ارمنستان
با سلام خدمت همه سفردوستان عزیز و سایت خوب لست سکند. من در ابتدا قصد ارسال این سفرنامه را برای سایت نداشتم چون در مورد اارمنستانسفرنامه های خوب زیادی در سایت وجود دارد. اما در نهایت تصمیم گرفتم با اصلاح و تکمیل سفرنامه شخصی خودم آنرا برای سایت ارسال کنم و تجربیات خودم را از این سفر با دوستان سهیم شوم. امیدوارم بتوانم اطلاعات مفید و جدیدی ارئه کنم.
قبل از سفر:
چند ماهی از سفر قبلی مان به تایلند میگذشت (که سفرنامه ش با عنوان سفر به تایلند؛ سرزمین تفاوتها (پاتایا- چیانگ مای-بانکوک- پوکت) را میتوانید در سایت ببینید) و دچار دلتنگی سفر شده بودیم و از طرف دیگر دنبال یک سفر ارزان و بی دغدغه بودیم بنابراین ارمنستان گزینه خوبی به نظر میرسید. از حدود دو ماه قبل جمع آوری اطلاعات را برای انتخاب زمان مناسب و تعداد روزهای سفر شروع کردم و در نهایت هفته آخر شهریور را که مصادف با جشن استقلال ارمنستان بود انتخاب کردم. یک سوییت شامل اتاق خواب، نشیمن و آشپزخانه را در یک هاستل برای ۵ شب به قیمت ۹۰ هزار درام معادل ۷۲۰ هزار تومان ازطریق سایت Booking.com رزرو کردم (هر درام تقریبا معادل ۸ تومان است). نکته جالب به هنگام رزرو هتل از سایت Booking.com این بود که امکان رزرو تعداد زیادی از اقامتگاه ها در ایروان بدون کارت اعتباری وجود داشت که امتیاز خوبی برای هموطنان محسوب میشود.
پس از رزرو هتل نوبت به انتخاب نوع وسیله سفر بود. ابتدا قصد سفر هوایی داشتیم اما از آنجا که برای بلیت دیر اقدام کردیم و بلیت گران شد منصرف شدیم و در نهایت با توجه به اینکه ما دو نفر بودیم اتوبوس به صرفه ترین و البته طولانی ترین مسیر بود. از آنجا که برنامه سفر با اتوبوس کمی متفاوت بود و ما نیز نمیخواستیم بیش از ۴ روز مرخصی بگیریم مجبور بودیم روزهای سفر را تغییر بدهیم تا از تعطیلی آخر هفته نیز نهایت استفاده را ببریم . بلیت رفت و برگشت را از شرکت رویال سفر ایرانیان در پایانه بیهقی تهیه کردیم. با تغییر زمان سفر مجبور شدیم هاستل را نیز عوض کنیم و از آنجا که تجربه و علاقه به غذاهای محلی نشان داده که ما هیچ وقت در سفر از آشپزخانه استفاده نمی کنیم،این بار یک اتاق دونفره در Best Hostel برای ۵شب به قیمت ۶۰ هزار درام( ۴۸۰ هزار تومان) رزرو کردیم. ایروان شهر کوچکی است و تقریبا تمامی نقاط دیدنی آن در مرکز شهر قرار دارد. محدوده میدان جمهوری تا میدان اپرا و خیابانهای اطراف محل مناسبی برای انتخاب هتل است.
توضیح بیشتر برای دوستان اینکه برای رفتن به ارمنستان ۴ راه وجود دارد:
هوایی : راحت ترین راه انتخاب مسیر هوایی است که شرکتهای هواپیمایی ماهان و آسمان و اخیرا هواپیمایی ارمنیا بلیت تهران-ایروان را ارائه میدهند. روزهای پروازی متنوع و قیمت بلیت رفت و برگشت از ۸۰۰ هزار تومان شروع میشود.
اتوبوس: دو شرکت گیتی سیر پیما و رویال سفر ایرانیان هر روزه اتوبوس مستقیم از تهران به ایروان دارند و قیمت بلیت هر طرف ۱۸۰ هزار تومان است. حرکت گیتی سیر پیما از پایانه آزادی و ایستگاه آن در ترمینال کیلیکیا ایروان است. اتوبوس رویال سفر از پایانه بیهقی حرکت کرده و در میدان هراپراگ (جمهوری) توقف میکند که دلیل انتخاب ما نیز ایستگاه سوار و پیاده شدن این شرکت بود.
خودروی شخصی: راه دیگر استفاده از خودروی شخصی است که برای تعداد بیشتر از دو نفر به صرفه است و البته در خود ارمنستان نیز امکان گشت و گذار بیشتری خواهید داشت. در این حالت توصیه میکنم در مسیر حتما از مجموعه تفریحی تله کابین و صومعه فوق العاده Tatev دیدن کنید. میتوانید یک شب نیز در منطقه جرموک که شامل چشمه های آب معدنی زیادی است اقامت کنید. روستای تاریخی گوریس نیز که در نزدیکی مرز ایران قرار دارد دیدنی است.
خودروی شخصی و اتومبیل کرایه: میتوانید تا مرز نودوز با خودرو شخصی بروید و پس از پارک خودرو در پارکینگ شبانه روزی ادامه مسیر را از لب مرز با خودروهای کرایه ای ارمنی بروید. کرایه یک ماشین دربست تا ایروان ۱۰۰ دلار و برای مسیر برگشت حدود ۴۵هزار دارم است.
پس از تهیه مقداری دلار به نرخ ۳۵۵۰ تومان آماد سفر و بستن چمدانها شدیم. طبق معمول هر سفری پیش بینی هوا را چک کردم که هوای بسیار مطبوعی بین ۲۰-۲۸ درجه را نشان میداد. ما هم گول تکنولوژِی را خوردیم و لباس گرم برنداشتیم!
روز اول:
روز جمعه ۲۶ شهریور ماه ۹۵ ، طبق مندرجات بلیت ساعت حرکت ۱۲ ظهر از پایانه بیهقی بود. با آژانس به پایانه رفتیم و نیم ساعت زودتر در پایانه حاضر شدیم. اتوبوس اسکانیا جادار و خوب بود. صندلیها واقعا راحت بودند اما توصیه میکنم حتما یک پتو و بالشت سفری بهمراه داشته باشید. آب معدنی نیز در اتوبوس وجود داشت و با یک بسته شامل کیک و آبمیوه و شکلات از ما پذیرایی شد. همسفران که شامل چند خانواده ارمنی ایرانی، یک زوج مشابه ما و تعدادی آقایان مجرد بودند، کم کم آمدند و حدود ۱۲:۳۰ حرکت کردیم.
اتوبوس برای نهار در مجموعه پذیرایی پرستو توقف کرد. در کل رستورانهای محل توقف تمامی اتوبوسها یکسان بود و ما سایر مسافران را به دفعات در طول مسیر دیدیم. برای نهار یک سالاد بار و یک پرس زرشک پلو با مرغ به مبلغ ۳۴ هزار تومان گرفتیم. کیفیت غذا بد نبود اما به نظرم کیفیت صبحانه این رستوران که من قبلا امتحان کرده ام بهتر از سایر وعده های غذایی آن است.
نهار رستوران پرستو جاده قزوین
پس از نهار کمی خوابیدیم و سپس از طریق رادیو دربی استقلال-پرسپولیس را گوش کردیم که در نهایت هم مساوی شد. درطول مسیر توقفهای اتوبوس برای سرویس بهداشتی، خرید و … زیاد بود و حدود ساعت ۹ به تبریز رسیدیم. رفتار پرسنل اتوبوس کمی عجیب بود و ظاهرا در حال جابجایی سوخت و جنس بین ایران و ارمنستان هم بودند و چند بار با یک وانت کالا رد و بدل کردند که باعث توقف بیشتر شد و واقعا به من استرس زیادی وارد کرد. بالاخره ساعت ۱۲ شب برای شام به یک رستوران در جلفا رسیدیم و یک پرس جوجه سفارش دادیم. کیفیت جوجه خوب و برنج معمولی بود.
هوا بسیار خنک بود و من از سرما پتو بدور خودم پیچیدم و خودم را برای یک سرماخوردگی اساسی آماده کردم.
پس از شام کمی خوابیدیم و حدود ۳ شب به مرز رسیدیم. البته خوابیدن در اتوبوس با توجه به صدای ضبط راننده و تخمه شکستن برخی از مسافران چندان راحت نبود.
