با چانه زدن و گرفتن تخفیف زیاد.(البته بعدها متوجه شدم که بدلیل امنیت کم در مصرنبایدآن شب با آن مرد می رفتیم)
مردم مصر به دلیل جنگ های داخلی زیاد ، آسیب فراوانی دیدند و متأسفانه بسیار فقیرند . شهر لوکسور با وجود پیشرفته تر بودن مانند اسوان بسیار کثیف بود.شب دوباره به کارناک رفتیم در آنجا یک برنامه نسبتا جالب به همراه نور و صدا بود به این صورت که نور را روی قسمت های مختلف معبد می انداختند و همزمان صدای خانمی پخش می شد که نحوه ساخت معبد را از ابتدا به زبان انگلیسی توضیح می داد. ورودی آن ۵۰ دلار بود که به نظرمان زیاد می آمد.
صبح روز بعد ساعت ۴۵:۶ به سمت دره پادشاهان (valley of kings) حرکت کردیم در ابتدای مسیر سوار ماشین های واگن داری که قطاروار بودند شدیم در جایی پیاده شده و مابقی مسیر را پیاده رفتیم هوا بسیار گرم و سوزان بود ، عکاسی و فیلمبرداری کاملا ممنوع بود. دره پادشاهان درواقع مقبره ۱۲۷ پادشاه مصری است که فقط ۹ مقبره باز است وبین ۱۰۷۵ تا ۱۵۳۹سال قبل ازمیلاد ساخته شده که یکی از این مقبره ها برای پسران رامسس دوم است
ما به دلیل کمبود وقت فقط چهار معبد را بازدید کردیم، این مقبره ها زیر زمین هستند به این صورت که از در ورودی شیب زیادی پایین می رفتیم تا به قسمت اصلی مقبره که همان تابوت چوبی پادشاه بود می رسیدیم.تمام دیوارها از لحظه ورود بسیار زیبا نقاشی و حکاکی شده بود در واقع به این مقبره های زیرزمینی «گور دخمه» می گویند .مومیایی (داخلی ترین بخش ) را در یک تابوتی که کاملا از طلا بود می گذاشتند و سپس آن را در یک تابوت سنگی و آن را نیز در یک تابوت چوبی که خارجی ترین بخش و قابل رؤیت است قرار می دادند.
کنار هر تابوت لوازمی مانند کاسه ، بشقاب ، مواد غذایی و یک قایق بود که مصریان به دلیل اعتقاد به زندگی پس از مرگ این لوازم را در کنار تابوت ها قرار می دادند تا پس از دوباره زنده شدن از آنها استفاده کنند و چون معتقد بودند روز قیامت همه جا را آب فرا می گیرد از قایق برای نجات استفاده کنند. ورودی دره پادشاهان ۸۰ پوند بود
بعد از آنجا، ما را به یک فروشگاهی که انواع مجسمه ها و ظروف مختلفی می فروختند بردند.کنار در ورودی فروشگاه دو مرد مشغول ساخت این مجسمه ها بودند
از آن جا به معبد خانم هاچپسوت که همسر یکی از فراعنه بود رفتیم (در واقع تمام معابد در مصر مقبره پادشاهان و یا همسرانشان است که برای مصریان بسیار ارزشمند است) . این معبد نیز مربوط به چندین سال قبل از میلاد است قبل از ورودی معبد یک بازارچه بود که انواع کالاها نظیر پوشاک و تزیینات به فروش می رفت. مانند مابقی مکان ها دست فروش ها با اصرار خواستار فروش اجناسشان بودند هر کالایی را می توانستیم به قیمت نسبتا خوب بخریم
با گذشت از بازارچه به ورودی معبد رسیدیم ، معبد بسیار بزرگ و با هیبتی بود، خانم هاچپسوت علاقه بسیار زیادی داشت که مقبره بزرگ و عظیمی داشته باشد لذا ساخت آن ۴۰ سال طول کشیده بود.طبق معمول هوا بسیار گرم و سوزان بود معبد یک محوطه بزرگی داشت که باید بخش زیادی را پیاده می رفتیم تا به قسمت اصلی معبد برسیم ورودی معبد ۳۰ پوند بود.
