سفر به جزیره ممنوعه – سال ۱۳۹۰
جزیره ۲۰ کیلومتر مربعی خارگ و فاصله ۵۷ کیلومتری تا بوشهر و ۳۵ کیلومتری تا گناوه
سوار اتوبوس دریایی از بوشهر به خارگ که میروی، طلوع زیبای خورشید را میتوانی نظاره گر باشی در دور دستها
خاک سفید جزیره نظرت را جلب میکند و یادت می افتد که از کیش به سمت غرب، تمام جزایر مرجانی هستند
و این را میتوانی از فسیلهای دو کفه ای پراکنده در جزیره بهتر درک کنی
دقت که کنی، در شمال شرقی جزیره، میتوانی خارگو را ببینی
آهوان ایرانی، پراکنده در دشت نبودند، پراکنده در شهر و جزیره بودند،.
آهوانی که مردم جزیره آنها را دوست داشتند، به چشم یک موهبت الهی و نه یک روزی
به خانه که رهسپار میشویم، درخت انجیر معابد نزدیک درب خانه قد علم کرده و البته نزدیک فرودگاه بیشتر است.
دوست غواص ما، آقا مجتبی که خارگی هم بود این مجموعه را از زیر آب به روی موکت آورده بود. شغل سنتی اهالی جزیره، صید مروارید بوده است. غواصان خارگی به راحتی بدون اکسیژن به زیر آب میروند.
شنای بعد از ظهر در کمپ قدیم نیروی دریایی و بر روی ساحل مرجانی، لذتی دارد وصف ناشدنی در آب نیگون خلیج فارس
غروب را نظاره گر میشویم در این جزیره زیبای جنوبی، غروبی زیبا
اینجا قلپ تپنده صادرات نفت ایران است.
و باز هم ردپای سنگهای مرجانی
از تپه های مرجانی که قبلا زیر آب بوده اند بالا میروم، به راحتی و با شلوار خانگی!!
پیمایش در غار ولایت، آن هم در شب با اندکی آب روان از آن
باز هم ادامه داشت ولی به سختی
درب ورودی گور معبدهای پالمیران مربوط به دوره پارتیان
با تزئینات زیبا
داخل گور دخمه ها ترسناک بودند و هنری!
گنبد مخروطی شکل پله ای میر محمد مانند مقابر خوزستانی بود و یک لحظه فکر کردم به ولایت خودمون دسپیل رفته ام.
با هواپیما که بلند میشوی و از بالا جزیره را مینگری، ژئوتوریسم را با دیدن ریفهای زیبای مرجانی که نشانگر حیات هستند میبینی و امیدوار به زندگی در محاصره نفت.
با هواپیما میتازانی سمت خوزستان، تمام درسهای زمین شناسی را با دیدن نفسهای آخر رودخانه در مصب مشاهده میکنی.
رودخانه مئاندری را درک میکنی.
و سطح بالای آب زیر زمینی را در خوزستان نظاره گر میشوی.
نویسنده: محمد صادق سبط الشیخ انصاری
منبع:وبلاگ خیم