از اتوبوس پیاده شدیم و با چمدانهایمان براه افتادیم و وارد سالن ترانزیت شدیم. شعبه بانک ملی در سمت چپ سالن قرار دارد. چند دقیقه ای منتظر شدیم تا مسئول مربوطه از خواب بیدار شد و سپس عوارض خروج از کشور را به مبلغ ۲۵۰۰۰ تومان برای هر نفر پرداخت کردیم. سپس از آنجا که صرافی های لب مرز به نظر بسته میامدند ۱۰۰۰۰ درام از طریق دلالهایی که در سالن ترانزیت بودند خریدیم که مقداری پول برای صبحانه داشته باشیم. در سالن هر درام را ۷٫۷ تومان چنج میکردند و در برگشت نیز درام اضافه را به قیمت ۶٫۴ تومان برمیداشتند. در بیرون سالن دستگاه عابربانک نیز وجود دارد. پس از اسکن بارها و خروج از گیت گذرنامه مهر خروج زمینی بر پاسپورتمان خورد و در واقع از ایران خارج شدیم. سپس بایستی مسافتی حدود یک کیلومتر را پیاده طی کنید پس سعی کنید بارتان به آسانی قابل حمل باشد. این مسیر در واقع پلی هست که از روی روز ارس عبور میکند. خروج از مرز زمینی تجربه جالبی بود. در یک سمت پل پرچم ایران قرار دارد و بلوکهای کنار پل به رنگ پرچم رنگ آمیزی شده است و تنها یک خط باریک جدا کننده دو کشور است و پس از این خط رنگ ها عوض میشود! برای من واقعا تجربه و حس عجیبی بود که احساس میکردم وسط یک فیلم سینمایی قرار دارم. تاریکی و سرمای هوا هم مزید بر علت شده بود و هرلحظه منتظر شنیدن فرمان ایست و یا صدای شلیک تیر بودم!!
خلاصه به سلامت وارد ارمنستان شدیم و بدون سوال و جواب خاصی مهر ورود در پاسپورتمان خورد. ویزا هم که دیگر نیازی نبود و معطلی خاصی نداشتیم. توجه کنید که ورود هرگونه داروی مسکن و ضدحساسیت حاوی کدئین به ارمنستان ممنوع است و ممکن است حتی مجازات زندان در پی داشته باشد.
حدود ۲ ساعت در سالن منتظر ماندیم تا بازرسی اتوبوس ما تمام شود که بسیار سخت و کلافه کننده بود. بالاخره حدود ساعت ۶ بود که سر و کله اتوبوس پیدا شد! احتمالا دلیل معطلی بیش از حد اجناس موجود در اتوبوس بود که بنابرگفته سایر مسافران موضوعی عادی است!
جاده در سمت ارمنستان سرسبز و زیبا و مه آلود بود. اما کیفیت جاده چندان مناسب نیست و جاده خطرناکی نیز میباشد و تقریبا کل جاده گردنه و پیچ های تند است. مه شدیدی بود و راننده هم که نگران دیر رسیدن اتوبوس بود خیلی تند میرفت و من از ترس ترجیح دادم فقط بخوابم. بالاخره حدود ساعت ۱۰ به یک رستوران برای صرف صبحانه رسیدیم. رستوران باصفا و مملوء از درختان انگور بود.
جاده مه آلود و زیبا
رستوران که محل توقف اتوبوسهای ایرانی بود دارای منوی فارسی هم بود. همچنین کارت خوان عضو شتاب نیز دارد! صبحانه املت و پنیر بهمراه دو عدد چای و قهوه گرفتیم که حدود ۵۰۰۰ درام شد.
اولین صبحانه سفر
بعد از صرف صبحانه که کیفیت خوبی داشت کمی در حیات زیر نم نم باران قدم زدیم و باغبون باغ هم یک خوشه انگور چید و به من داد. طعم انگور جالب و متفاوت بود. گوشت جدا از پوست بود و حالت ژله مانندی داشت. هنوز تازه سوار اتوبوس شده بودیم که اتوبوس خراب شد! ساعت نزدیک ۱۲ بود و ما طبق برنامه بایستی در ایروان میبودیم! خلاصه ۱ ساعتی هم اینجوری معطل شدیم.
عکسهایی از مسیر جاده
ادامه مسیر که همه بیدار شده بودند و کمی یخ همسفران باز شده بود به گفتگو با بقیه گذشت. چند ساعت بعد مجددا اتوبوس در محلی که شبیه بازار محلی بود توقف کرد و ما مقداری گردو که در پوششی از شیره انگور بود خریدیم که خوشمزه بود. ذغال اخته، گردو تازه، انواع نوشیدنی های محلی، انواع مربا و … توسط فروشنده های محلی که اکثرا خانم بودند به فروش میرسید.
بازارچه محصولات محلی
در نهایت ساعت ۴ بعدازظهر به ایروان رسیدیم که واقعا دیر بود! در میدان هراپراک(جمهوری) از اتوبوس پیاده شدیم و با عجله به سمت هاستل رفتیم. خوشبختانه موقعیت هاستل خیلی خوب و چسبیده به میدان جمهوری بود.
چک این خیلی سریع انجام شد و اتاقمان را تحویل گرفتیم. در مورد Best Hostel باید بگویم که چندان رضایت بخش نبود. البته ما انتظار هتل ۴ ستاره نداشتیم اما در مقایسه با هاستلهایی که در سایر کشورها با همین حدود قیمت رفته بودیم در حد بسیار پایینتری قرار داشت. فضای اتاق مناسب بود اما کهنه و رنگ و رورفته بود. برای من همیشه تمیزی اتاق و راحتی و آرام بودن محیط کفایت میکند. تمیزی در حد متوسطی بود و نظافت روزانه هم انجام نمیشد. البته ما احساس نیاز نکردیم و کلید را تحویل نمیدادیم اما معمولا درصورت تحویل ندادن کلید نیز نظافت بایستی انجام شود.
اینترنت درون اتاقها وجود نداشت و تنها در راهرو آنتن داشت. درون راهرو تعدادی مبل چیده شده بود. البته در طول روز مشکلی نبود و این موضوع باعث میشد که کمی از اتاق خارج شویم و با بقیه توریستها گپی بزنیم اما مشکل اصلی اقامت تعدادی فیلیپینی در هاستل بود که ظاهرا برای تمدید ویزای کاری دبی به ایروان میایند و تا آماده شدن ویزا مدتی در هاستل اقامت داشتند.
متاسفانه انگار شبها خواب نداشتند و تا صبح با صدای بلند در راهرو تردد میکردند. البته هرشب بعد از تذکر ما ساکت میشدند اما فرداشب دوباره روز از نو روزی از نو! این هاستل در بوکینگ امتیاز خوبی داشت و نظرات مسافران نیز مثبت بود اما خوب این هم شانس ما بود.
پس از تحویل اتاق خیلی سریع لباس عوض کردیم و به قصد خرید بلیت نمایش باله از هاستل خارج کردیم. هوا خنک و بارانی بود و ما که دوباره گول پیش بینی هوا را خورده بودیم لباس کافی بهمراه نداشتیم. برای برنامه هایی مانند اپرا و باله بایستی لباس رسمی بپوشید و امکان ورود با شلوارک و لباس اسپرت وجود ندارد.
برنامه های سالن اپرای ایروان را میتوانید در سایت http://opera.am/en/ بهمراه تاریخ و ساعت اجرا و قیمت بلیت ببینید. در مدتی که ما در ایروان بودیم تنها در همان شب اول برنامه اجرا میشد. ساعت ۵ بود که خارج شدیم و طبق اطلاعات سایت تا ساعت ۶:۳۰ بلیت فروخته میشد و ۷ نیز نمایش شروع میشد. چندان امیدی به اینکه بلیت تا رسیدن ما تمام نشود نداشتم و از این بابت از دست شرکت اتوبوسرانی که ما را ۴ ساعت دیرتر از حالت عادی به مقصد رسانده بود عصبانی بودم.