سپس به معبد دیگری رفتیم که به دلیل زلزله تنها دو مجسمه بسیار عظیم از آن باقیمانده بود
بعد از آن جا در شهر کمی با اتوبوس گشتیم ولی هر چه بیشتر شهر لوکسور را می دیدیم بیشتر عقب ماندگی و فقر مردم مصر را احساس می کردیم . مجددا به کشتی بازگشتیم ، در نزدیک کشتی ما یک سری مغازه بودند که ما وارد یکی از آنها شدیم مجسمه های ریز و درشت بسیاری داشت ولی همه آنها خاکی بودند همسرم از فروشنده پرسید چرا آنها را تمیز نمی کنید او گفت به دلیل جنگ مغازه ها تقریبا دو سالی بسته بودند و تازه باز شده اند . شب هنگام شام کارکنان کشتی برای خداحافظی با مسافران برنامه حرکات رقص سنتی و آوازخوانی ترتیب دادند که برنامه شاد و جالبی بود و بسیار لذت بردیم
سپس به اتاق بازگشتیم .من مشغول جمع کردن وسایل و بستن چمدان ها شدم چون قرار بود صبح فردا کشتی را به مقصد هورگادا ترک کنیم ، ناگهان در اتاقمان را زدند و لیدر از من خواست همسرم را صدا بزنم ، همسرم به همراه لیدر رفت و پس از نیم ساعت بازگشت. مشخص شد تا آن شب از اتاق های زیادی مبالغ بسیاری سرقت شده بود و تا آن زمان کسی متوجه نشده بود؛ لیدر گفت تا قضیه روشن نشود ما کشتی را ترک نخواهیم کرد خلاصه آن شب خواب نداشتیم . ما به همراه دوستان به عرشه رفتیم و چند ساعتی بیدار ماندیم تا ببینم نتیجه چه می شود اغلب مسافران بیدار ماندند . لیدر تور به همراه مدیر کشتی ، با یک دستگاه مخصوص ساعت ها safe box ها را چک کردند تا معلوم شود دزدی کار چه کسی است .
صبح روز بعد مدیر کشتی پذیرفت که سرقت انجام شده است و تقبل کرد کل مبالغ دزدیده شده را شخصا پرداخت کند. بعد از صرف صبحانه کشتی را ترک کردیم و با اتوبوس های توریستی کولرداربه سمت هورگادا رفتیم .سفر با کشتی کروز روی نیل تجربه بسیار جالبی بود و من واقعا لذت بردم ودر نهایت اگر بخواهم به قسمت های مختلف کشتی از ۱۰ امتیاز دهم،امکانات کشتی ۴ امتیاز،سرویس دهی و نحوه برخورد کارکنان کشتی ۷ امتیاز،لابی و راهروها ۴ امتیاز،بهداشت و تمیزی اتاق ۴ امتیاز،رستوران و غذاهای آن ۶ امتیازو استخر ۷ امتیاز می گیرند.
مسیرهورگادا بسیار خشک و خسته کننده بود از طرفی هوا به قدری گرم بود که کولرها نیز جوابگو نبود و متأسفانه بر خلاف گفته شان که مسیر ۴ ساعت است، این مسیر ۷ ساعت طول کشید فقط در بین مسیر یک محل برای مسافران وجود داشت که چند نوع خوراکی محدود می فروختند و می توانستیم آنجا استراحت کنیم . بعد از حدود نیم ساعت دوباره حرکت کردیم بالاخره به هورگادا رسیدیم ، شهر توریستی حاشیه دریای سرخ ، که نسبتا شبیه آنتالیا ست که انواع هتل های ریزورت آنجا وجود دارد جایی فقط برای تفریح و استراحت که بسیار زیباست.