شهر نا آشنا اما زیبا و چشم نواز بود. قبل از سفر نظرات منفی زیادی در مورد ایروان شنیده بودم و سطح توقعم را پایین آورده بودم. اما بخش مرکزی و توریستی شهر واقعا تمیز و زیبا بود. به کمک یار همیشگی اپلیکیشن Maps.me برای چنج پول به سمت یکی از شعب فروشگاه SAS که در انتهای خیابان امیریان (شمال میدان هراپراگ یا جمهوری) قرار دارد رفتیم. برای خرید روزانه نیز میتوانید از سوپرمارکتهای SAS و Yerevan City استفاده کنید و Exchange داخل فروشگاههای SAS نیز نرخ خوبی دارد. نرخ تبدیل برای ۱۰۰ دلار ۴۷۵۰۰ درام بود که تا روز آخر نیز تقریبا ثابت بود.
در طول مسیر در نزدیکی فروشگاه Viva Cell آقای راننده ارمنی را دیدیم که کمی فارسی میدانست و تورهای روزانه برگزار میکرد. برنامه دریاچه سوان و تساخکادزر (دره گلها) نفری ۴۰۰۰ درام و تور معبد گارنی و کلیسای گغارد نفری ۳۰۰۰ تومان. ما قصد داشتیم با مینی بوس های محلی به بازدید از این اماکن برویم که هزینه آن برای هر مسیر ۲۵۰ دارم میباشد و در سایت http://www.armeniainfo.am/travel/?filter_station=0&filter_destination=0&out=30§ion=region&page=4/ میتوانید برنامه حرکت اتوبوسهای محلی را ببینید. با توجه به تحقیق قبلی من و مجموع هزینه ای که باید برای تاکسی رفت و برگشت تا ترمینال اتوبوسها میکردیم، قیمتهای تور مناسب بود و در این حالت میتوانستیم هر ۴ محل مورد نظر را در یک روز برویم که در زمان نیز صرفه جویی میشد. شماره تلفن راننده را گرفتیم و با او برای روز دوشنبه ساعت ۱۰:۳۰ صبح در همان محل قرار گذاشتیم.
بعد از چنج پول به سرعت از روی نقشه عازم میدان اپرا شدیم و حدود ساعت ۶:۳۰ بود که به ساختمان اپرا رسیدیم. ابتدا کمی سردرگم شدیم و نهایتا بلیت فروشی را در سمت چپ ساختمان پیدا کردیم و با خوشحالی در صف خرید بلیت ایستادیم. بلیت نمایش آن شب از ۲۰۰۰ درام تا ۸۰۰۰ درام بود. در حال بحث در مورد نوع بلیت انتخابی بودیم که نوبتمان رسید. در کمال ناباوری خانم فروشنده گفت فقط دو عدد بلیت داریم بالکن نفری ۳۰۰۰ درام. میخواهید؟ ما هم گفتیم بله بله و واقعا از اینکه بالاخره بعد از یک روز خستگی و بدشانسی شانس به ما روآورده است خوشحال شدیم. بلیت را گرفتیم و در حالیکه بقیه افراد در صف ما را با حسرت نگاه میکردند به سمت سالن اپرا رفتیم.
پس از گرفتن بلیت خیالم راحت شد و نگاهی به اطراف انداختم و متوجه خانم های شیک پوش ارمنی شدم. در ایروان برخلاف خانم ها که بسیار خوش لباس و آراسته هستند آقایان بسیار معمولی و ساده بودند. در مورد فرهنگ ارمنی ها شنیده های ضد و نقیض زیادی وجود دارد. اما به نظر من ارمنی ها خیلی هم فرهنگ اروپایی نداشتند. اکثر مردهای ارمنی مانند برخی از آقایان ایرانی چشم های کنجکاوی داشتند و دائم سرشان در خیابان میچرخید که حرکت پسندیده ای نیست و خانم ها را معذب میکند چیزی که به هیچ وجه در فرهنگ اروپایی وجود ندارد. همچنین در مورد رانندگی کاملا مشخص بود که رعایت قوانین در ارمنی ها نهادینه نبود بلکه از روی اجبار بود. برای مثال وقتی ما به گشت خارج شهر رفتیم و هرجا بیم پلیس نبود راننده به طرز دیوانه واری رانندگی میکرد اما در داخل شهر همه رعایت میکردند. البته باز هم متاسفانه هزاران مرتبه از رانندگی ما ایرانی ها بهتر بودند.
سالن اپرا که بوسیله کافه ها و مراکز خرید احاطه شده است دارای دو تالار است: تالار کنسرت خاچاطوریان که مجسمه او در پشت ساختمان قرار دارد و دیگری تالار باله و اپرای ملی. این ساختمان در سال ۲۰۰۳ بازسازی شده است.
ساختمان اپرا
چون سالن خیلی بزرگ نیست بالکن ویوی خیلی خوبی داشت و من توصیه میکنم حتما همین بلیت را بگیرید و پول اضافه ندهید. در هنگام ورود به سالن یک بروشور توضیح نمایش به زبان انگلیسی نیز به قیمت ۴۰۰ درام گرفتیم. نمایش شامل سه پرده بود و در مجموع داستان عاشقانه ای بصورت رقص باله روایت میکرد که بسیار حرفه ای و زیبا بود. توصیه میکنم که با توجه به قیمت و کیفیت مناسب حتما از این برنامه ها دیدن کنید. برای تماشای برنامه های مشابه در ارمنستان بایستی حداقل ۴ برابر هزینه کنید.
سالن اپرا
نمایش اپرا
نمایی از فضای داخلی سالن
عکسبرداری و فیلمبرداری متاسفانه به هنگام اجرای نمایش ممنوع بود. نمایش تا ساعت ۹:۳۰ شب طول کشید. پس از خروج از سالن اپرا وارد خیایان معروف شمالی شدیم که دو طرف آن فروشگاه ها و رستورانهای متعددی قرار دارد. این خیابان در سال ۲۰۰۸ افتتاح شده است و دو میدان اصلی شهر یعنی اپرا و جمهوری را به یکدیگر وصل میکند. در زیر زمین نیز در طول این خیابان مرکز خرید مجلل تشیر قرار دارد که تا ساعت ۱۰ شب باز میباشد.
یکی از ورودی های بازار زیرزمینی تشیر
برای شام به فست فود تشیر رفتیم که یک فست فود زنجیره ای در ایروان است. ما با دیدن منو کمی گیج شدیم. تنها یکی از پرسنل رستوران انگلیسی بلد بود و دائم در حال حرکت بین میزها بود. در نهایت متوجه شدیم پیتزا را میتوان بصورت ۳ و یا ۶ اسلایسی و یا یک مینی پیتزا کامل سفارش داد. ما یک مینی پیتزا استیک، یک سوپ قارچ و خامه و سیب زمینی سرخ کرده سفارش دادیم که با دو عدد نوشابه ۲۵۰۰ درام شد. سوپ خیلی خوشمزه بود اما پیتزا و سیب زمینی معمولی بودند. رستوران فوق العاده شلوغ بود و سرویس دهی نیز چندان خوب نبود.
پیتزا تشیر
پس از خوردن شام به سمت میدان جمهوری و هاستل براه افتادیم که در شب آرام و دارای نورپردازی زیبایی بود. در اطراف میدان جمهوری ساختمانهای دولتی مانند وزارت اقتصاد و هتل ماریوت قرار دارند و در ضلع شرقی آن نیز موزه تاریخ و گالری هنر قرار دارد که نمونه خوبی از معماری ارمنی هستند. مرکز میدان با سنگ مرمر درجه یک پوشانده شده است و قبلا مجسمه بزرگ لنین در این محل قرار داشته است.
ساختمانهای اطراف میدان جمهوری در شب
روز دوم :
صبحانه هاستل هر روز ساعت ۹:۳۰ سرو میشد و روز اول شامل پیراشکی و پنیر و کره بهمراه چای و قهوه بود. برای من و همسرم که معمولا در یک وعده غذایی نمیتوانیم حجم زیادی غذا بخوریم صبحانه مناسب و کافی بود. پس از خروج از هاستل تصمیم گرفتیم ابتدا بلیت برگشتمان را قطعی کنیم. هزینه بلیت برگشت را در تهران پرداخت کرده بودیم اما بلیت بازگشت بصورت بدون تاریخ صادر میشود و بایستی پس از رسیدن تاریخ آن را مشخص کنید.
دفتر شرکت رویال سفر و همچنین گیتی سیر پیما هر دو در ضلع جنوبی میدان جمهوری قرار دارد. در کنار این دفاتر یک صرافی به نام صرافی ایرانیان نیز قرار دارد که در صورتیکه دلار کم آوردید میتوانید با کارت عضو شتاب درام خریداری کنید.
با توجه به اینکه سفر ما در هفته آخر شهریور بود احتمال میدادیم که اتوبوس برگشت برای روز ۵شنبه به سرعت پر شود با مراجعه به دفتر نیز شوک بعدی بهمان وارد شد. مسئول فروش گفتند که اتوبوس جا ندارد. پس از کلی خواهش و تمنای ما گفت که یک رزروی دارد که چون علیرغم پیگیری برای دریافت بلیت نیامده است جای ایشان را به ما میدهد.
البته روز آخر وقتی دیدیم بدلیل تقاضای زیاد دو اتوبوس دیگر به مسیر اضافه کرده اند عذاب وجدان من بابت دریافت بلیت دیگری از بین رفت. پس از گرفتن بلیت خیالمان آسوده شد و به دور میدان آمدیم. نیروهای نظامی نیز در حال تمرین برای روز جشن بودند. کمی در میدان ماندیم و نمایش را دیدیم و سپس به سمت مقصد بعدیمان به راه افتادیم.
رژه نیروهای نظامی در میدان جمهوری
هر هفته روزهای شنبه و یکشنبه از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصر در پارک واقع بین خیابانهای Arami و Byusand بازارچه محلی به نام ورنیساژ برگزار میشود که برای خرید صنایع دستی، نمادهای ارمنستان و خرت و پرت های کوچک خیلی مناسب است. من در سفر علاقه ای به خرید ندارم اما دیدن این بازار جذاب را به همه توصیه میکنم. یک ساعتی در بازار گشتیم و مقداری سوغاتی و چیزهای کوچک و همچنین یک قهوه ساز ارمنی که جازوه نام دارد به قیمت ۴۰۰۰ درام خریدیم.
پارک مجاور بازارچه
بازارچه ورنیساژ
زبان مردم ارمنستان ارمنی است و زبان دوم آنها روسی است. اما در مناطق توریستی اکثر فروشنده ها تا حدودی فارسی و تا حدودی انگلیسی بلد هستند و در مجموع با ترکیب انگلیسی مقدماتی و فارسی مشکلی بابت برقراری ارتباط نداشتیم.
مجسمه واردان مامیکنیان در پارک مجاور بازارچه
سپس به سمت کلیسای Sant Gregory the illuminator حرکت کردیم که در مجاور پارکی در خیابان خانجیان قرار دارد. این کلیسا اولین کلیسای مدرن ارمنستان میباشد و در سال ۲۰۰۱ و در ۱۷۰۰ امین سالگرد مسیحی شدن جامعه ارمنستان افتتاح شده است. در این کلیسا برخلاف سایر کلیساهای ارمنستان شمعی وجود ندارد و کلیسا با چراغ روشن شده است. در پایین پله های آن مجسمه فرمانده ارتشی قرار دارد که موفق شد ارتش ترکیه را شکست بدهد.
کلیسای سنت گریگور
مدتی در کلیسا نشستیم و کمی استراحت کردیم. سپس برای صرف نهار به پارک مجاور کلیسا رفتیم و در کافه ای در کنار دریاچه نشستیم و یک سالاد یونانی و یک پرس کباب بره (خرواتس هاواری) سفارش دادیم که فوق العاده لذیذ و خوشمزه بود. سالاد هم تازه و حجم آن زیاد بود. قیمت غذا بهمراه دو عدد نوشیدنی حدود ۵۰۰۰ درام شد.
پارک مجاور کلیسا
خرواتس بره
سپس مجددا پیاده به سمت میدان هراپراک راه افتادیم. مقصد بعدی موزه ملی و گالری هنر ارمنستان بود که در ضلع غربی میدان جمهوری قرار دارد. این موزه همه روزه به جز دوشنبه ها و روزهای تعطیلات رسمی از ساعت ۱۱ تا ۱۷ باز میباشد. ورودی موزه برای بخش تاریخی ۱۰۰۰ درام بود. ما قصد بازدید از هر دو بخش را داشتیم اما بلیت گالری را باید جداگانه و در بخش مربوطه تهیه میکردیم. در بیرون ورودی موزه تعدادی کتیبه قرار داشت که مربوط به دوره های مختلف تاریخی بود و بخش های مختلف ارمنستان جمع آوری شده بود.
ساختمان موزه ملی
کتیبه های ورودی موزه تاریخ ارمنستان
در داخل موزه عکسبرداری ممنوع است و متاسفانه عکسی از داخل ندارم. اما موزه بسیار جالب و دیدنی بود. بازدید را باید از طبقه سوم شروع کنید که مربوط به دوران باستان بوده و به ترتیب در طبقه دوم و سپس اول به اتمام برسانید که به تدریج به دوران معاصر میرسد.
در داخل موزه اجسام مختلف مانند ظرف های قدیمی ، زیورآلات، سلاح ، لباس و تندیس های قدیمی ، ماکتهای کلیساهای قدیمی که پیش از ساخت ساختمان اصلی بعنوان نمونه ساخته میشده است تا ظرف های بزرگ ۹۰۰ لیتری که مخصوص شراب پادشاهان بوده و …. وجود داشت. ماکتی از کلیه کلیساهای مهم که طی ماجرای نسل کشی اکثر آنها ویران شده اند و عکس هایی از قبل و بعد از این فاجعه. نقشه هایی که ارمنستان را در دوره های مختلف تاریخی نشان میداد که دائم بین امپراتوریهای بزرگی مثل ایران و عثمانی و … دست به دست می¬شده است.
بازدید ما بیش از ۲ ساعت طول کشید و از آنجا که خیلی خسته شده بودیم و خیلی هم به گالری های نقاشی علاقه مند نیستیم از بازدید از بخش گالری که در پشت بخش تاریخی قرار داشت، منصرف شدیم. در این گالری آثار هنرمندان اروپایی قرار دارد و در جنگ جهانی دوم راه اندازی شده است.
پس از خروج از موزه تصمیم گرفتیم برای چنج پول و همچنین خرید سیم کارت مجددا به خیابان امیریان برویم. دو شرکت Viva Cell و Bee Line هر دو در کنار هم در این خیابان شعبه دارند. سیم کارت در ارمنستان رایگان است و تنها بایستی آن را شارژ کنید که کمترین مقدار آن ۱۰۰۰ درام است. برای دریافت سیم کارت همراه داشتن پاسپورت ضروری است.
پس از خرید سیم کارت برنامه تور فردا را تلفنی با راننده ارمنی هماهنگ کردیم و به سمت هاستل رفتیم. در کافه ای که متعلق به هاستل بود یک چای و آبمیوه به قیمت حدودی ۴۰۰ درام خوردیم و تا شب استراحت کردیم.
برای شام تصمیم گرفتیم به شاورما تومانیان برویم. پیاده و با کمک Maps.me براه افتادیم. این رستوران در خیابان تومانیان قرار دارد و شاورمای قدیمی و معروف ایروان است. منوی رستوران شامل کباب تکه ای (خرواتس)، کباب ترکی،کباب کوبیده، دل و جگر و …بود. ساندویچ ها را می¬توانید در نان لواش و یا باگت سفارش دهید. کیفیت غذا خوب بود. من شاورما و هادی کوبیده گرفتم که هر دو بخصوص شاورما خیلی خوشمزه بود بهمراه یک عدد نوشابه و یک دوغ (که در ارمنی به آن Tan میگویند) حدود ۲۳۰۰ درام شد.
شاورما تومانیان
پس از صرف شام به قصد پیاده روی به سمت میدان اپرا حرکت کردیم و در یکی از کافه های دور میدان نشستیم. این فضا را حتما در شب امتحان کنید که بسیار زیبا و رمانتیک است. همسرم موهیتو و من بستنی سرخ شده سفارش دادم. حتی سرمای شدید هوا نیز مانع من برای امتحان این بستنی جدید و عجیب موجود در منو نشد! بستنی خوشمزه بود و دور آن با چیزی مانند پودر سوخاری پوشانده شده و سرخ شده بود. البته نمیدانم واقعا به چه صورتی تهیه میشود! سپس به سمت هاستل راه افتادیم.