وقتی به آنجا رسیدیم متوجه شدیم هتل هورگادا را نیز عوض کرده اند و به جای هتل stella makadi به هتل ۵ ستاره Sun rise royal makadi رفتیم ولی واقعا هتل بسیار زیبا و بزرگی بود هتل به صورت ساختمان های ۳ الی ۴ طبقه با نمایی از سیمان های قهوه ای و کرم که دور تا دور محوطه ها را اشغال کرده بودند و وسط این محوطه ها تعدادی استخر بود.آن معماری که من در ذهنم از ساختمان های مصر داشتم را در اینجا به وضوح می دیدم.بسیار معماری زیبایی داشت.هتل دارای لابی بزرگ،۵ استخر وسیع ،چندین رستوران مسقف و روباز کنار استخر با غذاهای بسیار متنوع، رستوران،سالن ورزش ، سالن تئاتر،کافی نت ،اسپا و چندین فروشگاه در محوطه هتل، ساحل اختصاصی بسیار بزرگ و … بود.
ما یک روز و نیم در این هتل اقامت داشتیم و از استخر ، دریا و سایر امکانات هتل تا حد امکان استفاده کردیم و لذت بردیم.لازم به ذکر است که آب دریای سرخ به دلیل غلظت بالای املاح بسیار سنگین است.
یک برد در حیاط هتل قرار داشت که هر روز صبح زمان تمام برنامه های تفریجی آن روز را اعلام کرده بود.صبحانه،نهار ، شام و تمام نوشابه ها و آبمیوه های لایت در این هتل رایگان بود.(به عبارتی هتل All بود)
یکی از بهترین قسمت های این سفر اقامت در این هتل بود چون ۴ روز اول سفر ما را بسیار خسته کرده بود و واقعا نیاز داشتیم که ۲،۳ روزی کاملا ریلکس کنیم. اگر بخواهم به بخش های مختلف این هتل از ۱۰ امتیاز دهم :محوطه سازی هتل ۹ امتیاز،امکانات هتل ۸ امتیاز،سرویس دهی ۹ امتیاز،لابی و راهروها ۸ امتیاز،تمیزی اتاق ۹ امتیاز،رستوران و غذاهای آن ۸ امتیاز و استخرها ۹ امتیاز دارند.
روز هفتم پس از صرف صبحانه با اتوبوس توریستی به سمت قاهره (Cairo) حرکت کردیم این بار به دلیل اینکه مسیردر حاشیه دریای سرخ بود بسیار لذت بردیم.در بین راه شهرک های بسیار زیبا و هتل های بسیار مجلل در حال ساخت دیدیم که برای اقامت جالب به نظر می رسید.خوشبختانه بعد از حدود ۴ ساعت به قاهره رسیدیم
تا قبل از اینکه قاهره را ببینیم تصور می کردیم که فقط شهرهای قبلی کثیف و ابتدایی هستند ولی با دیدن قاهره متوجه شدیم که با وجود پایتخت بودن، این شهر نیز تا حدی همان شرایط را داشت.(البته لازم به ذکر است که ما به دلیل نداشتن وقت کافی نتوانستیم شهر قاهره را خوب ببینیم ولی همان مدت زمان کم جز کثیفی و شلوغی چیز خاصی ندیدیم.
جنگ های داخلی مصر متاسفانه تاثیر بسیار زیادی روی قاهره گذاشته بود. اولین جاییکه در قاهره برای بازدید رفتیم موزه ملی مصر بود که نزدیک میدان تحریر قرار داشت. وقتی از کنار میدان تحریر رد شدیم آن ساختمان بلندی که به آن تیراندازی شده و آتش زده بودند را نیز دیدیم. وقتی به موزه ملی مصر رسیدیم تعداد زیادی خبرنگار برای مصاحبه و تهیه خبر از گروه مسافرین ایرانی آمده بودند.مدیر دفتر حافظ منافع ایران در مصر نیز آمده بودند و پس از سخنرانی ایشان، وارد موزه ملی شدیم
در قسمت ورودی موزه افراد و وسایلشان را چک می کردند. عکاسی و فیلم برداری کاملا ممنوع بود. موزه ملی مصر بسیار بزرگ و دیدنی است ولی متاسفانه وقت ما بسیار اندک بود و طی ۲ الی ۳ ساعت مجبور بودیم تمام قسمت ها را خیلی سریع بازدید کنیم .یکی از جالب ترین قسمت های این موزه،دیدن یک تابوت بودکه به طور کامل از جنس طلا و حدودا ۳۶۰ کیلوگرم طلای خالص داشت.آثار تاریخی در موزه ملی مصر به قدری زیاد بود که تعداد کثیری از آنها در جاهایی از موزه قرار داشتند که کمتر کسی به آنها توجه می کرد.راهروهای موزه نیز پر از این آثار بود.ورودی این موزه ۶۰ پوند بود.