بستنی سرخ شده
از آنجا که من احساس سرماخوردگی داشتم سر راه به یک داروخانه رفتیم و من و خانم فروشنده به روش پانتومیم با هم صحبت کردیم و کلی خندیدیم. در نهایت ایشان با یک خانم دیگر که انگلیسی بلد بود تماس گرفت و در نهایت موفق شدم یک ورق قرص ساده سرماخوردگی را به قیمت ۱۵۰۰ درام بخرم!
اندکی در خیابانها پیاده روی کردیم و در نهایت به هاستل برگشتیم. یکی از مزیتهای استفاده از نرم افزارهای مسیریاب این هست که شما به یک مسیر تکراری عادت نمیکنید و چون ترسی از گم شدن وجود ندارد هر بار از یک خیابان و کوچه جدید سر در میاورید. از نظر امنیت ما هیچ احساس ناامنی درایروان نکردیم و مورد خاصی نیز مشاهده نکردیم.
روز سوم:
صبحانه روز دوم پنیر و کره بهمراه سوسیس مرغ بود. ما البته یک شیشه مربای زردآلو نیز برای صبحانه خریده بودیم. بعد از خوردن صبحانه طبق قرار ساعت ۱۰:۳۰ صبح در محل گشت یکروزه حاضر شدیم اما سایر همسفران هنوز نیامده بودند و ما بایستی منتظر میشدیم. در این حین یک هموطن اصفهانی را دیدیم که مشغول صحبت با راننده در مورد تورها بود. خلاصه ایشون هم تصمیم گرفتن با ما همسفر بشن و خوشبختانه هتلشون هم در سمت دیگر خیابان بود و خیلی سریع دنبال خانواده رفتند و سرقرار حاضر شدند که این سرعت عمل واقعا ستودنی بود.
ما دو نفر به اتفاق این خانواده خوش اخلاق و بشاش اصفهانی که شامل آقا و خانم و دختر کوچکشان به اتفاق خواهر خانم بودند در مجموع ۷ نفری به اتفاق پسر آقای ارمنی عازم شدیم. خود آقای ارمنی نیز با یک گروه دیگر به دنبال ما راه افتادند. مشکل از اینجا شروع شد که راننده ما که آرمن نام داشت انگلیسی و فارسی بلد نبود و تنها ارمنی و روسی میدانست. اینجا بود که من مجبور شدم از حدود ۲۰ کلمه روسی که بلد هستم استفاده کنم و جالب اینکه با همین آشنایی اندک با زبان روسی هم کار ما راه افتاد و تا عصر مشکل خاصی نداشتیم و بقیه هم فکر میکردند من چقدر به روسی مسلط هستم حتی همسرم که کلی به من افتخار کرد!
همسفران بسیار خوبی داشتیم و کل مسیر را به شوخی و خنده گذراندیم. ابتدا به معبد گارنی رفتیم. این معبد شامل ورودی اصلی، محوطه قبرستان، بنای اصلی معبد که در واقع قصر تابستانی است و محوطه استخر بیرونی است . در محوطه کتیبه هایی نیز قرار داشت. کوه مجاور معبد نیز که گارنی جورج نامیده میشود دارای ساختار تراش خرده ی جالبی است.
دره گارنی جورج
این معبد که به سبک یونانی ساخته است تنها معبد باقیمانده به این سبک در ارمنستان است. عبادت گاه یا بنای اصلی معبد که تاریخچه ساخت آن به قرن اول میلادی برمیگردد به دستور پادشاه تیرداد اول درسال ۶۶ میلادی بناگردید و به خدای مهر تقدیم شد و به همین دلیل بعد از به رسمیت شناختن دین مسیحیت در ارمنستان دراوایل قرن چهارم میلادی این بنا دست نخورده باقی ماند و درکنار آن کلیسایی بنا گردید که بر اثرزلزله مهیبی به سال ۱۶۷۹ میلادی فرو ریخت.
معبد گارنی
حکاکیهای زیبای سقف معبد
اتاق عبادت داخل معبد
درمحدوده بنا شاهد یک حمام اختصاصی هستیم که مربوط به دختر خسرو پرویزکه خواهر تیرداد سوم می باشد که تشکیل شده است از قسمتهای مختلف که شامل حوضچه های اب گرم وسرد وحمام بخار میباشد .قسمت جالب توجه این حمام کاشی کاری های کف حمام می باشد که از۱۵ رنگ طبیعی ساخته شده است و در آن ماهی های دریا به تصویر کشیده شده اند. درمرکز این نقش ها فیگور زن و مردی است که نماد خدای اقیانوس می باشد. دیگری تخته سنگی که شناسنامه معبد گارنی به شمار می رود که روی آن کتیبه ای به زبان یونانی به دست فرمان پادشاه وقت که در راستای بنای این اثر تاریخی حک گردیده است. بلیت ورودی معبد ۱۲۰۰ درام میباشد و برای بازدید از آن حدود ۴۰ دقیقه زمان کافیست.
محوطه استخر
در روستای گارنی دیدنیهای دیگری مانند کلیسای Mashtots و Surb Astvatsatsin ، دره سنگی Garni Gorge و منطقه حفاظت شده و خزانه خسرو وجود دارند که در صورت سفر با خودرو شخصی میتوانید از این اماکن نیز دیدن کنید.
در خروجی معبد تعدادی فروشنده محلی قرار دارند. مربای گردو یکی از سوغاتیهای خوشمزه ارمنستان است که بهترین آن در گارنی به فروش میرسد. یک شیشه کوچک مربا را ۱۵۰۰ درام خریدیم که بسیار خوشمزه و خاص است. نوعی نون ارمنی به نام گاتا نیز وجود داشت که بخاطر اصرار فروشنده به قیمت ۱۰۰۰ درام خریدیم. خوشمزه و شیرین بود. پس از سوار شدن به ماشین آرمن به ما گفت که گاتا را باید از گغارد بخرید و اینجا خوب نیست. واقعا هم همینطور بود که گاتاهایی که در گغارد وجود داشت خیلی هوس انگیز و خوب به نظر میرسید.
سپس به سمت صومعه گغارد حرکت کردیم. این صومعه که در دامنه کوه گغارد قرار دارد و جزو چهار کلیسای نایابی میباشد که در صخره و درهها بنا شدهاند. صومعه گغارد در سده ۴ میلادی توسط گریگور روشنگر در محل چشمه مقدس داخل یک غار بنا گذاشته شد. در جوار کلیسا در سمت چپ بر روی تپه، سلولهای غار مانندی قرار دارند که توسط راهبان ساخته شدهاند. دورتادور ساختمان اصلی حیات و اتاقهای کوچکی قرار دارد. در پشت ساختمان نیز در مجاور پله هایی که به اتاقهای راهبان منتهی میشود تعدادی کتیبه طرح صلیب بر روی دیواری حک شده است. پس از خروج از درب پشتی صومعه نیز به محل باصفا و سرسبزی میرسید که رودی در آن جریان دارد. به درختان این محدوده پارچه هایی توسط مردم محلی بسته شده است.
صومعه گغارد
کتیبه های موجود در پشت صومعه
حیات پشتی کلیسا
کوه گغارد در مجاور صومعه و طرح صلیب درج شده بر روی آن
داخل صومعه یک سالن اصلی که در قرن ۱۳ ام ساخته شده است قرار دارد و اطراف آن سه اتاق دیگر قرار دارند که داخل یکی از آنها چشمه ای در دل کوه جریان دارد که آب آن مقدس میباشد. در اتاق دیگر نیز علامت شیر به چشم میخورد که سمبل خاندان پادشاهی است که شامل مقبره شاهزاده و همسرش نیز میباشد.
کلیسای داخل صومعه
طرح شیر
بازدید از این صومعه رایگان و همه روزه آزاد است. از آنجا که همسفران ما علاقه ای به دیدن صومعه نداشتند و به اتفاق راننده در پارکینگ منتظر ما بودند، ما سعی کردیم صومعه را سریع بازدید کنیم که خیلی معطل نشوند. اما این صومعه واقعا دیدنی و جذاب بود و به نظر من زیباترین بخش تاریخی سفر ما به ارمنستان بود.