در یکی از اتاق های این موزه مومیایی چند تن از پادشاهان مصری را درون اتاقک های شیشه ای نگهداری می کردند که بسیار دیدنی بود این قسمت ورودی جدایی به مبلغ ۱۰۰ پوند داشت
بعد از بازدید از موزه ملی مصر در اتوبوس نهار های پک شده kfc را خوردیم و به سمت هتل رفتیم ما تقریبا غروب به هتل رسیدیم .قرار بود هتل ما در قاهره Holiday inn باشد ولی این هتل را نیزبه دلیل مسائل امنیتی عوض کرده بودند.هتلمان mena house درست در کنار اهرام ثلاثه بود.هتل بسیار بزرگی بود و حیاط بسیار وسیعی داشت
بعد از کمی استراحت دراتاق، قرار بود راس ساعت ۳۰:۷ عصردر حیاط هتل باشیم تا همگی با اتوبوس تور به یک سنتر بزرگ به نام عرب مال برویم .آن شب به دلیل اینکه مبعث پیامبر بود خیابان های قاهره بسیار شلوغ بود و سنتر هم فاصله زیادی با هتل داشت ؛ ما تقریبا ساعت ۹ به سنتر رسیدیم و لیدر گفت راس ساعت ۱۱ از جلوی سنتر حرکت می کنیم وهر کسی مایل است بیشتر بماند، می تواند خودش به هتل باز گردد.سنتر بسیار بزرگی بود انواع برندهای امریکایی و اروپایی موجود بود ما نیز که تا آن روزبه هیچ سنتر یا فروشگاه پوشا کی برای خرید نرفته بودیم دلخوش به خرید از این سنتر بودیم ولی متاسفانه آنجا هم وقت بسیار کم بود. من و همسرم به همراه دوستان تصمیم گرفتیم دیرتر به هتل بازگردیم.ساعت ۳۰:۱۱ تقریبا تمامی مغازه ها تعطیل کردند.سنتر یک فود کورت خیلی بزرگ داشت که انواع رستوران ها در آنجا بود ما چها ر نفر نیز شام را در آنجا خوردیم و بعد برای رفتن به هتل از سنتر خارج شدیم. بیرون هتل پر از تاکسی بود ولی از آنجاییکه به دلیل نبود امنیت، در کل سفر ما را بسیار ترسانده بودند ،با استرس زیاد سوار یکی از تاکسی ها شدیم. و کارت هتل را به راننده دادیم ؛ خوشبختانه اکثر مردم مصر تا حدی به زبان انگلیسی مسلط هستند؛ بالاخره همگی صحیح و سالم به هتل رسیدیم .کرایه تاکسی تقریبا ۵۰ پوند شد.درواقع ما تنها دفعه ای بود که در این سفر، سوار تاکسی شدیم زیرا در تمام طول مدت سفر بدلیل تدابیر شدید امنیتی مصر،تعداد زیادی ماشین پلیس ما را اسکورت میکردند وبه ما اجازه تنها رفتن به جایی نمی دادند.