سپس به سمت دریاچه سوان حرکت کردیم و حدود ساعت ۳ به دریاچه رسیدیم و برای صرف نهار آرمن ما را به رستورانی که بالکنی زیبا در مجاور دریاچه داشت برد. غذای رستوران فوق العاده گران و بی کیفیت بود. من کباب خرچنگ (که بصورت چرخکرده بود) و همسرم کباب گاو سفارش داد که هر دو بسیار کم حجم و بی کیفیت بود. البته خرچنگ بهتر بود. غذای معروف این منطقه ماهی ایشخان و خرچنگ هستند. همسفران نیز از غذا راضی نبودند و فقط ماهی را پسندیده بودند. دو عدد غذا بهمراه دو نوشیدنی و حق سرویس عجیب آن ۱۴۰۰۰ درام شد.
کباب خرچنگ
در دریاچه تفریحاتی مانند قایق سواری و جت اسکی وجود دارد. بخشی از دریاچه نیز دارای ساحل بوده و برای شنا مناسب است که البته هوا در شهریور ماه سرد بود و امکان شنا وجود نداشت. این دریاچه در ارتفاع ۱۹۰۰ متری ازسطح دریا قرار گرفته و مساحت آن ۹۴۰ کیلومتر مربع و از بزرگترین دریاچه های آب شیرین دنیاس و دارای تنوع زیست محیطی زیادی است
قایق سواری بر روی دریاچه سوان
قصد داشتیم کمی در اطراف دریاچه قدم بزنیم که آرمن اعلام کرد که تله سیژ دره گلها تنها تا ساعت ۶ عصر باز است و ما وقت زیادی نداشتیم. به سرعت به سمت کلیسای سوان وانک رفتیم که در بالای تپه ای قرار داشت و تعداد زیادی پله داشت. تعدادی کلیسای کوچک در بالای تپه قرار داشت و نمای بسیار زیبایی از دریاچه قابل مشاهده بود. حیف که وقت زیادی نداشتیم و بعد از گرفتن چند عکس به پایین برگشتیم.
پدر روحانی در مسیر کلیسا
کلیسای سوان وانک
دریاچه سوان از بالای تپه
سپس به سمت تساخکادزر راه افتادیم. همسفران که اصلا از غذا راضی نبودند سربه سر راننده میگذاشتند که باید پول ما را پس بدهی و راننده بیچاره هم باور کرده بود و حسابی عصبی و ناراحت شده بود. بالاخره به آخرین بخش سفر رسیدیم. تله سیژ خلوت بود. بلیت نفری ۲۰۰۰ درام بود که تهیه کردیم و سوار شدیم. مسیر زیبا و سرسبز بود. این محل در زمستان بعنوان پیست اسکی مورد استفاده قرار میگیرد. طول مسیر به نظرم مناسب بود و در ایستگاه بالای کوه یک کافه نیز قرار داشت. مقداری در چمنزار بالای کوه قدم زدیم و عکس گرفتیم و سپس به پایین برگشتیم. در کنار خروجی چند ماکت چوب اسکی نیز قرار دارد که میتوانید عکسهای زیبایی بگیرید.
دره گلها
آرمن را که خوابیده بود بیدار کردیم و براه افتادیم. حدود یک ساعتی در راه بودیم و در نهایت حدود ۷ شب به میدان هراپراک رسیدیم. در نزدیکی دریاچه سوان قبرستان تاریخی به نام Noratus نیز قرار دارد که دارای بزرگترین سنگ قبرهای صلیبی در ارمنستان است و شامل بیش از ۸۰۰ سنگ قبر باقیمانده از قرنهای ۹ ام الی ۱۷ ام میلادی است. در صورتیکه با ماشین شخصی تشریف میبرید حتما از آن دیدن کنید.
بعد از کمی استراحت از هاستل خارج شدیم قصد داشتیم رقص فواره ها را نیز ببینیم اما خبری از اجرای برنامه نبود. با پرس و جو متوجه شدیم که فرداشب ساعت ۹ شب برنامه اجرا خواهد شد. تصمیم گرفتیم طبق نقشه به رستوران دی روما برویم که خارج از محدوده توریستی بود. مسیر خیابان تیگران متس را در پیش گرفتیم. بعد از حدود یک ربع پیاده روی چهره شهر ناگهان عوض شد و شیک و تمیز بودن شهر جای خود را به خانه های کهنه و رنگ و رو رفته داد. آدمها نیز عوض شدند و از توریستها خبری نبود. البته از رستوران هم خبری نبود! چون دیروقت بود تصمیم گرفتیم برگردیم. در مسیر KFC را دیدیم و وارد شدیم. رستوران خلوت بود. یک پکیج دونفره که شامل سیب زمینی، بال و ران سوخاری بود سفارش دادیم. کیفیت غذا معمولی بود. حدود ۱۲ شب به هاستل رسیدیم و از خستگی بیهوش شدیم.
روز چهارم:
برنامه این روز ما بازدید از صومعه Khor Virap و کلیسای اچمیادزین که در خارج از ایروان قرار داشتند بود. صومعه Khor Virap در دامنه کوه های آرارات و در نزدیکی مرز ترکیه قرار دارد. این صومعه در حال حاضر حوزه علمیه دینی اصلی ارمنستان میباشد و از نظر تاریخی نیز بسیار حائز اهمیت بوده و داستان جالبی دارد. طبق برنامه تنها دو اتوبوس در روز برای Khor Virap وجود داشت و بایستی ساعت ۹ صبح در ترمینال حاضر میشدیم اما از آنجا که در اثر تور فشرده دیروز خیلی خسته شده بودیم و بدلیل سروصدای فیلیپینی ها هم خوب نخوابیده بودیم تصمیم گرفتیم این برنامه را به فردا موکول کنیم. پس از صرف صبحانه که شامل املت و کره و پنیر بود پیاده به سمت پارک کاسکاد (هزارپله) راه افتادیم.
صبحانه هاستل
دوباره مسیر خیابان شمالی را در پیش گرفتیم و از میدان اپرا گذشتیم.
خیابان شمالی
ساختمان و میدان اپرا
این پارک در شمال غربی میدان اپرا قرار دارد. در ورودی محوطه تعدادی مجسمه قرار دارد و دو طرف محوطه ورودی نیز کافه و رستورانهای بسیاری وجود دارد. برای رسیدن به بالای هزارپله بایستی از ۵۰۰ پله بالا بروید و در میانه راه ایستگاه هایی برای استراحت نیز قرار دارد که فضاسازی زیبایی دارد. پله برقی نیز در سمت چپ هزار پله قرار دارد که بصورت مخفی و در داخل ساختمان است. در مجاور پله برقی نیز آثار هنری متعددی چیده شده است که مربوط به گرارد کافسجیان میباشد که موزه اصلی آن که در همین محل قرار دارد همه روزه از ساعت ۸ الی ۵ عصر جهت بازدید باز است.
مجسمه الکساندر تومانیان در ورودی پارک
بدلیل گرمای هوا ما پله برقی را انتخاب کردیم. در بالای پارک مجسمه بزرگ گندم قرار دارد که نماد کشاورزی کشور ارمنستان است.
کاسکاد
نمایی از شهر ایروان
نماد گندم بر فراز پارک
در ادامه ما قصد داشتیم به پارک هاختانک (پیروزی) برویم اما بدلیل گرامی هوا و سربالایی بودن مسیر منصرف شدیم.
سپس با تاکسی عازم Tsitsernakaberd یا موزه کشتار ارامنه شدیم که در پارکی در بالای تپه قرار دارد. نرخ ورودی تاکسی با احتساب تاکسی متر در ایروان ۶۰۰ درام است و به ازای هر کیلومتر ۱۰۰ درام اضافه میشود. معمولا اکثر تاکسی ها رقم ثابت ۱۰۰۰ درام را درخواست میکنند که معمولا بیشتر از مقدار واقعی است. مسیر طولانی نبود اما کمی ترافیک داشت و بالاخره حدود ساعت ۳ به موزه رسیدیم. این موزه همه روزه بجز یکشنبه ها و دوشنبه ها از ساعت ۱۰ صبح الی ۱۶ عصر باز بوده و بازدید از آن رایگان میباشد.
این موزه بیانگر درد و رنج مردم ارمنستان در کشتار سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۲ توسط امپراتوری عثمانی است. در آن زمان مردها بازداشت شده و به نزدیکترین نقطه مرزی برده شده و به رگبار بسته شدند. زنان و کودکان نیز به صحراهای سوریه به بردگی برده شدند. موزه شامل بنای یادبود و بخش موزه است. اگر دیر رسیدید ابتدا به دیدن موزه بروید چون بنای یادبود ورودی ندارد و در فضای باز است. ما با دیدن نمای بنای یادبود به سمت آن حرکت کردیم که شامل یک هرم بلند و یک فضای دایروی بود که در داخل با شاخه های گل پوشانده شده بود. در فضای اطراف تعدادی سنگ قبر به قربانیان نیز وجود داشت. سپس به سمت موزه رفتیم که در زیرزمین قرار دارد و داستان نسل کشی را به ترتیب با عکس های سیاه و سفید و نوشته روایت میکرد. عکس ها بسیار تاثیرگذار بودند. در مجموع موزه بسیار جالب و در عین حال دردآوری بود که یکی از فجایع تاریخ را گزارش میکرد.
نماد یادبود نسل کشی
نمونه ای از سنگ قبرهای یادبود
قراردادن گل به نشانه یادبود در داخل بنا
موزه نسل کشی ارامنه
عکس قبل و بعد از نمونه ای از کلیساهای تخریب شده پس از نسل کشی
نمادی در محوطه موزه
پس از اتمام بازدید گشتی در پارک زدیم اما رستوران مناسبی پیدا نکردیم. قصد داشتیم تا شب در پارک بمانیم و سپس به رستوران پروانا که در همان نزدیکی قرار دارد برویم که شامل شام و موسیقی زنده و برنامه رقص و موزیک است. اما هنوز زمان زیادی تا شام مانده بود و ما هم خسته و گرما زده شده بودیم. بنابراین از خیر شام با موزیک گذشتیم و با گرفتن تاکسی به سمت هاستل برگشتیم. در مسیر برگشت یک توریست آلمانی هم سوار تاکسی ما شد و کرایه را باهم تقسیم کردیم.
دوباره برای چنج پول عازم فروشگاه شدیم و از آنجا که نهار نخورده بودیم در مسیر در یک کافه نشستیم و دو عدد اسموتی و کوکتل با کیک به مبلغ حدود ۴۰۰۰ درام سفارش دادیم. نوشیدنی ها کمی بیمزه بودند اما کیک واقعا خوشمزه بود و چسبید.
کافه گردی ما
پس از بازگشت به هاستل تا شب استراحت کردیم و برای شام به دنبال یک رستوران خوب محلی بودیم و با کمک اپلیکیشن Foursquare رستورانی به نام آرتوشا را در چند قدمی هاستل در ضلع غربی میدان در خیابان Vazgen Sargsyan پیدا کردیم. رستوران فضای شیک و جالبی داشت. داخل رستوران با حیوانات خشک شده و … تزئین شده بود.
ابتدا با نوشیدنی از ما پذیرایی شد. گارسون رستوران حرفه ای و مهربان بود و در نهایت به راهنمایی او ما یک پرس غذای محلی به نام سینی مانتی سفارش دادیم. بهمراه پیش غذا کوفته و سالاد. کیفیت و طعم غذاها عالی بود و فاکتور ما در نهایت به همراه دو عدد دوغ محلی ۱۱۰۰۰ درام شد. غذای اصلی دارای دو سایز بزرگ و کوچک بود. ما سایز کوچک را سفارش دادیم که شامل تکه های خمیری بود که داخل آن گوشت قرار داشت و در کنار هم در ظرف چیده و پخته شده بودند و برای سرو روی آن ماست موسیر به همراه سماق ریخته میشد که واقعا خوشمزه اما سنگین بود و ما دو نفری موفق نشدیم یک پرس غذا را تمام کنیم.
سینی مانتی
به پیشنهاد گارسن باقیمانده غذایمان بردیم. حتی برایمان ماست و سماق هم گذاشته بود. البته تا روز آخر فرصت نشد غذا را بخوریم و در یخچال هاستل ماند. پس از صرف شام به میدان جمهوری برگشتیم برنامه موزیکال رقص فواره ها شروع شده بود. فواره ها کوچک بود و صدای موسیقی به نظرم ضعیف بود اما نورپردازیها خوب بود. در مجموع برنامه سرگرم کننده خوبی بود. نیم ساعتی در میدان بودیم و با اتمام برنامه به هاستل برگشتیم.
رقص فواره های موزیکال
روز پنجم:
چهارشنبه در واقع روز آخر سفر ما بود که مصادف بود با ۲۱ سپتامبر روز جشن ملی استقلال ارمنستان. پس از خوردن صبحانه که پای پنیر بود از هاستل خارج شدیم. خیابانها بسته بود و امکان ورود و خروج اتومبیل وجود نداشت برای عبور از خیابان نیز بایستی مسافت زیادی را پیاده روی میکردیم و در نواحی ورود و خروج به محدوده میدان جمهوری نیز گشت بازرسی قرار داشت. ما نیز از درب پشتی هاستل خارج شدیم و به دور میدان رفتیم. نیروهای نظامی در حال رژه بودند و صدای موزیک و توپ و رژه هواپیماها بگوش میرسید.
مانور هوایی روز جشن
بدلیل شرایط خاص جشن و بسته بودن خیابانها امکان گرفتن تاکسی وجود نداشت و حتی در صورت رسیدن به ترمینال نیز ممکن بود اتوبوسی برای حرکت نباشد چون همه در قلب شهر و مشغول جشن بودند. متاسفانه موفق نشدیم برنامه بازدید از کلیسای اچمیادزین و خورویراپ را عملی کنیم و پابه پای بقیه مردم در خیابانها قدم زدیم و در جشن شرکت کردیم. البته جشن بیشتر حالت نظامی داشت و خبری از رقص و پایکوبی نبود. کودکان و نوجوانان اکثرا لباسهایی به رنگ پرچمشان پوشیده بودند و در گوشه و کنار بساط نقاشی پرچم بر روی صورت پهن بود.
میدان جمهوری در روز جشن استقلال
کودکان در لباس جنگی
بیست و پنجمین سالگرد استقلال ارمنستان
نزدیک ظهر برای خرید مقداری شکلات برای سوغاتی عازم فروشگاه Grand Candy شدیم. شعبه ای که ما انتخاب کرده بودیم در انتهای خیابان مسروپ مشتوت و در نزدیکی موزه ماتنداران قرار داشت. قیمت شکلاتها بسیار مناسب بود و تنوع خوبی داشت. شکلات، قهوه و ادویه سوغاتی های خوب و ارزانی هستند که میتوانید از ارمنستان تهیه کنید.
پس از خرید عازم موزه Matendaran شدیم. این موزه به جزء دوشنبه ها و تعطیلات رسمی همه روزه از ساعت ۱۰ الی ۱۶:۳۰ باز میباشد. ورودی موزه ۱۰۰۰ درام است و اگر بخواهید در داخل عکسبرداری کنید باید ۲۵۰۰ درام مجزا پرداخت کنید.
موزه در روز جشن تعطیل بود و تنها موفق شدیم نمای بیرونی موزه را ببینیم. این موزه در واقع کتابخانه باستانی ارمنستان بوده و شامل کتب خطی زیادی است. حدود ۱۷۰۰۰ کتاب دست نوشته ارمنی و ۱۰۰ هزار سند قرون وسطایی و مدرن در آن قرار دارد که پس از کشتار ارامنه توسط مشتوت جمع آوری شده است. مجموعه بیرونی شامل کتیبه ها و سنگ قبرهایی است که از مناطق باستانی اطراف ایروان جمع آوری شده است.
نمای بیرونی موزه ماتنداران
کمی در محوطه اطراف موزه نشستیم و از دور مجسمه بزرگ مادر ارمنستان(مایر هایاستان) را دیدیم. بازهم بدلیل سربالایی بودن مسیر از رفتن به پارک پیروزی صرفنظر کردیم و ترجیح دادیم به مرکز شهر و محل جشن برگردیم. در طول مسیر یک گروه موسیقی مشغول نواختن موسیقی در کنار خیابان بودند و مردم نیز به رقص و پایکوبی مشغول بودند.
مادر ارمنستان
با رسیدن به نزدیکی میدان جمهوری متوجه شدیم که مراسم تمام شده و جمعیت در حال پراکنده شدن هستند. برای نهار به پیتزا دی روما رفتیم که در ابتدای خیابان ابوویان قرار داشت. قیمتها مناسب بود و سالاد بار خوبی هم در وسط رستوران قرار داشت. یک عدد پیتزا، سیب زمینی بهمراه یک سوپ قارچ و یک سوپ برش سفارش دادیم که یک سوپ روسی است. طعم غذاها خوب بود اما سوپها را خیلی نپسندیدم و مثل سوپهایی بود که در کودکی در دوران سرماخوردگی مجبور بودیم بخوریم!