قبل از خواب باید تمام وسایلمان را جمع می کردیم چون فردا صبح بعد از صبحانه باید هتل را ترک می کردیم . ما تقریبا غیر از شب خوابیدن تایم دیگری در هتل نبودیم که بتوانیم قسمت های مختلف آن را ببینیم فقط صبح که برای صبحانه خوردن به یکی از رستوران های هتل رفتیم موفق شدیم در آن مدت کم لابی هتل و رستورانش را ببینیم که واقعا زیبا و مجلل بودند.تابلوهای بسیار زیبایی روی دیوارهای رستوران بود .
معماری راهروها و سالن های هتل بسیار زیبا بود.در ضمن اتاقمان نیز تمام امکانات یک هتل ۵ ستاره را داشت و اگر بخواهم با هتل های دیگر در این سفر مقایسه کنم ، این اتاق از نظر امکانات کامل تر بود. در این هتل نوشابه ها و آبمیوه ها free نبود. اگر بخواهم به این هتل نیز از ۱۰ امتیاز دهم،محوطه سازی هتل ۶ امتیاز، تمیزی اتاق ۹ امتیاز،لابی وراهروها ۷ امتیاز و رستوران ۷ امتیاز می گیرد.(سایر بخش ها را متاسفانه بازدید نکردم) واقعا در این سفر تمام برنامه ها در لحظه تغییر می کرد ،صبح برنامه یکدفعه عوض شد و به ما خبر دادند به دلیل مسایل امنیتی به جای قاهره باید از فرودگاه اسکندریه به ایران برگردیم .همگی بسیار عصبی بودیم ولی چاره ای نداشتیم. بعد از صرف صبحانه با اتوبوس به اهرام ثلاثه رفتیم . ورودی اهرام نفری ۶۰ پوند بود
بعد از پارک کردن اتوبوس در محوطه اهرام ، پیاده شدیم .من همیشه تصورم از اهرام ثلاثه این بود که خارج از شهر در بیابانی وسیع قرار دارد و باید مسیر طولانی را پیاده رفت تا به اهرام رسید ولی جالب است که در حال حاضر دور تا دور اهرام را ساختمان ها فراگرفته است. در قسمت ورودی اهرام، دست فروش ها با کالاهای مختلف بودند که در برگشت از آنها خرید کردیم
وقتی به اهرام رسیدیم واقعا حس عجیبی داشتیم انگار این گفته که یکی از کانون های انرژی دنیا زیر این اهرام است، درست است. واقعا هیبت فوق العاده ای دارند
اهرام ثلاثه همان طور که از نامش پیداست شامل سه هرم بزرگ به نام های خوفو، خفره و منکور است که در واقع مقبره سه تن از فراعنه است و شش هرم کوچک دیگر نیز در آنجا وجود دارد که تا حد زیادی تخریب شده و فرم خود را از دست داده اند که این ها مقبره شش تن از همسران فراعنه است. هرم خوفو بزرگترین هرم و تنها بازمانده عجایب هفت گانه جهان است که ۲۵۶۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است .سنگ های به کار رفته در این هرم، به بزرگی سنگ های عظیمی است که به وسیله کامیون حمل می شود.
این هرم مقبره فرعونی به نام خوفو بوده است. ارتفاعش تقریبا ۱۷۰ متر است که تا سال ۱۸۸۹ میلادی(قبل از اینکه برج ایفل به ارتفاع ۳۰۰ متر ساخته شود) بلندترین بنای ساخته شده دست بشر بوده است.اتاقی که مخصوص دفن پادشاه بوده، طوری در هرم طراحی شده است که درست در قلب هرم قرار دارد. مصریان در این اتاق نیز در کنار تابوت لوازم مختلف و مواد غذایی قرار می دادند. با پرداخت ورودی یکصد پوند می توانستیم اتاق مخصوص دفن پادشاه را ببینیم
تقریبا اکثر گروه از داخل هرم دیدن کردند.من، همسرم و دوستان عزیزمان نیز وارد هرم شدیم .
نویسنده : منا قراخانلو
دوشنبه، ۷ بهمن ۹۲ ساعت ۱۸:۳۲
توسط لست سکند
کلمات کلیدی:مصر,سفربه مصر,سفرنامه مصر,کشور مصر