نهار در رستوران دی روما
بعد از خوردن نهار به میدان جمهوری رفتیم. در میدان عروس و دامادی مشغول فیلمبرداری مراسم ازدواجشان در این روز بودند.
عروس و داماد ارمنی
سپس به هاستل رفتیم بنابر گفته مسئول هاستل ادامه جشن در پارک مجاور موزه نسل کشی برگزار میشود که ما با توجه به دور بودن مسیر از رفتن صرفنظر کردیم. بعد از کمی استراحت دوباره از هاستل خارج شدیم تا برای آخرین بار گشتی در کوچه پسکوچه های اطراف بزنیم. دوباره سر از خیابان شمالی درآوردیم و به میدان اپرا رفتیم تصمیم گرفتیم برای شب آخر یکی دیگر از کافه ها امتحان کنیم که به اسم جازوه بود که در واقع همان قهوه جوش ارمنی است. من جازوه و همسرم نسکافه سفارش داد بهمراه کیک بستنی. در جازوه در واقع قهوه درون قهوه جوش کوچکی بر روی سنگ داغ به مدت ۱۰ دقیقه به آرامی دم میکشد.
رستوران جازوه
جازوه
منوی رستوران
فضا و حتی منوی کافه جالب بود و به زیبایی مصور شده بود. در نهایت صورتحساب را ۲۲۰۰ درام بود درون جازوه برایمان آوردند! سپس به سمت هزارپله رفتیم. فضا در شب متفاوت بود و عشاق جوان پله ها را اشغال کرده بودند. مدتی در پارک نشستیم و به یاد هوای آلوده تهران هوای تازه تنفس کردیم.
هزارپله در شب
آتش بازی شب جشن
پس از اتمام برنامه برای شام به شاورما نزدیک میدان رفتیم و من شاورمای مرغ و همسرم ساندویچ کباب تکه ای سفارش داد که هر دو بسیار خوشمزه و ارزان بود. سپس برای تسویه با هاستل مقداری پول چنج کردیم. از آنجا که در مسیر برگشت نیز وعده نهار را در ارمنستان بودیم مقداری درام هم برای نهار نگه داشتیم که برای هر نفر ۳۰۰۰ الی۴۰۰۰ درام کافیست.
روز آخر: صبح ساعت ۹ برای صبحانه به رستوران رفتیم اما رستوران هنوز شروع بکار نکرده بود. از آنجا که دو ایرانی دیگر نیز در هاستل بودند که مثل ما عازم بودند، مسئول هاستل زودتر از موعد صبحانه ما را آماده کرد که شامل تخم مرغ آبپز، پنیر و کره بود. محل حرکت اتوبوس در مجاور مجسمه استفان شاهومیان و در چند قدمی میدان جمهوری در ابتدای خیابان Vazgen Sargsyan بود و راس ساعت ۱۰ حرکت کردیم.
امجسمه استفان شاهومیان
همسفران ما در مسیر برگشت برخلاف رفت همگی خانواده بودند و جو اتوبوس آرام بود. توقفگاه ها مشابه مسیر رفت بود در بازارچه محلی کنار جاده ایستادیم و مقداری ذغال اخته خریدیم. برای نهار در رستورانی که در مسیررفت برای صبحانه توقف کرده بودیم ایستادیم و کباب بره و چلوگوشت سفارش دادیم که کیفیت کباب خوب و چلوگوشت معمولی بود. فاکتور غذا ۷۵۰۰ درام شد. این بار از مه خبری نبود و از زیباییهای جاده استفاده کردیم.
نهار روز آخر
دو کوه آرارت کوچک و بزرگ نیز که معمولا قله آن پوشیده از برف است از دور دیده میشدند. زمان مناسب برای کوهنوردی تابستان است. تورهای دو روزه ای در شهر برای بازدید از این دو کوه وجود دارد. این کوه ها نماد ارمنستان نیز میباشند و برای ارمنی ها بسیار ارزشمند هستند و در واقع مرز ارمنستان و ترکیه هستند که البته در برحه ای از تاریخ به ترکیه بخشیده شده اند و در حال حاضر این کوه ها در واقع ترکیه قرار دارند.
کوه های آرارات
طبیعت زیبای مسیر
در نزدیک مرز از روستای تاریخی گوریس عبور کردیم که معماری جالبی داشت. حدود ۸ شب به مرز رسیدیم و این بار کارها سریعتر انجام شد. دوباره مسیر یک کیلومتری را با چمدان طی کردیم. خیلی دوست داشتم یک عکس خوب از نقطه صفر مرزی بگیرم. از آنجا که حدس میزدم عکسبرداری ممنوع باشد سعی کردم سریع اینکار را انجام دادم که در همان لحظه با تذکر سرباز مرزی مواجه شدم. در نهایت نتیجه تلاشم عکس زیر شد.
صفر مرزی
برای شام به همان رستوران نزدیک جلفا رفتیم و مجددا جوجه سفارش دادیم. در مجموع سفر با اتوبوس درحدی که فکر میکردم سخت و عذاب آور نبود. در نهایت ساعت ۱۰ صبح روز بعد، جمعه ۲ مهر ۹۵ در پایانه بیهقی از اتوبوس پیاده شدیم و این سفر نیز به دفتر خاطراتمان افزوده شد.
یادگاریهای ما از سفر به ارمنستان
در انتها میخواستم اپلیکیشن اسنپ Snapp را معرفی میکنم که برای گرفتن تاکسی در تهران بسیار به صرفه و کاربردی میباشد. با استفاده از این اپلیکیشن که البته بصورت آنلاین قابل استفاده است، میتوانید تاکسی مورد نظر خود را با قیمتهای بسیار خوب و رقابتی پیدا کنید. پس از انتخاب راننده مورد نظر میتوانید کرایه را بصورت آنلاین پرداخت کنید و یا بصورت نقدی به راننده بدهید. در هر لحظه میتوانید موقعیت و مشخصات راننده را توسط GPS ببینید و در انتها در مورد راننده نظر بدهید.
سایر دیدنیهای ایروان عبارتند از:
رستورانهای مجاور رود هرازدان
ایستگاه قطار قدیمی شهر
قلعه و موزه اربونی
خانه و موزه سرگی پاراجانف همه روزه بجز دوشنبه ها از ساعت ۱۰ الی ۱۷
موزه مادر واقع در زیر مجسمه مادر – ۱۰ الی ۱۷
تور بازدید از کارخانه های تولید محصولات محلی و تست آن که قیمتی بین ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ درام دارد
مسجد آبی همه روزه از ساعت ۱۰ الی ۱۳ و ۱۵ الی ۱۸ .
جمع بندی هزینه ها برای هر نفر:
مجموع هزینه های ما در این سفر یک هفته ای برای هر نفر به شرح زیر است:
بلیت اتوبوس: ۳۶۰ هزار تومان
اقامت در اتاق دو تخته هاستل برای ۵ شب: ۲۴۰ هزار تومان (۳۰۰۰۰ درام)
عوارض خروج از کشور: ۲۵ هزار تومان
خرج سفر (داخل ایران): شامل آژانس تا ترمینال بیهقی، رستوران : ۵۰ هزار تومان
خرج سفر (داخل ارمنستان) : شامل رستوران و کافه، تاکسی، ورودی اماکن دیدنی، گشت خارج شهر: ۴۰۰ هزار تومان
خرید شامل شکلات، نمادها و صنایع دستی ارمنستان: ۸۰ هزار تومان
هزینه کل برای هر نفر: ۱ میلیون و ۱۵۰ هزار تومان.
امیدوارم دوستان عزیز از خواندن این سفرنامه لذت برده باشند و توانسته باشم اطلاعات مفید و جدیدی ارائه کنم. اگر بدنبال سفری ارزان و آرام هستید و فرصت و حوصله زیادی برای برنامه ریزی ندارید، ارمنستان گزینه مناسبی است.
نویسنده :مریم رجایی
چهارشنبه، ۶ بهمن ۹۵ ساعت ۱۷:۲۰
توسط لست سکند
کلمات کلیدی:ارمنستان,کشور,سفرنامه ارمنستان,سفربه ارمنستان